یادی از قربانی شماره ۳۵
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۹۱۸۴۸
نامش را میرزامحمد گذاشته بودند. از همان ابتدا هم طبعی شاعرانه و خطی خوش و استعداد تصویرگری داشت؛ هر آن چه برای روزنامهچی بودن نیاز بود. داریم درباره محمد مسعود صحبت میکنیم؛ یکی از معروفترین روزنامهنگاران تاریخ مطبوعات ایران. مردی که به روایت سیدفرید قاسمی در کتاب «ترور روزنامهنگار»، سیوپنجمین روزنامهنگاری بود که از ابتدای مطبوعات ترور میشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «در سال۱۲۸۰ شمسی بود که در محله ابرقوی قم به دنیا آمد. خانهای گلی و کوچک داشتند. از همان ابتدا علاقهمند خواندن و نوشتن بود. چنین بود که به مکتبخانه رفت. بعدها هم گذرش به حوزه علمیه افتاد و به واسطه علاقه به ادبیات عربی، مقدمات حوزوی را هم گذراند. اما ظاهراً قرار بود سرنوشت او، فقر و سختی و گرسنگی و تلاش برای معاش باشد و طبعاً عصیان علیه همه این کاستیهایی که جامعه و دیگران به او تحمیل کرده بودند. نامش را میرزامحمد گذاشته بودند. از همان ابتدا هم طبعی شاعرانه و خطی خوش و استعداد تصویرگری داشت؛ هر آن چه برای روزنامهچی بودن نیاز بود. داریم درباره محمد مسعود صحبت میکنیم؛ یکی از معروفترین روزنامهنگاران تاریخ مطبوعات ایران. مردی که به روایت سیدفرید قاسمی در کتاب «ترور روزنامهنگار»، سیوپنجمین روزنامهنگاری بود که از ابتدای مطبوعات ترور میشد. نظرها دربارهاش نوسان زیادی دارد؛ از روزنامهنگاری شجاع و مردممحور تا فردی دورو و دروغگو و اهل سوءاستفاده. به مناسبت روز خبرنگار، روایتهایی از این چهره معروف را میخوانیم. در این مسیر، از پژوهش صورت گرفته فرید قاسمی (ترور روزنامهنگار) بیشترین بهره را بردهایم.
آفریدهشده برای روزنامهنگاری
میرزامحمد از آن دست آدمهایی بود که آفریده شده بودند تا روزنامهنگار بشوند. او از همان روزگار کودکی و مدرسه، توانست برای خودش روزنامههایی شبیه همین روزنامه دیواریهایی که همهمان میدانیم چیست، منتشر کند. «روزنامه صوراسرافیل بهترین محرک من بود. و مقالات آتشین و شیرینی که تحت عنوان چرند و پرند به امضای دخو نوشته شده بود، بیش از هر چیز مرا فریفته و مجذوب مینمود. روزنامهای به اسم شفق تقلید نمودم. روزنامه نیمورقی که با جوهر کپی و منگنه تجارتخانه پدرم از روی آن نسخههایی چاپ میکردم ایجاد کردم. تقلیدی کاملاً از روزنامه صوراسرافیل... کلیشه سرلوحه شفق که من درست کرده بودم، منظره طلوع آفتاب و خواندن خروس بود... نخستین شماره شفق در ۵۰نسخه انتشار یافت. چهار صفحه تقلید خشک و بچگانه از هشت صفحه روزنامه صوراسرافیل شده بود... .»
سفر به تهران
قم برای میرزامحمد یا همان محمد مسعود خودمان، جایی نبود که بتواند در آن به خوبی شنا کند. به همین دلیل بود که تصمیم گرفت راهی تهران شود تا بخت خود را بیازماید. او با دوستی دیگر به نام لطفالله و به سال۱۲۹۷ راهی تهران شد؛ هرچند که پدرش مخالف این مهاجرت بود.
