صلیب سرخ لبنان: صدها زخمی در پی انفجارهای بیروت راهی بیمارستان شدهاند
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۶۵۰۲۲
به گزارش شفق نیوز، جورج کتانه، دبیرکل صلیب سرخ لبنان با بیان این مطلب، اعلام کرد که افراد بسیاری در خانههایی که از این انفجار آسیب آسیب دیدهاند، محاصره شدهاند.
کتانه در گفتگو با رسانههای لبناین خاطرنشان کرد که آمار مشخصی از تعداد مجروحان وجود ندارد، چراکه افراد بسیاری در منازل و در داخل منطقه محل وقوع انفجار، محاصره شدهاند و تلاشهایی برای نجات افراد دیگری با قایق صورت میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شبکه لبنانی ال.بی.سی. آی از کادر بیمارستان اوتیل دیو نقل کرد که کادر درمانی این بیمارستان در حال درمان بیش از 500 زخمی است و افراد بیشتری را نمیتواند پذیرش کند.
مسئولان این بیمارستان تاکید کردند که دهها مجروح نیاز به عمل جراحی دارند.
310 310
کد خبر 1418160منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۶۵۰۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سعید آقاخانی از کوه افتاد و در بیمارستان بستری شد
حمیدرضا آذرنگ بازیگر سریال نون خ۵، از مصدومیت سعید آقاخانی کارگردان و بازیگر سریال و عدم توقف کار با وجود آسیبدیدگی او نوشت.
آذرنگ در صفحه شخصی خود نوشت: قرار نبود از کوه بیفته و جا بمونه… تو مسیرِ کوه افتاد و مهرههایِ کمرِش آسیب جدی دید.
چند روزی تو بیمارستان بستری بود، گفتند باید استراحت مطلق داشته باشه، قبول نکرد…
قصه عوض شد تا نورالدین از ارتفاع بیفته و جا بمونه از گروه که کار عقب نیفته، امیرِ وفایی مسیرِ نورالدین رو از گروه جدا نوشت…
یه مدت تو یه ماشین کَمپِر درازکِش مونیتور رو میدید و پیغامهاش رو با صدای دردآلود به گروه میرسوند، باز راضی نشد با کمربندِ طبی و عصا تاتی تاتی میاومد سر صحنه و لوکیشن و کارش را میکرد.