Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرانچسکو پترارک در ۲۰ جولای ۱۳۰۴ میلادی در آرتزو ایتالیا دیده به جهان گشود تا هشت سالگی در توسکانی زندگی کرد، سپس به آوینون فرانسه نقل مکان کرد. پدرش مشاور حقوقی بود که در ۱۳۰۲میلادی از فلورانس تبعید شده و به آرتزو آمده بود. پترارک از ۱۳۵۳ میلادی تا پایان زندگی در ایتالیا و در دولت‌شهرهای میلان، پادوا، ونیز و آرکوا زندگی کرد، وی در آن سال ها ایده ایجاد ایتالیای متحد و وارث امپراتوری رم را گسترش داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این ادیب ایتالیایی تحصیلات خود را در رشته حقوق در بولونیا آغاز کرد اما این رشته را ادامه نداد و همه وقت را به نویسندگی و شاعری صرف کرد. وی در نثر و نظم استاد بود و باعث اعتبار زبان لاتین شد به همین دلیل سنای رم به او لقب ملک‌الشعرا داد. در حقیقت پترارک یکی از مشهورترین شاعران و نویسندگان اواخر سده چهاردهم است که به زبان لاتین و ایتالیایی آثار مهمی تألیف کرده ‌است.

یکی از مشهورترین کارهای وی جمع‌آوری شعرهای ایتالیایی بود که به نام کتاب ترانه منتشر شد و با نام غزلیات پترارک به انگلیسی ترجمه شده ‌است. مجموعه مراسلات وی که به لحاظ جزئیات تاریخی و اجتماعی مهم هستند، نیز به زبان لاتین است. یکی دیگر از آثار وی عصر ظلمت در اروپا به شمار می رود. این شاعر نامدار در ۱۳۴۱میلادی نشان افتخار شاعران ایتالیا را دریافت کرد. آثار پترارک در ۳۵سالگی او را به شهرت رساند و در سراسر اروپا از احترام و ستایش بزرگان ادب برخوردار شد. این آثار به لاتین و ایتالیایی به رشته تحریر درآمد.

پترارک شاعری مردم پسند و تاثیرگذار

پترارک به عنوان نخستین شاعر مدرن و از متقدمان اومانیسم شناخته می‌شود به گونه ای که از او به عنوان پدر اومانیسم یاد می کنند. همچنین بسیاری از شاعران و غزل‌پردازان تاریخ ادبیات جهان که امروزه نام آن ها بر سر زبان ها افتاده است از او درس شاعری آموخته اند و از غزل ها و ترانه های او بسیار الهام گرفته اند، برای نمونه شاعران برجسته ای مانند جفری چاوسر، ویلیام شکسپیر و ادموند اسپنسر از سون‌نت‌های زیبای او یعنی غزل‌های او تأثیر زیادی گرفته‌اند. از نظر شعر، پترارک قالب غنایی و سنتی شعر را تکمیل کرده است. سوژه های پترارک در اروپا مورد پسند مردم قرار گرفت و بعدها در انگلیس رواج یافت. وی قدرتی بلامنازع در فرهنگ و ادب عصر خود به شمار آمده و به نحو قاطعی در تعیین راه ذوق و سلیقه زندگی معنوی دوره رنسانس نفوذ داشته است. پترارکیسم تمایل شاعرانه ای در پیروی از اشعار پترارک است که ابتدا در ایتالیا سپس در اروپا تا سده شانزده رواج یافته است. این امر نشان از تاثیر بسیار بالای پترارک بر تاریخ ادبیات جهان به ویژه اروپا دارد.

 وی همچنین نقش مهمی در پیشرفت زبان ایتالیایی به عنوان یک زبان ادبی داشت در واقع دانش وسیع او از نویسندگان کلاسیک و احیای دوباره زبان لاتین باعث شده از او به عنوان نخستین و بزرگترین انسان‌شناس نام ببرند. او علاوه بر ادبیات به تحقیقات نیز بسیار علاقمند بود و تحقیقات گسترده ای در حوزه انسان‌شناسی، تاریخ و جامعه شناسی انجام داده است.  

