نقش همسر مسعود رجوی در ترورهای دهه ۶۰ چه بود؟
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۴۷۳۳۲
سازمان مجاهدین خلق که بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ ماهیت تروریستی خود را برملا کرد و به گروهک منافقین معروف شد، از جمله گروههای معارض نظام جمهوری اسلامی است که بیش از دیگر گروهها سابقه اقدامات نظامی و تروریستی علیه ملت ایران را در کارنامه دارد. این ترورها و فعالیتهای نظامی نه به شکل مستقل، بلکه علناً در هماهنگی کامل با رژیم بعث صدام آن هم در دورانی که جنگ تحمیلی بین عراق و ایران درگرفته بود، انجام شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مزدوریِ این گروه برای صدام و جبهه غربی-عربی در دهه شصت و بعد از آن موجب شده تا هیچ پایگاه اجتماعی در بین مردم نداشته باشند و این عدم محبوبیت را میتوان در فرسودگی سازمان در سالهای اخیر و محدود شدن اعضای آن به عدهای افراد پا به سن گذاشته و مسلوب الاراده در اردوگاه آلبانی مشاهده کرد.
هرچند مزدوری، فصل مشترک شخصیتها و احزاب مخالف نظام جمهوری اسلامی در خارج از کشور است اما مجاهدین خلق در این فقره آن چنان گوی سبقت را از سایرین ربودند که موجب شده حتی در بین گروههای اپوزیسیون نیز منفور باشند. علت آن هم همکاری با رژیم بعث عراق در دوران جنگ تحمیلی علیه ملت ایران و رزمندگان است.
سازمان بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که وارد فاز مسلحانه و ترور در داخل کشور شد، مرکزیت خود را به فرانسه منتقل کرد و با تشکیل شورای به اصطلاح ملی مقاومت با حضور ابوالحسن بنی صدر و مسعود رجوی، یک دولت در تبعید را تشکیل دادند. (هرچند بعد از مدتی بنی صدر نیز نتوانست با رجوی همکاری کند و از این شورا جدا شد.)
فعالیت گروهک منافقین در بین سالهای ۶۰ تا ۶۴ بر ترورهای داخل ایران متمرکز بود. یک بخش از این جنایات معطوف به ترور سران نظام یا اصطلاح منافقین «راس هرم» بود که واقعه ۷ تیر و ۸ شهریور (انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلام و دفتر نخست وزیری) از آن جمله است و یک بخش نیز زدن سرانگشتان نظام (اصطلاحی که منافقین به کار میبردند) بود که شامل مردم کوچه و بازار میشد که گاه تنها جرمشان داشتن عکس امام خمینی (ره) یا شهدای انقلاب بر دیوار مغازه شان بود.
با این وجود بعد از ضربه ۱۹ بهمن ۱۳۶۱ و ترور مرکزیتِ داخل کشورِ سازمان در خانهای در زعفرانیه و هلاکت موسی خیابانی (مرد شماره دوم سازمان) و اشرف ربیعی همسر رجوی که هدایت ترورها را برعهده داشتند، به مرور از توان و ظرفیت این گروه در داخل کشور کاسته شد.
در این مقطع برخی نفرات دستگیر یا اعدام شدند، برخی در درگیریهای کمیته با خانههای تیمی به هلاکت رسیدند، تعدادی به خارج کشور رفتند و عدهای نیز مخفیانه در ایران زندگی میکردند. در این زمان البته بخشی از اعضای سازمان با حضور در خاک عراق به فعالیتها محدود نظامی و رادیویی علیه جمهوری اسلامی مشغول بودند.
سعید شاهسوندی از اعضای جداشده مجاهدین در مصاحبهای در این خصوص میگوید: من بعد از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ همراه با چند نفر دیگر مامور به تاسیس رادیو مجاهد در کردستان شدم. آنجا ما به دعوت {عبدالرحمن} قاسملو به دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان رفتیم. آنجا من جزو گروه موسس رادیو مجاهد بودم، هم گوینده بودم و هم نویسنده بودم و هم در بخشهای فنی کمک میکردم. و بعدها در همین رابطه، همراه صادق شرفکندی به پاریس که آن موقع محل اقامت مسعود رجوی بود رفتیم که او به شورای ملی مقاومت بپیوندد.
با قطع همکاری بنی صدر و حزب دموکرات کردستان با رجوی و جدا شدن آنها از شورای ملی مقاومت و همچنین مذاکراتی که دولت فرانسه با جمهوری اسلامی بر سر آزادی گروگانهایش در لبنان داشت، رجوی متوجه این موضوع بود که ممکن است دیر یا زود از فرانسه اخراج شوند، لذا با خیال اینکه ابر قدرتها نخواهند گذاشت ایران در جنگ با عراق پیروز باشد، همکاری که از سالها قبل با رژیم بعثی داشت علنی کرد. در تاریخ سیاسی کشورهای جهان به ندرت به موردی بر میخوریم که یک گروه سیاسی مخالف نظام کشورش، با دشمن بیگانه که به خاک کشورشان حمله کرده ائتلاف کند و همین موجب حیرت و نفرت همگانی نسبت به فرقه رجوی شد.
