Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ورزش 3»
2024-04-26@17:14:24 GMT

روزی که گرجستانی قید فوتبال را زد

تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۱۵۱۳۱

روزی که گرجستانی قید فوتبال را زد

سیروس گرجستانی بازیگر فقید ، زمانی فوتبال بازی می کرد؛ در جوانی عضو تیم شاهین بزرگ بود اما تنگدستی و مشکلات مالی مسیر زندگی اش را عوض کرد.

به گزارش"ورزش سه" امروز مراسم تشییع سیروس گرجستانی برگزار شد. بازیگر محبوبی که در 76 سالگی و در اثرعارضه قلبی درگذشت. او همانظور که خودش می گوید با وجود سال ها کار در تئاتر و سینما و تلویزیون  ، از سریال یادداشت های کودکی در سال 1381 بود که شناخته شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از آن پس سیروس گرجستانی با چند سریال پرطرفدار مثل متهم گریخت ، شهریار و زن بابا تبدیل به بازیگری محبوب و پرطرفدار شد. 
در زندگی او اما یک نکته جالب دیگر هم وجود داشت؛ اینکه زمانی بازیکن حرفه ای فوتبال بوده و در شاهین، یکی از بزرگترین تیم های زمان بازی می کرده است. او اما در فوتبال هیچوقت به آرزوهایش نرسید چون در مضیقه مالی بود و باید کار می کرد. با وجود تمام موفقیت هایی که در دو دهه آخر زندگی اش در بازیگری کسب کرد اما در مصاحبه هایی که انجام می داد همیشه از فوتبال و عدم موفقیتش در شاهین به عنوان یک حسرت یاد می کرد. 


روزنامه شرق به بهانه درگذشت این بازیگر سرشناس و مدافع سابق تیم شاهین مطلبی را منتشر کرده است که آنرا در زیر می خوانید:
‌‌سیروس گرجستانی را می‌توان هنوز در قاب تلویزیون تصور کرد؛ همان‌طور که خودش می‌خواست: خوشحال و شوخ‌طبع. می‌توان صفحه‌ها درباره اثرات هنری‌اش در قالب سینما و تلویزیون سیاه کرد؛ ولی شاید تصور او در زمین فوتبال آن هم در قامت یک مدافع خشن که مجالی به فورواردهای حریف نمی‌دهد، سخت باشد. شاید سیروس برای خیلی‌ها هنرپیشه باشد؛ ولی نمی‌توان از گرجستانی حرف زد و بی‌خیال روزهای فوتبالی‌اش شد. نمی‌شود به‌راحتی از کنار دویدن‌های هیجان‌زده‌اش در زمین‌های خاکی محله‌های تهران عبور کرد. آن‌قدر دوید و زیر توپ زد که می‌گفتند معلم‌های ورزش زیادی می‌خواستند او را به مدرسه دلخواه‌شان بکشانند.


سیروس هم که هشت‌سالگی به تهران رسید، نمی‌خواست تفاوت زیادی با «بچه‌تهرون»های آن زمان داشته باشد. شاید می‌شد به لهجه رشتی‌اش گیر داد؛ ولی نمی‌شد به توان بدنی‌اش، هنگام بازی فوتبال خرده‌ای گرفت. انتقام پس‌گردنی‌هایی را که از هم‌کلاسی‌هایش به‌خاطر لهجه‌اش می‌خورد، در زمین‌های خاکی می‌گرفت؛ البته نه آن‌قدر خشن که کسی دوست نداشته باشد سیروس را در ترکیب داشته باشد. خودش می‌گوید ساعت‌ها جلوی آینه می‌نشست و روی لهجه‌اش کار می‌کرد تا فقط در عرض یک سال لهجه‌اش «تهرونی» شد. یک‌ساله توانست خودش را از زیر نگاه تمسخرآمیز هم‌کلاسی‌هایش برهاند و سپس در مدت چند سال کاری کرد تا بهتر از آنها، به یکی از بهترین تیم‌های فوتبال آن زمان، یعنی شاهین (پرسپولیس کنونی) برسد. همان زمان‌های نوجوانی که در زمین‌های خاکی بازی می‌کرد، با تشویق اطرافیان سرانجام تصمیم گرفت به‌صورت حرفه‌ای‌تری فوتبال را دنبال کند. سر از تیم نوجوانان شاهین درآورد تا یکی از شاگردان مکتب آن تیم ریشه‌دار شود. با سختی‌های زیادی که متحمل شد، سرانجام توانست فرصتی را که کمتر در اختیار هم‌دوره‌ای‌هایش قرار می‌گرفت، به دست بیاورد. او به ترکیب اصلی تیم شاهین رسید. چهار سال رؤیایی را در آن تیم کنار بزرگان فوتبال آن زمان از‌جمله همایون بهزادی توپ زد. زندگی برای سیروس در آن زمان، دست‌کمی از فوتبالیست‌های هم‌دوره‌اش نداشت: سخت و طاقت‌فرسا. پدرومادرش خیلی زود از هم جدا شدند و او در کنار مادر همراه ناپدری‌اش زندگی کرد؛ اما دست‌فروشی پدر برای سیروس روزهای سختی را به وجود آورده بود؛ پدری که مجبور بود به شهرهای دور‌افتاده برود، اشیای قدیمی بخرد و با فروش آنها در تهران، کمک‌خرجی‌ای هم برای سیروسی بفرستد که امید داشت روزی مرد بزرگی شود و زندگی فقیرانه‌ای نداشته باشد.

