کولو توره: اوبامیانگ مهره ای کلیدی برای آرسنال است؛ مسئولان باشگاه باید برای حفظ او تلاش کنند
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۱۹۲۸۱
مدافع پیشین آرسنال می گوید آرتتا با حضورش روی نیمکت توپچی ها، ذهنیت و روحیه جدیدی به این تیم داده است.
حبیب کولو توره، مدافع سابق آرسنال بر این عقیده است که سران این باشگاه باید برای حفظ پیر امریک اوبامیانگ، تلاش کنند.
به گزارش طرفداری و به نقل از گل، اوبامیانگ 31 ساله از زمان انتقالش به آرسنال در سال 2018، عملکرد فوق العاده ای در جمع توپچی ها داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او بازیکن سطح بالایی است و من رشد او را در آرسنال دیدم و اکنون می توانم بگویم که اوبامیانگ به بلوغ کافی رسیده است. شما می توانید عملکرد او را به عنوان کاپیتان و رهبر تیم زیرنظر بگیرید. او یک رهبر است و روی کارش تمرکز می کند و تنها برای موفقیت تیمش تلاش می کند. اوبامیانگ کاپیتان و الگوی بسیار خوبی است. کاپیتان های بزرگ مانند استیون جرارد و پاتریک ویرا نیز تیم را به خوبی هدایت و رهبری می کردند. از نظر من، اوبامیانگ بازیکن مهمی برای آرسنال است و مسئولان تیم باید برای حفظ او تلاش کنند.
کولو توره در ادامه در خصوص عملکرد آرتتا روی نیمکت آرسنال صحبت کرد او گفت:
من بازی های اول آرسنال تحت هدایت آرتتا را دیدم و باید اعتراف کنم که فریب خوردم. در آن زمان با توجه به عملکرد تیم به این موضوع فکر می کردم که بازیکنان، بازی تیمی را رعایت نمی کنند و به عبارت دیگر، متحد نیستند. شما می توانستید در طول بازی ببینید که خط حمله و خط هافبک آرسنال به پرس حریف می پردازند اما فاصله خط میانی با خط دفاع، به شدت زیاد می شود. اما آرتتا این موضوع را تغییر داد. در حال حاضر تیم با شدت بیشتری پرس می کند و بازیکنان خط دفاعی نیز در هنگام پرس جلوتر بازی می کنند و در این فرآیند شرکت می کنند و از طرف دیگر مهاجمین تیم نیز به شدت حریف را زیر فشار قرار می دهند. این تاثیر فوق العاده ای است. او فرهنگ تیم را نیز عوض کرده است و حالا می توانید ببینید بازیکنانی که در زمین هستند، تمامی تلاششان را صرف موفقیت تیم می کنند. آن ها با هم پرس می کنند، با هم دفاع می کنند و حتی مهره های هجومی تیم نیز در دفاع تیمی شرکت می کنند. از طرف دیگر با وجود سرعتی که اوبامیانگ دارد، ضد حمله های تیم به شدت زهردار تر شده است و از نظر من آرتتا روحیه و ذهنیت دیگری با خود به تیم آورده است.
امروز (1 اوت) آرسنال و چلسی از فینال جام حدفی انگلستان به مصاف هم خواهند رفت. کولوتوره در این باره گفت:
باورکردنی نیست که هم لمپارد و هم آرتتا این شانس را دارند که در اولین سال سرمربیگری در لیگ برتر انگلیس، موفق به کسب جام شوند. این که قبلا بازیکن خوبی باشید، دلیل نمی شود که بتواند مربی خوبی نیز باشید. هوش بالا و درک درست از بازی چیزهایی است که یک مربی به آن نیاز دارد و این تفاوت بازی کردن و سرمربیگری است. وقتی به عنوان بازیکن در زمین حضور دارید، باید به سرعت تصمیم گیری کنید اما در مربیگری شرایط فرق می کند. شما باید بازی حریف را آنالیز کنید، توانایی این را داشته باشید که تیمتان را وارد مسیر پیشرفت کنید، نقاط ضعف و قوت تیمتان را بشناسید و برای تقویت نقاط ضعف برنامه ریزی کنید. و به طور کلی مربی بودن با بازیکن بودن، فرق زیادی دارد.
منبع: طرفداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۱۹۲۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!