پس از مذاکراتی مقدماتی بین رجوی و طارق عزیز در پاریس، ۱۷ خراد ۱۳۶۵، رجوی وارد بغداد شد و طی فراخوانی نیروهای باقی مانده را به عراق فراخواند. منافقین با در اختیار گرفتن زمینی که صدام از عشایر عراقی در استان دیاله غصب کرده بود، اردوگاه اشرف را در سال ۶۵ تاسیس کردند.
رجوی با تشکیل ارتش آزادی بخش ملی در اشرف مدعی بود که سازمان از مرحله ترور و جنگهای شهری گذر کرده و اکنون میتواند در جنگ کلاسیک شرکت کند. در این دوران، رجوی در ارتباط تنگاتنگ با استخبارات عراق بود و پس از سقوط صدام، فیلمهایی از دیدارهای مکرر نمایندگان سازمان با بلندپایگان دستگاه امنیتی رژیم صدام به دست آمد که در مستندی با عنوان «گرگها» در سالهای گذشته از تلویزیون پخش شد. در این مستند نحوه همکاری و کسب اطلاعات منافقین از جبههها و قرار دادن آنها در اختیار بعثیها را میتوان مشاهده کرد.
فعالیت آنها -غیر از سلسله عملیاتهای نظامی که به آن اشاره خواهد شد-، شنود بیسیمهای ایرانی، اعتراف گیری از اسرا، ترور رزمندگان ایرانی که از جبهه برمی گشتند در کوچه و خیابان و همچنین حضور نفوذیهای آنها در عملیاتها بود.
آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدانبا تشکیل ارتش به اصطلاح آزادیبخش در اشرف، صدام از توان محدود آنها به عنوان پیاده نظام برای عملیات در داخل خاک ایران استفاده کرد. اولین عملیات، عملیات آفتاب بود که ۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۸ با پشتیبانی نیروهای عراقی و با هدف تصرف فکه صورت گرفت. عملیات دوم، چلچراغ نام داشت که ۲۸ خردادماه ۶۷ با هدف تصرف مهران انجام شد.
این دو عملیات این توهم را برای رجوی پدید آورد که میتواند با ارتش خودساخته اش به سمت مرزهای ایران حرکت کند. از سویی با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در روزهای پایانی جنگ، ارتش عراق با استفاده از ظرفیت منافقین تلاش کرد تا ضربهای در مرزهای غربی به نیروهای ایرانی وارد کند، هرچند صدام نیز که ۸ سال جنگ را با ایران پشت سر گذاشته بود، بعید بود که حساب ویژه ای روی ارتشی باز کند که اکثریت آن را زنان تشکیل میدادند.
منافقین برای عملیات فروغ جاویدان همه نیروهای خود را از خارج کشور و اروپا فراخواندند. مسعود رجوی در سخنرانی پیش از شروع عملیات اعلام کرد قرار است ۴۸ ساعته تهران را تصرف کنند! در حقیقت برخلاف دو عملیات دیگر که با هدف تصرف زمین و اسیرگیری انجام شده بود، عملیات فروغ جاویدان با هدف سقوط نظام برنامهریزی شد.
در روز حمله و آغاز عملیات نیروهای نظامی وابسته به سازمان مجاهدین خلق از مرز قصر شیرین حملهور شدند. به گفته فرماندهان نظامی در زمان جنگ، مردم و نیروهای نظامی تصور میکردند که عراق دوباره به ایران حمله کرده است و یک روز زمان برد تا مردم و نیروهای نظامی به نتیجه قطعی برسند که منافقین به ایران حمله کردهاند.
یکی از علل ورود و پیشروی منافقین به داخل خاک ما، تمرکز نیروهای سپاه در جنوب در پی حمله مجدد صدام بود و تمام قوای جنگی در حال مقابله با پیشروی بعثیها در جبهه جنوب در عملیات طراحی شده غدیر بودند و به جز ۲ گردان از لشکر ۹ بدر که در حال عزیمت به سمت جنوب بودند و تیپ قائم سمنان، نیروی خاصی در غرب کشور برای رویارویی با منافقین حضور نداشت وگرنه عبور آنها از قصر شیرین غیر ممکن بود.
با ورود منافقین شهرهای کرند، اسلام آباد و گیلانغرب شاهد جنایات وسیع از سوی آنها علیه مردم و غیرنظامیان بود که در یک نمونه از این جنایات، سربازان ارتش و مجروحان بیمارستان اسلام آباد را سربریده و اجساد آنها را سوزاندند.
ابراهیم خدابنده از اعضای جداشده سازمان در این باره میگوید: سازمان به نیروها اعلام کرده بود که اسیر نمیگیریم به همین دلیل تمام اسیرها را تیرباران میکردند و میکشتند. حتی مجروحین را از بیمارستان اسلامآباد بیرون آورده بودند و تیرباران کرده بودند. مزرعهها را هم آتش میزدند و حیوانات را میکشتند تا جوی ایجاد کنند که همه بترسند.