مروری بر آثار برجسته پترارک

پترارک به فرهنگ و ادب کهن یونان و روم علاقه بسیاری داشت، بنابراین در آثار لاتینی به نویسندگان و شاعران عهد باستان نزدیک می شود. از آثار پترارک به زبان لاتین، زندگی در انزوا را می توان نام برد که نوشتن آن تا ۱۰ سال ادامه یافت. این اثر شامل ستایشی است از زندگی در عالم انزوا که به بشر امکان می دهد تا توان معنوی و اخلاقی خود را تکمیل کند. شاعر، زندگی در انزوا را در برابر زندگی پر مشغله و پر اضطراب قرار می دهد که به سبب جاه طلبی و هوای نفس پیوسته دچار آشفتگی است. زندگی در تنهایی انسان را به تفکرات مذهبی که بیشتر جنبه فلسفی دارد، همچنین به لذت بردن از طبیعت وا می‌دارد، وی در این اثر همه جا از شخصیت های بزرگ یونان و روم باستان نام می برد.

همچنین این شاعر تاثیرگذار توانست با خلق آثار گرانبهایی علاوه بر دوره و زمانه خود بر بسیاری از دیگر نویسندگان و شاعران در طول تاریخ تاثیر بگذارد. در واقع پترارک به تنهایی معنای ماندگاری ادبیات در طول تاریخ را معنا کرده است. از آثار منثور پترارک، نامه ها است که شامل نامه‌هایی با عنوان های مختلف و از همه مهم تر نامه های خانوادگی و خصوصی پترارک است که در ۲۴ جلد به رشته  تحریر در آمده است. این نامه‌ها مدارک بسیار پرارزشی در تاریخ فرهنگ اروپا به شمار می‌آید. پترارک از نظر تبحر در علوم ادبی و پیروی از زبان و ادبیات باستانی یونان و روم پیشوای نهضتی فرهنگی است که سراسر جهان را فرا گرفته است. ادبیات و زندگی، از نظر پترارک در زمینه بشر دوستی با یکدیگر تلفیق می یابد. پترارک اثر مهمی به نام مردان نامی را که به تاریخ روم و بزرگترین شخصیت های رومی اختصاص دارد و کامل‌ترین آنها، شرح زندگی ژول سزار را در ۱۳۲۰میلادی به رشته تحریر درآورد. این کتاب با آنکه ناتمام مانده است، از اهمیت بسیار برخوردار است.

از دیگر آثار وی منظومه آفریقا بود که به زبان لاتینی در ۹ جلد نوشته شد و این اثر منظومه ای حماسی درباره جنگ های کارتاژ و وصف پیروزی تمدن روم بر توحش کارتاژی ها و اثبات عظمت روم بود. اثر معروف دیگر این شاعر سرشناس ایتالیایی اسرار محسوب می شود که در واقع نوعی اعتراف است که از بحران و شکنجه های درون شاعر حکایت می کند.