تولد میم دهاتی
به تهران که رسید، سروقت انتشاراتیها و کتابفروشیها رفت. با توجه به استعدادی که در نقاشی و تصویرگری داشت، شد تصویرگر بخشی از کتابهای ادبی و داستانی و قدیمی. کتابهایی مثل امیرارسلان، حسین کرد، فوایدالادب و... . بعدها در این کار به قدری خبره شد که میتوانست در یک هشتم زمانی که دیگران برای تصویرگری نیاز داشتند، یک کار را انجام بدهد. از سوی دیگر توانست نوشتن روی سنگهای چاپ یا چاپ سنگی را هم بهخوبی یاد بگیرد و به قول معروف، مزیت نسبی خودش را بهشدت بالا ببرد. نخستین مقاله خودش را هم بهطور جدی در سال۱۳۰۶ شمسی بود که منتشر کرد؛ با امضای م. دهاتی. آن روزها عرف بود که نویسندگان مطبوعاتی، لقبی برای خودشان انتخاب میکردند؛ امری که این روزها کمی برایمان عجیب به نظر میرسد.
نوشتههایی با پیرنگ آزادی و عدالت
معلمی، کیمیاگری، حقالعملکاری، کارگری و اشتغال در نگارخانه از دیگر کارهایی بود که درگیرش شد. در همین سالها بود که فیلم دیدن و تهرانگردی و مطالعه فراوان، باعث شد تا به سمتوسوی نوشتن و نویسندگی برود. او هر کتابی که گیر میآورد میخواند؛ از فلسفه تا رمان، تاریخی، علمی و... ؛ وسعت مطالعاتی که بعدها در روزنامهنگاری به کارش آمد. همینها باعث شد تا پاورقیهای «قاتل کیست» را برای هفتهنامه افسانه به چاپ برساند. همین پاورقیها باعث شد تا او با عنوان پاورقینویس به مطبوعات و جامعه فرهنگی آن روزگار معرفی شود. همین شهرت باعث شد راهی روزنامه شفق سرخ شده و پاورقیهایی تحت عنوان تفریحات شب را قلمی کند؛ اتفاقی که شهرت او را بهشدت بالا برد و برای خودش اسم و رسمی پیدا کرد: «از سال۱۳۰۶ مرتبا در روزنامههای ستاره صبح، قانون، آیینه ایران، تهران مصور، ترقی، شفق سرخ و اطلاعات به امضای م. دهاتی مقالهنویسی کردهام. تا سال ۱۳۱۲ چندین کتاب انتشار دادهام به طبع رسیده و از تمام آثار و نوشتههای من علاقه شدید به اصول آزادی و عدالت مبرهن و هویدا بوده است.»
مرد منتقد در بلژیک
محمد مسعود البته با وجود فقر شدیدی که داشت ولی پایش به اروپا هم باز شد. آن هم البته قصه جالبی داشت. محمدعلی جمالزاده که مجموعه نوشتههای پاورقیگونه او را خوانده بود، به استعداد این جوان پی برد. همین باعث شد تا در سال۱۳۱۲ نامهای به علیاکبر داور، وزیر وقت مالیه بنویسد که کاری برای این جوان انجام بدهند. داور هم خطاب به علیاصغر حکمت، وزیر وقت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه سفارشی نوشت. نامه جمالزاده چنین بود: «... کاغذی نوشتم به علیاکبر داور، وزیر مالیه که با من در ژنو درس خوانده بود. نوشتم که این جوان دارد از گرسنگی میمیرد، تو یک کاری برایش بکن! بنا شد که او را به خرج دولت ایران بفرستند یکی - دو سال در اروپا درس بخواند... در اروپا که بود وزارت فرهنگ ماهی ۱۵۰تومان برایش میفرستاد. در بلژیک روزنامهنویسی میخواند.»
البته به گفته جمالزاده، قبل از تکمیل تحصیلاتش به تهران بازگشت.
