Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-04-30@06:43:14 GMT

«نادری پشت در داشتی؟»

تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۸۲۳۸۷

ساعت24-ناصر الملک در گوش میرزا رضای کرمانی مطلبی می‌گوید و او به فکر می‌رود و ساکت می‌شود. می‌پرسند به او چه گفتی؟ پاسخی به این مضمون می‌دهد که «به او گفتم ناصرالدین شاه را کشتی، نادری پشت در داشتی؟»

 «جنبش مشروطه ایران پدیده عجیبی بود. قیامی بود که ریشه اقتصادی به معنی مبارزه طبقاتی و جنگ میان فقیر و غنی نبود، به معنی مبارزه اجتماعی ناشی از دوگانگی فرهنگی در جامعه که غالبا با هوشیاری توده‌های روستایی در مقابل شهری‌های پرمدعا و متفاوت رخ می‌دهد، نبود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

می‌توان گفت نوعی مبارزه اجتماعی و سیاسی در درون طبقه حاکمه شهری بود. بخشی از آن حتی از دربار سرچشمه می‌گرفت.

ناصرالدین شاه نوه عباس میرزا و دارای مبانی تربیت فرهنگی بود، مدرسه دارالفنون را که آرزوی امیرکبیر بود پس از امیرکبیر حفظ کرد و توسعه داد. تربیت فرهنگی او را به دانستن وا می‌داشت، زبان فرانسه آموخته بود و می‌توانست صحبت کند. همین عشق به دانستن موجب شد، بخواهد فرنگ اسطوره‌ای را ببیند که در آنجا ابنیه زیبا بود و کالاهای مرغوب و مجلل و بهترین اسلحه و کالسکه و کشتی ساخته می‌شد. هنرها و موسیقی متفاوتی داشتند که به آن اهمیت می‌دادند. به فرنگ رفت و کتاب خاطراتش منبع و مرجع جالبی درباره دیدگاه یک شرقی مقتدر و آگاه نسبت به فرنگ آن روز است. ناصرالدین‌شاه فرنگ را می‌دید و دلش می‌خواست، پادشاه کشوری آن‌چنانی باشد. خودش آزادی در فرنگ را با حیرت می‌بیند و می‌ستاید. همراهانی دارد که برخی فرنگ را تماشا می‌کنند و در میان آنان هوشمندانی هستند که فرنگ را می‌بینند. سفیرانی می‌فرستد که آنان نیز پس از مدتی اقامت در شهرهای اروپایی متوجه مبانی سیاسی و اجتماعی و علمی ترقیات اروپا می‌شوند و به اصطلاح امروزی خواهان برپا داشتن جوامع مدنی برای اخذ و نگاهداری آزادی و آن گونه ارزش‌ها در کشور خودشان می‌شوند. ناصرالدین شاه میان دو تفکر حکومت محترمانه به شیوه شاهان فرنگ و حفظ اقتدار استبدادی به شیوه شرقی در نوسان است. با اندکی آزادی زیاده‌خواهان عرصه را بر اقتدارش تنگ می‌کنند و با سخت‌گیری بیشتر از رسیدن به پای فرنگی که آن سفرها آرزومندش کرده بود، دور می‌شود.

چند روز پیش در جایی خواندم که ناصرالملک که از برجستگان فرهنگی دوران قاجار و فارق‌التحصیل دانشگاه آکسفورد بود که بعدها در دوران نوجوانی احمدشاه نایب‌السطنه او می‌شود، پس از قتل ناصرالدین‌شاه به دست میرزا رضا کرمانی به دیدار میرزا می‌رود که کتک خورده بود و فریاد و قیل و قال می‌کرد. ناصر الملک در گوش او مطلبی می‌گوید و میرزا رضا به فکر می‌رود و ساکت می‌شود. می‌پرسند به او چه گفتی؟ پاسخی به این مضمون می‌دهد که «به او گفتم ناصرالدین شاه را کشتی، نادری پشت در داشتی؟» نادری پشت در نبود. مظفرالدین میرزا پشت در بود. نادر نبودنش این فرصت را به نخبگان فرنگ دیده و از فرنگ شنیده طبقه حاکمه ایران داد که در میان هم در مجامعی گردآیند و به این بیندیشند که خود را چگونه مانند آنان کنند. آنان که مانند خودشان چشم و گوش دهان و بینی داشتند، دست و پا داشتند، آنها فرهنگ متفاوتی داشتند که نخبگان ایرانی هم از آن بویی برده بودند. آنها می‌دانستند که راز توسعه فرنگ در حکومت قانون و آزادی است. فهمیده بودند که در آنجا دیگر سلطان مالک جان و مال مردم نیست. چیزی به نام دموکراسی هم شنیده بودند که برای‌شان چندان مفهوم نبود. نادر پشت در نبود. مظفرالدین‌شاه، بیمار هم بود، همسفران فرنگ و بزرگان دانشور و شاعران در نبود نادر جمع شده بودند و عدالتخانه یعنی حکومت قانون می‌خواستند و زمینه هم داشت. از «روزنامه قانون» ملکم خان تا «یک کلمه» مستشارالدوله تا اشعار و گزارش‌های سیاسی و روزنامه‌های چاپ خارج از هند و مصر و عثمانی به ایران می‌رسید. در گوش بیمار خواندند زیر بار نمی‌رفت. کدام سلطان می‌خواهد، اختیاراتش کمتر شود. مملکتی را که ملک اوست، بستانند و به ملت دهند که «رویش زیاد شود!» وقتی در تنها سیلندر ضبط صدا که از او باقی ماند با امتنان از صدر اعظم می‌گوید «ما که خودمان سایه خدا هستیم از شما راضی هستیم.» اما بیماری شدت می‌یافت و حرف‌شنوی بیشتر می‌شد. سرانجام فرمان را امضا کرد و در ۱۴ امرداد ۱۲۸۵ در افتتاح مجلس خواند و ۵ روز بعد هم مرد. اگر ۵ روز زودتر می‌مرد، اوضاع دیگری می‌داشتیم. به احترامش آن خانه حکومت قانون یا عدالت را «عدل مظفر» نامیدند که گویا ماده تاریخ آن است. این عبارت میان دو شیر سر در مجلس ارزش تاریخی داشت که باید روزی به جای خود بازگردد.

