Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-03@23:37:39 GMT

امیدوارم جهاد در خانواده با مرگ من ختم نشود

تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۰۸۲۸۹

امیدوارم جهاد در خانواده با مرگ من ختم نشود

شهید محمدعلی جهانگیری کمساری اندکی پیش از شهادتش خطاب به خانواده در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: امیدوارم که حرکت رفتن به جهاد در خانواده ما با مرگ من ختم نشود و هرگاه که جبهه ما احتیاج به نیرو داشته باشد بر همه واجب است که به جبهه بروند.

به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، شهید محمدعلی جهانگیری کمساری در ۱۴ مهرماه سال ۱۳۴۱ در روستای کمساری از توابع شهرستان شفت استان گیلان چشم به جهان گشود و به دیار خاکیان قدم نهاد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این شهید بزرگوار که به این خاک و دیار تعلقی نداشت، از دوران کودکی با هدایت خانواده پیش از ورود به دبستان چند سال در مکتب‌خانه محلی در روستا به یادگیری کلام‌الله مجید پرداخت و سپس به دبستان ورود کرد.

شهید جهانگیری دوران ابتدایی را در دبستان سنایی روستای کمسار تا پایه پنجم گذراند و  دوران متوسطه را نیز در رشت ادامه داد؛ او به ورزش‌های گوناگون علاقه‌مندی نشان می‌داد و به دلیل داشتن قدی بلند به یادگیری والیبال پرداخت.

پس از اتمام دوره متوسطه در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۱۸ برای انجام خدمت سربازی به پادگان آموزشی ۰۴ بیرجن اعزام شد، سه ماه آموزش را در این پادگان سپری کرد و به دلیل قدبلند و هیکل و اندام مناسبی که داشت نظر فرماندهان تیپ نیروی مخصوص ۵۸ ذوالفقار را به خود جلب کرد و برای آمادگی بیشتر به مدت یک ماه و نیم در کرج در اختیار تیپ نیروی مخصوص ۵۸ ذوالفقار آموزش‌های لازم را دید.

شهید محمدعلی جهانگیر کمساری که در نزاجا فعالیت داشت در تاریخ پنجم مرداد سال ۱۳۶۴ یعنی پس از گذشت ۲۳ سال ۹ ماه و ۲۲ روز از عمرش سرانجام به درجه رفیع شهادت دست‌یافت، مزار پرنور این شهید والامقام در کمسار بزرگ واقع است.

در قسمتی از وصیت‌نامه این شهید بزرگوار آمده است:

 ای خدا! فقط برای رضای تو حرکت کردم و اگر ناخالصی در نیتم بود و است خدایا خودت مرا ببخش. من بر اساس رسالت و مسئولیتی که حس نموده‌ام در راه الله و برای پاسداری از  انقلاب اسلامی‌مان که خون‌بهای ده‌ها هزار شهید است به جبهه آمدم لذا می‌خواهم که راهم ادامه یابد و همواره با تمام امکاناتی که داریم از وطنمان دفاع کنیم.

پدر و مادرم! امیدوارم مرا حلال کنید و از من راضی باشید امیدوارم که مرگم باعث نشود که شما دست از انقلاب بردارید زیرا در برابر خون هزاران شهید مسئول هستید و من از شما راضی نخواهم بود اگر از اسلام عالی‌قدر از اسلام حمایت نکنید.

 امیدوارم که حرکت رفتن به جهاد در خانواده ما با مرگ من ختم نشود و هرگاه که جبهه ما احتیاج به نیرو داشته باشد بر همه واجب است که به جبهه بروند.

امام را تنها نگذارید. مبادا بمباران‌ها و کمبودها باعث شود که دین خود را ترک کنید مصائب توکل به خدا کنید. زیرا که خدا می‌فرماید: و بشر الصابرین.

انتهای پیام/۸۴۰۰۷

منبع: فارس

کلیدواژه: شهید خانواده جهانگیری جهاد فارس گیلان شهدای گیلان شهدای ارتش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۰۸۲۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فیلم| بازگشت پیکر شهید دفاع مقدس پس از ۳۷ سال انتظار به آغوش خانواده

فیلم| بازگشت پیکر شهید دفاع مقدس پس از ۳۷ سال انتظار به آغوش خانواده

دیگر خبرها

  • عکس/ دیدار دکتر روح‌الامینی با خانواده سردار شهید رستگار
  • جبهه پایداری به دنبال کلید زدن «طرح صیانت جدید» در مجلس دوازدهم؟ 
  • توجه جدی به جهاد تبیین و بیان دستاوردهای جوانان نخبه کشور
  • فیلم| بازگشت پیکر شهید دفاع مقدس پس از ۳۷ سال انتظار به آغوش خانواده
  • شهید مطهری برای نخبگان فکری جبهه انقلاب یک اسوه تمام عیار است
  • معلمان منشا هر تحولی در جامعه هستند
  • مادر شهید «ابراهیم دادگری» در همدان آسمانی شد
  • لزوم تبعیت و الگوبرداری از شهید مطهری در جهاد تبیین
  • دیدار امیرحسین صادقی با خانواده شهید مدافع حرم
  • فرمانده‌ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود