انتخابات ۱۴۰۰؛ فصل مشترک جریانهای سیاسی
تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۳۶۷۲۳
با توجه به شرایطی که امروز در عرصه سیاسی کشور به وجود آمده پیشبینی در خصوص روند انتخابات ۱۴۰۰ و گزینههایی که در آن زمان مطرح میشوند کمی سخت است اما لیستی از اسامی برای حضور در گود رقابت ۱۴۰۰ ردیف می شود و احزاب به دنبال تضعیف یکدیگر هستند. در این خصوص به منظور بازتاب دیدگاهها و نظرات منعکس شده در رسانههای گروهی در این مجمل، مطالب مربوط به انتخابات ریاست جمهوری به صورت گزیدهوار انتخاب و گردآوری شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رسانههای اصلاح طلب
اصولگرایان و انتخابات ۱۴۰۰
روزنامه همدلی در گزارشی می نویسد: به نظر میرسد اصولگرایانی که دو دولت یازدهم و دوازدهم را به حریف واگذار کردهاند و یک مجلس(دهم) را نیز نتوانستند به طور کامل در اختیار بگیرند، اکنون به واسطه غیبت نزدیک به ۵۸درصد رایدهندگان، توانستهاند مجلس یازدهم را در اختیار بگیرند، قصد دارند از آن پلی برای فتح پاستور در یک سال آینده بسازند. مهمترین تحول تاکنون، سخنان رهبری مبنی بر روی کار آمدن «دولت جوان حزباللهی» بوده است. همین یک تعبیر کافی بوده تا آنان را امیدوار کند. آنان سالهاست که عنوان «حزباللهی» را برای خود ثبت کردهاند و از سر همین توهم تاکنون رئیس جمهور آینده را در اردوگاه خود میبینند. میماند جوان بودن رئیس جمهور که باید برای آن فکری کرد. از همینروست که باید به دنبال چهرههایی بود که فعلا صفت جوان را داشته باشند. اما همزمان باید برای او رزومه و سابقه کافی نیز دست و پا کرد. انتخاب مهرداد بذرپاش؛ چهرهای که با محمود احمدینژاد به فضای سیاسی کشور معرفی شد، میتواند یکی از این افراد باشد. او سه روز پیش در یک اقدام جنجالی و در میان مخالفتهای چهرههای اصلاحطلب، برخی از اصولگرایان و مردم عادی حاضر در شبکههای اجتماعی، از سوی مجلس یازدهم به ریاست دیوان محاسبات برگزیده شد. منتقدان این روزهای انتصاب بذرپاش معتقدند او در حالی به این سمت برگزیده شد که باید حداقل ۲۰ سال سابقه کاری میداشت که با احتساب دوره دانشجویی او نیز این موضوع محقق نمیشود. اما به نظر میرسد که این مجلس و پدرخواندههایش که آن را به این صورت مدیریت کردهاند، بدون توجه به این انتقادات قصد دارند فضای سیاسی کشور را نیز متناسب با الزامات انتخابات ۱۴۰۰ اداره کنند. مهمترین ماموریت این پدرخواندهها پیگیری «دولت جوان حزباللهی» مورد نظر رهبری و اطلاق کامل آن بر چند چهره اصولگراست. فعلا به نظر میرسد که در حال کشف مواردی هستند تا ضمن طرح در فضای سیاسی و رسانهای، برای آنان کارنامهای سیاسی واجرایی نیز دست و پا کنند. مدل کشف، معرفی، برآوردن و حمایت همهجانبه رسانهای و سیاسی از محمود احمدینژاد الگوی خوبی برای این پدرخواندههاست.