با مشخص شدن ورود منافقین به داخل خاک ایران، محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران که در جنوب کشور بود به سمت کرمانشاه راه افتاد و عملیات مرصاد برای مقابله با آنها طراحی شد.
شهید سپهبد صیاد شیرازی با استفاده از توان هوانیروز به ستون زرهی مجاهدین یورش برده و در تنگه چهارزبر توانست آنها را متوقف کرده و بسیاری از نیروهای سازمان با حمله هوایی به هلاکت رسیدند. همچنین تعداد زیادی از آنها در بازگشت به سمت مرز، از سوی مردم دستگیر شده یا در درگیری با نیروهای محلی کشته شدند.
شهید صیاد در کتابِ «در کمین گل سرخ» درباره این عملیات میگوید: صبح روز پنجم مرداد عملیات مرصاد با رمز یا علی (ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده به زودی انباشته از ادوات سوخته شد. همزمان با عملیات هوانیروز، علاوه بر گروههای مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به سختی میتوانستند به عقب برگردند. بعضی از آنها به روستاها پناه برده بودند و بعضیهایشان با خوردن قرص سیانور خود به زندگی خود خاتمه داده بودند. عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه اسلامآباد هزاران کشته از آنان بهجا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتار کرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند.
یکی از رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) درباره جنایت منافقین در فروغ جاویدان میگوید: فردای روزیکه درگیر شدیم یک وانت تویویا آمد که در قسمت بارش یک پتو کشیده بودند. فکر کردم ماشین تدارکات است. پتو را کنار زدم دیدم هفت، هشت جنازه بیسر از بچههای خودمان داخلش بود. صحنه خاصی بود. زیاد پیش آمده بود که دست و پای قطع شده بچهها را دیده بودیم ولی این صحنه واقعاً تکاندهنده بود.
عملیات فروغ جاویدان اگرچه برای منافقین جز کشته شدن تعداد بالایی از نفراتشان و همچنین تصفیه درونی برخی نیروها، عائدی دیگری نداشت اما این نکته را برای صدام به اثبات رساند که رجوی و سرکردگان این گروهک برای در امان ماندن در عراق هر کاری میکنند. با پایان عملیات فروغ جاویدان و اتمام جنگ تحمیلی (که عملاً به بیکاری اعضا منجر شد) برای جلوگیری از ریزش نفرات انقلاب سوم ایدئولوژیک شکل گرفت که جدا شدن زنان از مردان و همچنین جدایی فرزندان از والدین شان بود.
این مرحله در سازمان «عبور از تنگه» (اشاره به تار و مار شدن ارتش آزادیبخش در تنگه چهارزبر) نام گرفت. در این مرحله اجازه خروج به اعضای سازمان داده نمیشد هرچند برخی نفرات وابسته در خارج کشور و اروپا تلاش کردند به نحوی خود را از سازمان خارج کنند.
«عملیات مروارید»؛ اوج سرسپردگی به صدامعلاوه بر عملیات فروغ جاویدان که در آن منافقین به مردم کشور خودشان حمله کردند، آنها در عملیاتی موسوم به مروارید به کشتار عراقیها پرداختند. پس از جنگ اول خلیج فارس و ائتلاف آمریکا با کشورهای عربی برای اخراج صدام از کویت و خلع سلاح ارتش عراق، شهرهای جنوبی عراق شاهد انتفاضه شعبانیه از سوی شیعیان بود. از طرف دیگر کردها که همواره دشمن حکومت بعثی بودند، سر به شورش برداشته و کنترل شهرهای کردنشین را در دست گرفتند و به سمت بغداد حرکت کردند.
مسعود رجوی به خواست مستقیم ارتش عراق، برای حفظ حکومت صدام نیروهای خود را با این بهانه که نیروهای ایرانی در حال حمله به سمت اشرف هستند، به مناطق کردنشین فرستاد و اقدام به سرکوب اکراد عراقی کرد.
رجوی مدعی شد که تیپهای رزمی سپاه پاسداران شهر خانقین را به تصرف نظامی خود درآوردهاند و فرمان سریع جابهجایی و اعزام توپ، تانک و نیروی پیاده به این شهر را شبانه صادر کرد. کردها توانسته بودند شهرهای موصل و سلیمانیه را به تسلط خود درآورند و سپس بهسوی شهرهایی مانند طوز، کفری و جلولا پیشروی کنند. کافی بود تا کردها از سهراهی سلیمانبیگ عبور کنند و به جاده اصلی برسند و بهسوی بغداد پیشروی کنند، اما ارتش بهاصطلاح آزادیبخش سازمان مجاهدین خلق در همین مرحله با اجرای عملیاتهای «مروارید ۱ و ۲» و سرکوب مردم کرد و پیشمرگان در شهرهای مختلف مانع از پیشروی آنان شد.
