ابداعات روشی شهید صدر در ر علوم اسلامی/واکاوی نظریات یک اندیشمند
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۴۳۴۳۵
به گزارش خبرگزاری مهر، بیستمین قسمت از فصل جدید از برنامهی تلویزیونی «مصیر» کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیما، یکشنبه ۱۵ تیرماه با موضوع «کارکرد امروز اندیشه شهید سید محمدباقر صدر برای امت اسلامی» با اجرای محمدمهدی ابراهیمی نصر روی آنتن رفت.
مهمان این قسمت از برنامه، آیتالله احمد مبلغی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم، عضو مجلس خبرگان رهبری، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی و رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیت الله مبلغی در پاسخ به این سوال که ویژگی متمایزکننده شهید سید محمدباقر صدر از سایر اندیشمندان چیست، گفت: شهید صدر یک سری ویژگی های شخصیتی داشتند که به ساختن اندیشه ایشان منتهی شده است و آن ویژگی ها قابل توجه هستند. یکی از آنها نبوغ ایشان است. این نبوغ در اندیشه های ایشان دیده می شود چون این اندیشه ها فراتر از نگاه های کلیشه ای و تکراری به سمت نوسازی و نوآوری حرکت می کند. ویژگی دوم این است که ایشان یک ذهن منسجم و دستگاه مندی داشتند. وقتی شما یک اندیشه ای از ایشان می بینید تک نیست بلکه مجموعه ای از لوازم و ملزومات و مجموعه ای از اندیشه های همخوان و هماهنگ با اندیشه ی ارائه شده توسط ایشان وجود دارد. چون ایشان منسجم فکر می کردند در اکثر موارد با یک جمله میتوان به پیش فرض ها و نوع نگاه ایشان پی برد. لذا نظریه پردازی بر اساس اندیشه ایشان راحت است. گاهی ایشان نظریه ای را مشخصا نگفته اند اما به دلیل همان ذهن منسجم جملاتی در نوشته ها و سخنانشان هست که اگر آن را ادامه دهید و روی آن فکر کنید به یک اندیشه عمیق و ژرف می رسید و باسایر اندیشه های ایشان هم تایید می شود.
وی افزود: من همیشه میگویم که لازم نیست فقط نظریات ایشان را تکرار کنیم بلکه باید به این سمت برویم که نظریات ناگفته ایشان که در بین اندیشه هایشان هست را ادامه دهیم و کشف کنیم. برای مثال ملاصدرا و علامه طباطبایی و امام خمینی در اصول یک ذهن دستگاه مند داشته اند. به همین دلیل میتوانیم شخصیت های اندیشه ای آنها را واکاوی کنیم. ویژگی سوم ایشان انصافشان است. به تعبیری انسان اخلاقی بهتر می اندیشد. روح و نفس ایشان یک روح و نفس طیبه و پاکیزه ای بوده است و به بهتر اندیشیدن ایشان کمک می کرده است. به بهتر دیدن و بهتر شنیدن حرف های دیگران کمک می کرده است. اخلاق فقط مربوط به رفتار نیست، اخلاقی بودن به ذهن انسان آفاق جدید می بخشد. برای مثال محقق اردبیلی انسان اخلاقی بوده است و این اخلاق در اجتهاد او تاثیر میگذاشته است و به او فضا میداده است که فکر کند و از حالت کلیشه ای و ذهن بسته خارج شود. من این سه ویژگی را برای شهید صدر ذاتی میبینم.
