سیاست خارجی برآیند منافع ملی است
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۲۴۷۰۲
به گزارش اتاق خبر، به نقل از تعادل، این دسته از منتقدان با اشاره به رویکرد نه شرقی و نه غربی ایران اعلام میکنند که به هم زدن این توازن ممکن است تکانههای جدیدی را در فضای اقتصادی و اجتماعی کشور ایجاد کند. در سوی مقابل اما موافقان این طرح قرار گرفتهاند که با ادعای اینکه چین بعد از امضای سند راهبردی در عرض یک دهه بین 250میلیارد تا 400میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری خواهد کرد تلاش میکنند تا چین را به عنوان یک شریک تجاری قابل اعتماد برای اقتصاد ایران معرفی کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این روزها مباحث متعددی در خصوص سند راهبردی میان ایران و چین در شبکههای اجتماعی و فضای رسانهای مطرح است. از منظر شما آیا مناسبات ارتباطی ایران و چین میتواند مشکلات اقتصادی ایران را حل کند؟
فعلا که جزییات این سند که میگویند راهبردی هم هست، نه از سوی ایران و نه از سوی چینیها منتشر نشده که بدانیم چه چیزی قرار است بدهیم و چه چیزی قرار است به دست آوریم. تا زمانی که دادههای اطلاعاتی شفاف در اختیار تحلیلگران قرار نگیرد؛ نمیتوان درباره تبعات این سند و اثرات آن به صورت دقیق صحبت کرد. البته در فضای مجازی یک سری ادعاها وشایعاتی مطرح میشود که زیاد نمیشود روی این اطلاعات حساب باز کرد. فقط بحثی که مطرح شده این است که یک سند همکاری قرار است بین ایران و چین امضا شود، البته به صورت قرار داد نیست بلکه پیش نویس آن به صورت یادداشت تفاهم آماده شده است. اینکه شما میپرسید آیا ایران میتواند روابط راهبردی با چین داشته باشد؟ بله ایران میتواند با هر کشوری مبتنی بر سیاستهایش رابطه راهبردی برقرارکند.
به هرحال جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش کرده است تا در حوزه سیاست خارجی خود، نوعی سیاست موازنه را داشته باشد و بر اساس سیاست نه شرقی و نه غربی حرکت کند. به نظر شما امضای این سند راهبردی و متعاقب آن رای منفی چین به قطعنامه امریکا در جلسه شورای امنیت به نفع ایران را میتوان نوعی سیاست بازگشت به شرق در هژمونی دیپلماسی ایران قلمداد کرد؟
ببینید سیاست نه شرقی و نه غربی هرگز به صورت جدی و در قالب یک دکترین قابل استناد توسط دستگاه دیپلماسی کشور در دورههای مختلف تبیین نشد. اینکه شرق یعنی چه؟ و غرب چه دامنهای را شامل میشود که به آن نه بگوییم؟ آیا منظور از شرق شرق جغرافیایی است؛ با منظور از غرب رویکردهای فرهنگی و سیاسی را در بر میگیرد. بعد از اینکه مناسبات ارتباطی و اقتصادی ایران با چین و روسیه نزدیکتر از قبل پیگیری شد، سیاست نه شرقی و نه غربی به نظر میرسد که کم رنگتر شده و ایران نوعی بازگشت به شرق را دنبال کرد. البته چون این فرآیند خوب تبیین نشد مشخص نیست که خطوط قرمز احتمالی یک چنین دیدگاهی واجد چه شاخصهایی هستند. ولی با حرف شما موافقم که ما الان یک نگرش به سمت شرق یعنی روسیه، چین و...داریم که این امر هم به دلیل تقابل استراتژیکی است که ایران با غرب دارد.
