روش رفتار با قضاوت های مخرب و افراط گونه
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۷۲۶۲۵
در زندگی برای همه ما اتفاق افتاده که با حرفها و قضاوتهای مخربی مواجه شده بهطوریکه زندگیمان را ویران کرده است. میخواهیم در این فرصت مرور کنیم که با چنین قضاوتهای مخرب و افراط گونه چگونه رفتار کنیم؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم:
در معرض قضاوت قرار نگیریداز خودمان شروع کرده، تغییر جدی در رفتاهایمان داشته و خودمان را در معرض قضاوت قرار ندهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ریشه قضاوتهای افراد، ضعف شخصیت و مشکل رفتاری آنها است و اگر بخواهیم زندگیمان را بر اساس این ضعف شخصیتی برقرار کنیم بسیار اشتباه است؛ بنابراین درعین توجه به نوع رفتار درست، مناسب و معقول خود نظر دیگران برایتان مهم نباشد.
شفاف باشیدآدمهای شفافی که پنهان کاری ندارند، معمولاً قضاوت نمیشوند. بسیاری از قضاوتها زمانی اتفاق میافتد که در رفتار و اعمال من ابهام و پنهانکاری وجود داشته باشد. وقتی موبایل من چندین رمز دارد و تا داخل حمام هم آن را با خودم میبرم، هرجایی میروم به خانواده اطلاع نمیدهم و ... طبیعی است که بستر را برای قضاوت شدن خود فراهم میکنم؛ بنابراین تا جایی که میتوانید در زندگی شفاف و واضح عمل کنیم.
مؤدب به آداب باشیدبسیاری اوقات دلیل قضاوتهایی که در مورد ما اتفاق میافتد، ضعف رفتاری ما در آداب معاشرت و مراودات اجتماعی است. دست ندادن، بیتوجهی، برخورد سرد، پاسخ ندادن به احوالپرسیهای مجازی دیگران، وفادار نبودن به تعهدات خود نسبت به دیگران همه و همه احتمال قضاوت بد دیگران را نسبت به ما بیشتر میکند؛ بنابراین اگر نقصی در آداب و معاشرتهایمان وجود دارد آن را اصلاح کرده و پاسخ دادن به محبت دیگران و جبران کردن خوبیها را به بهترین شکل ممکن یاد بگیریم.
عذرخواهی نکنیددائم به خاطر راه، روش و شخصیتتان از دیگران عذرخواهی نکنید. اگر واقعاً اشتباهی مرتکب شدهاید عذرخواهی توجیهپذیر است، ولی اسیر عادت عذرخواهی کردنهای بیمورد نشوید.
نگران قضاوتها نباشیدریشه قضاوتهای افراد، ضعف شخصیت و مشکل رفتاری آنها است و اگر بخواهیم زندگیمان را بر اساس این ضعف شخصیتی برقرار کنیم بسیار اشتباه است.؛ بنابراین درعین توجه به نوع رفتار درست، مناسب و معقول خود نظر دیگران برایتان مهم نباشد.
ظرفیتتان را بالا ببریدبه یاد داشته باشید ورود شبکههای اجتماعی در بستر زندگی فردی، قطعاً نیازمند کنترل و برنامهریزی بیشتری خواهد بود. طبیعی است وقتی از هر لحظه زندگی خود در شبکههای مجازی تصویر منتشر کرده و همه از نوع غذا و سبک زندگی من باخبر باشند، نظرات و قضاوتهای زیادی ایجاد خواهد شد. پس ظرفیت خود را در مواجهه با حرف مردم افزایش دهید.
از تخیلات خود بیرون بیاییدیادتان باشد آدمها خیلی اوقات حواسشان نبوده و آنقدرها که فکر میکنید برای بررسی و تحلیل رفتار شما وقت نمیگذارند. بسیاری از خودخوریها نتیجه فکر، خیال و تصورات فردی ما است که دیگران در مورد من چه فکری کرده و چه ذهنیتی دارند.
تاییدطلب نباشیداین که نظر دیگران برای ما مهم است نشان از این دارد که ما آدم تاییدطلبی هستیم. با خودمان بگوییم این تایید یا عدم تأیید دیگران در زندگی و سرنوشت من چه تأثیر و اهمیتی دارد که من فکر و ذهنم را درگیر نظر دیگران کنم؟ آیا تا به امروز که این همه از جانب دیگران تایید شدم، چیزی به زندگی من اضافه شده است؟
نظر دیگران را نپرسیدگاهی شما یک محصولی داشته و برای بازخورد کار و کیفیت خدماتتان از مصرف کننده نظرخواهی میکنید. این مشکلی ندارد خیلی هم میتواند مفید باشد، ولی این که دنبال پرسیدن نظر دیگران برای گرفتن تأیید شخصیتتان باشید، ناشی از ضغف شخصیت بوده و بسیار اشتباه است.
دائم به خاطر راه، روش و شخصیتتان از دیگران عذرخواهی نکنید. اگر واقعاً اشتباهی مرتکب شدهاید عذرخواهی توجیهپذیر است، ولی اسیر عادت عذرخواهی کردنهای بیمورد نشوید.
روی موضوعات مهم متمرکز شویدمرتب به خودتان القا کنید که باید روی موضوعات مهم زندگی تمرکز کرد؛ من چگونه آدم باصداقت و قابلاعتمادی در جامعه باشم، به چه طریق میتوانم مهربانی را در زندگیام جریان دهم و... اینگونه است که وقتی به موضوعات مهم و سرنوشتساز در زندگی توجه کنید، دیگر جایی برای اهمیت به موضوعات غیر مهم مثل اینکه فلانی از کادوی من خوشش آمد یا نه، شام امشب من خوب بود؟، دوستام از لباسم خوششون اومد و... باقی نمیماند.
اعتماد به نفستان را تقویت کنیدخود را همانطور که هستید، بپذیرید. مهارتها و تواناییهای خود را افزایش داده و قبول کنید که خداوند انسانها را متفاوت آفریده است. برای این که دیگران شما را دوست داشته یا بپذیرند، تغییر نکنید. فهرستی از خصوصیاتی که در مورد خود میپسندید، تهیه و در کنار آن ویژگیهایی از خودتان که آنها را که دوست ندارید یادداشت کنید و ببینید برای تغییر و بهبود رفتارهای ناخوشایندتان چه باید کرد. مثبتنگر باشید و روی ویژگیهای غیرقابل تغییر تمرکز نکنید.
بعضی قضاوتها طبیعی استبه این نکته توجه داشته باشید که همه آدمها استانداردها، عادات، ذهنیت و تربیت خانوادگی خاص خود را دارند که الزاماً همهاش هم درست نیست، یک سری از قضاوتها طبیعی خواهد بود، اما اگر من بخواهم زندگی شخصی خود را بر مبنای این اشتباهات قرار دهم قطعاً غلط و اشتباه است.
منبع: پارسینه
کلیدواژه: قضاوت اختلال شخصیتی روانشناسی سبک زندگی پارسی خبر نظر دیگران قضاوت ها آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۷۲۶۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آشکار شدن فریبکاری غرب در پیچیدن نسخه آزادیخواهی برای دیگران
به گزارش خبرگزاری مهر، در پی خیزش دانشجویان بیدار دانشگاههای آمریکا و اروپا علیه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب، با صدور بیانیهای همگان را به تکریم دانشجو، استاد و دانشگاه و به میداندادن به مطالبات دانشجویی دعوت کرد.
متن بیانیه مؤسس و رئیس هیأت امنای دانشگاه ادیان و مذاهب به شرح ذیل است:
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
از جمله پایههای نظریِ مدرنیتهی غربی را لیبرالیسم یا آزادیخواهی میدانند. غرب جدید و معاصر بهشکلی غریب به این میراث عصر روشنگری میبالد. امروزه، بهویژه، آمریکاییها از لیبرالیسم، در حدّ و سطح یک دینِ مدرن، دم میزنند تا جایی که زمانی جمعی از فیلسوفان و اندیشمندان نامدار آمریکایی، مجوز هر نوع برخورد خشونتآمیز با مخالفان لیبرالیسم آمریکایی را صادر کردند!
ازجمله، اصول و مضامین پربسامدِ لیبرالیسم در دنیای غرب، آزادی بیان و آزادی اندیشه است. دهههای متمادی است که دنیای غرب، بلوک شرق و جهان سوم را به خاطر نقض لیبرالیسم، محکوم میکند، تحت فشار قرار میدهد و هرگاه مجالی یافته، لشکرکشی نیز کرده است.
زمانی فوکویاما تقدیر بشر و نسخهی پایانی و اجتنابناپذیر جهان و تاریخ را وجه سیاست لیبرالیسم، یعنی لیبرالدموکراسی دانسته بود. او گرچه بعدها تردیدهایی را در این زمینه، ابراز کرد، اما همچنان آمریکاییها تفوق و مزیت خود در دنیای امروز را در فرهنگ لیبرال میدانند، همچنانکه به تفاوت و تفوق نسخهی آمریکاییِ لیبرالیسم باور دارند و میبالند. در یک سخن، لیبرالیسم هم مشروعیتبخشِ فرهنگ و نظام سیاسی آمریکاست، هم مجوزی برای مقابلهی آمریکاییها با دیگر نظامهای سیاسی در دنیا.
در اینجا درپی تحلیل و نقد لیبرالیسم یا نگاهی آسیبشناسانه یا آیندهپژوهانه به لیبرالیسم نیستیم. آنچه دهههاست که ناظران و اندیشهوران را در ایالات متحده و در خارج از آن، به خود مشغول کرده، و به کاوش و پایش، سوق داده است، میزان صداقت سیاستمداران غربی در پایبندی به لیبرالیسم و در ترویج آن است. امروزه تقریباً برای جهانیان روشن شده است که سائقهی اصلی غربیها، بهویژه، آمریکاییها در مواجهه با دیگر دنیاها و دیگر سرزمینها و دیگر نظامهای سیاسی، اصول آزادیخواهی و ارزشهایی چون حقوق بشر و دموکراسی نیست. دموکراسیها و انتخاباتهای آزادی را سراغ داریم که چون در راستای منافع غربیها نبوده، از حمایت آنها برخوردار نشده، بلکه گاهی در برابر سرکوب آنها سکوت کرده یا در سرکوب آنها مشارکت کردهاند، همچنانکه دستکم، در منطقهی ما، فراوان جوامع نالیبرال و نظامهای سیاسی نادموکراتی وجود دارد که از حمایتهای بیدریغ اروپا و آمریکا برخوردار هستند. امروزه کمتر کسی به صداقت غربیها در ترویج و تعمیق لیبرالیسم در دنیا و به محوریت این اندیشه در تعامل آنها با دیگر کشورها و ملتها باور دارد. سیاست و اقتصاد دو محرک اصلیِ غرب در دخالت در دیگر کشورهاست و شعارهای لیبرالی بیش از یک پوشش دنیاپسند نیست.
امروزه فریبکاری غربیها در پیچیدن نسخهی آزادیخواهی برای دیگران، آشکار شده و این، کشف تازهای نیست. آنچه تا اندازهای تازگی دارد، آشکارشدن فریبکاری غرب در لیبرالبودن در داخل اروپا و آمریکاست. زمانی تصور میشد که این آموزه و آرمان، دستکم، در داخل سرزمینهای غربی، خط قرمزی است که عبور از آن، مجاز نیست و این تابو آنقدر مقدس است که به پای آن میتوان دین و حتی عدالت را قربانی کرد، اما امروزه معلوم شده است که غربیها خط تابوها و مقدسات دیگری دارند که حاضرند حتی آزادیخواهی را هم به پای آن ذبح کنند.
حمایت بیدریغ غربیها از اسرائیل و صهیونیزم، پدیدهی تازهای نیست. زمانی تصور میشد که غرب، به دلیل رنج ناشی از گناه و شرم تاریخیاش درقبال یهودیان و یهودستیزی، سودای حمایت از دولت و سرزمین یهودیها را در سر میپروراند. صادرکردن این شرّ نامیمون به خاورمیانه و سپردن تاوان جنایات آلمان و دیگر کشورهای غربی در حق یهودیان، به ملتهای مسلمان کار زشت و ناپسندی بوده است، اما با اینهمه، تصور میشد که غرب با اهداف انساندوستانه، درپی جبران جنایت هولوکاست است. جالب است که گاهی بر سرِ خاورمیانه، این منت را میگذاشتند که حمایت از اسرائیل، بهواقع، حمایت از تنها دموکراسی واقعی در خاورمیانه و باهدف تعمیم لیبرالدموکراسی در این منطقه است.
بهمرور، روشن شد که غربیها فراتر از خیرخواهی برای اسرائیلیها، اهداف سیاسی دیگری را هم در منطقهی ما دنبال میکنند و آن، مهارکردن ملتها و قدرتهای خاورمیانه توسط این رژیم جعلی و تحمیلی است. به بیان دیگر، به اسرائیل بسان چشم، گوش و بازوی غرب در خاورمیانه، مینگریستند.
باتوجه به دولتهای کاملاً همراه با غرب در خاورمیانه و باتوجه به هزینههای سنگینِ مالی، سیاسی و حیثیتیای که غرب به خاطر حمایت از اسرائیل پرداخت کرده و میکند، این پرسش رخ مینماید که چرا همچنان اروپا و آمریکا با گشادهدستیِ تمام و گاه با بیآبروییِ آشکار از اسرائیل حمایت میکنند؟ چرا ولو درظاهر، توازن و سنجیدگیای در تعامل غرب با اسرائیل و کشورهای عربی دیده نمیشود؟
اینک آشکار شده است که حمایت غرب، بهویژه آمریکا از اسرائیل، فراتر از خیرخواهی برای صهیونیستها و حتی فراتر از اهداف خاص سیاسی در این منطفه، ناشی از مقهوریت آنها درقبال، لابیها، سرمایهها و رسانههای قدرتمند صهیونیستیهاست.
نوع مواجههی دولت آمریکا با خیزش دانشجویان دانشگاههای آمریکا که بیصداقتی آنها را در وفاداری به لیبرالیسم زیر سؤال برده است، کاملاً نشان میدهد که قوهی عاقله و ارادهی قاهرهی آمریکا در اسارت کامل قویترین لابی آمریکا، یعنی لابی صهیونیستی است.
درمیان ده یا هفت دانشگاه برترِ ایالاتمتحده که گاه برترین دانشگاههای دنیا به شمار میآیند(Top ten)، اغلبشان در سیطرهی کامل یهودیانِ طرفدار اسرائیل است. هنوز از یادِمان نرفته که چگونه در ۲۰۰۶، رئیس هاروارد رسماً اعلام کرد که مایهی شرم و خجالت من است که رئیس دانشگاهی باشم که در آن با اسرائیل مخالفت میشود.
جنبش دانشجویی حمایت از فلسطین مظلوم که در برترین دانشگاههای آمریکا، یعنی هاروارد، کلمبیا و پرینستون نیز پررونق است، گذشته از امتیازات انسانی و اخلاقیاش و علاوه بر خدمتی که به آرمان فلسطین میکند، دو حقیقت بزرگ را نیز آشکار و آفتابی ساخت: یکی، فریب یا حتی افول لیبرالیسم آمریکایی و دیگری، اسارت سیاست، عقل و مدیریت آمریکایی در دستان صهیونیستها.
ما وظیفه داریم که ضمن حمایت از این جنبش دانشجویی، دنیا را با این حقائق حیاتی، یعنی فریب لیبرالیسم و مقهوریت اروپا و آمریکا درقبال صهیونیستها آشناتر سازیم. جنبش دانشجویی در هرجای جهان، از مهمترین کانونهای تحول در سیاست، فرهنگ و اقتصاد است. سرکوبکردن این جنبش در هرجای دنیا که باشد، هم محکوم است و هم نسنجیده و بهدور از درایت و آیندهنگری. سرکوب جنبش دانشجویی گاهی بهصورت فیزیکی صورت میگیرد و گاهی از راه کشتن رویکرد سیاسی و سوقدادن دانشجو به صِرفِ مطالبات صنفی و گاه صِرفِ آزادی یا حتی بیقیدوبندیهای جمعی و فردی. قدری تحمل و مدارا درقبال انتقادات و اعتراضات سیاسی دانشجویان، کمترین دستاوردش اعتلای نوع و سنخ مطالبات دانشجویی تا سطح آرمانهای والای سیاسی و اجتماعی است.
ما ضمن حمایت از خیزش دانشجویان دانشگاههای آمریکا علیهِ اسرائیل و درمقابل حمایت نامحدود دولت آمریکا از رژیم صهیونیستی، همگان را به تکریم دانشجو، استاد و دانشگاه و به میداندادن به مطالبات دانشجویی دعوت میکنیم.
سید ابوالحسن نواب
مؤسس و رئیس هیأت امنای دانشگاه ادیان و مذاهب
کد خبر 6093359 فاطمه علی آبادی