واکنش سخنگوی دولت به بازتاب یک حُکم با هشتگ #اعدام_نکنید
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۶۶۴۹۷
به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، سخنگوی دولت در یادداشتی با عنوان «بازتاب های یک حُکم» به ماجرای حکم اعدام سه نفر از جوانان مرتبط با ناآرامی های آبان 98 و شکل گیری هشتگ اعدام نکنید واکنش نشان داد.
متن کامل یادداشت علی ربیعی به شرح زیر است:
در روزهای گذشته همزمان با اعلام حکم اولیه سه نفر از جوانان مرتبط با ناآرامیهای آبان ۹۸، شـاهد شکلگیری موجی در شبکههای اجتماعی با هشتگ «اعدام_نکنید»، بودیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من در سالنامه «ایران» در اسفند ۹۷ با توجه به تداوم تحریم امریکا، تنگتر شدن حلقه فشارها علیه ایران، هدفگیری شکستن فیزیکی جامعه در کنار آن فروریختن ذهنی جامعه و از سویی مشاهده برخی اختلافات در ساخت قدرت که به جامعه کشیده شده بود و بیان آن در میان جامعه و تصور مردم از اختلاف در نخبگان سیاسی و با سابقهای از اتفاقات دی ۹۶ یک پیشبینی از ظرفیت هیجانی جامعه در سال ۹۸ داشتم و نوشتم: «برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.» در آبان ۹۸ همان پیشبینی محقق شد و مطابق سابقه آمریکا و تحریمگران که درصدد سوءاستفاده از اعتراضات هستند در آنجا نیز برای تداوم نا آرامیها به تحریک رسانهای و موجسواری پرداختند.
حال در هفته گذشته حکم اولیه سه نفر از جوانان مرتبط با اتفاقات آبان ۹۸ اعلام شد که در شرایط کنونی بازتابهای مختلفی را دربرداشت. بازتابهای این حکم که طیف بسیار متنوعی از گرایشها را از سوی فعالان سیاسی و مدنی و جوانان و گروههای اجتماعی دربرمیگرفت که با نوعی نگاه همدلانه هشتگی را داغ کردند.
مطابق معمول در کنار یک خواست طبیعی افکار عمومی - که به اعتقاد من باید به آن احترام نهاد زیرا هر اقدامی که از سوی دولت به مفهوم اعم صورت میگیرد، باید با نگاهی به مصلحت و منفعت مردم، ثبات و آینده ایران و جامعه باشد - این بار هم در یک برنامه موجسوارانه رییس جمهوری آمریکا با وقاحتی باورنکردنی در توییتی به زبان فارسی خواستار توقف اعدام این متهمان شد.
ترامپ میان اظهارنظر طبیعی یک جامعه و گفتوشنودی که میباید بین آنان صورت گیرد دخالتی مداخلهگرانه کرده که اتفاقا نه تنها هیچ کمکی به این گفتوشنود نکرده بلکه با پارازیت این گفتوگوی طبیعی را دچار اخلال مینماید. من معتقدم که غرب و بهخصوص آمریکا همیشه به زیان دموکراسی در ایران عمل کرده و به قصد موج سواری و بهم زدن اوضاع فرآیند گفتوگو و نتیجهگیری در ایران را با بنبست مواجه می کنند. اینان نه تنها هیچ دلسوزی برای جان سه جوان ایرانی ندارند، بلکه همانگونه که شواهد نشان میدهد کشته شدن کودکان و آوارگی میلیونها نفر نیز برای آنها دارای هیچ اهمیتی نیست. او ظاهراً فراموش کرده که همین چند ماه پیش و پس از قتل وحشیانه «جورج فلوید»، صدای میلیونها نفر را که خواستار پایان دادن به دههها تبعیضنژادی علیه رنگینپوستان در آمریکا بودند، نشنیده گرفت و هنوز هم مفتخرانه از برپا ماندن تمثال قهرمانان بردهداری در گوشه و کنار امریکا حمایت میکند. این نباید باعث شود که واکاوی جامعهشناختی و بیرون کشیدن حقیقت از میان انبوهی از زواید دروغین را کنار بگذاریم. این حساسیت فکری که میراثی از مردمسالاری در انقلاب اسلامی است، ما را دعوت به شنیدن و اندیشیدن پیرامون هر آن پژواکی میکند که مظنون به انعکاس دادن دیدگاه حتی جزئی از ملت ماست.
البته در عصر رسانههای مجازی، تشخیص صداهای اصیل و برخاسته از بطن جامعه از صداهای جعلی و هدایت شده از دستگاه تبلیغاتی دشمنان آسان نیست، اما ما با این اعتقاد که باید برای تحمل همدلانه و گذشتن از شرایط سخت همه صداها را شنید با تفکیک اعتراض از تخریب، گریزی از ارتقای مهارتهای خود در تشخیص این تمایزها نداریم.
چهل سال پیش، وقتی مردمسالاری دینی را به عنوان سرشت انقلاب اسلامی برگزیدیم، میدانستیم که این انتخاب بیهزینه نیست. به رسمیت شناختن حق اعتراض، خطر تحریک سوءاستفادهکنندگان به اقدامات جهتدار را هم به دنبال دارد و تعهد به شنیدن صدای مردم، مستعد موجسواری دشمنان هم میشود؛ اما هیچیک از این مخاطرات، نه ما را به پاک کردن صورت مسأله تشویق میکند و نه ما را از تعقیب و اصرار بر مردمسالاری و افزایش مشارکت مردم منصرف خواهد کرد.
در میان همه آنهایی که خواستار توقف اعدام آن متهمان بودند، شاهد همصدایی تعدادی از هنرمندان و فعالان اجتماعی خوشنام هم بودیم که نه تعلق سیاسی به حزب و جناحی دارند و نه به فکر انجام یک عمل سیاسی بودند و شاید فقط از سر نگرانی ملی به این کارزار مجازی پیوسته باشند. همینطور میتوانستیم هزاران توئیت دیگر را ببینیم که چه موافق آن باشیم و چه مخالف، باید بپذیریم که دارای خاستگاهی طبیعی درون جامعه ایران نیز هستند. در طیف دوم، انبوه توئیت دیگر را میتوان سراغ گرفت که بطور مشخص برخاسته از سودجویی و فرصتطلبیهایی بود که نه تنها تمایلی به تمام شدن ناآرامیهای آبان ۹۸ نداشتند و برای آنها تداوم خشونت ایده و ایدهآل است و امروز نقاب کهنه انداخته و در قامت دلسوزان قربانیان به میدان آمدهاند.
طی روزهای اخیر یک گسست آشکار میان تفسیرها این ماجرای حکم اعدام به چشم میخورد. برخی از متنهایی که آن بالا در قاب کوچک توئیت نوشته شده بود با آن چیزی که در پایین متن به شکل هشتگ درآمده هیچ شباهتی نداشت. به عنوان مثال وقتی توئیتی با عنوان «ایران را سراسر آبان می کنیم» در فضای مجازی منتشر میشود به راحتی میتوان دریافت که چنین گزاره در خفا، در اعماق کانونهای بدخواه ایران و «توئیت به مزد» طراحی شده برای ایجاد گسست در همان هشتگ. همجوارسازی منافقانه آن گزاره و این هشتگ به طور روشن در خدمت القای یک خط و شکل دادن یک واکنش است:به عبارت روشنتر برخی از آن توئیتهایی که هشتگ را درپای خود داشت، لزوماً به معنای «اعدام نکنید» نبود، دقیقاً برعکس؛ هدفی جز تسریع و القای شتابزدگی در صدور و اجرای حکم تعقیب نمیکرد. هوشمندی ما در این است که در این دام نیفتیم. هدف اینان کوبیدن بر طبل خشونت در جامعه ایران است و نه دفاع از جان سه جوان.
دسته سوم، دولتهای بدخواه ایران بودند که مثل همیشه فرصت مداخله پیدا کرده و از جوشش احساسات طبیعی مردم برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهره میبرند. دو دسته اخیر همان زواید و حاشیههایی هستند که باید دور ریخته شوند، اما هنر سیاسی انقلاب ما در این است که اجازه ندهیم دغدغه و صدای گروه اول در این هیاهو شنیده نشود. آنها به هر تعدادی که باشند، جزئی از ملت و مردم ما هستند و به همان اندازه اهمیت دارند.
مجاب شدن این شهروندان به اینکه عدالت در میهن آنها در عالیترین شکل خود به اجرا گذاشته میشود، حق آنهاست و مجاب کردن آنها تکلیف ما. اما خطرناکتر از مداخله ترامپ و نتانیاهو در این ماجرا، باور آنهایی است که گمان میکنند چون دشمنان ایران بر این موج سوار شدند، پس مقابله با آنها مستلزم عملی برخلاف آن خواستهای است که بر زبان راندهاند. ظواهر همیشه فریبآمیزند. آمریکا و اسرائیل از حامیان سرسخت آشوب و هرج ومرج در ایران بوده و همچنان هستند. حتی اگر وانمود کنند که مخالف اعداماند، از صمیم قلب از اعدام آنها خرسند خواهند شد.
من معتقد به درایت قوه قضائیه و رِییس محترم آن هستم که به نحوی عمل خواهند کرد که با آگاهی از همه ابعاد موضوع و لحاظ حساسیت کافی و مبانی حقوقی، رأفت و عدالت توأمان با حفظ منافع عامه و ثبات را بکار میگیرند. خوشبختانه قانون اساسی در کنار قوانین کیفری ما این عدالت را تضمین میکند، صرف نظر از بهرهجوییها و مداخلههای خارجی، تلاش مدنی شهروندان برای شنیده شدن و پاسخ حاکمان برای شنیدن صدای بیپیرایه مردم، از برکات انقلاب است که فرصت تجدید عهد با آرمانهای انقلاب ما را فراهم میکند. این یکی از مهمترین دارایی ماست که ارزش پاسداری و مباهات دارد.
ایرنا
منبع: جام نیوز
کلیدواژه: اعدام نکنید هشتگ علی ربیعی اعدام نکنید آبان ۹۸ سه نفر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۶۶۴۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«بی حجابی» گرهای که با دست باز میشود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.
طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.
طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است.
بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.
حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.
یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد.
عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.
یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.
انتهای پیام/