آیت الله مبلغی ادامه داد: ایشان ویژگی های دیگری دارند که ویژگی های روشی ایشان بوده تا خوب بیندیشند. یعنی چارچوبی داشته اند تا بتوانند ارائه و ابداع فکر کنند. یکی از این ویژگی ها این است که برای ایشان مطالعه، بیش از آنکه تتبع و فرو رفتن در اقوال و اندیشه ها باشد، تفکر بوده است. یعنی مطالعه به ایشان فرصت می داده و فصلی را می گشوده است تا فکر کنند. معروف است که ایشان وقتی قرار بوده است درسی را حاضر کنند بعد از مطالعه، به آن می اندیشیدند و گاهی اگر نظرشان تا شروع کلاس تکمیل و پخته نمی شده، قبل از شروع صبر و تامل می کردند تا به نتیجه برسند. این گشودن فصل اندیشیدن کنار تتبع از او چنین شخصیت مهمی ساخته ست. ویژگی دوم که شهید مطهری هم داشته اند، به کشاکش آوردن اندیشه هاست. مرد قهار و نیرومند و مهم و قهرمان میدان تناظر و به کشاکش آوردن اندیشه ها، شهید سید محمدباقر صدر است. وقتی ما اصول، فقه، اقتصاد، فلسفه، اندیشه های اجتماعی و اندیشه های فلسفه علمی ایشان را میبینیم متوجه می شویم که ایشان چه قدر اندیشه های دیگران به مصاف هم می آورده است و این کشاکش و تناظر را ادامه می داده است تا ابداع و ابتکار و اندیشه جدید بیرون بجهد و شکل بگیرد و بتوانند حرف اساسی و تازه ای بزنند.
عضو مجلس خبرگان رهبری درباره ویژگی های اندیشه شهید سید محمدباقر صدر بیان کرد: چند ویژگی میشود برای اندیشه های ایشان یعنی کتاب ها و مقالات و ... ذکر کرد. یک ویژگی این است که نسبت عمیقی با واژه نو دارد؛ یعنی یا نوآوری یا نوسازی می کند. در کلام ایشان حرف تکراری وجود ندارد. سایر اندیشه ها در سخنان ایشان ابعاد جدیدی پیدا میکند. مثلا ایشان از قاعده فهم عرفی، قاعده فهم اجتماعی می سازد که حرکت بزرگی است. ویژگی دوم این است که اندیشه ایشان به دنبال حل مشکل و مساله است. حرف غیر قابل فهم یا غیرقابل اجرا در اندیشه ایشان بسیار کم وجود دارد. یک رویکرد برجسته و کاملا آشکار و عمیقی در افکار ایشان مشاهد می شود که حرفشان ثمره عملی داشته باشد. ویژگی سوم این است که اندیشه ایشان به شکل جز جز گویی و نه سربسته گویی است. لایه لایه ها را از هم باز میکردند و می شکافتند. یک مساله را به چند مساله خرد تبدیل می کردند.
وی تصریح کرد: این تجزیه کردن علامت نبوغ و علم و پیشرفت علم است. در عین حال منظومه ای هم بوده است. یعنی نظم بخش، مجموعه ای، اجتماعی و جهت بخش هم داشته اند. ویژگی چهرم این است که فکر ایشان از یک بعد عمیق تاریخی برخوردار است. زیرا ایشان فکرشان را براساس نگاه به گذشته شکل داده اند. فکرشان ایشان اصیل است. هم اصلات و هم معاصرت دارد. یک پای نگاه ایشان به امروز و زندگی امروز است و یک پای نگاهشان به گذشته و تاریخ است.
آیت الله مبلغی در پاسخ به این سوال که جمع ویژگی های شهید سید محمدباقر صدر در دانش های اسلامی منجر به چه اتفاقاتی میشود بیان کرد: یک نقشی که ایشان داشته اند، نقش تاسیسی و ایجادی است. ایشان حوزه هایی از دانش های اسلامی را گشوده است که تا به حال نبوده است. برای مثال در فقه ایشان نظریه فقه را به استنباط رایج و سنتی اضافه کردند. در صد سال اخیر بسیاری از اندیشمندان درباره نظریه فقهی صحبت کرده اند اما شهید صدر اولین نظریه فقهی را داده اند. مکتب اقتصادی ایشان موج جدیدی را ایجاد کرده است و بحث اقتصاد اسلامی بعد از نظریه ایشان به دانشگاه ها راه یافت. در حوزه کلام، بحث مجتمعنا حوزه تاسیسی ایشان است. بخش دیگری از کار ایشان شناسایی ظرفیت سایر اندیشه های اسلامی بوده است. در واقع تاسیس نکرده اند اما بارورسازی کرده اند و توسعه داده اند و کارکرد بخشی کرده است. اگر محصل گویی (تقریر بیان کسی و نه نقل قول) شهید صدر را با سایر افراد مقایسه کنیم، میبینیم