باید از دل فلسفه اسلامی، پاسخی برای مشکلات معاصر یافت
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۱۰۸۰۲
به گزارش کمیسیون ملی یونسکو-ایران، برنامه زنده نت گپ های یونسکویی در صفحه اینستاگرام کمیسیون ملی یونسکو – ایران با عنوان «شیخِ اشراق و افلاطونیان پارس» به میزبانی عبدالمهدی مستکین مدیر گروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو- ایران و انشاءلله رحمتی مترجم و پژوهشگر آثار شهاب الدین سهروردی برگزار شد.
در این نشست مجازی رحمتی با بیان اینکه دغدغه اصلی، یافتن حرفی برای امروز از دل فلسفه اسلامی بود تا بتوان پاسخی برای مشکلات دوران معاصر یافت، عنوان کرد: منبع اصلی الهام بخش فعالیت های علمی ام، هانری کربن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
(هانری کُربَن (به فرانسوی: Henry Corbin) (زادهٔ ۱۴ آوریل ۱۹۰۳ – درگذشتهٔ ۷ ژوئیهٔ ۱۹۷۸) فیلسوف، ایرانشناس، اسلامشناس، و شیعهشناس فرانسوی بودهاست. او بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرد.)
وی یادآور شد: در یک کلام، کربن پایان ناپذیر است و کار جدی در حوزه فرهنگ ایرانی نیازمند درگیر شدن با تجربه اوست.
رحمتی در پاسخ به این پرسش که با عنایت به حس گرایی و زمختی موجود در سنت غربی، چه شد که کربن عاشق تفکرات شیخ شهاب سهروردی شد؟ توضیح داد: شاید کلید این پرسش در یکی از جملات کربن باشد. وی می گوید: «من افلاطونی زاده شدم. البته راز انتخاب های ازلی را نیز نمی توان تبیین کرد.» به عبارتی کربن معتقد است ما در عالم ازل انتخاب هایی در ازل کرده ایم. هر چند این امر در نگاه او اختلافی با اختیار ندارد.
به گفته وی، نگاه کربن مشابه آن چیزی است که در تفکر شیعی با عنوان «عهد الست» از آن یاد می شود. از اینجا می توان گفت کربن معتقد به حیات نفس پیش از زندگی در این دنیا بوده است.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: یکی از جذابیت های سهروردی و سنت شیعی برای هانری کربن نیز همین اشتراک اندیشه بوده است که بر اساس آن ما انسان ها پیش از حیات جسمانی، نیز حیات داشته ایم. حال کربن می گوید او بر این اساس، افلاطونی زاده شده و گویا در حیات ازلیِ خود این را انتخاب کرده است.
رحمتی افزود: افلاطونیان همیشه در تاریخ وجود داشته اند. به عبارتی، این یک نوع نگاه است. مانند همان چیزی که در تفکر ایران باستان با عنوان «نگاه مینوی» به جهان از آن یاد می شود. از نظر کربن در جهان غرب پیکاری بر سر «جانِ جهان» درگرفته بود.
وی ادامه داد: باید گفت اعتقاد به جان جهان از آن افلاطونیان و عدم اعتقاد به آن از سوی طرفداران دکارت بود. در نهایت نیز در فلسفه غرب همین گروه اخیر پیروز شدند. اما زمانی که کربن با سهروردی آشنا شد متوجه می شود در همان زمان که افلاطونیان در غرب از صحنه بیرون می روند، این تفکر در شرق در حال اوج گیری بود.
این استاد دانشگاه گفت: «ابن عربی» که در واقع زادگاه او «اندلس» (اسپانیا) بود به شرق کوچ می کند و شیخ اشراق نیز در ایران ظهور می-کند. لذا این سنت افلاطونی همچنان در ایران تداوم داشته است و افرادی مانند «علامه طباطبایی» و «سید جلال آشتیانی» نیز حکیمان افلاطونی معاصر هستند که کربن با آنها آشنا شد. در یک جمله، سعی کربن آن بوده که متناسب با سرشت ازلی خود، سلوکی افلاطونی داشته باشد.