اگرچه سرکردگان این گروهک همواره بر نقش منافقین در قتل عام کردها سرپوش میگذارند اما خاطرات جداشدگان سازمان حکایت از حضور آنها دارد. برای مثال شمس حائری یکی از اعضای قدیمی و جداشده سازمان در کتاب مرداب نوشته است: سازمان مجاهدین خلق قسمت بزرگی از مناطق کردنشین… را قبل از اینکه کردها به این مناطق بیایند، به اشغال خود درآوردند. در شهر سلیمانبگ، اولین عملیات مجاهدین خلق علیه کردها… آغاز شد.
سلاح این پیشمرگها کلاشینکف و قناسه بود ولی مجاهدین خلق آنها را با. B.M.P تانکهای A۵۵ و سایر سلاحهای سنگین مورد حمله قرار دادند. بسیاری از سربازهای کرد عراقی که از جبهه فرار کرده و قصد رفتن بهنزد خانوادههای خود را داشتند و از ترس ارتش عراق و ناامن بودن جادهها از کوهها عبور میکردند، در بین راه مورد تهاجم و حمله مجاهدین خلق قرار میگرفتند و کشته میشدند.
حائری در این کتاب علاوه بر اینکه عنوان کرده اعضای سازمان مجاهدین خلق بهسوی خانههای کردها در شهر طوز تیراندازی کردند و اموال آنان را به غارت بردند، به ادعای سازمان در سالهای گذشته پاسخ داده و آورده است: مجاهدین خلق برای سرپوش گذاشتن روی کُردکشی و دخالت در امور داخلی کردها، جنگ با کردها را «عملیات مروارید» نامگذاری کردهاند؛ در صورتی که تنها در خانقین یعنی ناحیه مرزی ایران و عراق بخشی از نیروهای مجاهدین خلق… مورد حمله نیروهای رژیم (جمهوری اسلامی) قرار گرفتند؛ اما در بقیه نقاط هیچ خبری از پاسداران نبود. در این عملیات، چهار نوجوان زیر بیست سال را دستگیر کردند و بهعنوان «پاسدار» جلوی دوربین تلویزیون عراق آوردند تا ثابت کنند که کردهای عراقی همه کرد نبوده بلکه عوامل رژیم نیز بین آنها بودهاند.
پس از آرام شدن اوضاع، در دیداری که صدام از استان دیالی داشت، استاندار دیالی در برابر دوربین خبرنگاران به صدام گفت که، کشور عراق و استان دیاله را مدیون خدمات برادران مجاهد هستیم. عزت ابراهیم الدوری معاون اول صدام نیز بعد از سرکوب کردها، در نشست حزب بعث عراق اولین تبریک را به رجوی گفت و تمامی حاضران بهمدت چند دقیقه برای رجوی کف زدند.
حمید دهدار حسنی از اعضای جداشده سازمان خاطرات رقتباری از نسل کشی کردها از سوی منافقین در کتاب خود منتشر کرده است: در نزدیکی شهر کرکوک و سه راهی کفری، چند دستگاه مینیبوس که پر از مسافران عادی بودند، توسط نفربر توپ دار مجاهدین به آتش کشیده شدند و پیش چشم ما، زنها و کودکان مسافر در آن مینیبوس ها به بدترین شکل سوختند.
رجوی چنان موضوع کردها را وارونه جلوه داده بود و چنان به نیروهای مجاهدین القا کرده بود که اگر کوتاه بیایید شما را نابود میکنند که مجاهدین حتی برای زدن نفرات کرد از فاصله نزدیک با توپ به سمت نفر شلیک میکردند و وقتی آن کردهای بی نوا تکه پاره میشدند، مجاهدین احساس سرمستی و لذت میکردند.
کردهای عراق بهقدری از سازمان مجاهدین خلق نفرت دارند که پس از سقوط صدام، خواهان محاکمه مسعود رجوی بهاتهام همدستی با صدام حسین در سرکوبی مردم کردستان این کشور شدند و اردوگاه اشرف در دوران پس از سقوط صدام به شدت از سوی آمریکاییها حفاظت میشد تا با حمله احتمالی از سوی کردها روبه رو نشود.
با سقوط حکومت صدام و پناه بردن سرکردگان این فرقه به دامن آمریکا و اروپا و تشکیل اردوگاه اشرف -۳ در خاک آلبانی، تلاش فروانی برای نقش آفرینی و به اصطلاح نشان دادن خود به عنوان آلترناتیو میکنند اما جنایاتی که آنها در حق مردم ایران و عراق کردند موجب شده هیچگاه نتوانند محبوبیتی در بین مردم کسب کنند.
منبع: پارسینه
کلیدواژه: مریم رجوی مسعود رجوی گروهک منافقین پارسی خبر عملیات فروغ جاویدان سازمان مجاهدین خلق جمهوری اسلامی جمهوری اسلام اسلام آباد مسعود رجوی ارتش عراق گروه ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۴۷۳۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحلیل مسعود نیلی از شرایط اقتصادی ایران در ۱۰ سال آینده
دکتر مسعود نیلی با بیان اینکه با وجود رشد بالای اقتصاد در سه سال گذشته، سرمایه گذاری رشد بسیار ناچیزی داشته است، تصریح کرد ۱۰ سال آینده ما با امروز بسیار متفاوت خواهد بود. ممکن است که در شرایط بسیار نامناسبی قرار بگیریم و رشد اقتصادی در محدوده ۲ تا ۳ درصدی تا پایان این دهه خوشبینانه است.
