رازهای معجزه اقتصادی کرهجنوبی
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۱۷۴۳۰
کامران امامی مدرس ارتباطات در روزنامه شرق نوشت:
در تاریخ، BC و AC (قبل از میلاد و بعد از میلاد) عموما به تقویم میلادی دلالت دارد. از این به بعد به احتمال زیاد میتوانیم قبل از کرونا و بعد از کرونا را هم داشته باشیم. این نشاندهنده تحولات عظیمی است که این پدیده در همه ابعاد زندگی بشر در درازمدت ایجاد خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کشور کوچک کرهجنوبی در منتهاالیه شرق قاره آسیا واقع شده است. این کشور، تاریخی طولانی و پرفرازونشیب دارد. قرارگرفتن کره بین دو کشور قدرتمند چین و ژاپن، تأثیر زیادی بر آن داشته است. در سال ۱۹۱۰ ژاپن رسما کشور کره را به خود الحاق کرد و این اشغال تا پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ ادامه یافت. بعد از پایان اشغال، جنگ دو کره آغاز شد و در آغاز دهه ۱۹۶۰ کرهجنوبی از فقیرترین کشورهای جهان محسوب میشد. مردم پرتلاش و متحد کرهجنوبی از سال ۱۹۶۰ حرکت پرشتاب خود را برای توسعه آغاز کردند و در ۴۰ سال کره از کشوری جنگزده و عقبمانده، به کشوری آباد و پیشرفته تبدیل شد.
در سالهای اخیر، کرهجنوبی جایگاه ویژهای از نظر صنعتی، علمی، سیاسی، فرهنگی و هنری در جهان پیدا کرده است. این کشور تقریبا تمام مواد خام خود را وارد میکند، اما با تولیدات صنعتی و فعالیتهای مختلف، رتبه دوازدهم تولید ناخالص ملی را از آن خود کرده است و مردم آن از متوسط درآمد بالا و رفاه مناسبی برخوردارند. در سال ۱۹۵۳ درآمد ناخالص سرانه کرهجنوبی ۶۷ دلار در سال بود و این کشور از فقیرترین کشورهای دنیا محسوب میشد. ژنرال مکآرتور آمریکایی در همان سالها در رابطه با آینده این کشور گفته است: «این کشور هیچ آیندهای ندارد؛ حتی اگر صد سال هم بگذرد، این کشور سامان نخواهد گرفت».
رئیس هیئت سازمان ملل نیز در همین زمینه اظهار کرده بود: «چگونه یک گل رُز میتواند در یک زبالهدانی رشد کند». هر دو نفر ۱۸۰ درجه اشتباه میکردند! اکنون و بعد از ۶۰ سال، اقتصاد کرهجنوبی دوازدهمین اقتصاد دنیاست و تولید ناخالص سرانه این کشور، نسبت به سال ۱۹۵۳، بیش از ۵۰۰ برابر افزایش یافته و به ۳۵ هزار دلار در سال، یعنی معادل دو برابر تولید ناخالص سرانه ایران با این همه منابع طبیعی رسیده است. این جهش اقتصادی را معجزه بر رودخانه هان نامیدهاند. ولی رازهای این موفقیت چشمگیر چه بوده است؟
۱- تأکید بر آموزش:درست پس از اتمام جنگ، آموزش مهمترین اولویت این کشور بود و دولتی که منابع مالی بسیار کمی داشت، آموزش ابتدایی و راهنمایی را اجباری و رایگان کرد. دانشآموزان در فضای باز و روی چمن مینشستند و درس میخواندند و والدین گرسنگی میکشیدند، اما بچههای خود را به مدرسه میفرستادند. فداکاری عظیم نسل بعد از جنگ، شالوده اصلی موفقیت اقتصادی کره محسوب میشود. بر اساس اجماع کارشناسان توسعه، زیرساختهای آموزشی این کشور، زمینهساز ظرفیتسازی و فارغالتحصیلانی با تخصص و انگیزه بالا محسوب میشود. حتی امروز هم بسیار دیده شده که پدر و مادر کرهای برای آموزش بهتر کودکان دبستانی خود، در دو شهر در فاصله چندصدکیلومتری زندگی میکنند. از دیدگاه تاریخی نیز پادشاهان کرهای مقامات دولتی را بر اساس نتایج یک امتحان ملی و سراسری انتخاب میکردند؛ این امتحان آنقدر اهمیت داشت که پادشاهان کرهای هنگام تولد ولیعهد خود، یک امتحان خارج از برنامه برگزار میکردند.