که محصل گویی ایشان یک اندیشه را به سمت متناظر سازی سایر اندیشه ها میبرد و آنچنان نقل به معنا می کند که علم را توسعه می دهد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم، درباره ابداعات روشی شهید سید محمدباقر صدر در علوم اسلامی توضیح داد: اصولا ابداع بدون روش امکان پذیر نیست. نوابغ فکری بدون مکتب نیستند و لب یک مکتب، روش و مباحث روشی است. شخصیت روشی شهید صدر هم مهم است و ما باید در کنار توجه به خروجی های فکری ایشان، به روش ایشان توجه کنیم. ایشان در فقه یک روش فعال و دقیقی داشته اند. عناصری که در این روش بوده اند را می توانیم ذکر کنیم. ایشان از تاریخ به خوبی استفاده می کردند و تاریخ را سه مقطع می دیده اند؛ تاریخ صدور حدیث یا نص، تطور تاریخ و تاریخی که فقیه در آن می زیسته است. از ایشان چندین نظریه اساسی درباره روش معطوف به تاریخ میتوان استخراج کرد. عنصر دوم این است که ایشان فهم را تحت تاثیر عوامل مختلف می دیده است. برای مثال نظریه تاثیر پذیری فهم فقیه از نظریات کلامی و تکوینی، بحث مهمی اسا که ایشان ارائه می کند. اگر بخواهیم روش ایشان را به صورت خلاصه تعریف کنیم میتوانیم بگوییم روش ایشان معطوف به استفاده از تاریخ _که این استفاده از تاریخ در ذیل چند نظریه قابل باز تعریف است_ و استفاده از کلام و استفاده از نظریات علمی بوده است. در تفسیر هم ایشان یک روش ابداعی دارند که معروف است. تفسیر موضوعی ایشان غیر از سایر تفسیرهای موضوعی است که میشناسیم. ایشان یک مکانیزمی را ارائه کرده اند که یک رابطه ای بین جامعه با همه مسائلی که دارد و قرآن برقرار میکند. در فلسفه هم ایشان روش خاصی را ابداع کرده اند که می شود بر اساس استقرا این روش را باز تعریف کنیم.
وی در پایان در این باره که کدام بخش از اندیشه شهید سید محمدباقر صدر برای امت اسلامی امروز کارکرد بیشتری دارد گفت: ایشان دو پروژه اصلی و اساسی داشتند. یک خط معطوف به شیعه و یک خط معطوف به امت. خط معطوف به امت با این پیش فرض بود که چه شیعه چه سنی، یک حقیقت و واقعیت است. بخشی از اندیشه ایشان در مسیر منتهی به ایجاد زیرساخت های دانشی و جامعه سازی برای امت بوده است. اقتصادنا، فلسفتنا و مجتمعنا ایشان در همین راستا بوده است. برای همین میبینیم که امت با اندیشه های ایشان خوب گره خورده است. اقتصادنا و فلسفتنا در دانشگاه های معتبر اهل سنت تدریس میشده است. یکی از اساتید مصری به من میگفت ما اندیشه های شهید صدر را در دانشگاه پیگیری می کنیم. ادبیات امت محور ایشان در این آثار در اوج است. تا مادامی که امت نباشد، نه شیعه ای و نه سنی ای نمیتواند در حرکت های جهانی و امروزی قرار بگیرد و دوام پیدا کند.
در میان برنامه این قسمت «مصیر» هم بخش هایی مانند سرگذشت شهید صدر، معرفی کتاب و خاطراتی از وی پخش شد.
کد خبر 4967574منبع: مهر
کلیدواژه: برنامه مصیر احمد مبلغی شهید صدر معرفی کتاب دهه کرامت امام رضا ع ویروس کرونا کنفرانس بین المللی فلسفه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی معرفی نشریات سازمان اوقاف و امور خیریه مجمع عالی حکمت اسلامی قرآن حقوق بشر فعالیت های قرآنی شهید سید محمدباقر صدر اندیشه های ایشان اندیشه ایشان داشته اند اندیشه ای برای مثال ایشان یک شهید صدر ویژگی ها آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۴۳۴۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بزرگداشت روشنفکری که متفاوت بود
در مراسم بزرگداشت اسلامی ندوشن، هادی خانیکی او را روشنفکری متفاوت خواند و ۱۰ ویژگی را برای این گفته خود ارائه کرد، محمد دهقانی نیز به نزاع قلمی اسلامی ندوشن با مجتبی مینوی پرداخت و محمدجواد حقشناس از جزئیات انتقال پیکر او به ایران گفت.
به گزارش ایسنا، مراسم بزرگداشت محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده و چهره فرهنگی در دومین سال نبودنش، روز چهارشنبه پنجم اردیبهشت در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و روزنامهنگار، ابتدا یادداشت خود را که در دوره شیمی درمانیاش در سال ۱۴۰۱ نوشته و در روزنامه اطلاعات منتشر کرده بود، خواند. سپس «اسلامی ندوشن؛ روشنفکری متفاوت» را عنوان سخنرانیاش بیان کرد و ۱۰ ویژگی و تصویر کلی را برای گفته خود ارائه داد.
اسلامی ندوشن از نگاه هادی خانیکی
او ویژگی نخست اسلامی ندوشن را «قائل بودن به اعتبار تاریخی و فرهنگی برای ایران» خوانده و گفت: متفکران از دو منظر به ایران نگاه میکنند؛ ایرانی که چیزی ندارد و مجمعالجزایری از پلیدی و پلشتیهاست و گروه دوم فرهنگ را بنمایه و جان مایه ایران میدانند و معتقدند ایران داشتههایی دارد. اسلامی ندوشن به نگاه دوم قائل بود. «نگاه شاعرانه» به مسائل ویژگی دوم اسلامی است؛ اگر کسی فهم و روحیه شاعرانه نداشته باشد، نه میتواند با ایران ارتباط برقرار کند و نه میتواند جامعه ایران را بفهمد. «عشق به ادبیات» ویژگی سوم اسلامی ندوشن است؛ عشقی که مایه نان خوردن او نیست.
خانیکی افزود: ویژگی چهارم اسلامی ندوشن، زبان ارتباطی او بود؛ گاه بین کنشگران مدنی، آکادمیسین و روشنفکرها و مردم فاصله وجود دارد و آنها قدرت ارتباط گرفتن با جامعه را ندارند یا متنشان سخت و سنگین است یا عوامزده است اما اسلامی ندوشن در حوزههای مختلف شعر و داستان و نمایشنامه و سفرنامه و خاطرهنویسی قلم زد و در این زمینهها هم موفق است.
پنجمین ویژگی اسلامی ندوشن از نگاه هادی خانیکی مداومت در پژوهش و پژوهشگری است. او ویژگی ششم اسلامی ندوشن را هم قدرت نظریهپردازیاش خواند و اظهار کرد: اسلامی ندوشن صرفا ایران و غرب را نمیخواند بلکه از دل آن نظریه در میآورد. «دغدغهمندی» هفتمین ویژگی اوست؛ ایران، فرهنگ و اخلاق سه دغدغه اصلی اسلامی ندوشن بود. او با نگاه فرهنگی به جامعه و پیرامونش نگاه میکند. ایران پربسامدتر واژه در آثار اوست و در میان سه دغدغهاش «اخلاق» برایش مهم بود و بازسازی اخلاقی را مترادف با بازسازی مادی برای ایران میداند.
خانیکی ادامه داد: هشتمین ویژگی و مشخصه اسلامی ندوشن، ابراز امید و احساس کامیابی در زندگی است و نهمین ویژگی اسلامی ندوشن این است که او همواره در جستوجوی تعادل بود و بر این موضوع تاکید دارد که نباید با دیوانیان آلوده شود و از ظرفیتهای دیگر غفلت کند. اسلامی ندوشن کسی بود که هم دعوت جشنهای ۲۵۰۰ ساله را نمیپذیرد و هم مورد طعن و اهانت برنامه هویت قرار میگیرد. دهمین ویژگی اسلامی ندوشن این بود که میدانست چه میخواهد و چه نمیخواهد. نقدی که شفیعی کدکنی به روشنفکری دارد این است که روشنفکران ما میدانند چه نمیخواهند اما باید چه را میخواهند هم بدانند.
در ادامه کلیپی از ورود پیکر محمدعلی اسلامی به ایران و مراسم تشییع پیکر او در تهران، یزد، ندوشن یزد و نیشابور برای حاضران پخش شد.