فلسفه زندگی از نگاه شاعر ایتالیایی

دیوان پیروزی به زبان ایتالیایی در خصوص خاطرات عشق لایورا است. پترارک در این دیوان از پیروزی ۶ ماهیت سخن گفته و در ابتدا به عشق اشاره کرده است در این بخش شاعر از عاشقان نامدار نام می برد و آن ها را مورد ستایش قرار می دهد و داستان عشق و عاشقی آنان را برای مردم به تصویر می کشد و عشق را مفهومی مقدس و زیبا جلوه می دهد. دومین بخش و دومین پیروزی از آن پاکدامنی است که با عظمتش بر عشق پیروز می شود. سوم، مرگی که برهمه پیروز می شود. چهارم، شهرت که بر مرگ غلبه می کند. پنجم، زمان که بر شهرت پیروز می شود. ششم، الوهیت را که بر همه چیز پیروز است، مورد اشاره قرار می دهد. این ۶ مرحله در واقع از دیدگاه پترارک، فلسفه زندگی و نگرش او را تشکیل می دهند که به زیباترین شکل ممکن و با استادی تمام به رشته تحریر در آمده است. پترارک در این پیروزی ها مراحل تدریجی تعالی روح بشر را که به الوهیت می انجامد، نشان می دهد. از آثار مهم دیگر پترارک قطعه شعرهای روستایی است که به زبان لاتینی میان سال های ۱۳۴۵ و ۱۳۴۷ میلادی ساخته شد. این دیوان شامل ۱۲ قطعه است که شاعر در کلامی استعاری و کنایی قسمت هایی از زندگی معنوی و روحی و مباحثه ها و مناظره های خود را درباره مسایل گوناگون مذهبی منعکس می سازد.

بررسی آثار پترارک نشان می دهد که وی انسانی سراسر ذوق و استعداد بوده و به تمامی اصول و مفاهیمی که بر روی کاغذ نوشته بود، تسلط کامل داشته است. وی تمامی تلاش خود را در شکوفا سازی جریان‌های ادبی به ویژه در شعر به کار گرفت و در نهایت نیز موفق به آن شد که مکتبی در شعر و شاعری برای خود ایجاد کند که بسیاری از شاعران و نویسندگان دنیا از کتاب های او به عنوان منبع الهام خود بهره بگیرند.

سرانجام این شاعر سرشناس ایتالیایی در ۱۹ ژوییه ۱۳۷۴میلادی دیده از جهان فروبست.

برچسب‌ها ایتالیا یونان

منبع: ایرنا

کلیدواژه: ایتالیا یونان ایتالیا یونان زبان لاتین نامه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۶۴۷۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان

مثل «باغچه‌بانی» که از نگاه کردن و رسیدگی به تک‌تک درختان باغش سیر نمی‌شود و از به بار نشستن آنها حظ می‌کند، چشم‌های او هم هر بار به سمت دانش‌آموزی سُر می‌خورد، می‌شکفد و غرق در شادی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، سال‌هاست روی ویلچر نشسته و اما شانه به شانه دانش‌آموزانش راه می‌رود و به امید به بار نشستن تلاش‌هایش، درست مثل یک باغبان آنها را می‌پروراند. با خنده‌های «بی‌صدای» شأن می‌خندد و حرف‌های ناگفته‌شان را به خوبی می‌شنود و به آنها پاسخ می‌دهد.

«ایران جابری» حدود ۲۵ سالی است که هر روز به عشق دانش‌آموزانش مسیر خانه تا مدرسه را با ویلچر طی می‌کند تا به دبستان «باغچه بان» برسد؛ مدرسه‌ای که نامش همه را یاد جبار باغچه‌بان که اولین مدرسه ناشنوایان ایران را راه اندازی

اتاق خبر صبا - نستوه - ویرایش خبرگزاری - نسخه ۷.۴.۷، ساخت ۲۰۲۳۰۷۰۱.

Informationخبر «روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان (۷۴۹۶۳۶)» ذخیره شد


کرد، می‌اندازد.

در روزهایی که نام معلم بیش از هر زمان دیگری بر زبان‌های جاری می‌شود، گروه ایمنا مسیر هشتاد کیلومتری را پیمود تا در سفر نیم‌روزه‌ای به شهرضا، روایت‌گر زندگ ی «ایران جاوری» معلم دارای معلولیتی باشد که زندگی را موهبت خداوند به خود می‌داند، باشیم.

لبانش خندان و چشمانش پر از شور و عشق زندگی کردن بود، این را به وضوح می‌توانستی ببینی، دلیل‌اش معلوم است، در طول تدریس، حضور بچه‌ها، دنیای پاک و شیطنت‌های خاصشان به او روحیه می‌دهد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچه‌ها خوشحالش نمی‌کند، این معلم فداکار با وجود بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» که از سال‌ها قبل درگیر آن شده و ویلچرنشین است، باعشق و علاقه فراوان و انگیزه بسیار بالا هر روز سرکار خود حاضر شده و اوقات بسیار زیادی را برای خدمت به دانش‌آموزان معلول آموزشگاه باغچه‌بان شهرضا صرف می‌کند.