 

 

سیروس فوتبال را انتخاب کرده بود و آن‌قدر غرق در این رشته ورزشی شده بود که پیراهن تیم ملی را می‌خواست. چهار سال در قلب دفاع شاهین به‌عنوان مدافع میانی توپ زد تا سرانجام آن روز کذایی فرارسید؛ روزی که سیروس را از فوتبال دلزده کرد. پسرک فقیری که رؤیای پوشیدن پیراهن تیم ملی را داشت، بعد از آنکه فهمید جایی در تیم ملی ندارد، قید فوتبال را زد. او که کلاس‌های درسش را برای بازی در امجدیه می‌پیچاند و غیبت می‌کرد، وقتی فهمید همایون بهزادی و شیرزادگان از تیم شاهین به تیم ملی دعوت شده‌اند و او به پیراهن تیم ملی نرسیده است، قید فوتبال را زد؛ با ناراحتی. می‌گوید چهار سال جان کندم تا به تیم ملی برسم؛ ولی آخرش هیچ!‌ آن زمان در فوتبال باشگاهی مثل این روزها خبری از پول نبود؛ بیشتر عشق حرف اول را می‌زد؛ ولی گرسنگی و تنگدستی که عشق سرش نمی‌شد. سیروس مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد و سراغ کار برود؛ به این امید که پدر پیرش دیگر مجبور نباشد سختی بکشد. خودش می‌گفت: «به خودم گفتم این نامردیه سیروس که تو بخوای ورزش کنی، فوتبال بازی کنی، بری تیم ملی، این پیرمرد کار کنه بده به تو». قبل از ادامه داستان غیرفوتبالی سیروس، او ورودش به فوتبال را این‌طور شرح می‌دهد: «خیلی جوان بودم که پدر‌ و ‌مادرم از هم جدا شدند. در نتیجه من پیش ناپدری‌ام زندگی می‌کردم. پدرم دست‌فروش بود و وسایل قدیمی خرید‌و‌فروش می‌کرد و ماهانه مبلغی برایم می‌فرستاد. رفته‌رفته به ورزش علاقه‌مند شدم و فوتبال محلی بازی می‌کردم. من را تشویق کردند و رفتم تیم نوجوانان باشگاه شاهین آن موقع یا پرسپولیس الان. آن‌قدر ماندم که چهار سال دسته یک باشگاه شاهین آن زمان ماندم. آن زمان در تیم آقای اکبر کیا بودم، او مربی من بود و هم‌بازی‌های من زنده‌یاد همایون بهزادی و شیرزادگان بودند. الان از دوستان آن زمان ناصر ابراهیمی هست. همه می‌گفتند تو فوتبالت خیلی خوب است و دبیرستان که بودم، مربی‌های ورزش می‌گفتند که بیا مدرسه ما توپ بزن. من عاشق فوتبال بودم؛ اما از جهات دیگر فوتبال خیلی به من لطمه زد. سر کلاس مدام غایب بودم و همین‌طور این موضوع ادامه پیدا کرد تا ششم متوسطه. این نتیجه‌اش شد که دیپلم را سه‌ساله گرفتم. با تمام آرزویی که برای رفتن به تیم ملی داشتم، یک روز در خلوت خود نشستم و فکر کردم که نامردی است من بروم ورزش کنم و آن پیرمرد (پدرم) برود کار کند و به من پول بدهد. با وجود همه عشقی که داشتم، فوتبال را کنار گذاشتم و رفتم سر کار».


سیروس گرجستانی ماجرای نرسیدنش به تیم ملی را هم این‌طور تعریف می‌کند: «خیلی کوبیدم، بروم تیم ملی. رفقای من مثل همایون بهزادی و حمید شیرزادگان رفتند تیم ملی و من خیلی ناراحت بودم که چرا نرفتم؛ ولی دیپلم که گرفتم، حساب کردم باید کار کنم. ما زیاد دارا نبودیم. پدرم ندار بود. باید از پسِ مخارج زندگی برمی‌آمدم. آن موقع باشگاه‌ها پول نمی‌دادند. مجبور شدم در آن دورانی که می‌کوبیدم، تیم ملی بروم، پی کار باشم تا پول درآورم. این شد که ورزش را کنار گذاشتم و در اداره تئاتر استخدام شدم». حمید جاسمیان، مدافع سال‌های طلایی تیم ملی و شاهین، درباره آن اظهار‌نظرهای سیروس گرجستانی که گفته بود به‌خاطر مسائل و مشکلات مالی نتوانستم فوتبال را ادامه بدهم، گفت: «راست می‌گوید، خیلی‌ها مشکل داشتند. من خودم با زحمت زیاد و در‌حالی‌که نه پولی در میان بود و نه حتی کفشی داشتیم، به تمرین می‌رفتم. ما مجانی بازی می‌کردیم و خیلی از بچه‌ها مشکل مالی داشتند. مثل الان نبود که این‌همه پول به بازیکن بدهند».