اصلاح طلبان و انتخابات ۱۴۰۰
روزنامه آرمان ملی در گفت و گو با تقی آزاد ارمکی جامعه شناس نوشت: اصولگرایان زودتر از موعد مقرر نزاع را آغاز کردهاند. در چنین شرایطی ضعفهای امروز اصلاحطلبی به ضعفهای یک سال آینده انتقال پیدا نمیکند. اتفاقی که در نهایت به سود اصلاحطلبان خواهد بود. اگر اصلاحطلبان باهوش و ذکاوت عمل کنند، باید اصولگرایان را به شدت تحریک کنند که اصولگرایان با همه قدرت وارد صحنه شوند و شروع به قیل و قال کنند. این قیل و قال کردن یک سال از عمر اصولگرایان را هدر میدهد و از سوی دیگر اصلاحطلبی فرصت پیدا میکند ورژن جدیدی از خود بروز بدهد. به همین دلیل مسائل امروز جریان اصلاحات مسائل یک سال آینده که کــشور در آستانه انتخابات ریاســتجمهوری اســت، نخواهد بود. اگر اصلاحطلبان در سال آینده بازی خوبی انجام دهد اصولگرایان بازنده بازی خواهند بود. بازی خوب نیز به معنای این است که ایدههای جدیدی را وارد گفتمان خود کنند و شعارهای اصلاحطلبی را که اصولگرایان تصاحب کردهاند، کهنه جلوه بدهند. ایده مهمی که اصلاحطلبان میتوانند ارائه کنند جامعه آرام و بدونتنش است که جامعه خـــسته ایران از آن استقبال خواهد کرد.
پایگاه خبری نامه نیوز در گزارشی می آورد: مسعود پزشکیان که اینروزها زمزمههایی مبنی بر حضور در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ به گوش میرسد، در حال حاضر سرشناسترین اصلاحطلب حاضر در مجلس یازدهم است. او که دارای گرایشهای عدالتطلبانه هم هست، یکی از حامیان سفت و سخت غلامرضا تاجگردون در مجلس یازدهم به شمار میرفت که در نهایت هم اعتبارنامه تاجگردون با رای نمایندگان رد شد و او نتوانست در مجلس باقی بماند. اخیرا گفته میشود که او یکی از گزینههای اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده است. به نظر میرسد برای اصلاحطلبان که اخیرا از ادامه سیاست ائتلافی گریزان شدهاند او گزینه بدی نباشد، زیرا از یک سو کاملا اصلاحطلب شناخته میشود و از سوی دیگر رای مردم مناطق آذریزبان را با خود به همراه دارد و در نهایت شانس تایید صلاحیتش بیش از دیگر شخصیتهای اصلاحطلب است.
روزنامه آرمان ملی در یادداشتی به قلم فیاض زاهد فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت: اصلاحطلبان اساسا دو رویکرد عمومی و عام دارند که باید با تکیه بر آن دو رویکرد انتخابات ۱۴۰۰ را تحلیل کرد. گروهی از اصلاحطلبان که میشود آنها را گروههای نزدیک به جریانات آوانگارد، پیشرو و تا حدی پیگیر مطالبات بنیادیتر خواند، خواهان سکوت فعال در انتخابات هستند. یعنی معتقدند امکان اثرگذاری و پیشبرد مطالباتی را که مردم در نتیجه صندوقهای رای آن را مطالبه نکردند وقتی این امکان فراهم نشد؛ طبیعتا حتی اگر این بار هم چهرهای اصلاحطلب به قدرت برسد و بخواهد مطالبات بنیادین را که در واقع هسته و زیربنای برخی مشکلات کشور است حل کند، بود و نبودشان چندان تفاوتی نخواهد کرد. از طرفی چون مردم نیز براساس تحلیل این گروه اوضاع سیاسی را تحلیل میکنند از این جهت از انتخابات مجلس استقبال نکردند و سطح مشارکت هم کاهش پیدا کرد. لذا این عده معتقدند که سطح مشکلات داخلی، توان مدیریتی و مانیفست برای راهحلهای کارآمد اساسا در بین جریانات تندرو اصولگرا وجود ندارد. در سطح تحلیل دوم اصلاحطلبانی هستند که اساسا ماهیت و تحلیل ساخت قدرت را در مشارکت توامان و همراهی با حاکمیت تحلیل میکنند و معتقدند در کشورهایی مثل ایران که نهادهای اجتماعی، مدنی و فرهنگ عمومی با ابهامات و ایراداتی روبهرو است اصلاحات باید بیشتر آمرانه و از بالا به پایین باشد و اگر صاحب قدرت و اثرگذاری نباشید بسترهای لازم را هم برای تغییر اجتماعی در اختیار نخواهید داشت. پس بهتر است در زمین تندروها بازی نکرد و کاری کرد تا برای پیشبرد مطالبات مدنی، عام و مردمپسند هر میزانی که میتوان از کیک قدرت برداشت و از آن بهره برد.