برای من عجیب نیست که محمدعلی‌شاه زیر بار مشروطه نرفت، عجیب این است که چگونه متمم بسیار مهم قانون اساسی را در باره تفکیک قوا و حقوق ملت ایران که در تضمین مشروطه بود به امضای او رساندند. محمدعلی‌شاه در سال ۱۲۸۵ جانشین پدر شد و در تاج‌گذاری از وکلای مجلس دعوت نکرد و در سال ۱۲۸۶ مجلس را به توپ بست. البته ابتدا استخاره کرد و چون خوب آمد آنجا را همراه شاپشال روس و لیاخوف فرمانده قزاق به توپ بست. مردم این دشمن مردم را می‌دیدند. مجلسیان را پیاده از بهارستان و سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی را که برای نخستین بار به دلیل مشروط‌ خواهی از سوی مردم عنوان آیت‌اللهی یافته بودند، پیاده از پارک اتابک به باغشاه بردند. صور اسرافیل و ملک‌المتکلمین را در حضور محمدعلی شاه به‌ دار کشیدند!

مردمی که با جنبش مشروطه شاد شده و آگاهی سیاسی یافته و خود را آزاد و صاحب اختیار کشور می‌پنداشتند هنوز داغ بودند. تبریز توسط باقر خان و ستار خان علم اعتراض و دفاع از مشروطه و حکومت قانون را برافراشت. رشت پایگاه دیگر آزادی‌خواهی جوانان گیلک و ارمنی را در کنار سپهدار تنکابنی و یپرم خان بسیج کرد و اصفهان نیروهای شهری و ایل‌مردان و ایل زنان بختیاری را به فرماندهی سردار اسعد بختیاری روانه تهران کرد. بله گروهی از زنان رزمنده بختیاری در شمار فاتحان تهران افتخاری دیگر در مشارکت زنان ایران در امری تاریخی برجای نهادند. نیروهای آذربایجان و گیلان و اصفهان در کرج به هم پیوستند و پس از شکست دادن نیروی مدافع محلی به تهران آمدند. مردم خشمگین تهران به آنان پیوستند و محمدعلی‌شاه را به سفارت روس فراری دادند و او بساطش را جمع کرد و با خانواده راهی بندر اودسا در در دریای سیاه شد و در آنجا دیری نپایید و مرد. اگر کسی به دفاع او برخاست، کسی جز ملکه همسرش نبود که تا عتبات رفت که بلکه حمایت مراجع را جلب کند که کار از کارگذشته بود.»

منبع: روزنامه اعتماد

منبع: ساعت24

کلیدواژه: احمدی نژاد ناصرالدین شاه نادری پشت محمدعلی شاه حکومت قانون

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۸۲۳۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رده‌بندی مناطق حفاظتی محیط‌زیست 

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، مسألە حفاظت ازمحیط‌زیست در ایران مانند آن چه در اندیشە فلسفی سایر نقاط جهان نیز مشابه آن روی داده است، در پارادایم طبیعت‌گرایی ظهور یافت.

نرگس آذری (دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی) در مقاله‌ای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعه‌شناسی ایرانی» به این موضوع اشاره می‌کند که اهمیت به محیط‌‌زیست به مثابۀ نوعی بینش در مقابل انسان‌محوری فزاینده عصر توسعه و مدرنیسم قد علم کرده است و رویکرد طبیعت‌محورانه‌ای را شکل داده  که در آن محیط‌زیست نیازمند توجه و مراقبت فوری است.

* محیطزیست  و مناطق حفاظت شده

به زعم این پژوهشگر حفاظت از محیطزیست نیازمند تعریف محیطزیست در تقابل با فعالیت‌های انسانی دانسته شده است و از همینجا مرز‌های محیط‌زیست در آن چه اکنون به عنوان مناطق چهارگانه‌ حفاظت شده می‌شناسیم پدید آمد. شکل‌گیری این مرز‌ها به زمان تصویب قانون شکار به عنوان اولین قانون محیط‌زیستی کشور و ایجاد مناطق ممنوعه در سال ۱۳۴۲ برمی‌گردد.

او در ادامه می‌نویسد در آن زمان با توجه به وسعت کشور و بودجه‌های محدودی که در اختیار شورای شکار قرار می‌گرفت، تشخیص داده شد اگر عمده منابع اعتباری به مناطقی تخصیص داده شود که به لحاظ بوم‌شناختی اهمیت ویژ‌ه‌ای دارند، موجب موفقیت بیشتر در حفاظت از آن مناطق خواهد شد. بنابراین نواحی حفاظتی که  بعداً مناطق حفاظت شده نامیده شد به وجود آمد. در این مناطق شکار ممنوع بود مگر آنکه مجوز لازم از شورای شکار گرفته شود.

* رده‌بندی مناطق حفاظتی محیط‌زیست 

آذری می‌نویسد مراتع و جنگل‌های واقع در مناطق حفاظت شده تابع محدودیت‌هایی بود که از سوی شورای شکار و وزارت کشاورزی و منابع طبیعی اعلام شده بود و با تصویب قانون شکار و صید در سال ۱۳۴۶ و تأسیس سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، مفاهیم پارک‌های ملی و مناطق حفاظت شده به روشنی تعریف گردید.

آذری در ادامه توضیح می‌دهد که تا قبل از تأسیس سازمان حفاظت محیطزیست در سال ۱۳۵۰، حدود ۶ پارک ملی و ۳۵ منطقۀ حفاظت شده شکل گرفت. بدین ترتیب حدود هفتاد سال پیش، ترسیم این مرز‌ها با انگیزه ایجاد امکان حفاظت با توجه به محدودیت‌های موجود، محیط‌زیست مورد حمایت و حفاظت را به نام محیطزیست معرفی کرد و چهار طبقە حفاظتی با نام‌های پارک‌های ملی، پناهگاه‌های حیات‌وحش، مناطق حفاظت‌شده و آثار طبیعی ملی تعریف و رده‌بندی شد.

* جهان مدرن و محیط‌زیست

این پژوهشگر در ادامه می‌نویسد در کشور تمام تلاش براین بود که مناطق حفاظت شده  با ملاک‌های جهانی و حتی نام‌های رایج منطبق شود که در ایران آنها با نام مناطق چهارگانۀ محیطزیست شهرت دارند. اما این مرز‌ها هرگز نیازی به انطباق با زیست‌بوم تاریخی جامعۀ پیرامونی در خود ندیده‌اند؛ اگرچه این ظهور صنایع و شهر‌های مدرن و نیاز‌های فزاینده‌اش بود که محیط‌زیست را متأثر می‌ساخت.

این نویسنده در جمع‌بندی این پژوهش به این موضوع اشاره می‌کند که آنچه در تعیین مناطق چهارگانه، به عنوان تهدید نهایی معرفی و توسط مرز‌ها تهدید شد عمدتاً فعالیت‌های جامعۀ روستایی بود. جامعه‌ای که به واسطۀ همین اعلان جنگ، خود را برای گسترش مرز‌های جغرافیایی و مرز‌های بهره‌برداری‌اش حریص‌تر کرد، جدالی که تاکنون برای تعیین حدود مرز‌ها از دوسوی این جبهه‌ها ادامه دارد. موقعیتی که در میانه نبرد قانون و منافع نابودی محیط‌زیست در همە ابعاد و شاخص‌هایش را هدف گرفته است.  

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • مایه کوبی ۲۶ هزار رأس دام سبک در منطقه بارز و شوارز
  • شش دانگ حواس حردانی به استقلالی سابق!
  • سازمان لیگ سد راه کسر امتیاز از یک تیم!
  • رده‌بندی مناطق حفاظتی محیط‌زیست 
  • نادری با جدایی ری از تهران مخالفت کرد
  • جشن عروسی دختر ناصرالدین‌شاه؛ ۱۳۰ سال قبل + عکس
  • قالیباف ۲ قانون را برای اجرا ابلاغ کرد
  • دو قانون مصوب مجلس به دولت ابلاغ شد
  • تجلیل از فرهیختگان شهر در منطقه ۱۵ اصفهان
  • درباره کلاهبرداری به روش اسکیمر چه می‌دانید؟