جاوری به سادگی شروع به معرفی خود می‌کند: در ششم بهمن ۱۳۵۱ در اصفهان به دنیا آمدم و از سن ۱۲ سالگی به تدریج دچار بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» شدم، دیستروفی عضلانی به بیماری ژنتیکی بازمی‌گردد که موجب ضعف پیشرونده و تباهی عضلات اسکلتی بدن (یعنی همان عضلاتی که هنگام حرکت ارادی به کار می‌گیریم) می‌شود. در طول دوران تحصیل تا قبل از سن ۱۲ سالگی همواره در مدرسه به عنوان دونده و کوهنورد مشهور بودم و هیچیک از دانش‌آموزان پای رقابت با من را نداشتند، به طوری که یک روز با یکی از دانش‌آموزان کلاس پنجم با تعیین مسافتی توسط معلمان مسابقه دو برگزار شد و دوستم با گریه از معلم درخواست تعویض مرا داشت، چرا که می‌دانست برنده مسابقات هستم، بسیار خرسند بودم که در آن مسابقه برنده می‌شوم و رتبه کلاس‌ام بالا می‌رود، هنگامی که سوت مسابقات نواخته شد هر دو شروع به دویدن کردیم، اما در میانه مسیر بدون هیچ‌گونه اتفاقی، دیگر نتوانستم مسافت را طی کنم و نتایج مسابقات به نفع دوستم تمام شد، در مسیر بازگشت به منزل به دلیل شدت ناراحتی و استرس به زمین خوردم و شروع بیماری‌ام هم از آنجا بود، افراد که به این بیمار مبتلا هستند بارها بر زمین خوردن‌ها مکرر را تجربه می‌کنند، در دیسترفینوپاتی‌های شدید، ضعف عضلانی به تدریج باعث ایجاد جمع‌شدگی و انحراف در ستون فقرات و دست و پا می‌شود و این تغییر شکل‌ها حمل و نقل بیمار را مشکل‌تر می‌کند و شدت ضعف عضلانی بازهم افزایش می‌یابد.

او ادامه می‌دهد: در دوران تحصیل چه در مدرسه و دانشگاه با وجود اعتماد به نفس بالایم هیچ نگاه ترحم‌آمیزی به من نشد، همه اینها را مدیون خانواده‌ام هستم که با نوع تربیتشان مرا قوی بار آوردند، در طول دوران تحصیل همواره سعی داشتم از گوشه‌گیری پرهیز کنم، به همین خاطر رابطه خوبی با همکلاسی‌هایم برقرار کردم و دوستان زیادی دارم، برای کنار آمدن با این بیماری دوران بسیار سختی را گذراندم، چرا که همیشه خاطرات مسابقات دو و کوهنوردی یادآور روزهای خوش زندگی‌ام بود، اما دیگر نمی‌توانستم بدوم یا از کوه بالا بروم!

جاوری بیان می‌کند: از بچگی می‌خواستم معلم شوم و با گرفتن گچ در کنار تخته سیاه با دانش‌آموزان زندگی کنم و اکنون بدون اینکه احساس کنم بیمارم، زیباترین احساسات را نثار زیباترین گل‌های باغچه علم و دانش می‌کنم، در سال ۷۰ در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، همان سال در دانشگاه تهران قبول شدم و در رشته الهیات لیسانس گرفتم و تا پایان تحصیلات، به جز سختی‌هایی که برای بالا رفتن از پله‌های دانشگاه متحمل شدم، مشکل خاصی نداشتم و تنها به دلیل وجود پله‌های دانشکده، مجبور به استفاده از ویلچر شدم، اما بعد از گرفتن لیسانس، به دلیل تحصیل در رشته الهیات با گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی باید در سازمان ارشاد و به تبع آن ادارات استخدام می‌شدیم با توجه به این رشته و علاقه شدیدی که به شغل معلمی داشتم، ابتدا به اداره ارشاد و کتابخانه‌های سطح شهر مراجعه کردم، اما من را نپذیرفتن و در ادامه برای پیدا کردن شغل هر هفته از سال ۷۴ تا ۷۹ به اداره آموزش و پرورش استان می‌رفتم، اما به علت شرایط بیماری‌ام کاری که مناسب من باشد، پیدا نمی‌شد تا اینکه در این رفت و آمدها مکرر یکی از مسئولان آموزش و پرورش، حضور در مدارس استثنایی را پیشنهاد دادند.

این معلم پر تلاش می‌گوید: پس از روزها و سال‌ها بالاخره در ششم اردبیهشت سال ۷۹ که به هیچ وجه نیروی از سوی آموزش و پرورش جذب نمی‌شد، به طور معجزه آسایی یک ابلاغیه هشت ساعت حق‎‌التدریس در مدرسه استثنایی باغچه‌بان به عنوان معلم پرورشی صادر شد، با وجود وضعیتم مدیر مدرسه با خوبی استقبال کردند و حتی با خنده بدون اینکه حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای به وضعیت جسمی‌ام کند، مرا پذیرفت.

شعرخوانی دانش‌آموزان ناشنوا با استفاده از شیوه‌های ابتکاری و خلاق

این معلم پرورشی فداکار روزهای اولیه شروع دوران معلمی‌اش را این‌گونه روایت می‌کند: مدرسه باغچه‌بان ویژه افراد ناشنوا، نابینا، کم توان ذهنی و چند معلولیتی بود، به دلیل تحصیل در رشته الهیات، هچ‌گونه آشنایی با این محیط نداشتم، اما چون در دوران دانشگاه خط بریل را یکی از دوستان دوره تحصیل دانشگاهی آموخته بودم و به خط بریل برای او نامه می‌نوشتم تا حدودی به آن آشنا بودم، اما با حرکات ایما و اشاره دانش‌آموزان ناشنوا به هچ‌وجه آشنایی نداشتم که با کمک همکاران و در کنار دانش‌آموزان طی دو هفته زبان اشاره را آموختم و سر کلاس درس رفتم.

او می‌افزاید: در طول تدریس، حضور بچه‌ها، دنیای پاک و شیطنت‌های خاصشان به من روحیه می‌داد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچه‌ها خوشحالم نمی‌کرد، اگر خوشحال بودند از صمیم قلب برایشان خوشحال می‌شدم، از سال ۷۹ تا ۸۴ به عنوان معلم پرورشی حق‌التدریس توانستم از سوی آموزش و پرورش استان عنوان معلم نمونه را کسب کردم و در دوران خدمتم ضمن یادگیری رشته کامپیوتر، فعالیت‌های مورد نیاز مدرسه را انجام می‌دادم.

جاوری با اشاره به اینکه تلخ و شیرین کار با کودکان استثنایی زیاد است، می‌گوید: شیرینی لحظه سخن گفتن یک دانش‌آموز ناشنوا را با هیچ حس لذت‌بخش دیگری عوض نمی‌کنم، زیرا دنیای این کودکان خاص، بی‌ریا و پر از صداقت است، این دانش‌آموزان با چشمان خود می‌شنوند و با دستان خود سخن می‌گویند، به همین دلیل سعی کردم با کمک آنها گروه سرودی را در مدرسه تشکیل دهم که باورش برای بعضی از افراد سخت بود، چرا که معتقدم این بچه‌ها با چشمانشان می‌شنوند و با دست‌هایشان حرف می‌زنند؛ دنیای آن‌ها آنقدر متفاوت است که فارغ از هیاهوی مردم این جهان به گفت‌وگو با هم می‌نشینند.

او معتقد است: هر صدایی برای خودش ارتعاش خاصی دارد و تمام استخوان‌های بدن ما ارتعاش را درک و حس می‌کنند؛ چون گوش ما می‌شنود، ما یاد گرفته‌ایم که صداها را از طریق گوش بشنویم، اما افراد کم‌شنوا از طریق کل استخوان‌های بدنشان قادر به در یافت ارتعاش صداها هستند، از این‌رو گروه سرود ناشنوایان مدرسه باغچه‌بان استثنایی شهرضا را با استفاده از شیوه‌های ابتکاری و خلاق به جایگاهی برتر در سطح شهر رساندم.

این مربی توانا نحوه آموزش اجرای سرود و انتقال جان کلام به ناشنوایان و تشکیل گروهی سرودی موفق را این گونه بیان می‌کند: روزی که کنار تخته سیاه تدریس می‌کردم، احساس کردم بچه‌ها لذتی از خواندن شعر نمی‌برند و خیلی سعی کردم که احساس شعر را به بچه‌ها انتقال دهم؛ اما نشد تا اینکه ریتم شعر را با اجرا و با کمک معلمان روی دستانم آوردم و چندین ماه آموزش اشعار به دانش‌آموزان را پیگیری کردم و وقتی بچه‌ها اجرا داشتند، کسی باورش نمی‌شد که بتوانند محتوای شعر را این قدر زیبا و با احساس با دستانشان بیان کنند.

جاوری هدف از آموزش به این کودکان را وارد کردن آنها به جامعه عادی عنوان می‌کند و می‌گوید: معلمان آموزش و پرورش استثنایی، افرادی صبور، فداکار و با والدین هم در ارتباط هستند، مسئولیت عمده این معلمان، ارائه آموزش و تمرین‌های درمانی به دانش‌آموز است.

جامعه معلولان شهرضا را راه‌اندازی کردم / ‏‬آموزش زبان انگلیسی و عربی به دانش‌آموزان روشن‌دل

او ادامه می‌دهد: بازه زمانی که وارد آموزش و پرورش نشده بودم از سال ۷۴ تا ۷۹ جامعه معلولان شهرضا را راه‌اندازی کردم و در این دوران به مرکز بهزستی شهرضا مراجعه می‌کردم که متوجه وجود اتاق‌های بدون کارایی شدم و از مسئولان آن اداره درخواست کردم که یکی از اتاق‌ها را برای تدریس زبان انگلیسی در اختیارم بگذارند، البته بعضی روزها عصرها در منزل خود بدون هیچ هزینه‌ای مکالمه زبان انگلیسی و آموزش زبان عربی، قرآن به زبان انگلیسی را برای دانش‌آموزان نابینا انجام می‌دادم و تاکنون زبان‌آموزان نابینای زیادی را تربیت کرده‌ام، همچنن سعی کردم در جذب دانش آموزان به مسائل دینی و آموزش احکام نماز و روزه بسیار خلاق عمل کنم تا دانش‌آموزان با اشتیاق بیشتری در این مسیر گام بردارند.

این معلم فداکار که در آستانه بیست و پنجمین سال خدمت در آموزش وپرورش به سر می‌برد، همچنین نویسنده کتاب بازی‌های بومی و محلی است که با استقبال زیاد جامعه فرهنگی و دانش‌آموزان مواجه شده و حکم قهرمانی در رشته ورزشی بوچیا را نیز در کارنامه فعالیتی خود دارد، می‌گوید: به واسطه معلولیتم و درک متقابل درد و رنجی که این دانش‌آموزان متحمل می‌شوند و عشق و علاقه به آنها، هر روز با انگیزه بیشتری بر سرکار خود حاضر می‌شوم.