مردی که ممنوعالقلم بود
از سال۱۳۱۷ که محمد مسعود به ایران بازگشت تا ۳سال بعدتر بیکار بود. به هر دری هم که میزد فایدهای نداشت. وضعیت معیشتی وخیمی هم داشت. طوری که به وزارت معارف میرفت و میگفت یا اجازه کارم بدهید، یا نانم بدهید؛ چرا که با پشتوانه مالی شما رفتهام به اروپا برای خواندن این رشته. با همه هم ملاقات میکرد؛ از فراش تا وزیر. اما خبری و خیری در این ملاقاتها نبود. تصمیم گرفت برای روزنامهها مقالهنویسی کند. برای اطلاعات مقالهای نوشت که متوجه شد وی را ممنوعالقلم کردهاند. البته وزارت معارف بدش نمیآمد از استعدادی که مسعود دارد، برای سانسور استفاده کند اما محمد آدم این کار نبود.
سلام بر «مرد امروز»
گذشت و گذشت تا این که به آزادیهای زمان ۱۳۲۰ رسیدیم که البته ناشی از وضعیت بغرنج و بلبشوی مملکت بود تا یک دموکراسی نهادینه شده. مسعود هم از فرصت استفاده و روزنامه «مرد امروز» را چاپ کرد. تیرماه ۱۳۲۱ مجوز روزنامه او در ۲ نوبت صبح و عصر صادر شد، سپس یک ماه بعد در مرداد همین سال، نخستین شماره آن چاپ شد. به واقع زندگی او را میتوان به قبل و بعد از انتشار این روزنامه تقسیم کرد. او در این روزنامه ۱۰صفحهای، توانسته بود نوآوریهای خوبی به نسبت زمانه خودش داشته باشد. در سرمقاله نخست با تیتر «اول پیاله و درد» نیز رسالت خود را اصلاح امور اقتصادی عمومی کشور ذکر کرده بود؛ رویکردی که قرار بود مأموریت روزنامه هم باشد. در صفحه نخست، یک تصویرسازی جالب هم اتفاق افتاده بود: ۶تن از رجال وقت کشور، بر بالین بیماری به نام ایران حاضر شده بودند و گوشی پزشکی هم داشتند. مرد امروز هم نوشته بود که این بیمار با خاکشیر و گل گاوزبان معالجه نمیشود و نیازمند یک عمل جراحی است. ظاهراً مسعود با مرد امروز، از همان ابتدا با توپ پر و نقدهای تیز به میدان آمد.
۱۴۰۰ روز توقیف
توقیف روزنامه مرد امروز خیلی زود از راه رسید؛ چرا که حکومت و دولتهای وقت نمیخواستند یا نمیتوانستند این نقدها و نگاههای تند و تیز را تاب بیاورند. به همین دلیل او ناچار بود که با مجوزهای دیگران کار را دنبال کند؛ طوری که باعث شده بود تا به قول سیدحسین فاطمی، او روزنامههایی «مختلفالاسم ولی واحدالرسم» داشته باشد. مرد امروز در مجموع سالهایی که محمد مسعود مدیریتش را عهدهدار بود، ۹۶۵ روز در حال چاپ و ۱۴۰۰ روز در حال توقیف بوده. کوتاهترین توقیف آن ۳روز و طولانیترینش هم ۶ماه بوده. البته به نوشته سیدفرید قاسمی در کتاب «ترور روزنامهنگار» دیگر باید اسم آن را هفتهنامه مرد امروز میدانستیم؛ در حالی که مجوز نیمروزنامه داشت؛ یعنی یک چاپ برای صبح و یک چاپ برای عصر.
چرا فحش میدهم؟
مرد امروز و محمد مسعود در زمانه خود، متهم به فحاشی بودند. البته از منظر امروز که نگاه میکنیم، میبینیم که هتاکی و فحاشی در تیترها و نوشتههای این جریده موج میزند. اما چرا او دست از این رویه خود برنمیداشت؟ او در یکی از مقالات خود به این اتهام پاسخ داده. مدعی است که اکیداً به یک بقال و کاسب جزء اهانتی حتی کوتاه نکرده و کسانی که او را به فحاشی متهم میکنند، از دردهای یک توقیف خبر ندارند؛ توقیفی که باعث میشد تا نعرههای مرد امروز، به نالهها و التماسهایی در برابر وزرا و نظامیان و نمایندگان مجلس و... تبدیل شود؛ نالهها و التماسهایی که کسی از آنها خبر ندارد و تنها در مقابلش میگویند که مرد امروز فحاش است. «فقط تفاوت من با دیگران این است که اگر من دزدی و خیانتی در شخصی سراغ کردم و بر من ثابت شد شخصیت و مقام او مرعوبم نمیکند؛ و بدون پروا و ملاحظه در هر مقام و وضعیت باشد، او را به جامعه معرفی مینمایم و خیال میکنم این وظیفه من است که مجبورم انجام دهم... .» او در واقع اشاره میکند که فحش نداده، بلکه صفت واقعی افراد را دنباله نامشان آورده است!
خطاب به آقای مسعود دهاتی
در بلژیک که بود و تحصیل میکرد، مقالههایی انتقادی برای روزنامه گازت این کشور هم نگاشت. همین باعث شد تا حکمت عذر او را بخواهد و بگوید که این گونه مقالهنویسیها با تحصیلات و مطالعاتی که به این منظور محمد مسعود را به اروپا فرستادهاند مغایرت داشته و اساساً دخلی به او ندارد؛ اگر هم دوباره در این زمینه کاری بکند با او برخورد تندتری خواهند کرد. هرچند که مسعود هم پاسخ داد که این مقالات برای یکی از درسهای او که تحلیل وقایع روز بوده نگارش شده است. جالب این که او را در این نامهها، آقای مسعود دهاتی خطاب میکردند.
گناه من چیست؟
در شش سال پایانی عمر، محمد مسعود هر روز در تنگنای بیشتری قرارمیگرفت. البته خود او هم در این اتفاقات بیاثر نبود. کارش به جایی رسیده بود که در دفتر روزنامهاش یک سازمان مقاومت منفی ملی راه انداخته بود یا برای قتل قوام یک میلیون ریال جایزه تعیین کرده بود. در ماههای پایانی، گاهی که تحت توقیف و تعقیب قرار میگرفت، در خانههای دوستانش مخفی میشد و به زندگی مخفیانهاش ادامه میداد. اما در ششماه پایانی، به گفته خودش دم در خانه همه دوستانش مأمور مخفی گذاشته بودند و بدین وسیله زندگی برایش خیلی سخت شده بود. خودش در این باره مینویسد: «بیش از سه ماه است که درب منزل تمام دوستان و آشنایان من مأمور گذاشتهاند. یکی از این پستفطرتان که حقوقشان از مالیات من است... از آن بیشرفی که به اینها فرمان میدهد سؤال نماید: گناه من چیست و جز گفتن دزد به دزد و بیشرف به بیشرف چه جنایتی مرتکب شدهام؟ این رفتار دولت با من است؛ من که تا حدی میتوانم از حقوق خود دفاع کنم و تا اندازهای مورد علاقه و توجه مردم میباشم. حالا دیگران را خودتان قیاس کنید.»
ترور در شامگاه
دوستان مسعود به او خیلی گفته بودند که این همه دشمنتراشی، عاقبت خوب و خوشی ندارد. او هم گفته بود ته این قصه آن است که مرا بکشند و همه ما خواهیم مرد به هر حال؛ چه بهتر که آدم اینطوری بمیرد و بداند برای چه مرده. او تکلیف خودش را مشخص کرده بود. سرانجام شامگاه بیستودوم بهمنماه ۱۳۲۶بود که در زمان نخستوزیری ابراهیم حکیمی، با شلیک دو گلوله در مقابل چاپخانه مظاهری، خیابان اکباتان فعلی ترور شد. تروری که تا سالها به دربار و اشرف پهلوی نسبت داده شد ولی بعدها معلوم شد کار تودهایها بوده است.