یکی از دلایلی که کشورها از دل توسعه مناسبات ارتباطی و بهبود روابط راهبردی دنبال میکنند پاسخگویی به مشکلات و نیازهای کوتاهمدت، میان مدت و بلندمدت کشورهاست؛ به هر حال ایران در شرایط فعلی با مشکل نقل و انتقالات مالی و تحریم اقلام صادراتی خود روبهرو است؛ آیا ایجاد روابط راهبردی با چین میتواند در این زمینه کمکی به ایران بکند؟ آیا توقع یک چنین روابطی خوشبینانه است؟
چین 9درصد اقتصاد دنیا را دارد و بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا بعد از ایالات متحده است و بر اساس پیشبینیها در آینده نزدیک به راس هرم اقتصادی صعود میکند. اما داشتن این قدرت اقتصادی با میزان تاثیرگذاری استراتژیک متفاوت است؛ شما میتوانید توان اقتصادی بالایی داشته باشید اما الزاما اثرگذاری چیز دیگری است؛ چین فعلا تاثیری که باید در عرصه روابط بینالملل داشته باشد را ندارد. این گزاره را خود چینیها هم پذیرفتهاند و معتقدند که از سال 2030 به بعد است که میتوانند به مسائل و مشکلات و روابط بینالملل و بازیهای قدرتهای جهانی وارد شوند. تا سال 2030 چینیها سعی خواهند کرد خود را از درگیریهای جهانی کنار بکشند. حتی در نزدیکترین نقاط به قلمروهای سرزمینیشان مثل هنگ کنگ، تایوان، کره شمالی و... هم میبینیم که خیلی وارد چالش سنگین با غرب نمیشوند چرا که میدانند فعلا قادر به مقاومت در برابر امریکا نیستند. همین هم میشود که بعد از فشار اقتصادی امریکا به چین؛ تلاش میکنند تا به یک تفاهم نامه با ایالات متحده در این زمینه برسند تا اقتصادشان بیشتر از این آسیب نبیند. بنابراین طبیعی است که وقتی کشوری در خصوص منافع خود با غرب وارد چالش نمیشود در مورد ایران یا هر کشور دیگری هم اول به منافع خود فکر کنند.
دلیل این سکوت در برابر امریکا چیست؟ به هر حال چین هم قدرت اقتصادی است وهم در زمینه نظامی ظرفیتهای فراوانی دارد. چرا چینیها با این ظرفیتها به دنبال تامین منافع خود از طریق مذاکره و گفتوگو هستند؟
به هر حال این کشور یک میلیارد و 400میلیون نفر جمعیت دارد و سیر کردن شکم این جمعیت میلیاردی بسیار سخت و حساس است و نمیشود درباره آن ریسک کرد. کوچکترین چالشی در حوزه اقتصادی ممکن است چین را با بحران مواجه کند. ضمن اینکه چینیها خاطره دوران مائو را نیز دارند که چین بسیار ضعیف و با مشکلات اقتصادی فراوانی روبه رو شد. بنابراین وارد چالش نمیشوند. اما اینکه کشوری فکر کند چین میتواند در مسیر استیفای کشور دیگری ورود کند به نظرم اشتباه است. چین این تجربه تاریخی را هم ندارد که بتواند در سطح جهانی موضوعی مدیریت کند؛ چین نه مثل بریتانیا قدرت استعماری بوده است و نه مثل ایالات متحده قدرت هژمونی جهانی دارد و چون تجربه جهانی برای مدیریت بینالمللی ندارد، دست و پای خود را جمع کرده تا وقت مناسب و زمان مشخص از راه برسد. چینیها هنوز معتقدند که کشوری جهان سومی هستند و هرگز خودشان را در این سطح نمیبینند که بتوانند چالشهای بینالمللی را مدیریت کنند. اینکه فکر کنیم چین به نفع ما وارد چالش با امریکا میشود خوشبینانه است و حداقل تا 2050 هم نمیتواند به چنین جایگاهی برسد.
مشکلی در حوزههای اقتصادی و دیپلماسی کشورمان مشاهده میشود که باعث آسیبهای فراوانی به کشور شده است. موضوعات سیاست خارجی ما در داخل با رویکردهای افراطی و تفریطی مواجه میشود و به جای اینکه ارزیابیهای تحلیلی در این زمینهها صورت بگیرد، بیشتر رفتارهای هیجانی و احساسی در این حوزهها مشاهده میشود. در مورد چین هم بلافاصله بعد از انتشار خبر امضای سند روابط راهبردی با چین، شاهدیم که دامنه وسیعی از رفتارهای مخرب رسانهای و شایعات در فضای عمومی کشور پخش میشود آسیب یک چنین نگاهی به اقتصاد و دیپلماسی کشور چیست؟
در هر کشوری، سیاست خارجی برآیندی است از منافع، گرایشها، سیاست ها؛ ایدئولوژیها و همچنین تاثیرگذاری گروههای مختلف و...اینها وقتی در کنار هم جمع میشوند، راهبردهای سیاست خارجی کشورها را تشکیل میدهند. بنابراین در ایران هم این وضعیت وجود دارد؛ اما مشکل مباحث دیپلماسی در داخل کشور این است که اغلب موضوعات در ایران بر اساس عقلانیت و تخصص ارزیابی نمیشود و بیشتر هیجانات و شعارهاست که موضوعات را پیش میبرد و چون عقلانی نیست از نظر کارشناسان غیرقابل قبول است که این مشکل باید در طول زمان حل شود. موضوع دیگر نوع نگرش هر کشوری به جهان مهم است؛ بحث ما مربوط به چین است؛ چین نگرشش به جهان از حوزه تنازع خارج شده و وارد رقابت، تعامل و همکاری شده، در حالی که ایران به واسطه فشارهایی که مدام تحمل میکند، همواره ناچار است که رویکرد تدافعی را در پیش بگیرد. این موضع تدافعی باعث شده تا دیپلماسی ایران هم بیشتر در راستای تقابل حرکت کند. این نتیجه فشاری است که امریکا به ایران وارد میکند و سایر کشورها نیز ناچارند تا آن را بپذیرند.