به گزارش جماران، دکتر مسعود نیلی در مقاله مشترکی که با دکتر یاسر ملایی منتشر کرده، آورده است: پرنوسانترین بازه زمانی رشد اقتصادی، دهه ۶۰ بوده است و بعد از آن، بازهای که اکنون در آن قرار داریم. از لحاظ تورم نیز، پرنوسانترین بازهای که تابه حال تجربه کرده ایم، ۱۰ سال گذشته بوده است. به لحاظ رکورد تورم هم بالاترین تورمی که تجربه کرده ایم در همین سالهای اخیر، به طور مشخص از سال ۱۳۹۷ به بعد، بوده است.
وی افزود: از سال ۱۳۹۹ به بعد، ما رشد اقتصادی باثبات بالای ۴ درصد را تجربه کرده ایم. این موضوع برای ما این سوال را پیش میآورد که آیا واقعا با یک تحول ساختاری از نظر رشد اقتصادی مواجه بوده ایم و وارد یک دوره رشد باثبات شده ایم؟ به خصوص اینکه در شرایط کرونا در همه جا رشد منفی بوده، اما به عنوان پدیده ای عجیب، اقتصاد ایران وضعیت خوبی داشته است. نه تنها تحریم، کرونا و کاهش قیمت نفت بر اقتصاد ما اثر نکرده، بلکه اقتصاد وضعیت بهتری هم پیدا کرده است. گویی در شرایطی که بر روی واکسن کرونا کار میشد که به مردم تزریق شود، ما واکسنی برای اقتصاد فراهم کرده بوده ایم! اگر بخواهیم راجع به آینده رشد اقتصادی کشورمان فکری بکنیم باید بتوانیم این پدیده را تحلیل کنیم و اگر در تحلیل این پدیده خطایی داشته باشیم، نتیجه گیریهای ما در مورد آینده هم با خطا مواجه خواهد شد.
این اقتصاددان با بیان اینکه چه در اقتصاد ایران و چه در اقتصادهای دیگر، دو دسته سازوکار وجود دارد که تغییرات تولید ناخالص داخلی را رقم میزند، توضیح داد: یک دسته سازوکارهای بلندمدت هستند که رشد اقتصادی پایدار را ایجاد میکنند؛ و دسته دیگر سازوکارهای کوتاه مدت هستند که نتیجه نوسانهایی هستند که از شوکها ایجاد میشوند. اینکه شوکهای اقتصادی به چه صورت انتقال پیدا کنند و مستهلک شوند، نوسانات کوتاه مدت را تشکیل میدهد.
نیلی ادامه داد: اگر بخواهیم مشاهده اولیه مان را دقیقتر کنیم و به آن پاسخ دهیم، باید بدانیم که رشد اقتصادی سه سال اخیر ما محصول سازوکارهای بلندمدت اقتصاد است یا سازوکارهای کوتاهمدت. سازوکارهای بلندمدت رشد اقتصادی در ایران عمدتا با محوریت سرمایه گذاری رخ میدهد. سرمایه گذاری بر رشد موجودی سرمایه اثر میگذارد و موجودی سرمایه به عنوان یک نهاده مسلط تولید، تولید ناخالص داخلی را ایجاد میکند. بخشی از آن تولید دوباره تبدیل به سرمایه گذاری میشود و این موضوع یک چرخهای را فعال میکند. البته آن چیزی که عمدتا در دنیا رشد اقتصادی پایدار را فراهم میکند، تکنولوژی است، اما از آنجا که تکنولوژی و بهطور کلی، بهره وری نقش ناچیزی در رشد اقتصادی ایران دارد، روی آن تاکید نکرده ایم.
بهره وری سرمایه در ایران پایین استاین استاد اقتصاد با بیان اینکه میانگین نسبت موجودی سرمایه به تولید ایران از سال ۱۳۶۹ تا ۱۴۰۰ هم در کشور ما و هم در کشورهای دیگر، حول یک خط افقی نوسان میکند، گفت: آن چیزی که ما را از بقیه کشورها متمایز میکند زیاد بودن این نسبت است که نشان دهنده بهره وری پایین سرمایه است. این نسبت در ایران در اطراف ۳.۷ نوسان میکند، اما در کشورهای دیگر در حدود ۲.۷ تا ۳ است. این موضوع نشان میدهد که سرمایه گذاری در ایران به تولید متناسب با خودش ختم نمیشود.
رشد موجودی سرمایه تعیین کننده رشد بلندمدت اقتصاد ایران استنیلی در این مقاله که بخشی از آن هم در نشست بررسی چشم انداز اقتصاد ایران در موسسه آکادمی دانایان ارائه شد، با بیان اینکه در اقتصاد ایران هر چقدر موجودی سرمایه رشد کند، تولید داخلی هم رشد میکند، توضیح داد: در نتیجه اگر بخواهیم چشماندازی از رشد داشته باشیم باید بدانیم که رشد موجودی سرمایه به چه صورتی است. رشد موجودی سرمایه با تولید همبستگی بالایی دارد و در نتیجه رشد بلندمدت ایران حاصل رشد در موجودی سرمایه است. پس تا اینجا میتوانیم نتیجه بگیریم که رشد موجودی سرمایه تعیین کننده رشد بلندمدت اقتصاد ایران است.
این اقتصاددان ضمن تشریح نوسانات کوتاه مدت تولید ناخالص داخلی در ایران، گفت: عمده نوسانات تولید ناخالص داخلی کل و تولید بدون نفت، دارای همبستگی بالا با نوسانات درآمدهای ارزی نفتی است. یک جمعبندی اولیه به ما نشان میدهد که اقتصاد ایران در بلندمدت با رشد موجودی سرمایه رشد میکند و افت وخیزهای کوتاهمدت آن، به وسیله نوسانات درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت رقم زده میشود.
ارزش افزوده بخش نفت نسبت به پایان سال ۹۸ بیش از ۳۲.۸ درصد رشد داشتهبیشترین رشد نسبت به بقیه بخشها
این استاد اقتصاد ادامه داد: تولید ناخالص داخلی ما نسبت به سال ۱۳۹۸ در مجموع، ۱۳ درصد رشد کرده است. ما میخواهیم بدانیم که این رشد در نتیجه چه عواملی حاصل شده و آیا میتواند برای ما رشد پایدار ایجاد کند یا خیر. ایران کشوری است که نفت در آن نقش زیادی دارد. این نقش شامل اثرات مستقیم و اثرات غیرمستقیم میشود. اثر مستقیم این است که اگر تولید نفت افزایش پیدا کند، ارزش افزوده بخش نفت هم به تبع آن افزایش پیدا میکند و به اندازه سهمی که این بخش دارد به افزایش تولید ناخالص داخلی کمک میکند. ارزش افزوده بخش نفت نسبت به پایان سال ۹۸ بیش از ۳۲.۸ درصد رشد داشته که به طور کاملا واضحی، بیشترین رشد را نسبت به بقیه بخشها داشته است. اما اثرات غیرمستقیم از طریق چند کانال ظاهر میشود.
نیلی توضیح داد: افزایش تولید نفت اگر باعث افزایش صادرات شود افزایش درآمدهای ارزی را در پی دارد. درآمدهای ارزی نفتی از حاصلضرب دو مقدارِ صادرات و قیمت نفت حاصل میشود. قبل از تحریم، عامل اصلی نوسان درآمدهای ارزی ایران، نوسانات قیمت نفت بوده است. اما بعد از تحریم، مقدار صادرات هم به عامل نوسانزای دیگری تبدیل شده است که حاصلضرب این دو عامل باعث افزایش نوسانات بیشتر شده است. برای مثال در سال ۹۷ هم صادرات نفت و هم قیمت نفت کم شده و در مواقعی دیگر هر دوی این متغیرها با هم افزایش پیدا کرده اند؛ بنابراین دو عامل نوسان در اقتصاد ایران اتفاق افتاده است. در سالهای اخیر به علت اتفاقاتی که در نتیجه حمله روسیه به اوکراین در بازار نفت رخ داده، صادرات نفت ایران نسبتا افزایش پیدا کرده و از ۲۴ میلیارد دلار در سال ۹۹ به بیش از ۵۵ میلیارد دلار رسیده است.
اهمیت افزایش تولید صنعتی و تاثیر آن بر دیگر بخشهای اقتصاد ایرانوی یادآورشد: وقتی این درآمدها افزایش پیدا میکند، بهطور بالقوه، واردات هم میتواند افزایش یابد. اگر به قیمتهای ثابت ۱۴۰۱ واردات کالاهای غیرنفتی را ببینیم، رشد قابل توجهی کرده است. این رشد، در واقع، رکوردی در رشد واردات است. افزایش واردات، دسترسی واحدهای تولیدی عمدتا صنعتی را به قطعات و مواد اولیه افزایش میدهد و باعث افزایش ارزش افزوده بخش صنعت میشود. به همین دلیل، در سه سال اخیر ما ۲۱.۲ درصد رشد ارزش افزوده بخش صنعت را داشته ایم که عمدتا با محوریت نفت بوده است.
به گفته نیلی؛ هنگامی که تولید صنعتی افزایش پیدا میکند، تقاضا برای خرده فروشی، عمده فروشی و حملونقل و سایر موارد هم افزایش پیدا میکنند که این موضوع باعث رشد بخش خدمات میشود. به همین دلیل بخش خدمات ایران هم در سه سال اخیر ۱۱.۷ درصد رشد داشته است. ایران رشد ۳۲.۸ درصدی در بخش نفت و رشد ۲۱ درصدی در بخش صنعت داشته است که این موارد باعث رشد در بخش عمدهفروشی و خردهفروشی و سایر بخشها شده است.