این روزنامه در گزارشی در این باره می نویسد: شرایط اصلاحطلبان در حال فعلی وضعیت چندان معین و مشخصی نیست و معلوم نیست که برای آینده خود چه برنامهریزی در حوزه سازوکارهای داخلی، تغییر و بازنگری در راهبردها، رویکردها و همچنین انتخابات ۱۴۰۰ دارند. آنچه مسلم است در درازای مسیر اصلاحطلبان تا خرداد سال آینده ۲ مساله مهم این جریان سیاسی را در محدودیت و تنگنا قرار میدهد؛ نخست زمان کوتاه باقیمانده و دیگری عدم اقبال اجتماعی جامعه به اصلاحطلبان که متاسفانه مورد دوم بیش از اولی اصلاحطلبان را ضربهپذیرتر کرده است. مؤید این گفته نیز انتخابات مجلس ۹۸ است که شاهد کاهش جدی مشارکت مردم در انتخابات بودیم و خود اصلاحطلبان نیز از آنجایی که میدانستند مردم دیگری نگرش سابق را به آنها ندارند آنطور که باید در انتخابات شرکت نکردند. با این حال با گذشت قریب به ۶ ماه از آن انتخابات شرایط برای اصلاحطلبان و جامعه تغییری نکرده و این خود نکته بسیار منفی است که آنها هنوز نتوانستهاند سر و شکل جدیدی به فعالیتهای خود بدهند. هرچند که نباید از تاثیر کرونا و تحت الشعاع قرار دادن ساحتهای مختلف جامعه نیز در این موضوع غافل شویم. آنچه مسلم است اصلاحطلبان باید چند چیز را مشخص کنند؛ اینکه در چه شرایطی قرار دارند، چه چشماندازی تا انتخابات ۱۴۰۰ برای خود ترسیم کرده یا خواهند کرد و در نهایت چه برنامهای در خصوص بازیابی سرمایه اجتماعی و چگونگی حضور در انتخابات برای رسیدن به اهداف مندرج در چشمانداز خود دارند. به قول صادق زیباکلام؛ «اصلاحطلبان هنوز هیچگونه چه باید کردی ارائه ندادهاند.» لذا تا زمانی که این مسائل مشخص نشود و اصلاحطلبان همچنان درگیر استعفای عارف، جایگزینی وی، ادامه شورایعالی یا سازوکار جدید و اختلافات درونی باشند نمیتوان در خصوص نقش و تاثیر اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو سخن گفت. مسلما هر چه زودتر تکلیف سازوکارهای اصلاحطلبان مثل ادامه شورای عالی یا تشکیل مجموعهای جدید مشخص شود آنها زودتر از این مرحله رد شده و وارد فازهای انتخاباتی خود خواهند شد.
کرونا و انتخابات
خبرگزاری ایسنا در گفت و گو با محمد مهاجری تحلیلگر مسائل سیاسی می آورد: برگزاری انتخابات با شرایط بیماری کرونا امکان پذیر است، البته طبق قانون، انتخابات باید در یک روز برگزار شود، اما اگر راهی پیدا کنند تا انتخابات در سه یا چهار روز برگزار شود، از شکل گیری اجتماع جلوگیری و فاصله اجتماعی رعایت میشود. بیماری کرونا فی نفسه نمیتواند خیلی بر میزان مشارکت تاثیر بگذارد، اما نمیتوان تاثیر آن را بر افزایش مشکلات اقتصادی و یاس و ناامیدی مردم منکر شد. احتمال دارد بخشی از جامعه به خاطر مشکلات اقتصادی، امید خود به آینده را از دست داده و کمتر در انتخابات شرکت کند. البته تا زمان انتخابات زمان زیادی باقی است و باید صبر کرد، زیرا ممکن است اتفاقهای خوبی رخ دهد.