رای منفی چین در جلسه اخیر شورای امنیت به نفع ایران باعث شده تا برخی تحلیلگران اصولگرا اعلام کنند که چینیها برای گسترش روابط راهبردی به ایران چراغ سبز نشان داده است. این در حالی است که گروههای میانهرو معتقدند که رفتار چینیها نه در راستای منافع ایران بلکه در مسیر بازی با کارت ایران است. نظر شما در این خصوص چیست؟
چین در این 6قطعنامهای که علیه ایران صادر شد؛ در بسیاری از این 6قطعنامه یا به ضرر ایران رای داد یا اساسا در جلسه شرکت نکرد. به نظرم اینکه با یک رای یا یک حرکت بخواهیم اعلام کنیم که چین به دنبال روابط راهبردی اقتصادی و امنیتی و نظامی با ایران است؛ باید بیشتر صبر کنیم تا ببینیم آیا چین بعد از حل مشکلات اقتصادی خود با امریکا هم حاضر است یک چنین حمایتهایی از ایران بکند یا اینکه در این مورد خاص تنها با نام ایران برای دریافت منافع بیشتر استفاده کرده است.
گفته میشود چنانچه گروههای تندتر جناح راست و طیفهای اصولگرا سکان هدایت ساختار اجرایی کشور را به دست بگیرند، ایران روابط عمیقی با چین و روسیه برقرار خواهد کرد. در شرایطی که شما میفرمایید چین از قدرت هژمونی لازم برای اثرگذاری در مناسبات جهانی برخوردار نیست، فکر نمیکنید اینکه ما همه تخممرغهایمان را برای بهبود وضعیت اقتصادی در سبد چین قرار دهیم خطرناک نیست؟
شما موضوع را درست تشریح کردید؛ به نظر میرسد در حال حاضر در حال ریلگذاری چنین راهبردی هستیم. فکر میکنم اگر جناح راست در قوه مجریه حضور پیدا کند سیاست نزدیکی به شرق با سرعت دنبال میشود ولی اینکه آیا اجرای این سیاستها مشکلات اقتصادی ایران را در بلندمدت حل میکند موضوع دیگری است.
منبع: اتاق خبر
کلیدواژه: سیاست خارجی نه شرقی و نه غربی مشکلات اقتصادی روابط راهبردی سند راهبردی سیاست خارجی ایران و چین وارد چالش یک چنین چینی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.otaghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اتاق خبر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۲۴۷۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیوند میدان و دیپلماسی
بنا برشواهد موجود دراقدامات صورت گرفته درعرصه سیاست خارجی میتوان اعلام کردکه راهبرد کلان دولت سیزدهم درحوزه دیپلماتیک، شناوراست وتهران همه تخممرغهای خود را دریک سبدنچیده واتخاذ این رویکرد، تصلب موجود در سیاست خارجی را که سالها به این بخش تحمیل شده بود نقض و دریچههای جدیدی راپیش روی کشورمان قرارداد تا منافع و عزت ملی را محقق کند.درنگ بیمنطق دولت تدبیر و امید در عرصه دیپلماتیک و انتظار برای لبخند کدخدا، فرصتهای زیادی را از جمهوری اسلامی ایران و ملت سلب کرد بهطوریکه هشت سالی که باید برای ارتقای سطح تعامل و زندگی مردم صرف میشد، معطل برجام و تصمیمات کجدار و مریز فعالان این عرصه شد و در انتها نیز با خروج یکطرفه آمریکا از این توافق، ما ماندیم و یک زمین سوخته که سالهای زیادی توسط دیپلماتهای خوشبین به امضای کری، بذرپاشی شد اما ثمرهای غیر از حسرت نداشت زیرا وعدهها یکی پس از دیگری لغو و رویکرد تقابلی غربیها علیه ایران عیانتر میشد و اینگونه بود که نه فقط هیچ گشایشی حاصل نشد بلکه بهدلیل نوع عملکرد ضعیف دپیلماتها و خوشبینی به سازوکارهای دیپلماتیک، تحریمها و محدودیتهای بیشتری به کشورمان تحمیل شد. در عرصه میدان نیز سردار بزرگی همچون قاسم سلیمانی را از دست دادیم و دولتمردان هرگونه تحرک علیه دولتهای استکباری را به استقبال جنگ رفتن تعبیر میکردند.
دفاع از حق مشروع
حالا با این سابقه ذهنی به این روزها نگاه کنید که حوزه سیاست خارجی، ایام مهم و پردستاوردی را طی میکند و اخبار مرتبط با نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران تیتر یک رسانههای منطقهای و فرامنطقهای شده است و هماهنگی و همافزایی شکل گرفته بین میدان و دیپلماسی، شرایط جدید و درخشانی را برای کشورمان رقم زده است به نحویکه حالا همه دولتها اعم از دوست و دشمن به این واقف هستند که جمهوری اسلامی ایران با اتکا به ظرفیتهای خود، ابایی از سرشاخ شدن با غده سرطانی منطقه ندارد و سرافرازانه از حق مشروع خود دفاع میکند؛ اتفاقی که موجب نگرانی آمریکا شده است و صهیونیستها را مجاب و تحریک میکند تا اقدامی علیه ایران مقتدر انجام ندهد.
آینده رژیم جعلی صهیونیسم
تحولات صورت گرفته در هفتههای گذشته که ناظر برسیاستهای اعمالی جمهوری اسلامی درمحور مقاومت است،بهقدری اثربخش بوده که اجماع منطقهای علیه آمریکا را درهم شکسته و آینده رژیم جعلی صهیونیسم و تعامل دولتهای منطقه با این جرثومه فساد را در هالهای از ابهام قرار داده و بر نقش محوری تهران در معادلات منطقه صحه گذاشته است.اولویتبخشی به توسعه تعاملات و همکاری با کشورهای منطقهای بهمنظور افزایش همگرایی یکی دیگر از اتفاقاتی است که در حال جریان است و رئیسجمهور در راستای خطمشی سیاست خارجی دولت سیزدهم با سفر به پاکستان، دور جدیدی از همکاریهای اقتصادی و سیاسی را که به ارتقای صلح، امنیت و توسعه پایدار میانجامد آغاز کرده است اما رسانههای مدعی آشنا به زبان دیپلماسی با سانسور این رویدادها و تمرکز بر حواشی رویدادهای سیاسی قصد دارند همچون گذشته دستاوردهای این حوزه را نادیده انگاشته و اقدامات صورت گرفته را زیر سؤال ببرند و عرصه سیاست خارجی را معطوف به برجام و مذاکره با دیپلماتهایی کنند که بر هیچ تعهدی پایبند نبوده و هر بار با یک بهانه مندرآوردی به تحریم و بستن راههای گفتوگو میپردازند.
همافزایی توان دیپلماتیک
در این میان نباید از نقش تعیینکننده سایر نهادها در تقویت امنیت ملی غافل شد؛ دستگاههایی که توان وظرفیت خود رادرجهت تحقق به میدان آورده و با دیدبانی وتصمیمگیری، نحوه اجرای سیاستها رابه بخشهای مختلف ازجمله وزارت خارجه محول میکنند. تاریخ ۴۵ساله کشورمان گواه روشنی بر این مسأله است که نیروهای نظامی و میدانی یکی از عناصر اقتدار کشورمان هستند و نقش غیرقابلانکار و بیبدیلی در همافزایی توان دیپلماتیک کشور دارند؛ عرصههایی که مستقل از هم برای هدف والای پیگیری منافع ملی در تلاش هستند جایگاه کشورمات در تحولات منطقهای را ارتقا ببخشند.
خاطره تلخ
خاطره تلخ شهادت سردار سلیمانی بهعنوان شاخصترین مصداق برای میدان، در شرایطی رخ داد که حوزه دیپلماسی بهطور کلی رها شده و همه ظرفیتهای موجود به رضایت طرفهای غربی گره خورده بود، در حالیکه با ایجاد توازن بین دستاوردهای بزرگ در عرصه میدان که نابودی داعش یکی از آنها بود، میتوانستیم از منافع ملی و منطقهای حاصل از آن به بهترین نحو بهرهبرداری کرده و توازن قدرت و مناسبات بینالمللی را دگرگون کنیم، فرصتی که با نادیده انگاشتن همسایهها هدر رفت وهزینه سنگینی را برای ایران سرافراز و محور مقاومت به دنبال داشت.بدون تردید تمرکز دولت سیزدهم بر توسعه تعاملات با کشورهای منطقه و همسایه که مدتهای مدیدی مغفول مانده ومنافع آن نصیب کشورهای برون منطقه میشد،فصل جدیدی ازدیپلماسی اقتصادی و تنوع بخشیدن به همکاریهای تجاری ـ سیاسی و راهبردی است ونقش بیبدیلی در جهت پیشرفت اقتصادی و خنثیسازی تحریمها با پتانسیلهای جدید دارد و منافع حاصل از آن نصیب همه مردم و گروههای سیاسی فعال در کشور فارغ از حامیان یا منتقدان دولت و گامی در جهت اعتلای کشور میشود.