سفری به اعماق فرهنگ بومی ایتالیا
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۷۷۲۹۴
تقسیمبندی آثار «گراتسیا دلّدا» اغلب منتقدان را سردرگم میکند، گاهی نوشتههای او را کاملاً رئال میدانند و بعضی وقتها هم تأکید دارند که بیش از هر مکتبی از رمانتیستهای فرانسوی تأثیر گرفته و مخلوقات ادبیاش هم با همان نگاه نوشته شدهاند. با اینحال نکتهای که در اغلب آثار این نویسنده مشهور ایتالیایی به چشم میخورد نگاه ویژهاش به مسائل روانشناختی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
افزون بر این در داستانها و رمانهای «دلدّا» ردپای پررنگی از بوم فرهنگی هم خودنمایی میکند. مقدمه کتاب «دلبستگی کوتاه» با چند سطری از سخنرانیاش در مراسم دریافت جایزه نوبل آغاز شده، با خواندن همین متن کوتاه متوجه سختیهایی میشوید که تولد در شبهجزیره ایتالیایی «ساردنیا»، آن هم در جامعه سنتی و مملو از محدودیتهای نشأت گرفته از تفکرات پوسیده خاص قرن نوزدهم برای او به دنبال داشته، سختیهایی که تنها از سوی جامعه نبوده و حتی بهرغم تربیت یافتن در خانوادهای اهل علم و فرهنگ هم ورود حرفهایاش به دنیای ادبیات با مخالفتهایی روبهرو میشود. از خواندن مقدمه سه،چهار صفحهای مترجم غافل نشوید که اطلاعات بیشتری درباره «دلدّا» و محیط بستهای که در آن بزرگ شده نصیبتان میشود. اما چرا بهتر است مقدمه را بخوانید! هر 19 داستان این مجموعه در همان محیطی روایت شده که زندگی «دلدّا» در آن سپریشده، روستایی با فرهنگ تأثیر پذیرفته از قرنها سرکوب مردمان آنکه تأثیر مستقیمی بر نگاه آنان به زندگی گذاشته و محدودیتهای متعددی را برای این نویسنده برنده نوبل ادبی (1926 ) به دنبال داشته. «دلدّا» داستانهایی نوشته که شاید بوم فرهنگی غالب بر آنها را بهنوعی بتوان با نوشتههای «مارکز» و تصویری مقایسه کرد که از امریکای لاتین ارائه داده است. اما یکی دیگر از نکات جالبتوجه این کتاب ترجمهای است که زندهیاد «بهمن فرزانه» با همکاری نشر پنجره از این مجموعه داستان پیش روی مخاطبان گذاشته است. چاپ نخست کتاب سال گذشته، درست شش سال بعد از درگذشت فرزانه در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. با نگرش بومی متفاوت «دلدّا» در این مجموعه داستان با تصاویر جالبی از زندگی روستایی ایتالیاییها روبهرو میشوید، با فرهنگ و حتی مراودات و سبک زندگی آنان. برخی تصویرها آنقدر منحصر بهفرد هستند که بعد از پایان این کتاب 196 صفحهای بهراحتی قادر به عبور از آنها نخواهید بود. «دلبستگی کوتاه» بهترین فرصت برای سفر به عمق زندگی بومی مردم ایتالیاست.
دلبستگی کوتاه
نویسنده: گراتسیا دلّدا
مترجم: بهمن فرزانه
نشر پنجره
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۷۷۲۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم
همشهری آنلاین - بهاره خسروی : قصه ها و ترانه های و ماشیننوشته های تهران قدیم خط به خطش برای اهالی تهرانی که در گرد و غبار روزگار مویی سپید کردهاند پر از خاطرههای فراموش نشدنی است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
«محمود منیعی» تهرانپژوه، درباره این موضوع توضیح میدهد: «با عجین شدن خودرو در زندگی روزمره مردم و جمع شدن بساط درشکهچیها اغلب رانندهها برای جلب مشتری بیشتر و بازارگرمی سعی میکردند از ترفندهای مختلفی استفاده کنند. قدیمها خودروها فاقد پخشصوت یا رادیو بودند. به همین دلیل، اغلب رانندهها سعی میکردند با خوشوبش و نقل روایتهای جالب به نحوی با مسافران ارتباط بگیرند تا اینکه به مرور زمان رانندهها یا شوفرهای خوشصدا شروع کردند به آوازخوانی در طول مسیر که در ماشین دودی هم انجام میشد.»
بنا بر این، خواندن تصنیفهایی کوچهبازاری مانند ترانه معروف ماشین مشدی ممدلی نه بوق نه صندلی و از قند و شکر ساختهام جوجه خروس، آقایان یکی یه دونه خروس و... در هنگام سفر رواج پیدا کرد.
اما قصه ماشیننوشت ماجرای جالبتری دارد. مطالبی که اغلب برگرفته از دلمشغولیهای روزمره صاحب خودرو بود. درباره فرهنگ ماشیننوشتها «سیدجمال هادیان طباییزواره» کتابی با عنوان «اتولنامه» نوشته است که در آن به موضوع همین ماشیننوشتها و معروفترین و پر مخاطبترین آنها در میان رانندهها پرداخته شده است.
منیعی در این باره میگوید: «زیبایی بصری خودروها و اینکه پیام و اثری تلنگرآمیز برای ذهن مخاطب داشته باشد برای رانندههای تهران قدیم بسیار مهم بود و به همین دلیل سعی میکردند وسیله نقیلهشان را با بهترین شکل و نوشتهها تزیین کنند و به نحوی تو چشم شهر باشد؛ از جمله: عمرا اگر لنکهام را پیدا کنی / خدایا هیچ جوانی را نامراد نکن/ مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید / سلام جیگر طلا / ناظم نظم جهانی کی میآیی / خدا کند که بیایی و..»
کد خبر 848729 برچسبها هویت شهری تهران اتومبیلرانی