۲- مشارکت مردم: کودکان دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به نیروی مهاجر کارآزموده و درآمدزایی تبدیل شدند و هنگامی که بانک جهانی و آمریکا از حمایت مالی صنایع فولاد کره سر باز زدند، مهاجران کرهای درآمد خود را تضمین وام کره از آلمان قرار دادند. نکته درخور توجه آن است که در جریان بحران اقتصادی ۱۹۹۷ آسیا، مردم این کشور، در صفهای طولانی طلا، زیورآلات و داراییهای شخصی خود را برای کمک به اقتصاد کشور تحویل میدادند (جنبش طلا). در جریان جنبش طلا، ۵/۳ میلیون نفر ۲۲۷ تُن طلای خود را در اختیار دولت قرار دادند (معادل ۱۳/۲ میلیارد دلار). جنبش طلای کره را میتوان با ثبتنام ۷۰ میلیون ایرانی برای یارانه مقایسه کرد. در جنبش جوامع روستایی نیز مشارکت مردم بسیار موفقیتآمیز ارزیابی شده و بسیاری از صاحبنظران این جنبش را مدل مناسبی برای کشورهای دیگر میدانند. در رابطه با جنبش جوامع روستایی، دولت فقط جوامع موفق را حمایت میکرد (سیمان و آرماتور مجانی).
در جنبش جوامع روستایی نیز مشارکت مردم بسیار موفقیتآمیز ارزیابی شده و بسیاری از صاحبنظران این جنبش را مدل مناسبی برای کشورهای دیگر میدانند. در رابطه با جنبش جوامع روستایی، دولت فقط جوامع موفق را حمایت میکرد (سیمان و آرماتور مجانی).
۳- چشمانداز صحیح و اولویتدادن به برنامهریزیهای کلان: با توجه به اولویت توسعه اقتصادی، به سازمان برنامهریزی کشور قدرت فوقالعادهای داده شد. اولین برنامه پنجساله این کشور از سال ۱۹۶۲ آغاز شد. مشکل اصلی تأمین منابع مالی بود و زمانی که آمریکا از اهدای وام سر باز زد، دولت با استفاده از حمایت و ضمانت درآمد نیروی کار کرهای (معدنچیان و پرستاران) در آلمان، از این کشور وام گرفت. این وامها باارزش بودند؛ اما کافی نبودند. در این شرایط، رشد صنایع نساجی بسیار کارساز شد. در این زمان (اواخر دهه ۱۹۶۰) رشد صادرات به ۳۷ درصد رسید. در مرحله بعدی با وجود مخالفتهای آمریکا و بانک جهانی، توسعه صنایع زیربنایی (فولاد و...) در دستور کار قرار گرفت. کشورهای پیشرفتهتر از کره در آن زمان در توسعه صنایع زیربنایی موفق ارزیابی نشده بودند؛ اما عزم و جدیت کرهای متفاوت بود و نتیجه هم متفاوت! با وجودی که این کشور چند دهه از کشورهای دیگر در زمینه تولید فولاد عقب بود، در مدت چند سال به چهارمین تولیدکننده فولاد در دنیا تبدیل شد و این موفقیت، پایهای برای توسعه دیگر صنایع ازجمله صنایع کشتیسازی، خودروسازی، صنایع الکترونیکی و... شد. برای مثال از ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۷ تناژ کشتیهای ساختهشده در کره، ۳۶۰ برابر شد و درحالحاضر بیش از ۴۰ درصد از کشتیهای جهان در کرهجنوبی ساخته میشوند. این تجربه نشان میدهد ریسکپذیری واقعگرایانه لازمه موفقیتهای بزرگ است. ۴- تبدیل تهدید به فرصت: بهجز تنش دائمی با کرهشمالی، در چند دهه گذشته بارها کرهجنوبی با چالشهای بزرگی مواجه شده که آنها را به فرصت تبدیل کرده است.