رحمتی درباره نسبت میان حکمت و اشراق توضیح داد: کربن در شناساندن سهروردی به غرب دقت زیادی به خرج داد. به عبارتی اگر کربن می خواست به غربیان بگوید سهروردی فیلسوف است، همان معنای از او در غرب اراده می شد که از سایر فیلسوفان درک می شود. لذا از اصطلاحات تفکر مَدرسی مانند «تئوسوفیا» یا «حکمت الهی» استفاده کرد. این اصطلاح البته با اصطلاح «Wisdom» که همان حکمت عملی و فرزانگی است متفاوت است.
به گفته وی، کربن حکمت الهی را به معنای «گِنوس» یا نوعی «معرفت نجات بخش» به کار برده است. اما نجات از چه؟ در حقیقت منظور کربن نجات از «غربت غربی» است تا از این دامگه حادثه نجات یابیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این معرفت به هیچ وجه به معنای انزوای از جهان نیست بلکه به دنبال تبیین موقعیت ما در این دنیاست عنوان کرد: به عبارتی عقل فلسفی در سهروردی ارتقا پیدا کرده، به حکمت تبدیل می شود. اما باید گفت ذوقی بودن حکمت سهروردی به معنای یک تجربه شخصی نیست. سهروردی نمی خواهد از تجربه های دینی خود خبر دهد. او در پایان حکمت الاشراق می گوید کسی نباید این کتاب را بخواند مگر آنکه به لحاظ عقل فلسفی (در آن زمان فلسفه مشاء) به کمال رسیده باشد.
رحمتی تاکید کرد: سهروردی می گوید تعقل به تنهایی کافی نیست و «تأله» نیز لازم است. در همین راستا سهروردی که خود از نظر علم منطق کم نظیر است به کسی حکیم می گوید که تن برایش حکم جامه را داشته باشد تا هر زمان خواست آن را بیرون آورد. به عبارتی فرد باید به این مرتبه از تجرد دست یابد تا شایسته عنوان حکیم باشد.
این استاد دانشگاه درباره اینکه چگونه می توان از «فلسفه مرصع» (تبیین های دارای مقدمات زیاد و پیچیده) دوری جست؟ گفت: گرچه پرهیز از تبیین های دشوار (اقتصاد در فکر) می تواند مفید باشد، اما بر اساس تفکر سهروردی ممکن است یک نظریه پیچیده به رغم دشواری، بیان کننده نوعی حقیقت باشد. پس به صرف پیچیدگی نمی توان آن را کنار گذاشت. کربن نیز بر همین اساس معتقد بود نباید مفاهیم ارزشمند برای تبیین جهان را به بهانه پرهیز از پیچیدگی کنار زد (همان کاری که فیلسوفانی مانند ابن رشد و دکارت انجام دادند که البته فیلسوفانی الهی نیز بودند).
رحمتی افزود: از نظر کربن ما فقط به دنبال اثبات خدا نیستیم بلکه به دنبال زندگی با خداییم. لذا بدون «ارض ملکوت»، که سهروردی بدان اشاره می کند، جمع میان ساحت ماده و معنا امکان-پذیر نیست. بر این اساس اثبات وجود خدا گام نخست است اما در ادامه باید راهی برای ارتباط با خدا یافت. حتی اثبات وجود «نفس» نیز کافی نیست.
وی عنوان کرد: باید به این نکته پرداخت که نفس پس از مرگ به کجا می رود.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به عمق نظری «هایدیگر» و اینکه او فیلسوفی مرگ آگاه بوده، بیان کرد: هایدیگر نهایتاً انسان را موجودی معطوف به مرگ می داند. اما باید این نکته در نقد اندیشه هایدیگر بیان داشت که ما صرفاً برای مرگ زندگی نمی کنیم. انسان پس از مرگ نیز حیات دارد. امری که در نگاه سهروردی به مفهوم ملکوت روشن می شود.
رحمتی همچنین تاکید کرد: از نگاه برخی اندیشمندان، با تمایزی که دکارت میان نفس و بدن ایجاد کرد، فهم انسان از واقعیت هستی دچار مشکل شد.
وی در پاسخ به این پرسش که چیرگی علم حضوری بر علم حصولی چگونه تبیین می شود؟ گفت: ارسطویی که بر شیخ در مکاشفه آشکار شده و از او با عنوان «امام الحکمه» یاد می کند، ارسطوی تاریخی نیست بلکه «افلوطین» نویسنده کتاب «اوسولوجیا» است. کربن معتقد است اوسولوجیا کتاب بالینی حکیمان افلاطونی بوده و در غرب نیز «افلوطین» نزدیکترین حکیم به حکیمان ماست. شایان ذکر است در ایران تا مدتها به اشتباه اوسولوجیا را اثر ارسطو می پنداشتند و حتی در صدد جمع میان دیگر آثار ارسطو و این کتاب برآمدند.