جاوری که خوش خلقی و حسن رفتارش زبانزد همکاران، والدین و دانش‌آموزان است، در ادامه از دغدغه خود برای دانش‌آموزان استثنایی می‌گوید: آرزویم فراهم شدن امکانات کافی برای دانش‌آموزان کم توان ذهنی و معلول است و دوست دارم شرایط کاری برای آینده آنها فراهم شود، همچنین به مدارس فنی و حرفه‌ای مختص آن‌ها نیاز داریم، چرا که باید در آینده استقلال پیدا کنند، دغدغه آینده آنها بزرگترین نگرانی ما و خانواده‌هایشان است و البته با توجه به نیازی که در آن‌ها دیده می‌شود، شرایط گفتار و درمان برای آن‌ها فراهم شود.

او می‌افزاید: گاهی برخی خانواده‌ها خسته و ناامید می‌شوند و صبر و تحمل‌شان کم می‌شود، بنابراین براساس نیاز هر ماه جلسه‌ای با خانواده آن‌ها می‌گذاریم و سعی می‌کنیم با تک تک خانواده‌ها صحبت و به نوعی تزریق روحیه کنیم، البته راهکارهایی را پیش پای خانواده‌ها می‌گذاریم و با توجه به اینکه به اخلاق این کودکان به خوبی آگاهیم، سعی می‌کنیم بهترین راه حل را به آنها پیشنهاد کنیم و به آنها می‌گوئیم که این کودکان با دیگران هیچ فرقی ندارند و تنها پیشرفت کاریشان کمی کند است و در هر جلسه با پیشرفت‌هایی که از کودکان به آنها نمایش می‌دهیم، امید به آینده در دل خانواده‌ها جانی دوباره می‌گیرد.

این معلم ایثارگر در پایان، بدون احساس خستگی از ۲۵ سال تلاش در راه تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا می‌گوید: من عاشق کارم هستم و هیچ وقت نشده که بعد از ساعت‌ها کار احساس خستگی کنم، برای من کار با این بچه‌ها خود زندگی است که با هر کلمه جدیدی که بچه‌ها یاد می‌گیرند، دریچه‌ای تازه از امید به رویم باز می‌شود، بهترین صدا برا من، صدای کودکان ناشنوایی است که می‌کوشند تا به همه بگویند شنواترین هستند، بهترین تصویر برای من تصویری است که کودکان نابینا با آن خدا را وصف می‌کنند.

کلام آخر باغبان مهربان باغچه‌بان که با بغضی در گلو و اشک بر زبان جاری می‌شود: دغدغه‌ام آینده کودکان باغچه‌بان است که روزها و ماه‌ها را در کنارشان گذراندم، همیشه به فردای آنها می‌اندیشم، مهم است که نگاهی ویژه‌تر به آن‌ها داشته باشیم و خودمان را جای والدین این کودکان قرار دهیم، چرا که آن‌ها هم فرزندان همین آب و خاک هستند و نیاز به رشد دارند، پس هر آنچه را که برای کودکان عادی خواسته‌ایم و فراهم کرده‌ایم، را باید برای کودکان با نیازهای ویژه هم فراهم شود تا شاهد پیشرفت چشمگیر آنها نیز باشیم.

گزیده‌ای از همراهی یک روزه ایمنا با ایران جاوری را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید.

کد خبر 749636

دیگر خبرها

  • ادبیات فارسی بر قله جهان + فیلم
  • برنامه‌های جدید کانون پرورش فکری برای بچه‌ها
  • مستند «زندگی با فلسفه» در شبکه چهار سیما
  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان
  • «زندگی با فلسفه» مستند پرتره انشاءالله رحمتی استاد فلسفه
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را گزارش بدهند
  • اهتمام نهاد کتابخانه های عمومی برای حمایت از آثار ادبیات پایداری
  • سید حسن خمینی به نخست وزیر بورکینافاسو: طرح مسئله فلسطین از زبان شما به عنوان یک کشور مستقل و تاثیرگذار در آفریقا می تواند خیلی کمک کند
  • مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند
  • انتقاد از سریال «حشاشین» به رسانه‌های عرب‌ زبان رسید