جزئیاتی کمترشنیدهشده از زندگی پرحادثه سیروس گرجستانی
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۰۱۴۸۳
او اصالتی آذری داشت و گفته میشود که پدر او از باکو به ایران مهاجرت کرده بود.
هشت ساله بود که پدر و مادرش به تهران کوچ کردند؛ تهرانِ ناصر خسرو، کوچه مروی. کوچهای باریک و بن بست با دیوارهای کاهگلی و خانههای قدیمی. گرجستانی در خاطراتش از آن دوران به یاد میآورد که کلاس دوم ابتدایی، بغلدستیهایش که دو تا «بچهتهرون» بودند چطور پس کلهاش میزدند و لهجهی رشتیاش را مسخره میکردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نوجوان که بود، پدر و مادرش از هم جدا شدند و سیروس پیش مادر و ناپدریاش بزرگ شد. پدرش پیرمردی دستفروش و دورهگرد بود که خرجش را میداد. در نوجوانی از بازیکردن فوتبال در کوچهها و زمینهای خاکی محله به سمت فوتبال حرفهای کشیده شد. با تشویق دور و بریها به باشگاه شاهین (پرسپولیس فعلی) رفت و در تیم نوجوانان آن عضو شد. بعد از بازی در ردههای پایین باشگاه، به دستهی اول رسید و چهار سال در سطح اول فوتبال آن زمان در کنار بازیکنانی مثل همایون بهزادی و ناصر ابراهیمی بازی کرد.
او بیشتر وقتها به جای نشستن سر کلاس درس در ورزشگاه امجدیه توپ میزد. بعد از اینکه با هزار زحمت دیپلمش را گرفت و با اینکه بزرگترین آرزویش رفتن به تیم ملی فوتبال ایران بود، یک روز به خودش گفت: «این نامردیه سیروس که تو بخوای ورزش کنی، فوتبال بازی کنی، بری تیم ملی، این پیرمرد کار کنه بده به تو». این شد که عشق و احترام او به پدرش به علاقهاش به فوتبال چربید و سیروس گرجستانی بعد از گرفتن دیپلم، فوتبال را برای همیشه کنار گذاشت و رفت سر کار.
به یاد میآورد که وقتی اولین حقوقش را گرفت، با شوق و ذوق رفت برای قدردانی از پدر پیرش. میخواست اولین حقوقش را به پدرش بدهد و از آن به بعد او از پدرش مراقبت کند. به محل اقامت پدرش که اتاقکی بود در مسافرخانهای محقر در ناصرخسرو رفت اما کسی از پیرمرد خبری نداشت. به پاتوق او که قهوهخانهای بود هم رفت اما باز خبری نبود. بعد از ماهها جستوجو و حتی سر زدن به پزشکی قانونی، خبری از پدر نشد که نشد. او با حقوق ماه اول کاریاش که قرار بود خرج نگهداری از پدر باشد، دست آخر دو عروسک چینی خرید و گذاشت سر طاقچه که تا آخر عمر نگاه کردن به آنها، یاد پدر و سرنوشت مبهم او را برایش تازه میکرد.
اولین کار سیروس گرجستانی انبارداری در کارخانهی «آزمایش» بود. آنجا با مرحوم «هادی اسلامی» آشنا میشود. هادی که در کارخانه، زیردست سیروس بود به دوست نزدیک او تبدیل شد اما بعد از یک سال او کارخانه را ترک میکند تا اینکه دو سه سال بعد این دو دوست بطور اتفاقی در نزدیکی «تئاتر شهر» به هم برمیخورند و اسلامی میگوید که وارد تئاتر شده و به گرجستانی هم پیشنهاد میدهد که نقشی در یک نمایش را برعهده بگیردِ؛ نقش یک «آبحوضی». بعد از آن در چند نمایش دیگر نقشهای پیش پا افتاده گرفت.
گرجستانی در سال ۴۵ هم در دو فیلم سینمایی ظاهر شده بود اما «بازیگر سینما» نبود.
او که کار انبارداری را رها کرده و به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمده بود، فعالیت حرفهای و بدون وقفهی خود در عرصهی هنرهای نمایشی را از اولین سال پس از انقلاب شروع کرد. گرچه پیشتر اینجا و آنجا نقشهای کوچکی گرفته بود اما سال ۱۳۵۸ در دو فیلم سینمایی بازی کرد و سال ۵۹ در دو فیلم دیگر؛ در سال ۶۲ در فیلم «دادشاه» به کارگردانی حبیب کاوش و تلهتئاتر «هنگامه شیرین وصل» به کارگردانی هادی مرزبان و نمایش «مخمصه» به کارگردانی فرهاد مجدآبادی بازی کرد و بعد از آن میشد گفت «سیروس گرجستانی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون».