رکورددار توقیف
جالب است بدانید که روزنامه مرد امروز، ۵۰بار توسط دولتهای مختلف ایران و حکومتهای نظامی توقیف شده بود. ۳بار هم توسط شکایتی که از سوی سفارت روسیه شده بود، ۲بار هم با دخالت سفارت انگلیس و یکبار هم توسط آمریکاییها و با دستور دولت توقیف شد. مرد امروز بدون شک پرتیراژترین روزنامه زمانه خودش بود. به قدری مردم برایش سر و دست میشکستند که در غروب روز انتشار، دیگر نسخههای آن حتی به چهار، پنج برابر قیمت هم پیدا نمیشد. عملاً این روزنامه ۳۰هزار شمارگان داشت که در ۱۲صفحه منتشر میشد. چون صنعت چاپ و دستگاههای چاپ آن روزها هم به روز نبودند، عملاً چاپ این نشریه ۴۸ ساعت ادامه پیدامیکرد تا بتواند پاسخگوی بازار باشد. مسعود به قدری به این روزنامه علاقه داشت که وقتهای توقیف آن، تب میکرد و دورههای چاپ شدهاش را کنار تختش میگذاشت و مدام خوابش را میدید و مدام زیر لب میگفت: ای وای مرد امروز... .
روایت مستقیم
محمد مسعود: «من اگر امروز از رنج جامعه، از بدبختی مردم، از فقر عمومی و بدبختی و نکبت و مذلت ایرانی صحبت میکنم و ناله و فریادم جلب توجه مینماید، برای این است که من شخصاً طعم ظلم و درد گرسنگی، رنج، فقر، مذلت و بیسرپرستی را چشیده و کشیدهام. من ۱۶ساعت تمام از سن شانزدهسالگی کار کرده و با روزی سهریال اجرت در میان آفتاب تموز و برف زمستان زحمت کشیده و بهاصطلاح قلم به تخم چشم خود زدهام! مدت شانزده ساعت گرسنگی کشیدهام برای این که یک ریال برای سد جوع نداشته و ماهها تب و لرز نمودهام برای این که فاقد چند تومن برای معالجه خود از تب و لرز مالاریا بودهام.»
نصرالله شیفته، یار نزدیک مسعود: «... وی آن قدر تند قلم میراند که عقربه زمانه از حرکت دنبالش عاجز بود. به طور قطع این مبارزه آشتیناپذیر و جهاد اکبر با معایب اجتماع و فساد اداری خاص قلم تند و روح عصبانی و لجوج مسعود بود؛ هر که در این راه قدم برمیداشت، او را استادتر از خود یافت... .»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: خبرنگار رژیم پهلوی سید فرید قاسمی ترور روزنامه نگار روزنامه نگاری همان ابتدا برای روزنامه محمد مسعود روزنامه ها باعث شد مرد امروز نامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۹۱۸۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کارگران رکن اصلی جهش تولید
مهمترین عناوین روزنامههای امروز _پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۳_ را در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ملت زنده ایران از دشمنیها فرصت ساخت» به سخنرانی روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از کارگران پرداخت و نوشت: به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای صبح دیروز در دیدار هزاران نفر از کارگران، با تشکر صمیمانه از تلاش، نجابت و همت جامعه کارگری، بوسه پیامبر (ص) بر دستان پینهبسته یک کارگر را بالاترین تجلیل از کار و کارگر خواندند و افزودند: اسلام برای کار و عمل، ارزش و احترام ذاتی قائل است و بر اساس آموزههای قرآنی و روایی، تلاش هر فرد برای کسب روزی و نان حلال، همچون عبادات، عمل صالح محسوب میشود.
ایشان توجه افکار عمومی به «نگاه اسلام به کار و کارگر» را ضرورتی مهم و زمینهساز پیشرفت کشور دانستند و افزودند: دنیای مادی برای کارگر، صرفاً به عنوان وسیله تولید ثروت، اهمیت قائل است اما اسلام به علت قائل بودن ارزش مبنایی برای کار، کارگر را نیز دارای ارزش ذاتی میداند؛ بهگونهای که به فرموده پیامبر خاتم (ص)، خداوند هرکسی که کارش را درست، متقن و محکم انجام دهد، دوست دارد.