پیراهن تیم ملی تنها چیزی نبود که سیروس هرگز به آن نرسید. او بعد از فوتبال و قبل از مشهور‌شدن در عرصه تئاتر و تلویزیون کاری دست‌و‌پا کرد تا هر طور شده، بتواند کمک‌خرجی پدر پیری باشد که برایش زحمت کشیده بود. می‌گوید با اولین حقوقی که گرفت، تلاش کرد تا پدر پیرش را پیدا کند و با دادن دستمزدش به او بخشی از زحماتی را که برایش کشیده، جبران کند؛ ولی درست مثل پیراهن تیم ملی، سیروس گرجستانی، هرگز به پدرش هم نرسید. او تلاش زیادی کرد تا در محله‌های مختلف پدرش را پیدا کند؛ ولی خبری از او نشد که نشد. دست آخر، آن‌طور که خودش می‌گوید، با آن دستمزد دو تا عروسک خرید و گذاشت روی طاقچه، تا هر زمان که به آنها نگاه می‌کند، به یاد پدرش بیفتد.


حالا بی‌دلیل نبود که وقتی خبر مرگ سیروس گرجستانی منتشر شد، هم‌ردیف سینمایی‌ها، فوتبالی‌ها هم مرگش را تسلیت گفتند؛ آدم‌هایی که می‌دانند با سخت‌کوشی می‌شود به جاهای مهم‌تری رسید: علی دایی، امیر قلعه‌نویی، کریم باقری، علی کریمی، مسعود شجاعی، کمال کامیابی‌نیا، امید عالیشاه و... بخشی از قشر فوتبالی بودند که مرگ مدافع میانی سابق باشگاه شاهین را تسلیت گفتند.

منبع: ورزش 3

کلیدواژه: سیروس گرجستانی پیراهن تیم ملی همایون بهزادی تیم ملی تیم شاهین چهار سال آن زمان آن قدر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۱۵۱۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرخش 180 درجه: ستاره عاشق رئال منتظر بارسا

به گزارش "ورزش سه"،عملکرد درخشان کواراتسخلیا در ترکیب ناپولی و نقش مهمی که او در قهرمانی تیم در رقابت‌های فصل گذشته سری آ ایتالیا ایفا کرد باعث شد که توجه بسیاری از باشگاه‌های بزرگ اروپایی به او جلب شود.

در حالی که چند باشگاه بزرگ اروپایی در حال بررسی شرایط این بازیکن بودند، مدیر برنامه‌اش مدعی شد که این ستاره گرجستانی علاقه بسیار زیادی به رئال مادرید دارد و یکی از هواداران متعصب این تیم از دوران کودکی بوده است و این در حالی است که خود او و پدر این بازیکن مشتاق پیوستنش به بارسلونا هستند.

این ابراز علاقه رسمی باعث شد که حتی گوتی، ستاره سابق رئال مادرید، برای دیدار با این بازیکن راهی شهر ناپل ایتالیا شود و پیراهن خودش از زمان حضور در رئال را به عنوان هدیه و یادگاری به او اهدا کند.

اما ترافیک ستاره‌های حاضر در خط حمله رئال مادرید باعث شده است که این تیم جایی برای کواراتسخلیا نداشته باشد و حالا روزنامه گاتزتا دلو اسپرت خبر داده است که این بازیکن حاضر به پذیرش پیشنهاد ناپولی برای امضای قرارداد جدید نشده است.

این رسانه ایتالیایی تاکید دارد که این ستاره گرجستانی حالا امیدوار است که توجه مدیران بارسا را به خود جلب کند و منتظر دریافت پیشنهادی از سوی این باشگاه است تا بتواند در فصل آینده با پیراهن این تیم و تحت هدایت ژاوی به میدان برود.

دیگر خبرها

  • برای تقرب به ساحت مقدس امام زمان(عج) چه کنیم؟
  • چرخش 180 درجه: ستاره عاشق رئال منتظر بارسا
  • بارسلونا در انتظار لغزش در مذاکرات تمدید قرارداد کواراتسخلیا و ناپولی
  • مسابقات پیشکسوتان فوتبال تهران؛ پرسپولیس در آستانه صعود، استقلال در یک قدمی حذف
  • برنامه و داوران یک هشتم نهایی جام حذفی فوتبال
  • ببینید | نمایش سختی کار کولبران در «نون. خ ۵»
  • نمایش سختی کار کولبران در «نون. خ ۵» + فیلم
  • اعلام اسامی داوران مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی
  • داوران بازی‌های جام حذفی مشخص شدند
  • اوسمار: در فوتبال ایران زیاد وقت تلف می‌کنید