چرا BBC فارسی این روزها زیاد گاف میدهد
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۱۰۱۲۶
پیش از این، درباره بیبیسی گفته میشد آنها چند ماه راست میگویند تا در یک شب خاص و یک اتفاق خاص، دروغی بگویند که همه باور کنند، اما بررسی عملکرد چند ماه اخیر بخش فارسی بیبیسی نشان میدهد که آنها دقیقاً برعکس این رویه را درپیش گرفتهاند.
اگر در برههای، بیبیسی فارسی از ترفند «ترکیب راست و دروغ» و یا گفتن «بخشی از حقیقت» استفاده میکرد به تازگی به سبک آمدنیوز عمل میکند و تنها مدارک و اسنادش، منابع ناشناس شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نگاهی به عملکرد بیبیسی فارسی در روزهای اخیر نیز ادعای منتقدان این شبکه را تایید میکند.
تشکیک در آمار بیمارانآخرین نمونه از اقدامات بیبیسی فارسی، تشکیک در آمار اعلام شده بیماران و درگذشتگان کرونا با استناد به منابع ناشناس است. این رسانه صرفا بر اساس یک جدول مبهم و نامشخص که حتی اطلاعات موجود در آن نیز قابل راستیآزمایی نیست و خودشان حاضر به تایید جزئیاتش نیستند، مدعی شدند که تعداد کشتهشدگان کرونا در ایران، ۳برابر آمار اعلام شده است.
فارغ از این که آمارهای ارائه شده توسط ایران مطابق استانداردهای جهانی و مورد تایید سازمان بهداشت جهانی بوده، مسئولان وزارت بهداشت ایران همیشه تاکید داشتهاند که آمار اعلامی صرفاً بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی است.
جالب اینجاست که بیبیسی فارسی که اینگونه به کشوری که تحت سختترین شرایط تحریمی قرار دارد و آمریکا حتی اجازه واردات تجهیزات پزشکی را به ایران نمیدهد، خدشه وارد میکند که درباره آمارهای اعلام شده کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا که مورد تردید بسیاری از رسانههای مطرح جهان قرار دارد، سکوت میکند. گزارش قاضی منصوری و باگهای بیبیسیگزارش قبلی بیبیسی فارسی درباره مرگ قاضی منصوری و متهم کردن ایران به قتل وی چنین رویهای را داشت و پر از تناقضات بود. در این گزارش آنچه خبرنگار بیبیسی فارسی از آنها به عنوان مدارک و مستندات یاد میکند، ایرادات فاحشی دارد و بیش از آنکه بیانگر یک سناریو از سوی ایران باشد، نشان دهنده اهمیت حذف فیزیکی او نزد گروههای معاند و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه است.
به عنوان مثال بیبیسی فارسی در عین حال که مدعی عدم همکاری مقامات رومانی با خبرنگاران است، تصویر پاسپورت منصوری (که در ردیف مدارک شخصی و حیاتی یک فرد در خارج از کشور است و طبیعتا فقط پلیس و دستگاههای اطلاعاتی ـ امنیتی میتوانستهاند به آن دسترسی داشته باشند) را در اختیار دارد و تصاویری که لحظه به لحظه او را رصد میکرده که نشان از زیرنظر بودن او توسط دشمنان دارد را منتشر میکند
سنگ تمام BBC برای یک تروریست جنایتکار و قاتل مردم ایرانشبکه بیبیسی فارسی در ادامه تلاش برای تطهیر گروههای تروریستی ضدایرانی، بدون اشاره به اقدامات جنایتکارانه «جمشید شارمهد»، رئیس گروهک تروریستی تندر که با انفجار حسینیه سیدالشهدای شیراز منجربه شهادت ۱۴ نفر و زخمی شدن ۲۱۵ از عزاداران شد در گفتگو با دختر وی، «شارمهد» را انسانی مهربان معرفی کرد که حتی آزارش به مورچه هم نمیرسید!
مستندسازی که دست بیبیسی را روکردبیبیسی فارسی درمطلبی مدعی شد ۵۰۰ نفر از چهرههای شناخته شده از اهالی فرهنگ و هنر و حقوقدانان با امضاء بیانیهای خواستار پایان دادن به بازداشت شارمین میمندینژاد، موسس جمعیت موسوم به امام علی(ع) شدند.
در میان امضاءکنندگان، بیانیه منتشرشده در بیبیسی فارسی، نام کامران شیردل مستندساز برجسته کشورمان دیده میشود. این درحالی است که شیردل با ابراز بیاطلاعی از موضوع و تعجب از اینکه بیبیسی فارسی چنین بیانیهای منتشر کرده، گفت: «شارمین میممندینژادی کیست؟ من اصلا این جمعیت را نمیشناسم و اسم آن را هم نشنیدهام.»