وی افزود: اشاره سهروردی به دیدن ارسطو در مکاشفه خود نیز ناشی از همین امر است. اما راه حلی که افلوطین به سهروردی در آن مکاشفه می دهد، برگشت به خود برای خروج از شکاکیت است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: نگاه دکارت نیز آن است که فقط معرفتی را می توان پذیرفت که واضح و متمایز باشد. حال با توجه به اندیشه سهروردی برای نجات انسان، باید به «تشخص» دست یافت. راه دستیابی به این تشخص نیز نه علم حصولی که علم حضوری است. به عبارتی معرفت یقینی تنها با اتصال به وجود دست می یابد. البته این علم حضوری تنها بر اساس نوعی مکاشفه و رویا نیست؛ بلکه سهروردی نظام پردازی دقیقی انجام می دهد.
رحمتی در ادامه بیان کرد: زمانی که کربن اصطلاح «اسلام ایرانی» را مطرح می کند اشاره به نوعی میراثِ اشراقی دارد که در شیخ اشراق، حافظ و بزرگانی از این دست دیده شده و بدان عنوان «حکمت نبوی» داده شده است. از نگاه کربن این نوع تفکر که فقط در ایران بالیده است، حکمت واقعی و تفکر اصیلی است که همه باید روی بدان آورند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: عقل طربناک را در تمثیل های ابن سینا و سهروردی می توان دید. انسان با مطالعه آثار سهروردی مانند «فی حقیقه العشق» گویی به پرواز می رسد. جالب آنکه وی هیچ کدام از کلمات را با مسامحه انتخاب نکرده و اگر هر واژه ای در آثار او جابجا شود، تمام فهم خواننده به هم می ریزد. به عبارتی عقل در تمام آثار سهروردی حضور دارد، اما در عین حال گویا آن آثار یک شعر زیبا نیز است.
رحمتی درباره اینکه پیش نیاز ورود به آثار شیخ اشراق چیست؟توضیح داد: علاقمندان ابتدا باید آشنایی خود با منطق و فلسفه را افزایش دهند و حتما نیز به یاد داشته باشند که اندیشه سهروردی یک امر ذوقی محض نیست. چرا که امور ذوقی محض با وجود شیرینی، پس از مدتی دل زدگی به بار می آورد.
شهاب الدین یحیی سهروردی (شیخ اشراق) از نوابغ تاربخ فلسفه و عرفان ایرانی – اسلامی است که تاثیر خیره کننده ای بر طیف وسیعی از فیلسوفان، عارفان و ادیبان ایرانی و خارجی پس از خود نهاد.
اشراق در لغت به معنی برآمدن خورشید، نورافشانی بامداد و توصیف با شکوه طلوع سپیده دم است.
اما در معنای رمزی و نمادگونه آن به مثابه طلوع معرفت و شهود حکمت و معنویت در جان آدمی است.
حکمت الاشراق که مهم ترین اثر جاودان سهروروی است در واقع «احیاکننده حکمت پارسیان باستان» است.
سهروردی در کتاب «کلمه التصوف» می گوید: در میان پارسیان بودند امتی که به حقیقت هدایت می کردند و من حکمت نوری شریف شان را احیا کردم.
فزون از ۸۰۰ سال از شهادت این نابغه ایرانی به دست جاهلان متعصب دربار صلاح الدین ایوبی می گذرد. او را در سن ۳۶ سالگی در حلب سوریه به شهادت رساندند.
هشتم مردادماه در تقویم به نام بزرگداشت شیخ اشراق گنجانده شده است.
رحمتی، سهروردی پژوه کشور است که آثار مهم هانری کربن، را در چهار جلد سنگین ترجمه و تفسیر کرده است.
برچسبها ابن عربی کمیسیون ملی یونسکو حافظمنبع: ایرنا
کلیدواژه: ابن عربی کمیسیون ملی یونسکو حافظ ابن عربی کمیسیون ملی یونسکو حافظ کمیسیون ملی یونسکو استاد دانشگاه شیخ اشراق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۱۰۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz