شهیدی که سخنرانیهایش حاج قاسم را وارد مبارزات انقلابی کرد
تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۸۰۰۰۷
شهید کامیاب در امر آموزش یدی توانا داشت و در این زمینه توانست نیروهایی را تربیت کند که در نظام جمهوری اسلامی ایران تاریخساز باشند. سرلشگر شهید حاجقاسم سلیمانی نیز دو سال قبل از انقلاب در کرمان از شاگردان این شهیدبزرگوار بود.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، شهید سیدرضا کامیاب از روحانیون مبارز و آگاه مشهد در تاریخ 7 مرداد 1360 توسط گروهک فرقان به فیض شهادت نائل گردید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زندگینامه
حجتالاسلام سیدرضا کامیاب در مرداد ماه سال ۱۳۲۹در روستای نوده از توابع گناباد در خانوادهای کشاورز و روحانی دیده به جهان گشود و از ابتدا تحتتربیت پدرش قرار گرفت و از کودکی همراه پدر به کشاورزی پرداخت. او در کودکی دچار حادثهای شد که احتمال زنده ماندن وی کم بود اما با توسل پدرش شفا پیدا کرد. پدرش نذر کرده بود در صورت شفای فرزندش در زمره روحانیت باشد و در مشهد بماند.
تا سن ۱۳سالگی در زادگاهش به تحصیل و کار اشتغال ورزید سپس به گناباد مهاجرت نمود و در حوزه علمیه این شهر زندگی پرمخاطره و باصفایش را شروع کرد و به آموختن معارف اسلامی پرداخت. حدود ۲سال در آنجا ادامه تحصیل داد به لحاظ استعداد شایستهای که در شهید کامیاب بود مرحوم آیتالله حاج شیخغلامرضا نصیری، رئیس حوزه آن وقت گناباد، به او پیشنهاد داد به حوزه علمیه مشهد برود؛ لذا شهید به مشهد عزیمت کرد.
اوج فراگیری علمی شهید در سالهای 1340 تا 1347 بود اما وی تحصیل در مدرسه علمیه آیتالله میلانی که بین طلاب بخاطر ارتباط با رژیم پهلوی وجهه خوبی نداشت را نپذیرفت. به قول مقاممعظم رهبری: «او در آن زمان طلبه خوش استعدادی بود درسخوان...». علاقه عجیب وی به اندیشههای شهید مطهری منجر به ملاقاتهای بسیار وی با اندیشمندان انقلاب شد.
در سال 1348 در فریمان ازدواج کرد و این مسئله باعث شکلگیری مسیر مبارزه در آن شهر شد. از جمله تحصن فرهنگیان در فریمان و تربت حیدریه که در روشنگری مردم نقش زیادی داشت. فصاحت سخنان شهید از او یک روحانی روشنگر و مبارز انقلابی ساخته بود.
مبارزات سیاسی در دوران ستمشاهی
فعالیتهای سیاسی و تبلیغی شهید کامیاب منحصر به مشهد نبود بلکه در بسیاری از شهرهای کشور به روشنگری میپرداخت ازجمله در رمضان سال۱۳۵۶ کرمان را بهخروش آورد و هزاران تن از مردم این شهر را در مسجدجامع گرد آورده بود که به تظاهرات عظیم و گسترده در این شهر موجب گشت. بهدنبال این ماجرا ساواک شهر کرمان دستور دستگیری شهید را صادر کرد اما با هوشیاری شهید موفق به دستگیری او نشدند[1].
اثرگذاری شگرف سخنان شهید به حدی بود که به باور برخی، شورانقلاب در کرمان، از همین زمان آغاز شده است. سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در همین رابطه میگوید: «مبارزات انقلابی من از زمانی آغاز شد که سخنرانیهای شهید کامیاب را در کرمان شنیدم و از طریق او وارد مبارزات شدم»[2].
پس از آن حجتالاسلام کامیاب به یزد میرود و شب را در منزل شهیدمحراب حضرت آیتالله صدوقی به سرمیبرد و از آنجا به شهر قزوین سفر میکند. سخنرانیهای پرشور وی در آنجا موجب تعطیلی بازار و حمله دژخیمان رژیم به مردم میشود. در پی این ماجرا معاون ساواک این شهر دستور دستگیری سیدرضا کامیاب را صادر کرد اما وی توسط عدهای از دانشجویان شبانه به تهران منتقل میشود.
شهیدکامیاب، در یزد هم سخنرانی کرده است که مورد تعقیب و گریز ساواک قرار میگیرد و موفق به فرار میشود. کلام نافذ وی در شهر یزد نیز باعث برپایی تظاهرات گستردهای میشود. در قزوین نیز همین اتفاق روی میدهد و سخنرانی او، باعث تعطیلی بازار میشود که باز هم با کمک مردم از دست نیروهای ساواک فرار میکند[3].
آشنایی با آیتالله خامنهای
در سال1347، زلزلهای مهیب در منطقه فردوس و کاخک از توابع گناباد رخ میدهد. آشنایی شهید کامیاب با مقام معظم رهبری در همین زمان اتفاق میافتد. در جریان کمک به زلزلهزدگان طبس آیتالله خامنهای و حجتالاسلام کامیاب از نزدیک با هم آشنا شدند و این آشنایی فتح بابی برای آغاز همکاری مبارزاتی بود.
فاطمه سادات کامیاب دختر شهید در این زمینه میگوید: «زلزله سال1347در منطقه فردوس و کاخک طلبهها و روحانیون زیادی را برای کمک به این منطقه میکشاند و همین موضوع فتح باب آشنایی پدرم با مقام معظم رهبری و آغاز مبارزات سیاسی او میشود...».
«...آشنایی با رهبر معظمانقلاب زمینه آشنایی و همکاری وی با شهید عبدالکریم هاشمینژاد و آیتالله واعظ طبسی را هم فراهم میکند و به این ترتیب، هسته ۴نفری روحانیان انقلابی مشهد در آن زمان تکمیل و شروعی برای فعالیتها و سخنرانیهای روشنگرانه شهید کامیاب میشود. پدرم به حضرت آیتالله خامنهای پیشنهاد میدهد کلاس تفسیر قرآن در حوزه علمیه مشهد برگزار کنند که با استقبال خوبی از سوی طلاب روبهرو میشود».
این جریان در بیان رهبر معظم انقلاب نیز آمده است، ایشان در این زمینه میفرمایند:«شهید کامیاب، یکی از بهترین طلاب مشهد و از بهترین طلاب سراسر کشور بودهاند. چرا که همواره برای انجام کارهای سخت آمادگی داشته، منبر شیرین، مرتب و منظمی داشته و از عناصر تعیینکننده در امر ترویج انقلاب و مبارزه با طاغوت بودهاند»[4].
تربیت نیروهای ارزشی و انقلابی
شهید کامیاب در امر آموزش یدی توانا داشت و دراین زمینه توانست نیروهایی را تربیت کند که در نظام جمهوری اسلامی ایران تاریخساز باشند. سردار شهید ناصر ابوالقاسمی شاگرد شهید کامیاب بود. همچنین شهید میرعلی حسینی اولین فرمانده سپاه آزادشهر که در غائله گنبد حضور یافت و مجروح شد و چند سال پیش بر اثر جراحات به شهادت رسید، او نیز شاگرد شهید کامیاب بود و حتی سرلشگر شهید حاجقاسم سلیمانی فرمانده سپاهقدس نیز دو سال قبل از انقلاب در کرمان از شاگردان این شهید بزرگوار که مسئول آموزش حزب جمهوری اسلامی بود به شمار میرفتند. شماری از شاگردان سیدرضا کامیاب بعدها مناصب اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی را بر عهده گرفتند.
شهید کامیاب بر مبارزان انقلابی شرق گلستان نیز تاثیر بسزایی داشت بطوری که شهید علیرضا نقدیپور از مبارزین گالیکشی از محضر شهید هاشمینژاد و شهید کامیاب درس مبارزه را میآموخت و مبارزین منطقه زیر نظر این روحانی سازماندهی میشدند.
تغییر نام یک شهر
یکی دیگر از خلاقیتها و ابتکارات شهید کامیاب در امر مبارزه با رژیم پهلوی تغییر نام شهر شاهپسند به آزادشهر بود. سیدحسین کامیاب فرزندشهید در این زمینه میگوید: «دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، پدرم برای دهشب سخنرانی، به شهر آزادشهر که آن موقع «شاهپسند» نام داشت رفت. پس از گذشت هشت شب، نیروهای ارتش وی را بازداشت کردند، خبر این دستگیری که به مردم میرسد، بهدلیل انس و الفتی که میان آنها و پدرم شکل گرفته بود، تعداد بسیاری از آنها در میدان اصلی شهر و مقابل پاسگاه، جمع و خواستار آزادی شهیدکامیاب میشوند، از طرفی ماموران ارتش وقتی میبینند، اوضاع شهر از دستشان خارج شده،وی را آزاد میکنند»[5].
شهید کامیاب بلافاصله پس از آزاد شدن، درست در مقابل همان پاسگاه، سخنرانی مفصلی میکنند و در حین سخنرانی میگویند، چون این شهر از یوغ رژیم ستم شاهی آزاد شده است، نام آن را از «شاهپسند» به «آزادشهر» تغییر میدهیم، آنهایی که در آن زمان حضور داشتند، تعریف میکنند که پس از این سخنرانی، پارچهنوشتههایی در ابتدا و انتهای شهر نصب شد تا این تغییر نام به اطلاع همگان برسد.
فعالیت شهید کامیاب در مسجد و دانشگاه
در زمان فعالیت شهید کامیاب، بیشتر جلسات روشنگری و سیاسی شهید هم در منزل و هم مساجد مختلف سطح شهر بهویژه مسجد کرامت و امامحسن مجتبی(ع) برگزار میشد که اقشاری از صنوف مختلف حضور پیدا میکردند، مسجد کرامت رسالت بزرگی در عرصه انقلاب داشته است. فرزند ارشد شهید اضافه می کند: «شهیدکامیاب در حیطه دانشگاهها نیز ورود جدی داشته و سخنرانیهای فراوانی در دانشگاه و در جمع دانشجویان داشته است».
فعالیتهای سیاسی و تبلیغی پس از انقلاب
شهید کامیاب بعد از انقلاب اسلامی نیز مسئولیتهای مختلفی ازجمله دایره عقیدتی سیاسی لشکر77خراسان، قسمت تحصیلات و ارزشیابی کمیته انقلاب، عضوشورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، همچنین مسئول اعزام مبلغ را عهدهدار بود. آخرین مسئولیت شهیدکامیاب نماینگی مردم شهر مشهد در مجلس شورای اسلامی بود که طی این مدت نمایندگی بارها از طرف منافقین تهدید و مورد سوءقصد قرار گرفت.
مهمترین مسؤلیت شهید کامیاب همکاری در تاسیس حزب جمهوری اسلامی در مشهد است، چرا که در آن زمان، گروههای انحرافی زیادی درصدد تغییر مسیرانقلاب بودند و شهید«کامیاب» و شهید«هاشمینژاد» خط مقدم مقابله با این انحرافات در مشهد بودند.
شهید کامیاب از روحانیانی بود که زندگی و جوانی خود را وقف انقلاب کرد و در مقطعی که هر کسی تلاش میکند برای آینده خود بنای رفیع و اهداف بلندی بچیند، او در مسیر پر خطر مبارزه قدم گذاشت و از علاقههای خود دست شست و همه اینها به خاطر تبیین مسائل دینی و در واقع جهت درست دادن به اعتقادات دینی مردم بود.
به گفته سید محمدجواد هاشمینژاد: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نخبگان فکری و نظریهپردازان انقلاب مانند شهید کامیاب تمام هم و غمشان این بود که کاری کنند تا این نهضتی که به قیمت بسیار گران به پیروزی رسیده از مسیر خودش منحرف نشود، چرا که یکی از کارهایی که دشمن همیشه در نهضتها و جنبشها میکند، همین است که از هر راه ممکن اعم از کودتا، ترور یا نفوذ در بین سران آن نهضت،بهتدریج مسیر را منحرف میکند».
فاطمه سادات کامیاب دخترشهید در زمینه فعالیتهای مبارزاتی پدرش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، فرصتی برای آرام و قرار پدر نبوده است. در جریان شورش ارتشیهای تربتجام که تانکها و خودروهای زرهی ارتش آماده کوبیدن بازار شده بودند، متولّیان امر به این نتیجه میرسند که فقط شهید کامیاب میتواند این مسئله را ختم بهخیر کند و اتفاقا با حضور پدر و سخنرانی او، ارتشیها آرام شده و دفع خطر میشود...».
«...هنگامی هم که پدرم، خبر انفجار حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی را میشنود، با توجه به ارادت عجیبی که به شهید بهشتی داشته، عازم تهران میشود تا در نخستین جلسه حزب پس از انفجار، شرکت کند. در آن وضعیت هم برای ایجاد آرامش در مردم برافروخته و مصیبتزده، بنا به اجماع مسئولین، شهیدکامیاب برای سخنرانی انتخاب شده و به لطف نفوذ کلام او اوضاع آرامتر میشود».
در سنگر مجلس
حجتالاسلام سیدرضا کامیاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در واحد آموزش حزب «جمهوری» در شهر مشهد قبول مسئولیت کرده بود. در سال 1360 که دکتر دیالمه، در جمع 72 تن، به فوز شهادت نائل شد، شهید کامیاب، از سوی گروههای مردمی و متدینین، برای انتخابات میاندورهای دعوت به کاندیداتوری میشود. با رأی قاطع مردم به شهیدکامیاب، که نشانه محبویت وی در میان مردم مشهد بوده و مایه افتخار و مباهات است؛ شهید کامیاب به عنوان نماینده مردم مشهد، در مجلس شورای اسلامی، تعیین میشود. هرچند، ترس منافقین از حضور مؤثرشان در مجلس، باعث شهادت او میشود.