رهبر انقلاب با تأکید مجدد بر هدف اصلی امریکاییها از تحریم یعنی تبعیت و تسلیم محض ملت ایران و جمهوری اسلامی در زمینههای سیاسی و اقتصادی، گفتند: آنها میخواهند ثروت، آبرو و سیاستهای ایران مانند برخی کشورها، در دست آمریکا باشد اما نظام اسلامی و غیرت اسلامی و ملت بزرگ و ریشهدار ایران محال است که تسلیم زورگویی آنها شوند. ایشان، تحریمها را باعث صدمه زدن به اقتصاد کشور و ایجاد مشکلات اقتصادی خواندند اما افزودند: همین تحریمها موجب شکوفایی استعدادها و بروز ظرفیتهای داخل کشور هم شده است.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ابر پروژه چندمنظورهای که اروپاییها نتوانستند ولی مهندسان ایرانی ساختند» نوشت: آیتالله سید ابراهیم رئیسی در جریان سفر یک روزه به سریلانکا، به همراه رئیسجمهور سریلانکا ابر پروژه چند منظوره ۲ سد و نیروگاه ۱۲۰ مگاواتی اومااویا را به شکل رسمی افتتاح کرد و سپس مراسم استقبال رسمی از رئیسجمهور، در کاخ ریاست جمهوری این کشور در شهر کلمبو برگزار شد. دیدار دوجانبه، نشست هیئتهای عالیرتبه مشترک دو کشور، مراسم امضای اسناد و برگزاری نشست مطبوعاتی دیگر برنامههای این سفر بود. رئیسجمهور در بدو ورود به محل اجرای ابر پروژه سد و نیروگاه «اومااویا» در ۲۳۰ کیلومتری شرق پایتخت این کشور رفت و به همراه «رانیل ویکرمسینگه» رئیسجمهور سریلانکا، یکی از بزرگترین پروژههای صادرات خدمات فنی-مهندسی ایرانی را افتتاح کرد.
ابر پروژه «اومااویا» شامل دو سد به نامهای «دایرابا» و «پوهولپولا»، نیروگاه آبی ۱۲۰ مگاواتی زیرزمینی، ۲۸ کیلومتر تونلهای انتقال آب و دسترسی، سه شفت عمودی جمعاً به طول ۸۵۰ متر و ۲۳ کیلومتر خط انتقال برق است. پروژهای که فرآیند ساخت، نظارت و مشاوره آن تماماً توسط شرکت ایرانی انجام شده و هزینه ساخت آن به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار توسط دولت سریلانکا تأمین شده است. با اجرای طرح چند منظوره اومااویا، آب مازاد رودخانههای «اومااویا» و «ماهاتوتیلا اویا» واقع در استان اووا «Uva» برای توسعه کشاورزی به منطقه کمآب همین استان منتقل میشود. این در حالی است که همزمان با تحقق این هدف، تولید انرژی از طریق نیروگاه زیرزمینی به ظرفیت ۱۲۰ مگاوات انجام خواهد شد.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کارگران رکن اصلی جهش تولید» نوشت: دیدار نمایندگان کارگران کشور با مقام معظم رهبری فرصت مناسبی بود تا ایشان به تبیین ابعاد گوناگون شعار امسال (جهش تولید با مشارکت مردم) بپردازند. جمعیت ۱۴ میلیون نفری کارگران با خانوادههای آنان که حدود نیمی از جمعیت کشور را دربر میگیرند مخاطب اصلی سخنان حضرت آقا برای تحقق شعار سال بودند.
بیش از یک دهه است که زلف شعار سال به مسائل اقتصادی گره خورده و رهبر معظم انقلاب در هر سال بخشی از نقشه جامع اقتصادی کشور را مطرح میکنند و مسئولان کشور در تمامی سطوح را به همافزایی برای تحقق آن قسمت از شعار سال و فتح قلههای مرتبط با آن فراخواندهاند. در حقیقت شعارهای سال در یک دهه اخیر مانند تکههای یک پازل جامع و کامل از اقتصاد بومی و مقاومتی است.