رسانههای اصولگرایان
اصلاح طلبان و اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰
پایگاه خبری خبرآنلاین در گفت و گو با محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری نوشت: اصلاح طلبی و اصولگرایی در آن نقاط حاد کاملا از هم قابل تفکیک هستند اما زمانی که به نقاط نرم آن می رسد اصلا قابل تفکیک نیستند؛ یعنی الان نمی شود پرسید آقای روحانی یا آقای هاشمی یا آقای لاریجانی اصلاح طلب هستند یا اصولگرا و جوابی برای آن پیدا کرد؛ یعنی انقدر شناور می شود که دیگر آن تعریف معنا و مفهوم پیدا نمی کند که اصلاح طلب می برد یا اصولگرا. ما زمانی به شوخی می گفتیم که اگر بخواهیم در انتخابات ایران ۸۰ درصد مردم پای صندوق رای بیایند باید آقای خاتمی و آقای احمدی نژاد را تایید کنند، ببینید این دو چکار می کنند، آن موقع دیگر انتخابات نبود و جنگ و جدل و دعوا می شد، البته این شوخی است و امنیت در انتخابات و ثبات کشور حتما باید مد نظر باشد، بنابراین اگر دو فرد کاملا متضاد اصلاح طلبی و اصولگرایی را نگاه کنیم باز باید ببینم که مصداق آن کیست. یعنی خود مصداق بر روند و میزان مشارکت تاثیر گذار است مثلا ممکن است آقای محسن هاشمی یا آقای عارف کاندیدای اصلاح طلبان باشند اما وزن اینها مثل هم نیست و مردم هم فقط به دنبال اعلامیه اصلاح طلبان نیستند و به مصداق توجه دارند.
دولت جوان حزب اللهی
روزنامه صبح نو در یادداشتی به قلم مهدی فضائلی می نویسد: تلاش برای القای یاس و ناامیدی بطور پیوسته، پرانرژی، با انگیزه و آگاهانه از سوی دشمنان و از سر غفلت توسط برخی دوستان دنبال می شود. رهایی از چنبره ناامیدی و تیره و تار دیدن اوضاع نیاز به ایمان قوی، توانمندیهای روحی، کلان نگری، اشراف و آگاهی به جوانب امور، توجه به مسیرهای طی شده و آشنایی با اوضاع عالم دارد. از جمله آگاهی های موثر در خوشبینی و به عبارتی واقع بینی از سویی و درک اهمیت و نقش مدیریت از سوی دیگر، شناخت ظرفیت های بالفعل و بالقوه کشور است. جریان ها، کارشناسان و مدیران سطوح مختلفی که این ظرفیت ها را نمی بینند و به آنها باور ندارند و برای گره گشایی از مشکلات کشور، چشم و امیدشان به دست های دشمن خبیث است، بزرگترین مانع پیشرفت کشور بوده و هستند. چشم انتظار دولت جوان حزب اللهی می مانیم تا انشاالله با باورمندی به توان ها و ظرفیت های داخل، آنها را بیش از پیش شکوفا کند و ایرانی عزیزتر و سربلندتر را به جهان معرفی نماید.
برچسبها دولت یازدهم اصولگرایان مشارکت انتخاباتی محمود احمدی نژاد مهرداد بذرپاشمنبع: ایرنا
کلیدواژه: دولت یازدهم اصولگرایان مشارکت انتخاباتی محمود احمدی نژاد مهرداد بذرپاش دولت یازدهم اصولگرایان مشارکت انتخاباتی محمود احمدی نژاد مهرداد بذرپاش دولت جوان حزب اللهی اصلاح طلبان انتخابات ۱۴۰۰ اصلاح طلب نظر می رسد اصلاح طلب مجلس یازدهم احمدی نژاد اصلاح طلبی سال آینده رای آن یک سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۳۶۷۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانه چیست؟/ نگاه بروکسل به پرونده هسته ای ایران با اسرائیل متفاوت است/ اتحادیه اروپا می تواند با ایران در مقابله با تهدیدهای مشترک همکاری کند
به گزارش جماران، Geopoliticalmonitor یک نشریه اطلاعاتی بینالمللی مستقر در تورنتو، کانادا است که چشماندازی تحلیلی در مورد موقعیتها و رویدادهایی که تأثیر اساسی بر امور سیاسی، نظامی و اقتصادی دارند ارائه میکند. این نشریه در تازه ترین نوشتار به بررسی جایگاه اتحادیه اروپا در منطقه خاورمیانه ( غرب آسیا) پرداخته و می نویسد: خاورمیانه به دلیل نزدیکی جغرافیایی و پیوندهای تاریخی، اقتصادی و سیاسی، منطقه ای با اهمیت استراتژیک برای اتحادیه اروپا است. با این حال، این منطقه همچنین منبع بی ثباتی و درگیری است که تهدیدی جدی برای امنیت و منافع کشورهای عضو اتحادیه اروپا محسوب می شود.