شهید کامیاب در انتخابات میاندورهای مجلس به عنوان نماینده مشهد مقدس کاندیدا میشود که در آن دوره رای نیاورد اما در دوره اصلی که مجدد کاندیدا شد از میان 328 هزار رای ماخوذه صحیح، 298 هزار گرفته بود که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون در خراسان رضوی بینظیر بوده است.
شهادت
حدود یک ماه پس از بمبگذاری در مقرّ حزب جمهوری، یعنی در هشتم مرداد ماه 1360، درمسیر بازگشت از حزب جمهوری به منزل، توسط کوردلان گروه فرقان، ترور شد و با شهید بهشتی و یارانش همقافله شد. خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی در رابطه با ترور حجتالاسلام کامیاب در مشهد اینگونه گزارش میکند:
ساعت 11:44دقیقه، مورخه 7مرداد 1360 بهوسیله عوامل جنایتکار کفر جهانی مورد سوءقصد قرار گرفت و پس از انتقال بهبیمارستان دکتر حسین فاطمی مشهد ساعت 13:10 در اتاق عمل این بیمارستان به پیمان خود با موکلین خویش که مقاومت در برابر کفر جهانی تا آخرین قطره خون بود عمل کرد و به ملاء اعلاء پیوست.
گزارش خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی حاکیست که حجتالاسلام کامیاب ساعت 11:44 در حال راندن اتومبیل پیکان خود در تقاطع بلوار راهآهن مشهد با خیابان خواجهربیع این شهر از سوی یکی از مزدوران منافقین آمریکایی مورد هدف قرار گرفت و طی آن دو گلوله به کتف و جمجمه وی اصابت کرد و پاسدار محافظ وی نیز که در صندلی عقب اتومبیل نشسته بود موفق به عکسالعمل نشد و ضارب موفق به فرار شد. براساس این گزارش حجتالاسلام کامیاب بلافاصله بوسیله اهالی محل به بخش سوانح بیمارستان امامرضا(ع)، مشهد انتقال یافت اما قبل از شروع عمل جراحی بر اثر شدت جراحات وارده و خونریزی به شهادت رسید.
در این حال مدیرکل بهداری خراسان در تماسی با خبرگزاری اظهار داشت گلوله به جمجمه شهید کامیاب اصابت کرده بود و لذا تلاشهای مقدماتی پزشکان برای نجات وی بیاثر ماند.
پینوشت
[1]. «انقلاباسلامی در کرمان»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[2]. «من قاسم سلیمانی هستم»، نشرمبشر.
[3].«انقلاباسلامی در یزد»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[4]. «فضیلتهای ماندگار مفاخر شهدای روحانیت خراسان»، نشرسخنگستر.
[5]. «تنهاترین مرد»، نشر سخن گستر.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: قاسم سلیمانی شهید مجلس شورای اسلامی کرمان انقلاب پیروزی انقلاب شهید کامیاب انقلاب اسلامی قاسم سلیمانی هاشمی نژاد آن زمان قرار گرفت فعالیت ها آیت الله حاج قاسم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۸۰۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید مطهری و آسیب شناسی انقلاب
در آستانه 12 اردیبهشت ، سالروز ترورآیت الله شهید مرتضی مطهری قرار داریم که در سال 58 بلا فاصله پس از پیروزی انقلاب به دست خوارجِ مسلکان تندرو رقم خورد، او بحق از حواریون خاص امام و تئوری پردار منحصر بفرد نظام جمهوری اسلامی ایران بود و به همین سبب علاوه بر اشراف کامل به معارف اصیل و علوم اسلامی ، نقاط ظریف بسیاری پیرامون آسیب شناسی انقلاب و نظام در آثارش از خود به ودیعه گذاشت و امروز می تواند چراغ راه دلسوزان و کارگزاران در راستای رفع ناکارآمدی ها و معضلات دیگر باشد.
این شخصیت سترگ حدود هشت ماه قبل از پیروزی انقلاب تیر 1357 ( نیمه شعبان 98 ) طی بحث مفصلی به آسیب شناسی انقلاب اسلامی می پردازد و آن را تحت عنوان « آفات نهضت » در شش محور : 1 – نفوذ اندیشه های بیگانه . 2 – تجدد گرایی افراطی . 3 – ناتمام گذاشتن . 4 – رخنه فرصت طلبان . 5 – ابهام طرح های آینده. 6 – آفتی از نوع معنی ؛ مورد بحث و بررسی موشکافانه قرار می دهد که امروز بعد از 45 سال می بینیم متاسفانه در اثر غفلت دست اندرکاران ، بعضی از این آفت ها و آسیب ها به گونه چشم گیری گریبان انقلاب و نظام را گرفته و بعضی هم به صورت کم رنگ یا متوسط در حال گسترش است و باید با تدبیر ، درایت و مدیریت عاقلانه از سرایت آن مانع شد.
البته همه این شش عنصر به حسب شدت و ضعف در انحراف و انحطاط انقلاب نقش غیر قابل انکار دارند و در مبارزه با هرکدام باید جدی بود ، اهتمام به بعض و غفلت از بعض دیگر موجب خسران و خسارت خواهد شد.
در این فرصت به حسب اولویت به پدیده « رخنه فرصت طلبان» بسنده می شود و از جوانان درخواست دارد بحث آسیب شناسی انقلاب را به صورت کامل در آثار گرانسنگ این شهید بزرگ دنبال و مطالعه کنند:
شهید در این باره می نویسد: « رخنه فرصت طلبان و نفوذ افراد فرصت طلب در درون یک نهضت از آفت های بزرگ هر نهضت است . وظیفه بزرگ رهبران اصلی این است که راه نفوذ و رخنه این گونه افراد را سد نمایند. هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می کند سنگینی اش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است ، اما همین که به بار نشست و یا لااقل نشانه های بار دادن آشکار گشت و شکوفه های درخت هویدا شد ، سر و کله افراد فرصت طلب پیدا می شود. روز به روز که از دشواری ها کاسته می شود و موعد چیدن ثمر نزدیکتر می گردد ، فرصت طلبان محکمتر و پر شورتر پای عَلَم نهضت سینه می زنند تا آنجا که تدریجا انقلابیون مؤمن و فداکار اولیه را از میدان بدر می کنند. »
شهید مطهری سپس با طرح سوال معروف مبنی بر این که آیا « انقلاب فرزندان خود را می خورد » می نویسد: « انقلاب، فرزند خور نیست، بلکه غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است که فاجعه به بار میآورد... شما ببینید انقلاب مشروطیت ایران را چه کسانی به ثمر رساندند و پس از به ثمر رسانیدن، چه چهرههایی پُستها و مقامات را اشغال کردند! ... آزادیخواهان همه به گوشهای پرتاب شدند و به فراموشی سپرده شدند و عاقبت با گرسنگی و در گمنامی مُردند؛ اما فلان الدولهها، که تا دیروز زیر پرچم استبداد و با انقلابیون میجنگیدند و طناب به گردن مشروطه چیان میانداختند، به مقام صدارت عظما رسیدند و نتیجه نهایی، استبدادی شد به صورت مشروطیت»
وی پس از توضیح این خطر مهم، در آخر تأکید دارد که همیشه نهضت و انقلاب توسط انقلابیون واقعی آغاز میشود و همچنین اینها تنها افراد مؤمن و معتقد به اهداف نهضت هستند که میتوانند آن را ادامه دهند و به ثمر برسانند نه فرصت طلبانی که هیچ اعتقادی به آن ندارند و چهره عوض کرده و تنها در پی منافع شخصی خود دست و پا میزنند.
مطهری در بخش دیگر به ریشه های تاریخی این پدیده در صدر اسلام می پردازد و می نویسد: « فرصت طلبی تأثیر شوم خود را در تاریخ صدر اسلام نشان داد. در دوره عثمان فرصت طلبان جای شخصیت های مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند ، طریدها وزیر شدند و کعب الاحبارها مشاور و اما ابوذر ها و عمارها به تبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیر لگد مچاله شدند. چرا قرآن کریم میان انفاق و جهاد قبل از فتح مکه و انفاق و جهاد بعد از فتح مکه و در حقیقت میان مؤمن منفق... { فرق گذاشته } سرمطلب واضح است ؛ پیش از فتح مکه هرچه بود دشواری و تحمل مشقت بود . ایمان ها خالص تر و انفاق ها و جهاد ها بی شائبه تر و از روحیه فرصت طلبی دورتر بود برخلاف انفاق و جهاد بعد از فتح که در آن حد از بی شائبگی نبود... به هر حال مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان علی رغم تظاهرات فریبنده شان ، یکی از شرایط ادامه یک نهضت در مسیر اصلی است.» ( جهت مطالعه کامل ، رجوع کنید: بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، مرتضی مطهری، بخش نهضت اسلامی ایران. )