به نظر میرسد در نگاه رهبر عزیز انقلاب، مردم ایران (با ویژگیهای منحصر به فرد نظیر نجیب، باهمت، باعزت نفس، باهوش، خداباور، از خودگذشته، باغیرت، مصمم، با فرهنگ، مهربان، بااحساس، مقاوم، دشمن ستیز و آینده نگر) به عنوان نخ تسبیح اقتصاد و جهش تولید باید ایفای نقش کنند. پس از شناسایی مزیتها، توانمندیها، ظرفیتها و امکانات داخلی برای جهش تولید و بهرهگیری از فناوریهای بومیسازی شده، بیتردید باور و اعتماد به نیروی کار و سرمایه انسانی ملی، بیشترین و مؤثرترین نقش را در جهش تولید ایفا میکند.
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «اصفهان میخی بر تابوت اسرائیل» را برگزید و نوشت: در واقع ایران عملیات وعده صادق را به تنهایی انجام داد که جدیت «سیلی» نواختهشده را بیش از پیش قابل توجه میکند. حمله موشکی آن شب ایران، همچنین محدودیتهای صبر و تغییر راهبردی تهران از احتیاط به تهاجم حسابشده را نشان داد که مداخله ۳ قدرت هستهای غرب و «برگ انجیر عربی» اردن را برای مقابله با این حمله ضروری کرد. ایرانیها از اقدامات نظامی خود با بیانیههایی عمومی حمایت کردند و تصاویری از فرماندهان خود در حال برنامهریزی عملیات به اشتراک گذاشتند. در مقابل پاسخ رژیم صهیونیستی در حادثه اصفهان مبهم و ضعیف بود و تنها اطلاعات پراکندهای به مطبوعات ایالات متحده و فلسطین اشغالی درز کرد که تلاشی ضعیف برای حل و فصل این موضوع داشتند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با شبکه انبیسی نیوز واکنش رژیم صهیونیستی را به سخره گرفت و ریزپرندههای اسرائیلی را بیاهمیت خواند و آنها را به «اسباببازیهایی که بچههای ما با آن بازی میکنند» تشبیه کرد.
ضدحمله نظامی رژیم صهیونیستی در حال حاضر به طور گسترده به عنوان یک اقدام احمقانه تلقی میشود که حتی در داخل سرزمینهای اشغالی توسط چهرههایی مانند وزیر امنیت داخلی «ایتمار بنگویر» که آن را «مضحک» توصیف میکند، مورد تمسخر قرار میگیرد.
این ناکارآمدی آنجا برجسته شد که با وجود نمادین بودن اصفهان - محل تأسیسات هستهای نطنز - برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم که از مدتها پیش خود را به عنوان یک سرباز استوار در برابر جاهطلبیهای هستهای ایران معرفی میکرد، واکنش اسرائیل به طور مبهمی منفعل به نظر میرسید.