دفاع از قاتل یک مامورپس از اجرای حکم اعدام مصطفی صالحی در روزای اخیر، بیبیسی فارسی او را تنها معترض دی ماه ۹۶ معرفی کرد که به دلیل شرکت در تظاهرات به چنین حکمی محکوم شده است.
درحالی که دلیل حکم اعدام مصطفی صالحی به قتل رساندن پاسدار شهید شاه سنایی به ضرب گلوله در اغتشاشات دی ماه ۹۶ است که این حکم پس از رسیدگی قضایی و تایید دیوانعالی کشور، به درخواست اولیای دم به اجرا درآمد.
سفر الکاظمی به ایران و یک کشف عجیب!در ادامه سیاستهای غیرحرفهای این رسانه انگلیسی، بیبیسی فارسی در جهت تخریب روابط ایران و کمرنگ کردن آثار مثبت سفر نخست وزیر جدید عراق به ایران مدعی شد که دیدار الکاظمی با رهبر انقلاب در اتاقی غیر معمول برگزار شده است؛ موضوعی که با واکنشهایی هم در فضا مجازی روبرو شد.
این ادعا درحالی است که برخلاف ادعای بیبیسی فارسی محل دیدار نخست وزیر جدید عراق در یکی از سالنهای دفتر رهبری بوده که پیش از این در دیدارهای دیگر از جمله دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت در تاریخ ۱۳۹۸/۵/۳۰ و دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری در تاریخ ۱۳۹۸/۷/۴ مورد استفاده قرار گرفته بود.
نقل قول از فردی که یک سال پیش فوت کردهBBC فارسی برای داغ کردن موضوع آتش سوزیهای ایران در اواسط تیرماه امسال به نقل از هومن قدوسی، شهردار گرمدره از انفجار سیلندر در غرب استان تهران خبر داد، درحالی که هومن قدوسی پارسال فوت کرده بود.
تکرار دوباره شایعه و عقب نشینی اجباریالبته بیبیسی به راحتی دست از این شایعه برنداشت و چند هفته پیش با تکرار مجدد شایعه انفجار غرب استان تهران مدعی شد به تصاویر ماهوارهای دست یافته که آثار یک انفجار و آتش سوزی در تاسیسات واقع در منطقه گرمدره را نشان میدهد. اما پس از ساعاتی مجبور به اعتراف خبرسازی دروغ درباره انفجار و آتش سوزی در منطقه گرمدره تهران شد و نوشت: «اطلاعات ماهوارهای غلط بود؛ آسیبی به تاسیسات نرسیده است!»
جالب اینجا است بیبیسی فارسی که برای شایعه آتش سوزی در غرب تهران، ۳ پست اینستاگرامی منتشر کرد، انفجار در ناو آمریکایی «یواساس بونهام ریچارد» را در ساعات اولیه بایکوت و بعد ساعتها تنها ۲ پست اینستاگرامی منتشر کرد.
همچنین بررسی یک ماه پوشش رسانهای بیبیسی نشان داد(اینجا) آنها درحالی ۹۱ پست درباره آتشسوزیهای ایران منتشر کرد که درباره حوادث مشابه در سایر نقاط جهان تنها ۷ پست منتشر کرد و انفجارها و آتش سوزی های گسترده در آمریکا را پوشش ندادند( از این ۷ پست ۵ پست آن مربوط به آمریکا است).
حمایت از تروریستهایی که ۱۲ ایرانی را به کشتن دادندیکی از شیوههای رایج رسانههای معاند در حمایت از ترویستها، به میان کشیدن بحث دین یا قومیت این مجرمان است. درحالی که هر فردی فارغ از هر قومیت و دینی که دارد باید به سزای اعمال مجرمانهاش برسد.
بیبیسی فارسی در حالی چند روز از دیاکو رسولزاده و صابر شیخعبدالله حمایت میکند که این دو تروریست سال ۸۹ در یک عملیات ناجوانمردانه درمیان مردمی که برای دیدن رژه نیروهای مسلح رفته بودند، بمب منفجر کردند و ۱۲ نفر را کشته و ۴۰ تن را زخمی کردند.
شایعهای که نماینده زن مجلس تکذیب کرددر ادامه گافهای خود، بیبیسی فارسی ادعا کرد که سمیه محمودی، نماینده مجلس شورای اسلامی گفته: «به ما گفتند زن باید بچهداری کند و زنان را به هیأتریٔیسه مجلس راه نمیدهند».
