Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-27@01:19:30 GMT

در سینما نمی‌توان مثل تلویزیون یک شبه سلبریتی شد

تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۹۱۸۷۲

در سینما نمی‌توان مثل تلویزیون یک شبه سلبریتی شد

نشست تحلیل و بررسی فیلم «بی وزنی» با حضور مهدی فرد قادری نویسنده و کارگردان، بهاره کیان افشار بازیگر، مهدی ایل بیگی مدیر فیلمبرداری، یاسر جعفری بازیگر و محمدعلی حق‌پرست تدوینگر با حضور آنلاین محمدرضا لطفی منتقد و فیلمساز و اجرای مسعود بهارلو در برنامه «آف‌لاین» برگزار شد.

فردقادری در این نشست گفت: اکران فیلم «بی وزنی» زمستان سال گذشته آغاز شد اما به دلیل شیوع ویروس، سینماها تعطیل شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی می‌خواستند با بازگشایی سینماها، فیلم را اکران کنند من انصراف دادم و فیلم به زودی در شبکه نمایش خانگی و فیلیمو منتشر می‌شود.

محمدرضا لطفی که در این نشست به صورت آنلاین به تحلیل فیلم پرداخت، بیان کرد: «بی‌وزنی» فیلم محترم و شریفی است که سازنده‌اش برای ساخت آن به شدت ریسک کرده و جسارت به خرج داده است. اما چه اتفاقی می‌افتد که چنین فیلمی باعث تغییر ذائقه مخاطب نمی‌شود؟ من می‌خواهم نقدی به همکاران خودم داشته باشم. بیست سال است کار نقد فیلم انجام داده‌ام و خیلی راحت می‌توانم این حرف را بزنم.

وی با اشار با اینکه چرا منتقدان درباره برخی فیلم‌های سینمای ایران نمی‌نویسند و از کنار آنها می‌گذرند؟، گفت: چرا فیلم نباید در جشنواره فجر نمایش داده شود، در صورتی که جای نمایش فیلم فرم‌گرا و غیرمعمول، اتفاقاً در جشنواره‌هاست و آنجاست که برای دیده‌شدن فیلم زمینه لازم ایجاد می‌شود. «بی وزنی» باید به جشنواره فیلم فجر می‌رفت و در موردش حرف زده می‌شد. فیلم سخیف کمدی حتی لازم نیست در موردش حرف زده شود، اما نمایش آن فیلم در جشنواره، مخاطب جشنواره را هم به سمت‌وسویی دیگر می‌برد.

کارگردان فیلم «تعارض»، ادامه داد: چرا نود درصد از فیلم‌های تجربی یا فیلم‌هایی که در گروه «هنر و تجربه» اکران می‌شود، همکاران من نمی‌بینند و درباره‌اش نقد مثبت یا منفی نمی‌نویسند؟ اصلاً فرض کنید فیلم «بی‌وزنی» فیلم خوبی نباشد اما مبتذل که نیست! این فیلمی مبتنی بر یک تفکر است که اگر فیلم بدی هم باشد که نیست، حداقل الان باید ده‌ها نقد منفی برایش نوشته شده باشد. پس چرا نوشته نشده است؟ چرا این فیلم دیده نمی‌شود؟ چرا اینقدر مردم ما که می‌گویند از فیلم بد و کمدی و سخیف و شوخی‌های مبتذل خسته شده‌اند، وقتی یک فیلم با فرم و حال و هوای متفاوت اکران می‌شود، آن را نمی‌بینند؟ بخشی از این قضیه به فضایی برمی‌گردد که مخاطب را دعوت به دیدن هر فیلمی می‌کند، جز فیلم‌های مستقل و متفاوت.

فرد قادری گفت: اغلب حرف‌های محمدرضا لطفی درست است. البته در مورد جشنواره عقیده دارم یک فیلمساز نباید در مورد حضور در یک جشنواره صحبت کند. «بی‌وزنی» در قیاس با سینمای اسپیلبرگ، اسکورسیزی و… یک فیلم کاملاً معمولی و در نهایت به نظرم یک تجربه است. من هیچکدام از فیلم‌هایم در جشنواره فیلم فجر شرکت نکرده و هیچوقت اعتراض نکرده‌ام و به نظرم اعتراض به جشنواره خیلی احمقانه است. در مورد فیلم اولم «جاودانگی» با اینکه آن سال، بخش «هنر و تجربه» هم در جشنواره فیلم فجر وجود داشت، فیلم رد شد و من اعتراضی نکردم. همان فیلم رفت فستیوال رم و در کنار بعضی از مهمترین فیلم‌های سال جهان به رقابت پرداخت، به جشنواره رم هم نگفتم خیلی ممنون که فیلم را انتخاب کردید، چراکه معتقدم جشنواره‌ها با انتخاب‌هایشان تبدیل به یک جشنواره محلی یا جشنواره‌ای مهم در سطح جهان می‌شوند.

لطفی در ادامه بیان کرد: حرف من این بود که جشنواره، یک بازوی مهم برای معرفی این فیلم‌هاست. «خوب، بد، جلف» نیازی به معرفی ندارد، اما «تعارض»، «بی‌وزنی» و فیلم‌های مشابه، به معرفی از طریق جشنواره نیاز دارند.

فرد قادری در ادامه این نشست گفت: در حدود بیست سال قبل، پرفروش‌ترین فیلم سینمای ما، «سگ کشی» بود. الان چه فیلمی است؟ سینمای ایران مدت‌هاست به دو بخش سینمای کمدی / جنسی و فیلم‌های درام اشک‌آلود پایین شهری تقسیم شده و در این فضا شاید یکی از دلایلی که فیلم‌هایی مثل «بی‌وزنی» آن طور که باید دیده نمی‌شود این باشد که مخاطبان سینما را، از تجربه کردن قواعد سینما و عشق به سینما دور شده و کاری کرده‌ایم که آنها دیگر به صرف همراهی با یک سلیقه سینمایی، به سالن سینما نمی‌روند.

وی افزود: سریالی که جاناتان نولان ساخته در یک سایت، پنج هزارتا کامنت برایش گذاشته می‌شود. آن‌ها مخاطب‌هایی هستند که بر اساس سلیقه باید بیایند و «بی‌وزنی» را ببینند اما این اتفاق نمی‌افتد چراکه سینمای ایران را با کمدی‌های سخیفش و درام‌های سطحی جنوب شهری می‌شناسند و نمی‌دانند که اصلاً فیلم‌های فرمالیستی هم در این سینما ساخته می‌شود چراکه عرضه خوبی نمی‌شوند.

سپس مسعود بهارلو از بهاره کیان‌افشار درباره ورود یک بازیگر سلبریتی یا یک بازیگر آرتیست به حضور در چنین فیلمی پرسید که او گفت: من سوای این تعاریف، برای بررسی هر پیشنهادی که دریافت می‌کنم، صرفاً سعی می‌کنم فقط به فیلمنامه و نقش فکر کنم. در مورد «بی وزنی» بالای ۶ ماه با آن کلنجار داشتم. من فکر می‌کردم که کار سختی است و اصولاً نقش به من نمی‌خورد اما مهدی فرد قادری اصرار داشت کاراکتری که در ذهنش ترسیم کرده، کاملاً به من نزدیک است.

فرد قادری گفت: فیلم ما ۲۳ بهمن اکران شد که در آن زمان هیچ‌کس به سینما نمی‌رود و یک زمان سوخته است. در آن زمان در پردیس کوروش سانس‌های اکران فیلم من ده و نیم صبح، یک و نیم و شش بود. بعد می‌گفتند که اگر فیلم بفروشد، سانس بهتری به فیلم شما می‌دهیم! آیا شما کسی را می‌شناسید که ده و نیم صبح به سالن سینما برود و فیلم ببیند؟ در قانونی که در شورای صنفی نمایش وجود دارد، آمده است وقتی چند فیلم با هم اکران می‌شوند، تا سه الی چهار هفته فیلم جدید نباید اکران شود. اما یک فیلم کمدی، فقط چند روز بعد از فیلم ما اکران شد. با چه قانونی این اتفاق می‌افتد؟ آن فیلم می‌آید و سانس‌های فیلم ما گرفته می‌شود.

وی افزود: من از بچه‌هایی که با هم رفتند سینما تا «بی‌وزنی» را ببینند شنیده‌ام که متصدی سالن به آنها گفته چرا می‌خواهید این فیلم را ببینید؟ فیلم دیگری را ببینید! برای او چه فرقی باید داشته باشد که مردم می‌خواهند چه فیلمی را ببینند؟ مگر آنکه به او گفته باشند. وقتی با این بی‌عدالتی روبه‌رو می‌شوید تصمیم می‌گیرید یا انصراف بدهید یا به پلتفرم‌های دیگر ورود کنید. من فکر می‌کنم هیچ فیلمسازی نباید خودش را محدود کند که فیلمش فقط در کشوری که در آن زندگی می‌کند، پخش شود. مهم این است که در گستره دنیا، بتوانی فیلمت را درست پخش کنی. «بی وزنی» تا کنون در بیش از ۱۰ جشنواره جهانی پخش شده است و همچنین قرار است در پلتفرم‌های بین‌المللی هم پخش شود. سینما این امکان را به ما می‌دهد تا از طریق آن با مردم کشورهای مختلف دنیا صحبت کنیم.

سپس جعفری بیان کرد: ما در تلویزیون انتخاب کننده هستیم و در سینما انتخاب می‌شویم. سلبریتی‌شدن در تلویزیون یک شبه اتفاق می‌افتد، اما ما در سینما، اگر بخواهیم کمکی به دیده شدن فیلم‌مان بکنیم، نهایتاً بازیگری در موقعیت من می‌تواند هزار نفر را به سالن بکشاند.

در ادامه محمدعلی حق‌پرست در پاسخ به پرسش بهارلو درباره اینکه در یک فیلم دارای پلان‌های طولانی، تدوینگر چه‌قدر می‌تواند در دمیدن روح اکسپریمنتال به فیلم کمک کند، گفت: در مورد نسخه اولیه فیلم که صد و چهل دقیقه است با آقای فرد قادری صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم که فیلم را به چند دلیل کوتاه کنیم. به هرحال استفاده از فلش بک و بازی با زمان جزو شاخصه‌های این فیلم است. با در نظر گرفتن این نکته تصمیم گرفتیم تایم فیلم را به حدود صد دقیقه برسانیم که بحث انتقال حسی فیلم، به خوبی اتفاق بیفتد.

مهدی ایل‌بیگی مدیر فیلمبرداری «بی وزنی» هم در این نشست در پاسخ به اینکه او این فیلم را اکسپریمنتال می‌داند یا نه، اظهار کرد: من تلاش کردم فکر فیلمساز اجرایی شود و اصلاً نمی‌توانم در این زمینه نظر قطعی بدهم و نمی‌توانم بگویم فکر او خوب اجرا شده یا بد. من در اندازه تجربه و توان و فکرم و ابزاری که در دست داشتم، توانستم به اجرای فیلم کمک کنم. در واقع باید بگویم فیلمساز جریان فیلم را شکل می‌دهد و من مکمل این آدم هستم.

فرد قادری در پایان درباره دلیل استفاده از پلان‌های طولانی در این فیلم گفت: «بی‌وزنی» شخصیت‌های منزوی و تنهایی دارد. وقتی با پلان‌های طولانی شخصیت‌ها را نشان می‌دهم، تماشاگر را به چیزی که شخصیت دارد می‌بیند، محدود می‌کنم. از طرفی پلان طولانی باعث می‌شود ارتباط حسی تماشاگر با فیلم قطع نشود.

برچسب‌ها فیلم تعارض جشنواره فیلم فجر نقد فیلم اکران فیلم

منبع: ایرنا

کلیدواژه: فیلم تعارض جشنواره فیلم فجر نقد فیلم اکران فیلم فیلم تعارض جشنواره فیلم فجر نقد فیلم اکران فیلم جشنواره فیلم فجر فرد قادری فیلم ما یک فیلم بی وزنی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۹۱۸۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلبریتی تراز یعنی پهلوان رزاز

فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای را با نامداران و قهرمانانش باید شناخت و شناساند. یکی از برترین پهلوانان این حوزه که تاریخ به خود دیده «سیدحسن رزاز» است. در این گزارش کمی به شخصیت و مرام او می‌پردازیم.

نامی که ما را به کاوش وا داشت

اردیبهشت ۱۴۰۱، وقتی برترین‌های یک‌صد سال ورزش ایران در جشنواره‌ای با همین نام معرفی و تقدیر شدند، شاید بسیاری از ما که اطلاعات چندانی از ورزش‌های باستانی و پهلوانان آن نداریم، انتظار داشتیم نام «غلامرضا تختی» را به‌عنوان «برترین پهلوان قرن» ببینیم.

اما «سیدحسن رزاز» این جایگاه را از آن خود کرده بود. کسی که «جهان‌پهلوان تختی» درباره‌اش گفته بود «من هرچه دارم از آقا سیدحسن رزاز دارم.» این مرد کیست که جهان‌پهلوان شهیر ما خود را وام‌دار او می‌داند؟

نام و نشانش را که پرس‌وجو کنید، از زورخانه‌ای‌ها و باستانی‌کاران سرشناس تقریباً کسی نیست که او را یک اسطورهٔ اخلاقی و «جهان‌پهلوان» نداند.

اما گویی غبار زمان آن‌چنان بر چهرهٔ این شخصیت مهم مردمی نشسته که رهبر انقلاب هم به شناخت و معرفی او توصیه کرده‌اند «سیدحسن رزاز و... که پهلوان‌های جوان ما حتماً شرح حال اینها را در کتاب‌ها و مجلات خوانده‌اند، اینها چهره‌های معروف ورزش باستانی هستند که در طول تاریخ گذشته حضور داشتند. ببینید و معلوم کنید که اینها که بودند و چه‌کار کردند. اینها مردان متدینی بودند.»

پهلوان قهرمان، روحانی مردمی، مبارز سیاسی

«سیدحسن شجاعت» که به خاطر شغل پدرش (برنج‌فروشی) به «رزاز» معروف است، سال ۱۲۵۷ در تهران به دنیا آمد. او بخشی از دوران قاجار و پهلوی را دید و نهایتاً در سال ۱۳۲۰ مسموم شد و با مرگی مشکوک چشم از دنیا رفت. او نه فقط پهلوان و کشتی‌گیری ماهر، بلکه قهرمان دل‌ها و مصلح محله، و خانه‌اش خانهٔ امید مردم بوده است.

«اردشیر آل‌عوض» تاریخ‌پژوه و محقق فرهنگ عامه می‌گوید «او در جوانی برای ادامهٔ تحصیل به حوزهٔ علمیهٔ نجف می‌رود و بعد از کسب علم در محضر بزرگان حوزه و با پیشنهاد آخوند خراسانی به تهران مهاجرت می‌کند. نظر آخوند خراسانی این بود که مقبولیت سیدحسن رزاز بین مردم به‌کار مشروطه‌خواهان می‌آید... او در جریان سفر به تهران حامل پیام مهمی برای مشروطه‌خواهان بوده و از آنجا که آخوند خراسانی مدافع انقلاب مشروطه بود احتمالاً در تأیید فعالیت مشروطه‌خواهان در تهران نامه‌ای نوشته بوده که باید به دست آنها می‌رسید.»

پس می‌توان علاوه بر پهلوان و روحانی، مبارز سیاسی را هم بر ویژگی‌های سیدحسن رزاز افزود.

پهلوان ایرانی که نامش جهانی شد

«علی جعفرنژاد» یک جهانگرد ایرانی و کسی است که سال ۱۳۹۵ خانهٔ پهلوان رزاز در محلهٔ عودلاجان را خریده و با کمک مهندسان سازمان میراث فرهنگی آن را مرمت کرده است. او وقتی متوجه می‌شود خانه‌ای که خریده متعلق به «سیدحسن رزاز» بوده، شروع به تحقیق دربارهٔ او می‌کند. در جریان مطالعه متوجه می‌شود پهلوان شهرت جهانی داشته است.

این شهرت به ماجرای مبارزهٔ او با یک کشتی‌گیر هندی به نام «کاهوتا» برمی‌گردد که در جهان بی‌رقیب بوده است. وقتی وارد ایران می‌شود و رسماً حریف می‌طلبد، سیدحسن رزاز برای مبارزه معرفی می‌شود. سیدحسن، کاهوتا را خاک می‌کند، ولی او نمی‌پذیرد تا اینکه سیدحسن دوباره او را شکست می‌دهد.

با این شکست، کشتی‌گیر هندی تمام مدال‌هایی را که در رقابت با پهلوان‌های سرشناس جهان گرفته بود به سیدحسن رزاز تقدیم می‌کند و می‌گوید «از امروز تو جهان‌پهلوان هستی.»، اما سیدحسن قبول نمی‌کند. این خبر در دنیا می‌پیچد و هنوز در روسیه، هند، عراق، آلمان، سوئد، عربستان و... سیدحسن رزاز را به‌عنوان پیشکسوت کشتی می‌شناسند.

پهلوان رزاز در مسابقات خارجی بسیاری شرکت داشته و معمولاً جوایز و درآمد‌های حاصل از حضور در این مسابقات را در امور خیریه صرف می‌کرده است. آل‌عوض با بیان این نکته می‌گوید «در جریان انقلاب مشروطه، پهلوان رزاز به دلیل هم‌صدایی با مردم، حدود ۴ ماه دستگیر و در باغ‌شاه حبس و مجازات شد. هرچند به دلیل منش پهلوانی و شجاعت و نیکوکاری‌اش آن‌قدر میان مردم محبوب شده بود که محمدعلی‌شاه به دلیل اعتراضات و فشار افکار عمومی مجبور شد این پهلوان نامی را از زندان آزاد کند.»

یکی از فیلم‌های برگزیدهٔ جشنوارهٔ عمار ۱۴۰۲ مستندی دربارهٔ پهلوان رزاز با نام «آخرین زنگی زمانه» است. «سیدجمال عودسیمین» تهیه‌کنندهٔ این مستند که از طریق یک کتاب با سیدحسن رزاز آشنا شده می‌گوید «وقتی آن کتاب را خواندیم، با این نکته مواجه شدیم که چقدر سلبریتی‌های جامعهٔ ایرانی در گذشته متفاوت از امروز بوده‌اند. این سوژه برایمان مسأله شد که چقدر افرادی که آن زمان‌ها به شهرت می‌رسیدند و معروف می‌شدند، با چهره‌های امروز متفاوت بوده‌اند. سیدحسن رزاز در واقع سلبریتی زمان خود بود.»

مرگ مشکوک یک قهرمان مردمی

«مهرداد خاکی» کارگردان این مستند دربارهٔ وفات این قهرمان پهلوان می‌گوید «اصل ماجرای مرگ سیدحسن هنوز هم مبهم است و معلوم نیست به دست چه کسی به قتل رسیده. اما اینکه او به واسطهٔ سم، مسموم شده واقعیت دارد. عده‌ای می‌گویند رضاشاه او را به قتل رسانده و عده‌ای دیگر برخی جریانات سیاسی آن روز را به این ماجرا مربوط می‌دانند. فارغ از اینکه عامل این کار چه کسی بوده، ما شاهد فروریختن یک کوه بودیم.»

خانهٔ زیبای این پهلوان نامدار در محلهٔ عودلاجان اکنون به یک هاستل برای گردشگران خارجی تبدیل شده و گردشگران ایرانی هم می‌توانند از آن دیدن کنند.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • آمار فروش فیلم‌های سینمایی در اولین هفته اردیبهشت/ «مست عشق» از «تمساح خونی» سبقت گرفت
  • سلبریتی تراز یعنی پهلوان رزاز
  • تمساح خونی و سال گربه زیر سایه مست عشق
  • استقبال مخاطبین سینما از «مست عشق»
  • «مست عشق» رکورد مخاطب روز نخست اکران را شکست
  • اکران مردمی فیلم سینمایی آپاراتچی در برخوار
  • ماجرای ورورد فیلمساز مشهور آمریکایی به تهران
  • برگزاری جشنواره منطقه‌ای شعر تمداربیت دراردل
  • ماجرای ورورد فیلمساز مشهور آمریکایی به تهران | من زمان جنگ ویتنام هم به آمریکایی بودنم افتخار می‌کردم اما حالا...| تصاویر
  • روزی که پل شریدر فیلمساز معروف آمریکایی به تهران آمد