او بین سالهای ۵۷ تا ۹۹ دست کم در ۶۸ اثر تلویزیونی ایفای نقش کرد که به یاد ماندنیترین آنها شاید نقشآفرینی او در سریال «شهریار» باشد؛ نقشی که خودش میگوید علت خوب شدنش این بود که سر و شکل و هیبت استاد شهریار در سالهای پیری، او را به یاد پدر پیرش میانداخت و به قول خودش «شهریار گرچه نقش سختی بود اما برای من آسانترین نقش شهریار بود؛ برای اینکه شهریار تمام ویژگیهای پدر خدابیامرزم - هیکلش، قیافهاش، حرفزدنش - را داشت. من در واقع پدرم را بازی کردم».
گرجستانی در فاصلهی سالهای ۴۹ تا ۷۸ با حدود بیست و چند نمایش روی صحنه رفت و نامش در فهرست بازیگران دست کم ۴۷ فیلم سینمایی هم دیده میشود.
گرچه خودش دوست داشت به عنوان بازیگر سینما شناخته شود اما با وجود تعدد کارهای سینماییاش بیشتر به عنوان بازیگر تلویزیون شناخته میشود که از این بابت متأسف بود. او در بسیار
ی از سریالهای پرمخاطب تلویزیون مثل سریال «امامعلی (ع)»، «کیف انگلیسی»، «کلاه پهلوی»، «صاحبدلان»، «متهم گریخت»، «پشت کنکوریها» و «کاکتوس» بازی کرده بود اما به عقیدهی خودش با بازی در «پروژهی اصغر فرهادی» - سریالی به نام «یادداشتهای کودکی» که فرهادی نویسندهاش بود - دوران شکوفایی حرفهایاش آغاز شد.
فرهادی، گرجستانی را در تئاتر «معرکه در معرکه» اثر داوود میرباقری، دیده بود؛ نمایشی که هم برای گرجستانی موفقیتی حرفهای بود و هم باعث دوستی او با میرباقری شد؛ رفاقتی که منجر به همکاری آنها در دو نمایش دیگر و همچنین سریالهای «امام علی، «شاهگوش» و «دندونطلا»، و فیلمهای سینمایی «مسافر ری»، «ساحره»، و «آدمبرفی» شد.
«ما همه با هم هستیم» ساختهی کمال تبریزی، «قانون مورفی» ساختهی رامبد جوان، «نهنگ عنبر ۲: سلکشن رؤیا» ساختهی سامان مقدم، «تیغ و ابریشم» ساختهی مسعود کیمیایی، «تنورهی دیو» ساختهی کیانوش عیاری و «زرد قناری» ساختهی رخشان بنیاعتماد از جمله دیگر آثار سینمایی است که گرجستانی در آنها ایفای نقش کرده است.
قطار زندگی پر فراز و نشیب سیروس گرجستانی، صبح پنجشنبه ۱۲ تیر ۹۹ در بیمارستان لواسانی تهران به ایستگاه پایانی رسید.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: پدر ایران فوتبال بازی تیم ملی فوتبال ایران عشق حقوق عروسک تئاتر فیلم سینمایی فرهنگ و هنر انقلاب تلویزیون بیمارستان پرسپولیس عروسک فرهنگ و هنر فیلم سینمایی قهوه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۰۱۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیاتی تکان دهنده از قتل یک جوان توسط ۴ برادر
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، ماجرای این جنایت وحشتناک که به اختلافات قدیمی و ریشه دار ملکی در منطقه کورده و پیچ ساغروان گره خورده است، هنگامی رمز گشایی شد که چند فیلم از صحنه درگیری هولناک حاشیه بزرگراه در اختیار مقام قضایی قرارگرفت که توسط شهروندان فیلمبرداری شده بود.
از سوی دیگر نیز تصاویری از صحنه جنایت ضمیمه پرونده جنایی شد که توسط راننده پژو (مقتول) به ثبت رسیده بود. در همین حال دوشنبه گذشته با دستور قاضی دکتر صادق صفری (بازپرس ویژه قتل عمد) ۵ متهم این پرونده به محل وقوع جنایت در نزدیکی پیچ ساغروان هدایت شدند و مقابل دوربین قوه قضاییه به تشریح زوایای جدیدی از این جنایت تکان دهنده پرداختند.