• جنگ اعراب و اسرائیل: بهدنبال جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳، با افزایش شدید قیمت نفت که به افزایش قیمت مواد خام منجر شد، صنایع کره با بحران شدید و توقف تولید مواجه شدند. در عین حال شرکتهای کرهای از افزایش قیمت نفت و افزایش چشمگیر پروژههای ساختمانی در خاورمیانه استفاده کردند و سالانه پروژههایی به ارزش ۱۰ میلیارد دلار را در این منطقه اجرا کردند.
• بحران نفت در سال ۱۹۷۸: در جریان این بحران، با کاهش ارزش دلار، کاهش نرخ بهره و قیمت نفت، ساختار اقتصادی کره با تحولاتی جدی مواجه شد.
• بحران اقتصادی آسیا در سال ۱۹۹۷: در جریان این بحران شش شرکت از ۱۰ شرکت بزرگ کره در خطر ورشکستگی قرار داشتند. در عین حال، این بحران یک فرصت نیز ایجاد کرد؛ تغییر ساختار شرکتها و بهبود سیستمهای مدیریتی برای افزایش رقابتپذیری، حاصل این بحران بود. در نتیجه ذخیره ارزی این کشور در فاصله چهار سال، ۲۵ برابر شد (رتبه پنجم در دنیا) و کره توانست وامهای بینالمللی خود را سه سال زودتر بازپرداخت کند. ۵-عزم و جدیت: ادموند فیلیپس، برنده جایزه نوبل در اقتصاد سال ۲۰۰۶ اعتقاد دارد «رشد اقتصادی وابسته به شخصیت یک ملت است». تمامی مواردی که ارائه شد، نشان میدهد که شخصیت مردم کره نقشی اساسی در جهش اقتصادی این کشور داشته است: • در جریان جنگ خلیجفارس، بیشتر شرکتها این منطقه را ترک کردند و شرکتهای کرهای ریسک بیشتر را قبول کرده و پروژههای خود را ادامه دادند.
• در جریان بحران آنفلوانزای خوکی در مکزیک در سال ۲۰۰۹، در حالی که بیشتر شرکتها فعالیتهای خود در این کشور را بهشدت کاهش داده بودند، کارکنان شرکتهای کرهای مستقر در مکزیک، با ماسک سر کار حاضر شده و ادامه فعالیتها را ممکن کردند. شرکتهای کرهای این جدیت در کار و اقتصاد را در جریان جنگهای خلیجفارس نیز از خود نشان داده بودند. در ایران نیز در جریان جنگ تحمیلی هشتساله، شرکتهای کرهای از معدود شرکتهای خارجی بودند که حضور جدی در ایران داشتند. در بحران کرونا نیز عملکرد کرهجنوبی بسیار اثربخشتر و کاراتر از بسیاری از کشورهای دیگر ازجمله آمریکا ارزیابی شده است. در نهایت این سؤال میتواند مطرح شود که اگر کرهجنوبی با حداقل منابع طبیعی توانست معجزه اقتصادی رودخانه هان را رقم بزند، چرا ایران با این همه پتانسیل نتواند خود را از اعتیاد به نفت رها کند؟ آیا مهمترین چالش کشور، ناکارآمدی اقتصادی نیست؟
منبع: فرارو
کلیدواژه: کره جنوبی شرکت های کره ای کشور های دیگر دلار در سال کره جنوبی قیمت نفت شرکت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۱۷۴۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایران ۱۰۰ تولیدکننده موبایل دارد، کره جنوبی یک عدد؛ چرا این نگرانکننده است؟
100 شرکت در ایران برای تولید موبایل تسهیلات گرفتهاند؛ عددی شگفتآور که درعینحال نگرانکننده است.
«۱۰۰ شرکت در سال ۱۴۰۲ برای تولید گوشی تلفن همراه درخواست مجوز کرده و با دریافت برخی «حمایتها و تسهیلات» فعالیت خود را آغاز کردهاند.»
به گزارش دیجیاتو، اینها صحبتهای «سیدحسین سادات حسینی»، رئیس کمیسیون تخصصی موبایل و لوازم جانبی اتاق اصناف است؛ همان شخصی که اندکی قبل گفته بود: «واردکنندههای مونتاژکار خود را به عنوان تولیدکننده معرفی کردهاند و بهدنبال ایجاد انحصار در بازار هستند.»
هر چند ممکن است همه این شرکتها، محصولشان را به بازار عرضه نکرده باشند اما ۱۰۰ واحد تولیدکننده موبایل عدد بسیار بالایی است، نه فقط برای کشوری مانند ایران، بلکه برای پیشروترین کشورهای این حوزه.
برای درک بیشتر شگفتی این میزان تولیدکننده داخلی، بد نیست بدانید طبق اعلام مؤسسه تحقیقاتی Counterpoint، درحالحاضر ۲۵۰ برند تولیدکننده موبایل در سراسر جهان فعال هستند، درحالیکه این رقم در سال ۲۰۱۷ حدود ۷۰۰ برند بوده است. میبینیم که نه تنها با گذشت زمان، تولیدکنندگان موبایل رشد نکردهاند، بلکه اکثر آنها به این نتیجه رسیدهاند که بهتر است درهای کارخانهشان را ببندند، حتی شرکتهای بزرگی مانند الجی، مایکروسافت و زیمنس.
در لیست ۲۵۰ تولیدکننده موبایل، تنها نامهای GLX، صاایران، ایکسویژن و جیپلاس از ایران دیده میشود. اگر ۹۶ تولیدکننده دیگر ایرانی را در میان ۲۵۰ برند در سراسر جهان در نظر بگیریم، به این معنی است که ۲۹ درصد تولیدکنندگان موبایل دنیا در ایران هستند.
کره جنوبی تنها یک برند تولیدکننده گوشی دارداوضاع از این هم عجیبتر است. کره جنوبی درحالحاضر تنها یک برند تولیدکننده تلفن همراه دارد: سامسونگ. در ژاپن ۱۲ برند فعالیت میکنند و این رقم در آمریکا یازده است. تنها ۴۰ کشور از حدود ۲۰۰ کشور در جهان موبایل تولید میکنند.
۱۰۰ تولیدکننده موبایل در ایران بیش از آنکه شگفتانگیز باشد، نگرانکننده است. نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی چندین سال است بر طبل تولید موبایل داخلی میکوبند اما اینبار انگار شرایط متفاوت است و عزمی جزم برای تسلط موبایل ایرانی بر بازار وجود دارد. علاوه بر اینها، براساس تکلیف قانونی «طرح کلان و معماری شبکه ملی اطلاعات» تا سال ۱۴۰۴ باید ۲۰ درصد بازار تلفن همراه در دست گوشیهای ایرانی با سیستمعامل داخلی باشد.
در این شرایط طبیعی است مردم نگران باشند بلای بازار لوازم خانگی و خودرو، این بار موبایلهایشان را نشانه بگیرد.
البته گله مردم از خودرو و لوازم خانگی در مورد کیفیت و قیمت است اما زمانی که صحبت از دستگاهی مانند موبایل میشود، دغدغههای امنیتی، محدودیت و قطعی اینترنت، حریم خصوصی و مانند اینها هم مطرح میشود.
درست مانند شبکه ملی اطلاعات که بسیاری به آن طرح ملی کردن و بستن اینترنت میگویند، مسئولان، از هر طیف و جناح سیاسی تنها تکذیب میکنند ولی نمیشود مردم را برای این نگرانیهایشان سرزنش کرد، چرا که اگر روزی واردات موبایل خارجی محدود شود یا تعرفههای سنگین برای واردات وضع کنند، شاید بسیاری از مردم ناراضی باشند اما هیچکس تعجب نخواهد کرد زیرا اولینبار نخواهد بود که با چنین ممنوعیتهایی مواجه میشوند.
در آخر این را هم بگویم که برای نوشتن همین یادداشت کوتاه و ساده، زمان نسبتاً زیادی صرف کردم چون بیشتر وقتم صرف این شد که بفهمم حتی اگر فرض کنیم انتهای این مسیر، ممنوعیت کامل موبایل خارجی در انتظارمان است، باز هم ۱۰۰ تولیدکننده به چه کارمان میآید؟
یک فروشنده موبایل در یکی از پاساژهای معروف پایتخت میگفت موبایل ایرانی با حاشیه سود چند برابری به فروش میرسد. اینکه این حاشیه سود ریشه در رانتی بزرگ دارد یا نه برای من هم سؤال است. هنوز هم به جوابی نرسیدهام اما پیگیر خواهم بود تا بفهمم چه شده که همه دلشان هوای تولید موبایل داخلی کرده است.
کانال عصر ایران در تلگرام