ماجرای دعوای قلمی اسلامی ندوشن با مجتبی مینوی
محمد دهقانی، پژوهشگر و نویسنده به آشنایی و دوستی ۲۰ سالهاش با اسلامی ندوشن، انتشار بخشهایی از رساله فوقلیسانسش با موضوع عشق در مجله «هستی» و همکاریاش با اسلامی ندوشن در اداره مجله گفت و یادآور شد: اسلامی ندوشن اجازه مداخله و آزادی عمل را به کسی نمیداد. «هستی» مجله یکنفره بود و ما حواشی کار را انجام میدادیم.
او سپس با بیان اینکه قصد نقد ندارد، به دعوای قلمی بین دکتر اسلامی ندوشن با یکی از ادیبان زمانه خود یعنی مجتبی مینوی که به نیم قرن پیش بازمیگردد، پرداخت.
دهقانی این نزاع قلمی را اینگونه روایت کرد: سال ۱۳۵۲ بنیاد شاهنامه که مینوی رئیسش بود، اولین بخش شاهنامه یعنی «رستم و سهراب» را منتشر کرد که هم مورد تمجید قرار گرفت و هم نقد شد. از جمله کسانی که نگاه نقادانه به مینوی داشت، اسلامی بود. او در سه شماره اردیبهشت، خرداد و تیر مقالهای را در نقد این شاهنامه نوشت. با توجه به دسترسی که به کتابخانه مینوی پیدا کردم، مجله یغما را در کتابخانه مینوی دیدم. او در زیر مطالبی خط کشیده و چند جمله نوشته بود اما هیچگاه خودش جوابی ننوشت. بعدا دکتر مهدی قریب که همکار و شاگرد مینوی بود، جوابی نوشت اما مجله یغما که انتقاد اسلامی را چاپ کرده بود، حاضر نشد پاسخ قریب را منتشر کند و قریب مجبور شد پاسخ نقد را جداگانه و به هزینه خود به صورت جزوه منتشر کند که یک نسخه هم در کتابخانه مینوی هست. این موضوع مایه عبرت است؛ فکر نکنید مافیا فقط در مسائل اقتصادی است و یا الان نیست. حبیب یغمایی، مدیرمسئول مجله یغما گفته بود چون نقد مفصل بود، چاپ نکردم و وارد دعوا نمیشوم اما باز پاسخ اسلامی را در همان جزوه چاپ کرد. اسم این چیست؟ نمیخواهم از نقدهای اسلامی ندوشن و اینکه ایرادهایش درست بود یا نه بگویم اما چون هم مینوی را خوب میشناسم و هم اسلامی ندوشن را، باید بگویم دانش مینوی در شاهنامهشناسی بسی برتر از دانش اسلامی ندوشن بود و بسیاری از ایرادها از نظر من درست نیست و قریب نیز در آن جزو اشاره کرده بود. اسلامی ندوشن در پاسخ به آن جزوه نوشته بود میدانم آقای مینوی این حرفها را گفته و حرف قریب نیست. زمانی که یادداشت مینوی را دیدم، متوجه شدم حدس اسلامی درست بوده و آن جزوه با هدایت مینوی نوشته شده بود.
محمد دهقانی سپس با بیان اینکه نقد اسلامی ندوشن نشان از نگاه ناسیونالیستی رمانتیک اوست و با توضیح این نوع از ناسیونالیسم، گفت: ناسیونالیسم رمانتیک، سنتگرا و اخلاقگرا بوده و بر زبان و فرهنگ تاکید دارد و بنیاد ملیت را به شدت وحدتگرا میداند و میخواهد روایتی از پیشینه تاریخ ایران به دست دهد که ایران دولت و سرزمین یکپارچه بوده که گاه مورد تجاوز همسایهها قرار میگرفته و مرزها جابهجا میشده اما هسته همیشه پابرجا بوده است. گاه برخی اخلاق را در تصحیح دخیل کردند و ایرادی که اسلامی ندوشن بر تصحیح مینوی میگیرد نیز اخلاقی بود و از نگاه ناسیونالیستی رمانتیک او نشأت میگیرد. مینوی بیتهایی را در داستان «رستم و سهراب» مبنی بر خبر کردن موبد برای ازدواج رستم و تهمینه آورده اما نوشته بود به نظر الحاقی است. که بعد از کشف نسخه فلورانس و سنژوزف مشخص شد واقعا این بیتها الحاقی بوده است. مینوی بدون دیدن این نسخهها این نکته را گفته که نشانه شاهنامهشناسی اوست. ضعف اسلامی در این است که شاهنامه را کتاب آیین و راه نیز میداند و میگوید باید عقد انجام میشد و بعد کار به انجام میرسید.