وی اظهارداشت: یک سازوکار غیرمستقیم دیگر، میتواند این باشد که درآمدهای ارزی ایران صرف واردات ماشین آلات و تجهیزات شود که همان سرمایه گذاری است و میتواند موجودی سرمایه ایجاد کند که در بلندمدت باعث رشد اقتصادی شود. برای این که ببینیم این اتفاق رخ داده است یا نه باید سمت مصارف تولید را نگاه کنیم تا ببینیم که این ۱۳ درصد افزایش به چه مصرفی رسیده است.
این اقتصاددان با بیان اینکه تولید ناخالص داخلی میتواند به چهار حالت مصرف شود؛ مصرف خانوار، مصرف دولت، سرمایه گذاری و تغییر در موجودی انبار را این چهار حالت عنوان کرد و ادامه داد: دولت میتواند با مصرف بیشتر، که معادل کالای عمومی است، رفاه را افزایش دهد، اما این عامل در سالهای اخیر تغییر زیادی نداشته است.
با وجود رشد بالای اقتصاد در سه سال گذشته، سرمایه گذاری رشد بسیار ناچیزی کرده استنیلی گفت: بخش دیگری میتواند تبدیل به سرمایه گذاری شود که با تبدیل به موجودی سرمایه باعث فعال شدن چرخه رشد افتصادی ایران شود. اما علیرغم رشد بالای اقتصاد ایران در سه سال گذشته، سرمایه گذاری رشد بسیار ناچیزی کرده است. به صورتی که سرمایه گذاری در سال ۱۴۰۰حدود نصف سرمایه گذاری در سال ۱۳۹۰ بوده است.
افزایش تولید، عمدتا به موجودی انبار اضافه شده استروند صعودی تغییر در موجودی انبار در اقتصاد ایران، حاکی از ناکاراییهای زیادی است
این استاد اقتصاد تاکید کرد: اتفاق جالبی که در اقتصاد ایران و طی این سه سال افتاده است این است که افزایش تولید، بهجز بخشی که به مصرف خانوارها رسیده، عمدتا به موجودی انبار اضافه شده است. ۱۶ تغییر در موجودی انبار ایجاد شده که یا ناشی از کاهش تقاضا از سمت خانوارهاست یا ناشی از عدم قطعیتها و انتظارات تورمی. روند صعودی تغییر در موجودی انبار در اقتصاد ایران، حاکی از ناکاراییهای زیادی است که آن هم در نتیجه عدم قطعیتهایی است که وجود دارد. جمعبندی مصارف هم نشان میدهد افزایش موجودی انبار، بیشترین رشد مصارف را با ۵۲.۳ درصد داشته است.
رشد موجودی سرمایه در اقتصاد ایران به صفر رسیده استوی افزود: اگر دوباره به سازوکارهای بلندمدت اقتصاد ایران بازگردیم، میبینیم که رشد موجودی سرمایه در اقتصاد ایران به صفر رسیده است. یعنی از سال ۱۳۹۶ به بعد، به همان مقداری که در اقتصاد ایران استهلاک داریم سرمایه گذاری انجام شده است؛ بنابراین موجودی سرمایه دیگر در رشد اقتصادی ایران سهمی ندارد.
موجودی سرمایه در صنعت و نفت که برای ما رشد ایجاد میکنند، منفی استبا رشد منفی موجودی سرمایه در نفت و صنعت، موتور رشد اقتصادی ما خاموش است
این اقتصاددان با بیان اینکه موجودی سرمایه یک ساختار بخشی دارد و قسمتی از آن در بخش کشاورزی و قسمتی در صنعت و قسمتی در نفت است، خاطرنشان کرد: در این ساختار، آن چیزی که عمدتا برای ما رشد ایجاد میکند، موجودی سرمایه در بخشهای صنعت و نفت است. اگر به موجودی سرمایه در این دو بخش نگاه کنیم، مشاهده میکنیم که هر دو شاهد رشد منفی بوده اند. یعنی از سال ۱۳۸۹ به بعد، و ۱۳۹۶ برای بخش صنعت، موجودی سرمایه این دو بخش کوچک و کوچکتر میشود و ساختمانها و ماشینآلاتی که در قدرت تولید این دو بخش هستند ضعیفتر میشوند. میتوان گفت که با رشد منفی موجودی سرمایه در این دو بخش، موتور رشد اقتصادی ما خاموش است و آن چیزی که باعث افزایش موجودی سرمایه میشود، سرمایه گذاری در بخش مسکن و خدمات است.
رشد اقتصادی سه سال گذشته، ناشی از عوامل پایدار رشد نبودهنوسانات کوتاه مدت و شوکها عامل این رشد بوده اند
نیلی تاکید کرد: از مجموع این شواهد میتوان نتیجه گرفت که رشد اقتصادی سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ ناشی از سازوکارهای بلندمدت و عوامل پایدار رشد اقتصادی نبوده است، بلکه در نتیجه شوکها و نوسانات کوتاهمدت ایجاد شده است؛ بنابراین ادامه رشد با ماهیت شرایط فعلی، تنها با ادامه افزایش تولید، صادرات یا افزایش قیمت نفت امکانپذیر است. ادامه افزایش صادرات شاید در شرایط تحریم غیرواقعی به نظر برسد و افزایش قیمت نفت هم عاملی خارج از کنترل سیاستگذار است.