تشدید جنگ اخیر بین اسرائیل و حماس، خشونتهای مداوم در کرانه باختری اشغالی و درگیریهای اسرائیل و حزبالله در مرز لبنان بر پیچیدگی و فوریت اوضاع در این منطقه افزوده است. اتحادیه اروپا چگونه می تواند با اتخاذ یک استراتژی جدید جهانی و تغییر رویکرد سیاسی و امنیتی خود نقشی فعال و موثر در خاورمیانه ایفا کند؟ ابزارها، چالش ها و فرصت هایی که اتحادیه اروپا در منطقه دارد چیست؟
سیاست اتحادیه اروپا در خاورمیانهاتحادیه اروپا در دو دهه گذشته دو استراتژی اصلی را در قبال منطقه خاورمیانه دنبال کرده است: سیاست همسایگی اروپا (ENP) و مشارکت اروپا - مدیترانه (EMP).
هدف این راهبردها جلوگیری از گسترش بحران های امنیتی در کشورهای همسایه به اتحادیه اروپا با ترویج هنجارهای اروپایی مانند لیبرال دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون بوده است. با این حال، ثابت شده است که این راهبردها برای مقابله با تحولات سریع و پویا در منطقه ناکارآمد و ناکافی هستند.
این راهبردها نتوانستهاند به ریشههای مشکلات و درگیریهای منطقه مانند فقدان اصلاحات سیاسی و اقتصادی، به حاشیه رانده شدن و سرکوب مردم، مداخله بازیگران خارجی و مسائل حلنشده منطقه رسیدگی مانند درگیری اسرائیل و فلسطین رسیدگی کنند.
رویدادهای اخیر منطقه ای مانند بهار عربی و ظهور ساختارهای جدید قدرت و بازیگران فراملی، محدودیت ها و ناکارآمدی های این راهبردها را نشان داده است. آنها همچنین بر لزوم بازنگری و بازتعریف نقش اتحادیه اروپا در نظام بینالملل بهویژه در منطقه خاورمیانه تأکید کردهاند.
اتحادیه اروپا در سند استراتژی جهانی خود در سال 2016 به این نیاز اعتراف کرده و نوشت: امنیت داخلی و خارجی به هم مرتبط هستند و چالشها و تهدیدات کنونی مانند تروریسم و خشونت در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا فرصت مشترکی برای کشورهای اتحادیه اروپا برای ساختن اروپای قوی تر بر اساس منافع و اصول است. اتحادیه اروپا همچنین اعلام کرد که قصد دارد سیاست امنیتی و دفاعی خود را از طریق توسعه قابلیتهای نظامی بیشتر و افزایش همکاریهای خود با ناتو و سایر شرکا افزایش دهد. در نهایت، بروکسل تعهد خود را برای حمایت از انتقال سیاسی و اقتصادی در منطقه از طریق ارائه کمکهای مالی و فنی بیشتر، تقویت گفتگو و همکاری، و ارتقای یکپارچگی و ثبات منطقهای ابراز کرد.
چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانهبا این حال، اتحادیه اروپا برای ایفای نقش فعال و موثر در خاورمیانه با سه مانع مواجه است:
اولاً، فقدان یک رویکرد منسجم و جامع نسبت به منطقه در سطح اتحادیه وجود دارد. این امر ناشی از منافع و دیدگاه های متفاوت کشورهای بزرگ اروپایی است که دستیابی به یک سیاست مشترک را در برخورد با مسائل و بازیگران پیچیده و متنوع در منطقه دشوار می کند. این مشکل منجر به سیاست های مستقل کشورهای بزرگ و قدرتمند اروپایی مانند فرانسه و آلمان شده است که برای کسب نفوذ و موقعیت ژئواستراتژیک، تعاملات دوجانبه با بازیگران منطقه ای را دنبال می کنند. عامل دیگری که نقش اتحادیه اروپا را محدود می کند، بحران اقتصادی است که ظرفیت مالی اتحادیه را برای مدیریت و پاسخگویی به نیازهای این منطقه بحران زده کاهش داده است. ضعف ساختاری اتحادیه اروپا، فقدان مکانیسم قضایی برای اجرای تصمیمات و قطعنامههای آن و اهرمهای ناکافی سیاست خارجی آن از دیگر عواملی هستند که ظرفیت تصمیمگیری اتحادیه را تضعیف میکنند.ثانیاً خاورمیانه دارای ساختارها، مشکلات، بحران ها و بازیگران سیاسی متنوع و پیچیده ای است. حکومتهای منطقه عمدتاً مبتنی بر اراده و رای مردم نیستند، بلکه بیشتر مبتنی بر اشکال مختلف استبداد، فرقهگرایی، ملیگرایی و قبیلهگرایی هستند. این منطقه همچنین با انواع مختلفی از بحران ها مانند جنگ های داخلی، درگیری های قومی، بلایای انسانی، تروریسم و افراط گرایی مواجه است. بازیگران در منطقه نه تنها دولتها، بلکه بازیگران غیردولتی مانند شبهنظامیان، گروههای شورشی، جنبشهای مذهبی و قدرتهای منطقهای هستند. این عوامل، اتخاذ یک سیاست ثابت و مشخص برای منطقه را برای اتحادیه دشوار می کند، زیرا باید به طور جداگانه و مستقل به هر موردی رسیدگی کند.
در نهایت، مسائل فرا آتلانتیک نیز مانع از نقش فعال و مؤثر اتحادیه اروپا در خاورمیانه شده است، زیرا ایالات متحده و اسرائیل اغلب با نقش مستقل اتحادیه اروپا مخالفت کردهاند، در عوض ترجیح میدهند که اتحادیه اروپا نقش مکمل را در چارچوب سیاستهای آنها ایفا کند. ایالات متحده و اسرائیل منافع و دیدگاه های متفاوتی از اتحادیه اروپا در مورد مسائل مختلف منطقه مانند برنامه هسته ای ایران، درگیری اسرائیل و فلسطین، بحران سوریه و نقش قدرت های منطقه ای دارند.
فرصت های اتحادیه اروپا در خاورمیانهبا وجود این چالش ها، اتحادیه اروپا نیز با استفاده از قدرت نرم و ابزارهای دیپلماتیک خود و همچنین کمک های اقتصادی و بشردوستانه خود فرصت هایی برای ایفای نقش مثبت و سازنده در خاورمیانه دارد.
اتحادیه اروپا می تواند از شهرت و اعتبار خود به عنوان یک واسطه بی طرف و صادق و همچنین تجربه و تخصص خود در حل مناقشه و ایجاد صلح، برای میانجیگری و تسهیل گفتگو و همکاری میان طرف های درگیر در منطقه استفاده کند. اتحادیه اروپا میتواند از اصلاحات و انتقالات سیاسی و اقتصادی در منطقه با ایجاد مشوقها و مشروطسازیها و همچنین انعطافپذیری و تمایز بیشتر برای کشورهایی که مایل و قادر به اجرای هنجارها و ارزشهای اروپایی هستند، حمایت کند. اتحادیه اروپا میتواند با حمایت از سازمانها و ابتکارات منطقهای موجود، مانند اتحادیه عرب و طرح صلح عربی، و با ایجاد بسترها و مکانیسمهای جدید برای گفتوگو و همکاری، مانند اتحادیه مدیترانه و دیالوگ 5+5 مسیر این گفت و گوها را هموار سازد. اتحادیه اروپا میتواند با سایر بازیگران بینالمللی و منطقهای مانند ایالات متحده، روسیه، چین، ترکیه و ایران برای مقابله با چالشها و تهدیدهای مشترک در منطقه، مانند اشاعه سلاحهای کشتار جمعی، تروریسم جهانی، تغییرات آب و هوایی و مهاجرت همکاری و هماهنگی کند. در نهایت، اتحادیه اروپا می تواند از روابط تجاری و انرژی خود با منطقه و همچنین کمک های توسعه ای و بشردوستانه خود برای تقویت توسعه اقتصادی و اجتماعی، کاهش فقر و نابرابری و بهبود شرایط زندگی و حقوق بشر مردم منطقه استفاده کند.