او در پایان خاطرنشان کرد: اسلامی ندوشن سعی کرد استقلال نفس خود را حفظ کند و هیچ باجی ندهد و حرمت خود را حفظ کند که این موضوع ارزشمند است.
فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و نویسنده نیز از دوستی بیش از پنجاهسالهشان گفت که به سال ۱۳۴۶ که او افسر و دانشجوی بوده و اسلامی ندوشن حقوق تدریس میکرده برمیگردد. او سپس درباره نگاه اسلامی ندوشن به دموکراسی گفت.
مجلسی در ادامه از ماجرای گرفتن لوح تقدیر اسلامی ندوشن برای جایزه خوارزمی گفت؛ اینکه به نمایندگی اسلامی ندوشن لوحها را گرفته بود و سالها دست او امانت بود و بعدها تصمیم میگیرد لوحها را به محمدجواد حقشناس بدهد.
محمدجواد حقشناس نیز در ادامه مراسم متن وصیتنامه اسلامی ندوشن را خواند. در این وصیتنامه نوشته شده بود پیکرش از دانشگاه تهران گذرانده شود و بعد به نیشابور برود و «اگر از پرده برون شد دلِ من عیب مکن/ شُکرِ ایزد که نه در پردهٔ پندار بِمانْد» از حافظ بر مزار او در کنار نام و تاریخ تولد و مرگش نوشته شود.
او سپس از آشناییاش با اسلامی ندوشن گفت و بعد به جزئیات انتقال پیکر این چهره فرهنگی از کانادا به ایران، تشییع پیکر او در دانشگاه تهران، یزد، ندوشن و نیشابور پرداخت. همچنین از استقبال باشکوه مردم از «فرزند ایران» و کارشکنی برای برگزاری مراسم یادبود او در نیشابور گفت.
او ادامه داد: استقبال مردم در ندوشن و نیشابور در آن سرما اتفاق عجیبی بود. اینها نشان میدهد مردم قدر فرزند خود را میدانند، مردم گوهرشناسند. هنگام بازگشت پیکر اسلامی ندوشن و مراسم یادبود او در موسسه اطلاعات پنج شش نفر از وزیران سابق آمده بودند و دو رئیس قوه. آقای علی لاریجانی در مراسم بود، اتفاقی که برای بزرگان در برنامه هویت افتاد، در دوره ایشان بود. باید قدر این موضوع را بدانیم. نمیشود به این بازگشت بیتوجه بود.
پیام شیرین بیانی
محمدجواد حقشناس در پایان مراسم پیام شیرین بیانی (همسر اسلامی ندوشن) را به این شرح خواند:
«"با سلامی چو بوی خوش آشنایی"
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینهٔ توست
خیام
قبل از هر گفتوگو بر خود و بر فرزندانم رامین و مهران واجب میدانم که از یاران و دوستان گرامی و محترم تهران، یزد و نیشابور تشکر فراوان نماییم که در سالی که گذشت از هیچ کوشش برای قرار گرفتن همسرم در نیشابور دریغ نورزیدند.
در این میان به ویژه از جناب آقای دکتر حقشناس به علت کوششهای بیدریغشان در این راه پرفراز و نشیب سپاس خود را تقدیم میداریم.
اینک که این پیام خوانده میشود، به گمان من که فرسنگها از همسرم از تهران و نیشابور به دورم، میتوانم نسیم روحبخش اردیبهشتی این دو شهر را که اولی در دامنه البرز و دومی از بینالود میوزد احساس نمایم.
این همان نسیمی است که همسرم دوستدار آن بود تا در دامنه کوه بینالود و در این ماه اردیبهشت به آرامش ابدی بپیوندد.
روانش شاد و آرامیده باد.
او که در نیمه راه زندگی خانه ابدی خود را در نزدیکی خیام و عطار برگزید، در کتاب "صفیر سیمرغ" خود چنین نقل میکند: به محض اینکه از دیوار شهر پا بیرون مینهیم، به کشتزار میرسیم. نیشابور در جلگه مسطحی قرار دارد؛ افق گشاده، و کوه دور است؛ و هنگام بهار چون قدم به دشت مینهید، دامنه وسیع کشتزار را در پای خود گسترده میبینید.