علاوه بر این برنامه هستهای ایران نیز به طور متناقضی به عنوان ابزاری قدرتمند در زرادخانه راهبردی تهران جلوه میکند. هشدار صریح جمهوری اسلامی در مورد بازنگری احتمالی در دکترین هستهای خود در پاسخ به تهدید فزاینده رژیم صهیونیستی، به رغم فتوای (دستور فقهی) رهبر معظم، آیتالله خامنهای علیه سلاحهای اتمی، حاکی از یک موضع پیشرو جدید است.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «شکست دارو یار؟»را برگزید و نوشت: در هفتههای پایانی سال ،۱۴۰۲ کمبود دارو دوباره خبرساز شد و کار به جایی رسید که بیماران دیگر به جای هفت سین و آجیل شب عید به دنبال انسولین، وارفارین، داروهای پیوندی و… بودند. در واکنش به این مسئله، صدای محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس بلند شد. این هفته حسینعلی حاجی دلیگانی، از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، در جریان رسیدگی به گزارش کمیسیون بهداشت درباره کمبود و گرانی دارو و تجهیزات مصرفی پزشکی، به ماده ۲۳۴ قانون آئین نامه داخلی مجلس اشاره کرده و گفته که موضوع دارو تاکنون چهار مرتبه در جلسه نظارتی مجلس مورد بررسی قرار گرفته، اما هنوز مشکل مردم در حوزه کمبود و گرانی دارو حل نشده است. آخرین جلسه نظارتی در این زمینه در ۱۹ دی ماه ۱۴۰۲ بوده که رئیس مجلس به وزارت بهداشت، سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی فرصتی دو ماهه برای اصالح وضعیت داد. این نماینده در ادامه با اشاره به دو اتفاقی که قرار بود در حوزه دارو رخ دهد، توضیح داده است: بنا بود ۷۰ درصد هزینه دارو را بیمهها و ۳۰ درصد آن را مردم پرداخت کنند، اما در حال حاضر این هزینه بین بیمه و مردم نصف شده است. از سوی دیگر بیش از وزارت بهداشت، سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی مسئول این قضیه بودند؛ به نحوی که بانک مرکزی باید به موقع منابع ارزی را تأمین میکرد که این اتفاق صورت نگرفت. همچنین به گفته این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، هم سازمان برنامه و بودجه تاکنون ۷۰ هزار میلیارد تومان طلب داروسازان و داروفروشان را نداده و هم سازمان تأمین اجتماعی هزینههای دانشگاههای علوم پزشکی را پرداخت نکرده است.
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کپسول نفتی مهار تورم» نوشت: در دهههای اخیر مشاهده شده است که کشورهای صادرکننده نفت با پدیده تورم دست و پنجه نرم میکنند. یک سوال کلیدی این است که آیا درآمدهای نفتی باعث ایجاد تورم میشود یا اینکه نوع هزینهکرد دولتها و عدم تنظیم منابع و مصارف باعث وجود تورم مزمن در کشورهای صادرکننده نفت میشود. یک مطالعه جدید نشان میدهد که وجود درآمدهای نفتی برخلاف تلقیهای رایج نه تنها اثر تورمی ندارد، بلکه باعث کاهش قدرت تورمزایی نقدینگی نیز میشود. مطالعهای که در پژوهشکده پولی و بانکی انجام شده است، نشان میدهد که افزایش درآمدهای نفتی و افزایش نسبت واردات به GDP میتواند اثرگذاری رشد نقدینگی بر تورم را کاهش دهد. این نتایج برخلاف دیدگاههای متداول است که ذات داشتن درآمدهای نفتی را باعث افزایش تورم عنوان میکنند.
طبق بررسیهای این پژوهش مهمترین عامل ایجادکننده تورم در کشور رشد نقدینگی است، اما مساله مهمی که در این پژوهش به آن پاسخ داده شده، این است که چه عاملی باعث اختلاف ایجادشده مابین نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم در ایران است؟ اختلاف مابین نرخ رشد نقدینگی و تورم در میان ۱۴ کشور نفتی مورد بررسی طبق دادههای مربوط به ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ حدود ۷ درصد ارزیابی میشود. طبق بررسیها این اختلاف در کشورهای نفتی در سالهایی که درآمد نفتی بیشتر است، بیشتر میشود و برای مثال در ایران دهه ۱۳۵۰ یا ۱۳۸۰ به بیش از ۱۰ درصد میرسد. نکته جالب در این پژوهش این است که مکانیزم اثرگذاری افزایش نسبت واردات بر GDP به سمت تقاضای پول در کنار عرضه پول توجه دارد. بنابراین نتایج این پژوهش نشان میدهد که وجود درآمدهای نفتی، فینفسه عاملی برای وجود تورم نیست، بلکه به نظر میرسد که عدم توازن میان منابع و هزینههای دولت در قالب کسری بودجه که دلیل رشد طولانیمدت نقدینگی است، عاملی برای ایجاد تورم مزمن در کشورها است.
کد خبر 747716