در برنامه هفتم توسعه، رشد ۸ درصدی در هر سال برای ایران پیشبینی شدهنکته بسیار قابل تاملی است
وی با بررسی اینکه با فرض نرخ استهلاک برابر ۴/۵ درصد و ثبات نسبت موجودی سرمایه به تولید، اگر بخواهیم به اعداد مختلفی در رشد بلندمدت دست پیدا کنیم باید چه مقدار رشد سرمایه گذاری داشته باشیم، توضیح داد: اگر بخواهیم تا سال ۱۴۱۰ مقدار ۱/۷ درصد رشد اقتصادی داشته باشیم باید رشد ۴/۵ درصدی در سرمایه گذاری ایجاد کنیم؛ که در ۱۰ سال گذشته چنین تجربهای را نداشته ایم. اگر بخواهیم رشد ۴/۳ درصد تولید را تجربه کنیم، باید شاهد رشد ۱۵ درصدی در سرمایه گذاری سالانه باشیم. توجه به این نکته ضروری است که متوسط رشد سرمایه گذاری ما در سالهای گذشته هیچوقت از ۷/۵ درصد بیشتر نشده که این هم میانگین اعدادی با نوسان بسیار بالا (از ۲۵ درصد تا ۱ درصد) است. برای حالتی که رشد ۵/۸ درصدی در تولید را انتظار داریم، باید رشد ۲۰ درصدی در سرمایه گذاری داشته باشیم. در برنامه هفتم توسعه، رشد ۸ درصدی در هر سال برای ایران پیشبینی شده است که نکته بسیار قابل تاملی است.
ضرورت توجه به محدودیتهای انرژی، آب، محیط زیست و ... در برآورد رشد اقتصادینیلی تاکید کرد: این تحلیل با محوریت نقش سرمایه گذاری در رشد اقتصادی کشور بود، اما برای این که رشد اقتصادی مناسب بتواند استمرار پیدا کند نیاز به چندین مقوله است. میتوانستیم این موضوع را از سمت محدودیتهای انرژی هم بررسی کنیم. برای مثال، در بحث اخیر یک فرض بسیار ساده کننده وجود دارد و آن هم این که برای رشد ۴ درصدی با محدودیت انرژی مواجه نیستیم. همینطور میتوانستیم به محدودیتهای تامین مالی اشاره کنیم. میتوانستیم از نگاه محدودیتهای محیط زیستی و مشکلات منابع آب به این موضوع توجه کنیم. به موارد دیگری هم میتوانستیم اشاره کنیم از جمله محدودیتهای سرمایه انسانی، کاهش بهره وری و بیثباتیهای اقتصاد کلان و تورم بالا.
به نظر نمیرسد ایران بتواند رشد بالاتر از ۲ درصد را به راحتی تجربه کندرشد در محدوده ۲ تا ۳ درصدی تا پایان این دهه خوشبینانه است مگر اینکه...
وی با بیان اینکه در کنفرانس اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۳ با آقای خاوری نژاد پیش بینی کردیم که به نظر نمیرسد ایران بتواند رشد بالاتر از ۲ درصد را به راحتی تجربه کند که آمار هم حاکی از همین است، یادآورشد: اکنون هم میتوان نتیجه گرفت که رشد در محدوده ۲ تا ۳ درصدی تا پایان این دهه خوشبینانه بهنظر میرسد؛ مگر اینکه تغییرات بزرگی در عواملی که رشد اقتصادی برای ایران ایجاد میکنند رخ دهد. مانند دسترسی بیشتر به تکنولوژی، اصلاحاتی در ساختار بودجه و در نظام بانکی، حل مشکلات انرژی و منابع آبی و سایر عوامل.
۱۰ سال آینده ما با امروز بسیار متفاوت خواهد بودممکن است که در شرایط بسیار نامناسبی قرار بگیریم
نیلی گفت: معتقدم که با توجه به شرایط خطیری که اکنون در آن قرار داریم، ۱۰ سال آینده ما با امروز بسیار متفاوت خواهد بود. امیدواریم که بسیار بهتر باشد، اما ممکن است که در شرایط بسیار نامناسبی قرار بگیریم.
وی در پایان افزود: اشاره به یک نکته حائز اهمیت است و آن اینکه بخشهای کوچکی از اقتصاد ایران که عمدتا کسب وکارهای اینترنتی و کسبوکارهای نوین را شامل میشوند، با کیفیتی مناسب و با جذب نیروی انسانی کیفی، در حال رشد هستند. در صورتی که دولت محدودیتی در ادامه فعالیت این کسبوکارها ایجاد نکند، ممکن است چراغ امیدی برای آینده کسبوکارها در اقتصاد ایران هرچند محدود، روشن شود.