آسمان در کاسههای گلی
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۹۱۵۶۲
حُوَیخانی، پالاوَر، پیر خِدِر، زاولی، نور؛ قلههای «شاهو» همه بهار را هم برف دارند. اهالی «هورامانات» از پنجرههای چوبی خانههایشان، هر روز قلههای برفگرفته را میبینند که زیر تابش آفتاب، سفیدیشان هاشور میخورد و کمتر و کمتر میشود. شاهو، کلاه سفیدش را که از سرش بردارد، یعنی تابستان در هورامانات فرارسیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ژیار دانایی/
حُوَیخانی، پالاوَر، پیر خِدِر، زاولی، نور؛ قلههای «شاهو» همه بهار را هم برف دارند. اهالی «هورامانات» از پنجرههای چوبی خانههایشان، هر روز قلههای برفگرفته را میبینند که زیر تابش آفتاب، سفیدیشان هاشور میخورد و کمتر و کمتر میشود. شاهو، کلاه سفیدش را که از سرش بردارد، یعنی تابستان در هورامانات فرارسیده است.
دامنهنشینهای شاهو، آنوقت شال و کلاه میکنند و راهی کوه و کمر میشوند. «هَوار» ها را آب و جارو میزنند و سنگچینهایی را که برف و باران زمستان، رمبانده، دوباره سر پا میکنند تا رمهدارها، رمهها را سمت کوه هی کنند. آنها رمههایشان را که همه زمستان طولانی را در هوای گرفته آغل گذراندهاند، میبرند سمت «کانی» ها که حالا در آغاز تابستان، پر آبتر از همیشه هستند. چوپانها و رمهها، آب خنک کانیها را دوست دارند که در پیخ و خم درهها روان است.
حتی اگر چرای رمه هم نباشد، اهالی هورامانات باز تابستانها به کوه میزنند. آنها در روزهای گرم به سراغ درختهایی میروند که چتر سبزشان را باز کردهاند روی سنگ و صخره کوهستان؛ درختهایی با برگهای سبز کشیده و میوههای ریزریز خوشه مانند. «دارهبَن» ها آشنای قدیمی هورامیها هستند.
بنه، میوه کوهستان
در هورامانات، درختهای «بَنه» را میشود همه جا دید. تن سنگی زاگرس جان میدهد برای ساقههای ستبر بنه. بنهها گاهی تا ۵ متر هم قد میکشند. خوشههای رنگ به رنگ بنه، مهرماه آماده چیدن میشود. اهالی از دانههای بنه یا خوراکی میپزند و قاتق نانشان میکنند یا آنها را کنار میگذارند تا در شبهای بلند زمستان، بریزند توی جیبهایشان و دانه دانه بالا بیندازند و مثل تخمه بشکنند. گاهی هم میوههای کال بنه را میچینند و خشک میکنند و میکوبند تا چاشنی ترش غذاهایشان باشد. بنه، میوه کوهستان است و اهالی کوهستان هورامانات آن را هدیه مقدسی از خدا میدانند.
اما پیش از رسیدن زمستان، حتی پیش از آمدن پاییز، درختهای بنه، سوغات دیگری هم برای دامنهنشینهای زاگرس دارند. این سوغاتی، شیره تن بنههاست؛ صمغی به رنگ سبزآبی ملایم که هورامیها به آن «وژَنَه» میگویند. سقز کوهی البته اسم آشناتری است؛ آدامسی طبیعی که جویدن آن، برای دستگاه گوارش مفید است. هورامیها هم گاهی وژنه را برای جویدن میخواهند؛ برای «ژاوایی»؛ اما سقزها، کاربریهای فراوان دیگری هم دارند.
به شیوه پدران
از داروسازی تا صنایع عطر، از ساخت واکسهای مخصوص تا تهیه پلاستیک، سقز همهجا به کار میآید. همین کاربرد گسترده موجب شده بازار فروش سقز کوهی، بازار پررونقی باشد. شیره تن دارهبنها بیشتر از آنکه به کار جویدن بیاید، میتواند چرخهای صنعت را برگرداند. برای همین هم هورامیها هر تابستان راهی کوه و کمر میشوند تا از درختهای تنومند بنه سراغ بگیرند. در هورامانات درختهای هر کدام از درهها و یالها مال یکی از اهالی است. دامنهنشینهای هوراماناتی هر کدام درختهای خودشان را دارند؛ درختهایی که یا مالکشان هستند یا به اجاره برداشتهاند.
از حوالی بیستم تیرماه تا اواخر مرداد، فصل سقز است. اهالی هورامانات برای برداشت سقز، روشی ساده دارند که از پدرانشان یاد گرفتهاند. آنها شکافی در تن درخت ایجاد میکنند تا شیره از آن خارج و آرام آرام جمع شود در کاسههای کوچک گلی که اهالی چسباندهاند زیر شکافها. هورامیها این کار را ابداع خودشان میدانند و در آن استادند؛ هرچند جمعآوری سقز، در همه دامنه زاگرس، از کردستان و کرمانشاه تا فارس مرسوم است.
آسمان در کاسههای گلی
کار، از تهیه خاک رس شروع میشود. هوراماناتیها، خاکهای رس با رنگ روشن (خاک سفید) را ترجیح میدهند. آنها گِل حاصل از این خاک را ورز میدهند و ورز میدهند تا حسابی قوام بیاید و پس از خشک شدن ترک نخورد. «کُچَلِه» که آماده شد، وقت زخم زدن بر تن درخت است. هورامیها در این کار هم استادند. آنها میدانند کجای درخت را باید خراش بدهند تا سقز بیشتری حاصل شود و در عین حال، تن درخت هم آسیب کمتری ببیند. «لَلِه زدن» مهارتی است که مردان هورامی از پدرانشان آموختهاند. لَلِه که آماده شد، آنها کچلهها را میچسبانند زیرش. اینکه هر درخت چند تا لَلِه و کچله داشته باشد را سن و سال و میزان تنومندی درخت تعیین میکند. هورامیها به درختهای تنومند تا ۴۰-۳۰ تا کچله هم میچسبانند. کار لَلِه زدن و کچله چسباندن که تمام شود، اهالی هورامانات دیگر کاری با بنهها ندارند.
حالا شیره سبزآبی تن بنهها آرام آرام در کاسههای گلی جمع میشود تا به وقتش، مردها بیایند و سقزها را جمع کنند.
پیش از آفتاب
چند روز پس از کچله زدن، آن قدری صمغ درخت در کاسهها جمع شده که مردهای هورامی حوصله کنند تا سقزها را جمع کنند. کار جمعآوری سقزها باید صبح زود انجام شود؛ وقتی صمغها در هوای خنک صبحگاهی، سفت شدهاند. آفتاب که بالا بیاید و هوا که گرم شود، صمغها باز میشوند و آن وقت دیگر نمیشود جمعشان کرد. مردان هورامی، انگشتشان را فرو میبرند در کچله و با یک چرخش، صمغها را از کاسههای گلی بیرون میآورند و میاندازند توی پیت حلبیای که به همراه دارند. تمام کچلههایی که صمغی در آنها جمع شده، باید در «تَنَکه» خالی شوند تا صمغها از کاسهها بیرون نریزد و حرام نشود. مردان هورامی از هر درخت تا یک کیلو هم صمغ جمع میکنند که البته حاصل بارها و بارها آمدن و تازه کردن لَلِهها و خالی کردن کچلههاست. کار اما همینجا تمام نمیشود. صمغها تا آماده شدن برای فروش، هنوز راه درازی در پیش دارند.
هرم آتش در آویرگاه
هر کدام از اهالی هورامانات، در خانه مخزنی دارد که سقزها را آنجا میریزد. این مخزنها، چاهکی است که دیوارههایش با گل رس پوشانده شده است. آنها دهانه «چالهوَژنه» را با خارهای مخصوصی میپوشانند که حکم صافی را دارد. صمغها پیش از ورود به چاهک از این صافی رد میشود تا خاشاکی که همراهشان آمده، گرفته شود.
جوشاندن صمغها در «آویرگاه» آخرین مرحله از کار سقز است. اهالی، در فضای تنورمانند آویرگاه، سه چهار برابر صمغها، آب به آن اضافه میکنند و آنها را در پاتیلهای مخصوص میجوشانند. صمغها در آب داغ «قازانه» رقیق میشوند و پس از جوشیدن، دوباره قوام پیدا کرده و سفت میشوند. میزان سفتی سقزها هم مهم است. اگر صمغها بیشتر از حد بجوشند، سفت و شکننده میشوند و از مرغوبیت میافتند. مردان و زنان هورامی این را خوب میدانند.
همه کار تهیه سقز در همین محدوده نیمه دوم تیرماه تا پیش از شهریور است.
تن رنجور دارهبنها
حاصل دسترنج هورامیها در نبود صنایع تبدیلی در داخل کشور، خیلی زود راهی آنطرف آبها میشود؛ جایی که صنایع فراوانی منتظر شیره تن بنهها هستند تا از آنها عطرهای خوشبو، واکسهای خوشرنگ و پلاستیکهای شکیل بسازند.
مردان هورامی البته از این محصولات، چیزی عایدشان نمیشود. تا آن موقع، حاصل دسترنج آنها نانی شده سر سفره زن و بچههایشان. تن رنجور دارهبنها هم به مرهمی که هوراماناتیها بر زخمشان مینهند، مختصری التیام مییابد. این مرهم، همان خاک رس است که خراش حاصل از لَلِهها را پر میکند؛ تا تابستان بگذرد و برفهای زودرس زاگرس بر شاخ و برگ بنهها بنشیند و آنها را به خوابی آرام فرو ببرد؛ تا باز سال بعد در بهار دیررس، آفتاب به تن بنهها بتابد و آنها را بیدار کند که دوباره چتری بسازند روی سنگ و صخره کوهستان و اهالی هورامانات را هم به قدر قوتی، زیر پر و بال خود بگیرند.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: تهیه سقز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۹۱۵۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارسیان، پلکانی به بلندای تاریخ
ایسنا/گلستان فارسیان روستایی زیبا و تاریخی با معماری کمنظیر و پلکانی دراستان گلستان است که کوههای بلند، همچون مادری مهربان آن را در آغوش گرفته و از گزند زمان محفوظ داشته است.
روستای فارسیان برخلاف بعضی دیگر از روستاهای معروف شمال کشور، اسم و رسم چندانی پیدا نکرده و همین موضوع باعث شده تا جذابیتهای آن بکرتر و تازهتر از روستاهای دیگر منطقه باشد. به لحاظ زیبایی میتوان این روستا را با روستای ماسوله مقایسه کرد با این تفاوت که فارسیان خلوتتر است و فضایی دنج و دوستداشتنی در اختیار گردشگران قرار میدهد.
این روستا دقیقاً در ۲۲کیلومتری قسمت شرقی گالیکش قرار دارد و به همین دلیل نیز گاهی به آن روستای فارسیان گالیکش گفته میشود. اولین چیزی که در بازدید از این روستا به چشم شما میخورد، معماری پلکانی خانههای این روستاست. البته دلیل پلکانی بودن این روستا، قرارگرفتن آن در دامنههای شمالی البرز است. همسایگی این کوهها با پارک ملی گلستان باعث شده تا دامنه کوههای البرز از این جنگل بینصیب نماند و از درختان افرا و بلوط پوشیده باشد.
به لطف چنین نعمتی، اهالی این روستا در مکانی زندگی میکنند که اطراف آن را کوههای سربهفلککشیدهای فرا گرفته و دامنه این کوهها به برکت درختان، جاذبهای خاص و دیدنی پیدا کرده است. روستاهای «کیارام» و «فرنگ» را میتوان از روستاهای همسایه فارسیان نام برد که این روستاها نیز جذابیتهای بصری زیادی دارند.
معماری پلکانی و آب و هوای مطبوع فارسیان
درنتیجه کوههای سربهفلک کشیدهای با دامنههای سرسبزی که این روستا را در آغوش گرفتهاند، آبوهوای این روستا کوهستانی و معتدل است و تابستانهای بسیار خنکی دارد. به همین دلیل فارسیان به منطقهای ایدهآل برای مسافران و عشایر کوچنشین در فصل تابستان تبدیل شده است. این روستا مسیری خوش آبوهوا دارد و همجواری این روستا با جنگل ابر باعث شده تا گردنههای زیبا و مناظرییلاقی چشمنوازی پیشروی گردشگران قرار بگیرد.
از آبوهوای پاک و دلانگیز این روستا که بگذریم به معماری زیبا و خاص آن میرسیم که باعث شده تا این روستا به لحاظ زیباشناختی نیز جاذبهای خاص و فراموشنشدنی برای گردشگران داشته باشد. جاذبهای که از آن صحبت میکنیم درواقع معماری پلکانی برخی از منازل این روستا است. در اینجا نیز مثل سایر روستاهای پلکانی ایران گویا خبری از حیاط مستقل در این خانههای روستا نیست و سقف هر خانه، کاربرد حیاط خانه همسایه منزل جلویی را دارد.
تپه «قنبر آباد» و آبشار «کبوتر خانه»
روستای فارسیان در دل طبیعت قرار دارد و به هر طرف که نگاه کنید، جلوهای از هنرنمایی مادر طبیعت در پیشروی شما قرار میگیرد. از یک طرف کوههای سربهفلککشیده پیشروی شما قد کشیده و از طرف دیگر جنگلهای سرسبز صف کشیدهاند. در اطراف این روستا چشمههای بیشماری است که از دل زمین میجوشد و آبی زلال و گوارا به شالیزارهای منطقه هدیه میکند.
تپه «قنبرآباد» فاصله چندانی با روستا ندارد. پس از بازدید از این تپه، راه آبشار «کبوتر خانه» را در پیش بگیرید و لحظاتی خاطرهانگیز را در کنار این آبشار پنج طبقه تجربه کنید. در میان این روستا رودخانهای با آبی گوارا جریان دارد که آب ۲۵ چشمه به داخل آن می ریزد.
دشت فارسیان و اسبهای رام نشدنی
روستای فارسیان، بهشت علاقهمندان به طبیعت است. در کنار مناظر طبیعی که پیشروی گردشگران قرار میدهد، دشتی سرسبز در اطراف این روستا وجود دارد که اسبهای وحشی در آن آزادانه میتازند. بیشک یکهسواران علاقهمند اسب و سوارکاری، مات و مبهوت این منظره دیدنی میشوند. این دشت نزدیک به ۷ کیلومتر از این روستا فاصله دارد و در مسیر رسیدن به این دشت با راهی ناهموار طرف هستید که خودروهای معمولی از آن عبور نمیکنند. در نتیجه باید پاشنه کفشهای خود را بالا بکشید و با پای پیاده مسیر دشت را در پیش بگیرید.
غذاهای محلی فارسیان
یکی از بامزهترین لذتهای سفر خوردن خوراکیهای محلی است. خوشبختانه در این زمینه نیز اهالی فارسیان هنر خود را نشان دادهاند و خوراکیهای خوشمزه این خطه زبانزد خاص و عام است. حتماً خوراکیهای خوشمزهای مانند «اشکنه کشک»، «آش شله»، «حلیم»، «چنگالی»، «اشکنه گوجه»، «آش خمیر» و «خورشت گوجهریز» را امتحان کنید. طعم لذیذ این خوراکیها برای همیشه زیر دندان شما باقی بماند.
معماری بینظیر فارسیان
ظرافتهای معماری این روستا نسبت به روستاهای همجوار زبانزد خاص و عام است. به رغم اینکه جمعیت چندانی ندارد، در بسیاری از کوچههای روستا یک تنور ایجاد شده تا اهالی برای تهیه نان راه زیادی را در کوچه و پسکوچههای روستا طی نکنند. مسئولیت نگهداری این تنورها در میان اهالی هر محله تقسیم شده و هر روز یکی از همسایهها به تنور رسیدگی میکند. جالب است بدانید در کنار معماری پلکانی برای خانههای روستا، مقدار زیادی از کوچهها نیز سقف دارند. بالای این کوچهها یکی از اهالی زندگی میکند و پایین آن در اختیار همه مردم روستاست. در زبان محلی به این راهروها، «سابات» میگویند. ساخت این «ساباتها» داستان خاص خودش را دارد.
در واقع میشود گفت این تونلها، پناهگاه امنی برای رفت و آمد در روزهای بارانی است. البته از قرار معلوم سالها پیش که در این روستا خبری از آب لولهکشی نبود، دخترکانی که آب از چشمه میآوردند، برای گذر از میان قسمتهای مختلف روستا به چشمه از این «ساباتها» عبور میکردند. به همین دلیل نیز در قسمتهایی از این مسیرها، مکانی با نام «دخترنشین» قرار دارد. این مکان برای نشستن و استراحت دخترکانی است که ظرف سنگین آب را حمل میکردند. هرچند این روزها خبری از آوردن آب از چشمه در این روستا نیست؛ اما باز هم بعدازظهر که فرا میرسد زنان و دختران روستا به همراه کودکان در مکان این «دخترنشینها» دور هم جمع میشوند و خستگی در میکنند.
صنایع دستی روستای فارسیان گلستان
موسیقی جایگاه ویژهای در روستای فارسیان دارد. سازهای مورد استفاده در روستا شامل نی، دوتار شمال خراسان، سرنا و تنبک است. علاوه بر کاربرد در زندگی روزمره، سرنا و تنبک در مراسم عروسی و نی در مراسمات عزاداری هم مورد استفاده قرار میگیرند. از هنرهای سنتی و صنایع دستی روستا هم میتوان به پرده گلدوزی، چادر شببافی و دوخت لباسهای کرباس اشاره کرد. نان محلی، شال و چادر شب، نوعی حوله از جنس ابریشم مصنوعی، انواع خشکبار و ترشیجات از جمله سوغاتیهایی است که در این روستا یافت میشوند. گفتنی است فارسیان برنج خوب و مرغوبی هم دارد که با آب چشمه کشت میشود، ولی کاشت و برداشت آن دیر انجام میگیرد.
آداب و رسوم روستای فارسیان گلستان
چنانکه گفتیم در گذشتههای دور اقوامی از عشایر استان فارس و سبزوار بـه این روستا مهاجرت کردند و زبانهای فارسی و ترکی قزلباش را به این روستا آوردند. پس از گذشت حدود هزاران سال، اهالی روستا همچنان به اصالت خود پایبند بوده و هنوز هم به زبان ترکی (قزلباش) با هم صحبت میکنند. ساکنین روستا، فرهنگ و آداب و رسوم خاص خود را دارند. اهالی روستا را بازماندگان طایفههـایی تشـکیل مـیدهنـد کـه درحال حاضر به لحاظ ساختار اجتماعی از میان رفتـه و در چـارچوب خـانوادههـایی مانند محمودیها، گیلکیها، تنگلیها و رمدان لرهـا در جـایجـای روستا سکونت دارند.
آیینهای زیادی در روستا وجود دارد که بیشتر آنها مربوط به نوروز و آغاز سال نو هستند. تخممرغ زنی یک بازی محلی است که از دو ماه مانده به عید در معابر اصلی روستا برگزار میشود. مراسم خالهخاله هم مربوط به ۱۰ روز پایانی سال است و طی آن کودکان با شعرخوانی در کوچهها از بزرگترها هدیه میگیرند. کشتیگیری مردان روستا در معابر اصلی، تاببازی و آوازخوانی دختران و نواختن موسیقیهای محلی هم از دیگر آیینهای نوروزی روستای فارسیاناند. از جمله مراسمات نمایشی در روستا هم میتوان به خروس جنگی و گاوبازی که مبارزهی دو گاو با شاخهای تیز است اشاره کرد.
انتهای پیام