و در جای دیگر مینویسد: "تا چشم کار میکند خاک است که جابهجا کِشتهها، پوشش سبزی بر آن کشیدهاند. خود خاک به اندازهای زیبا و نوازش دهنده است که آدم میتواند بگوید که اگر این مقدار سبزی هم نبود، آدم هوس میکند که این خاک بی غش و سرشار را در آغوش گیرد ... فردای آن روز "چون صبح نزدیک شد، به خیابان بین آرامگاه خیام و عطار رفتم تا دمیدن آفتاب را تماشا کنم ... پیش از آنکه آفتاب طلوع کند، پرتوش از دور بر کنگرههای جنوبی و غربی کوه پدیدار شد و سپس به پایین خزید ... چند لحظه بعد همه پیکرش نمایان گردید. خیرهکننده و به طرز وصفناپذیری با شکوه" ... و در جای دیگر میافزاید: "آنچه در این سفر بر من کشف شد، پیوندی بین خیام و نیشابور بود. دریافتم که شاید هیچ شعری در زبان فارسی به اندازه رباعیهای خیام رنگ محلی ندارد؛ و هیچ شاعری مانند خیام با شهر خود و گذشته و آینده آن ممزوج نشده است.
در هر گوشه نیشابور که پای مینهید، نشانه و کنایهای از رباعیهای خیام مییابید" (صفیر سیمرغ، صفحه ۱۵۹، ۱۶۰، ۱۹۲، ۱۹۳)
نقل قول از سفرنامه پایان میپذیرد.
باید بگویم که از دید خیام و همچنین عارفان مکتب وحدت وجودی، هستی از نیستی زاید و سپس بار دیگر نیستی فرا میرسد. یا بهتر گفته شود، هستی خطی است که دو سر آن نیستی است؛ یا به قول خیام "در دایرهای که آمدن و رفتن ماست"؛ و او در این دایره بر این باور است که:
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و نسیمی و غباری (شراری) و دمیست؛
و نیز میگفت: "کمال، عقل است ... و هیچ نیافتم شریفتر از سخن و دقیقتر از کلام" (نقل از نوروزنامه منتسب به خیام، صفحه۱)
و در اینجاست که روش و منش محمدعلی اسلامی ندوشن به یاد میآید که او نیز بر همین باور پای میفشرد؛ و در سراسر عمر همین راه را پیمود.
بار دیگر باز گردیم به
"صفیر سیمرغ" که همسرم این بار از عطار میگوید:
"کمتر مزاری چون مزار عطار مبین روح و احوال صاحبش است. تنها و باوقار و محجوب در گوشهای از دشت ... رهرو راهی که راه و مقصد یکی است.
هدف همان رفتن است و بس؛ و سفر پایان ناپذیر مینماید. هیچکس طاقت و حوصله و همراهی با او را ندارد. وصفش را در منطق الطیر میبینیم" (صفیر سیمرغ، صفحه ۱۹۴)
و بار دیگر نقل قول از "صفیر سیمرغ" خاتمه مییابد.
این کتاب یا سفرنامه، شامل چند سفر دیگر محمدعلی اسلامی ندوشن نیز میباشد؛ ولی گویی برگزیدن نام "صفیر سیمرغ" برای آن، به یاد عطار در کتاب "منطقالطیر"، مهمترین اثر این عارف بزرگ بوده است؛
سیمرغی که از سویی پزشک بود و مداواگر، و از سوی دیگر تمثیلی بود از سی تن مرغی که یک واحد را شکل بخشیده است؛ زیرا در عالم عرفان "من" تبدیل به "ما" میشود، همان که مولانا جلال الدین میسرود:
"ای ما و من آویخته" مائی از دید عارفان، که همگان رهروِ یک راهند، راهی که از جهان ناسوتی به جهان لاهوتی پر میکشد، مولانائی که خود را شاگرد عطار میدانست؛ و میسرود؛
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچهایم
و سرانجام سیمرغ از غرب مه آلود پرواز نمود و به شرق آفتابی فرود آمد و خانه کرد.
پایان»
انتهای پیام