آنها که با مشاهده اسناد و مدارک انکار ناپذیر چارهای جز بیان حقیقت نداشتند به داستان سراییهای گذشته پایان دادند و هر کدام چاقویی را به دست گرفتند که روز حادثه خونبار، آن را در اختیار داشتند. لحظاتی بعد ۳ چاقو از روی کاپوت خودرو برداشته شد و یکی از متهمان نیز چماقی را به دست گرفت که آن روز با آن ضرباتی را بر پیکر راننده پژو (مقتول) فرود آورده بود. گزارش روزنامه خراسان حاکی است امنیت کامل در محل واکاوی قضایی این پرونده جنایی برقرار بود و متهمان در فضایی آرام چنان جزئیات وقوع قتل در حاشیه بزرگراه آسیایی را بازگو کردند که دیگر جای سوالی هم برای وکلای مدافع باقی نماند!
در همین حال برخی از متهمان، دخالتهای غیرکارشناسی برخی از افراد و نیروهای محلی برای ایجاد صلح و سازش در میان آنها را از دلایل اصلی شدت اختلافات دانستند و مدعی بودند که اگر به شیوه قانونی برای حل اختلافات ملکی ادامه میدادند این جنایت وحشتناک رخ نمیداد.
بنابرگزارش روزنامه خراسان، درمیان متهمان این پرونده یکی از افراد سرشناس و پرنفوذی نیز وجود دارد که در یکی از قوای سه گانه کشور مشغول کاربود! در این شرایط، بررسیهای قضایی و کنکاشهای تخصصی قاضی صفری درباره چگونگی وقوع این حادثه دلخراش نشان داد تعدادی از اهالی یکی از روستاهای منطقه گلمکان از مدتها قبل درگیریهای زیادی به خاطر اختلافات ملکی داشتند تا این که روز چهاردهم فروردین، ۴ برادر و فرد دیگری به نام علیرضا در حالی که سوار بر دو دستگاه خودروی سمند بودند به تعقیب جوان پژو سواری به نام «قاسم-د» پرداختند تا بار دیگر از او زهر چشم بگیرند. «قاسم» نیز که متوجه تعقیب آنها شده بود برسرعت پژو افزود تا از چنگ آنها بگریزد، ولی هنگامی که وارد بزرگراه آسیایی شد و پدال گاز را فشرد ناگهان راننده سمند از پشت سر به او رسید و با یک حرکت وحشتناک، کنترل فرمان را از دست جوان پژو سوار خارج کرد.
خودرو پژو که به آن سوی جاده منحرف شده بودپس از برخورد با جزیره میانی بزرگراه (آیلند) واژگون شد و پس از غلتیدن کف آسفالت در حاشیه جاده افتاد. در این هنگام راننده پژو که میدانست در چه مخمصه ترسناکی قرارگرفته است خود را از درون خودرو بیرون کشید و با پای پیاده پا به فرارگذاشت، اما در این لحظه سمند دیگر تعقیب کنندگان از راه رسید و او را در حال فرار نقش بر زمین کردند. در یک چشم بر هم زدن ناگهان ۴ برادر چشم آبی به همراه یکی دیگر از اهالی که او را فردی شرور معرفی میکردند، از خودرو بیرون پریدند و با چماق و چاقو به جان راننده پژو افتادند. آنها با ضربات متعدد چاقو و چوب، جوان ۳۲ ساله را هدف گرفتند و بی رحمانه تیغه چاقو را بر نقاط مختلف پیکر خون آلود وی وارد کردند.
بنابرگزارش روزنامه خراسان، در حالی که برخی از اهالی محل و رهگذران از این صحنه دلهره آور فیلم میگرفتند، برادران چشم آبی، پیکر خون آلود «قاسم-د» را رها کردند و از صحنه حادثه گریختند. طولی نکشید که پیکر نیمه جان راننده ۳۲ ساله پژو به بیمارستان انتقال یافت، اما او بر اثر عوارض ناشی از اصابت چوب و چاقو جان سپرد. این گونه بود که قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی وانقلاب وارد عمل شد و به تحقیق در این باره پرداخت. با لورفتن ماجرای قتل در پی اختلاف ملکی، گروهی تخصصی از کارآگاهان به سرپرستی سروان عظیمی مقدم (افسر جنایی آگاهی) رصدهای اطلاعاتی را برای دستگیری متهمان آغاز کردند و بعد از بازداشت دو تن از متهمان، بقیه افراد مرتبط با این پرونده جنایی که حلقه محاصره را تنگتر میدیدند، خود را تسلیم قانون کردند و درحالی به تشریح زوایای مختلف این جنایت هولناک پرداختند که قاضی دکتر صفری، فیلمهایی از صحنه جنایت را برای آنان به نمایش گذاشت. از سوی دیگر نیز راننده پژو (مقتول) با نصب دوربین روی داشبورد خودرو و یقه پیراهنش، صحنههایی از قتل خود را به تصویر کشیده بود که همه این اسناد محکمه پسند، ضمیمه پرونده شد و بررسیهای قضایی در این باره ادامه یافت.