حتی آنها بر اساس این شایعه برنامه ساختند و مهمان تلفنی دعوت کردند تا این موضوع را داغ کنند.
همه این ها درحالی بود سمیه محمودی با انتشار توئیتی متن نقل شده از خودش را از اساس تکذیب کرد و گفت که چنین حرفهایی را نزده است.
وارونه نمایی علت مجازات یک اعدامیبی بی سی فارسی در ادامه تلاش های خود سعی کرد تا علت اعدام یک متهم در مشهد را تنها نوشیدن الکل وانمود کند، در حالی که سوابق فرد اعدامی نشان میدهد که وی دارای ۲۰ سابقه محکومیت کیفری قطعی بوده و علاوه بر مصرف و نگهداری مشروبات الکلی اتهاماتی مانند آدم ربایی، تهدید، اعمال منافی عفت وسرقت را در پرونده داشته است.
مالهکشی بیبیسی برای پرچمهای سوخته آمریکاهمچنین در روزهای پرالتهاب ایالات متحده درحالی که مردم آمریکا در اعتراض به سیاستهای نژادپرستانه کشورشان به خیابانها آمدند و پرچم آمریکا را به آتش کشیدند بیبیسی فارسی در مطلبی در توجیه آتش زدن پرچم های آمریکا نوشت: «آتش زدن پرچم یکی از محترمانهترین راههای پایان دادن به عمر پرچمهای کهنه در آمریکا است!»
درباره علت این گافها و رفتار غیرحرفهای بیبیسی گمانهزنی های بسیاری وجود دارد؛ برخی آن را به دلیل شیوع کرونا و کم شدن بودجه احتمالی این بخش از BBC میدانند، عدهای دیگر آن را به دلیل خروج نیروهای حرفهایتر از این شبکه میدانند. برخی هم معتقدند بیبیسی فارسی به دلیل تکثر رسانههای اپوزیسیون و برای آنکه از رقبای جدیش عقب نیافتد سعی میکند با خبرسازی خودش را در فضای رسانهای فعال نشان دهد.
۶۴۵۷
کد خبر 1419767منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: بی بی سی فارسی رسانه شبکه های ماهواره ای فارسی بی بی سی فارسی بی بی سی آتش سوزی مدعی شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۱۰۱۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشن
علی اکبر جعفری ، عضو هیات علمی دانشگاه یزد به مناسبت ۵ اردیبهشت سالروز درگذشت دکتر اسلامی ندوشن ، در مطلبی نوشت: اسلامی ندوشن کتاب رباعیاتش- بهار در پاییز-که فشرده دریافتهای عمر خود میداند با این رباعی آغاز میکند: «آن دخت پریوار که ایران من است پیدا و نهان بر سر پیمان من است هم نیست ولی نهفته در جان من است هم هست ولی دور ز دامان من است» او عشق پیدا و پنهان خود به ایران را که جان در گرو آن دارد در این رباعی بیان میکند و البته که بیش از دهها جلد از آثار ش نیز اعم از کتاب و مقاله، عنوان «ایران» بر تارک خود دارد. حتی نابجا نیست اگر بگوییم کمتر نوشتهای از او میتوان یافت که در آن سخنی از ایران نرفته باشد . اما با وجود این عشق پرشور به ایران، هرگز از تلخیها و ناکامیابی های این سرزمین نیز دور نمانده و همواره اعتقاد و ارادت به ایران را با نقد و نقب معایبش بازخوانده است. در مقدمه همین کتاب بهار در پاییز مینویسد: «این را موهبتی میدانم که در کشوری به دنیا آمدهام که پر از حکمت و عبرت و رمز و راز است، کشوری چون ایران که مانند معشوقهای غزل فارسی هم دلفروز است و هم رنجدهنده.» و شبیه به همین مضمون را در پایان جلد چهارم کتاب روزها و در بخش حسابرسی از خود نیز میآورد: «کشوری را نمیشناسم که آنچه ایران به من داد، توانسته باشد بدهد. با همه آنکه افتاد مشکلها... ، از این که در این خاک به دنیا آمدهام، از بخت خود شکرگزارم. ایران مانند معشوق غزل فارسی است که هم همۀ عوامل ستمگری را با خود دارد و هم نمیتوان از او دل برگرفت.» اسلامی ندوشن در اولین مقالۀ کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» سیمای ایران باستان را در چهار محور ترسیم میکند؛ کشور آفتاب رخشان و آسمان پاک؛ واقع در ناف کره زمین، کم باران... از اینکه آفتاب رخشان داشته، خورشید فرمانروا و مهر در نظر مردمش پایگاه خاص یافتند و آسمان صافضمیر مردمش را به عمق لایتناهی متوجه کرد و کمبارانی سر مردمش را در انتظار دهش آسمان به بالا نگاه داشت و واقع بودن در مرکز جهان او را کشوری حادثهخیز کرد و سپس دین اشراقیاندیش زرتشتی را در خور توجه مییافت که در آن، اندیشۀ اشراقی ملهم از احساس و قلب مانع آن نیست که اهورامزدا خدای خرد نیز باشد در مقالۀ «ایران لوک پیر» از کتاب ایران و یونان در بستر باستان که در سال 1378 منتشر شد نیز به سیادت بیهمتای سیاسی ایران در جهان باستان میپردازد و در تمدن امپراتوری هخامنشی، این اقتدار سیاسی را متکی بر برتری ایرانیان در کشاورزی و جنگاوری میشناسد. «ایران و یونان» مقالۀ دیگری از این کتاب است که در کمال بیطرفی به مقایسه این دو کشور باستانی پرداخته شده است؛ هر یک زائیده اوضاعواحوال خاص سرزمین خود؛ ایران گرایش به فرهنگ عملی داشته است و یونان گرایش به فکر و چون وچرا... ایران ادارۀ دنیای شرقی را بر عهده داشت، اما شهر-کشورهای یونان بیشتر از این باری بر دوش نداشتند که خود را بپایند. ازاینرو میتوانستند در دو خط فلسفه و سوداگری کار کنند. و سرانجام بر این نکته تأکید دارد که؛ هیچکس نمیگوید که مردم ایران در دوران امپراتوری عیبهایی نمیداشتهاند، ولی در میان عیبها و حسنها این نیز مهم است که یک حکومت ملت خود را سربلند و کارساز و ایمن نگاه دارد. اما او در باره تاریخ ایران بعد از اسلام در کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» سقوط ساسانیان و گرویدن ایرانیان به دین اسلام را مهمترین رویداد در تاریخ سههزارسالۀ ایران میداند که موجب میشود تا با فروپاشی نظام طبقاتی ساسانی بسیاری از استعدادها مجال رشد بیابند و مرزهای کشوری که بر سر چهارراه شرق و غرب و شمال و جنوب بود بهتدریج به روی اقوام و ملل گوناگون گشوده شود و آمیزشی در نژادها و فرهنگهای آن به وجود آید؛ و سپس بنا به شواهد تاریخی میگوید؛ بنیامیه که خلافت را به فساد آلودهاند سرزمینهای فتحشدهای چون ایران را به دیده تحقیر مینگریستند. همین رفتارها تبعیضآمیز بهتدریج واکنش قوم ایرانی را برمیانگیخت و در غیاب قدرت فائقه سیاسی پیشین، برای مهار این اجحافها و برتریطلبیها، نوعی سیادت فرهنگی را جانشین سیادت سیاسی سابق خود کرد. اسلامی ندوشن، نخستین پیشگامان این جریان را ابن مقفع، طبری و حلاج میداند که در پیوند ذخایر فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام جانفشانی کردند؛ اما او قرن سوم هجری را بهواسطه احیاء زبان فارسی دری و سرایش شاهنامه فردوسی مهمترین قرن تاریخ ایران پس از اسلام میشناسد و معتقد است اگر کشور اسیر دست تورانینژادانی نظیر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان نشده بود بهویژه با ظهور تفکر علمگرای کسانی چون رازی، فارابی، ابنسینا و بیرونی، ایران سرنوشت گشاینده و روشنتری مییافت ولی در برابر همدستی این کارگزاران تورانی با خلفای بغداد ناگزیر به اتخاذ روشهای دفاعی نرم گردید و از نظر او ادبیات عرفانی، پناهگاه قوم ایرانی گشت: «ورود عرفان به ادب فارسی با این آبوتاب و عرض و طول بسیار معنیدار است. ایرانیان از نبرد متعارف چه با بازو و چه با قلم خسته شدند. دیدند که کار پیش نمیرود؛ بنابراین در عالم معنا پناه جستند.» در نظر اسلامی ندوشن، هرچند گرایش ایرانیان به عرفان و تصوف از سر ناگزیری و در واکنش به قشریگری و ایرانستیزی بود که با سقوط سلسلههای ایرانیگرای چون سامانی و صفاری و آلبویه، و ورود ترکهای غزنوی و سلجوقیِ تحتالحمایۀ خلافت بغداد پدید آمده بود اما از جهتی هم اسباب ظهور سخنگویان ممتازی چون مولانا، حافظ، سعدی، خیام و عطار و... شاهکارهای بزرگی در ادب فارسی فراهم کرد که جز با رشد و نضج در مکتب عرفانی ایران قابل ظهور نبودند. بنابراین به اعتقاد اسلامی ندوشن ایران در دوره میانه تاریخ خود که به دوران پس از اسلام شناخته میشود از امپراتوری سیاسی دوره باستان بهنوعی امپراتوری فرهنگی کوچ کرده و با بهرهگیری از آموزههای اسلام راستین و میراث اشراقی ایران باستان، سنت فکری ژرفنگر و گشایندهای به نام عرفان بنیان نهاد که توازن بخش ایرانیت و اسلامیت بود و عیارهای انسانی و اسلامی را در هم میآمیخت تا خود را از کوران تعصب و تزاید، برهاند و راه تعقل و توازن را به مردم بنماید، حاصل چنین رویکردی بزرگترین شاهکارهای فرهنگ و ادب فارسی است که در این دوران به وجود آمد. بنابراین از دیدگاه وی، ورود اسلام به ایران مهمترین حادثه در تاریخ دراز آهنگ ایران است. چون در کتاب ایران و تنهائیاش نیز آورده است؛ در میان افتادنهای تاریخ، افتادن ساسانیها از همه عجیبتر است براثر آن سرنوشت ایران دگرگون گشت و ورق تازهای در تاریخش باز شد. چه میبایست کرد؟ اسلام، با پیام توحید، عدالت، و... به ایران آمده و ایرانی آن را با آغوش باز پذیرا گشت؛ اما دیری نپایید که بنیامیه، سیاست تبعیض نژادی در پیش گرفت و مردمی را که بیش از هزار سال، پیشینه مدنیت و جهانداری داشت، «عجم» و «موالی» خواند. او دراینباره می گوید؛ هر چند پیام اسلام، شیرین و گوارا بود وحتی پارهای قیدهای زندگی اجتماعی ایرانیان همچون نظام طبقاتی را از میان برداشت و سبب شکفتگی استعدادها گشت؛ ولی عملکرد بنی امیه وبنی عباس که به نام اسلام حکم میراندند، ایرانی را بار دیگر در تاریخ خویش، بر سر دوراهی قرار داد. این جنبوجوش تازه و درعینحال تنگناهایی که ایرانی احساس میکرد، او را چند گاهی در ابهام و گیجی فروبرد، ولی سرانجام تصمیمی تاریخی گرفت. تصمیم نهایی آن شد که دین جدید پذیرفته شود، بیآنکه ایران از دست برود. ایران به صورتی که در گذشته بود دیگر نمیبود اما جوهره آن را میشد در شکل دیگری نگاه داشت. او در ادامه می گوید؛ من گمان میکنم که تاریخ این هزار و چهارصد ساله ایران بر روی این تصمیم حرکت کرده است. این امر، از یک سو به آفرینشِ گونهای پویش و پویایی انجامید که سرچشمه آثار مهمی شده است؛ و لذا ازاینپس وزنه زندگی بر فرهنگ افتاد. در پی این تحول دورانساز، فرهنگ ایران اسلامی با فرهنگ کهن ایرانی پیوند یافت. سپس با تأکید فراوان ادامه می دهد؛ در این میان جایگاه شاهنامه، ممتاز است. زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند؛ و به تولای آنان، باز ایرانی شد قومی متفاوت با دیگران، این کتاب، ایران گذشته را به ایران بعد پیوند داد. ایران، تغییر مذهب داده بود، ولی زبان فرهنگ، زبان جاویدان و عام است ازاینرو، فرهنگ ایران باستان، همچون آب قنات که از ژرفای خاک و پنهان حرکت میکند، به دوران اسلامی نفوذ کرد؛ و رد پای خود را بر همه چیزاز آداب و آیینها، آتشافروزی نوروز، موسیقی، نقشهای قلمکار، قالی، کاشی، اندرزها، نامها، یادها، داستانها و...گذاشت. اسلامی ندوشن در کتاب مرزهای ناپیدا از این انباشت فرهنگی که تهنشین وجدان آگاه و ناآگاه قوم ایرانی است بهعنوان مرزهای ناپیدا یاد می کند و آن را بایگانی ذهنی و حافظه تاریخی حبس شدۀ گذشتگان میداند که بقول خیام؛ گفتند فسانهای و در خواب شدند، او معتقد است؛ همین افسانۀ بزرگ، در اتصال رودوار خود، زندگی انسان را پهناور کرده است تا انسان از مرحله خور و خواب درگذرد و پشت دیوار سربیرنگ پوچی و ملالت متوقف نماند و امروز خود را بر پایه آموختههای دیروز، سامان آگاهانهتری دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام