درخواست یک شهید لبنانی + سند
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۱۴۵۱۵
ساواک در گزارشی با طبقه بندی خیلی محرمانه و فوری خبر از آغاز به کار جنبش «امل» لبنان را به ایران مخابره کرد. علی عباس یکی از جوانان لبنانی همین جنبش بود که در جنگ تحمیلی به ایران آمد و شهید شد.
به گزارش ایسنا، امام موسی صدر چند سال پس از حضور خود در لبنان، از سال ۱۹۶۴ به تأسیس مقاومتی میاندیشید که حسینگونه و مؤمنانه باشد و نه تنها به دشمن پشت نکند، بلکه تا مرز شهادت و پیروزی به پیش رود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امام موسی صدر غبار روزگار را از مردم لبنان زدود و آنها را به علمآموزی تشویق کرد، هرچند به قیمت فروش زمین و دارایی یا سفر به دیار غربت باشد. او در سال ۱۹۶۸ مجلس اعلای شیعیان را تأسیس کرد تا امور شیعیان را ساماندهی کند و همچون دیگر فرقههای لبنان بر موقوفات شیعیان نظارت داشته باشد.
جنبشی برای محرومان لبنان
او همچنین، جنبش محرومان را برای دفاع از محرومان همۀ فرقهها و حقوق آنها تأسیس کرد و گفت: «هر کجا مسئلۀ بر حقی باشد، ما در کنار آن هستیم.» او با همکاری شهید دکتر مصطفی چمران، شاخۀ نظامی جنبش محرومان با نام «گروههای مقاومت لبنان» (أمل) را بهمثابۀ گروه پیشاهنگ در ایفای رسالت اسلامی و دفاع مدنی، به راه انداخت تا بدانجا که امام صدر و دکتر مصطفی چمران در مقابل عصر اسرائیل قرار گرفت.
فعالیت شهید چمران در جنبش «امل» باعث شد تا نمایندگی ساواک در لبنان طی دو نامه که در سال ۱۳۵۴ برای اداره کل دوم ساواک فرستاد،از چگونگی تشکیل جنبش امل زیر نظر امام موسی صدر و دکتر چمران گزارشی خیلی محرمانه و فوری را منتشر کند.
متن سند اول
به : ۲۱۳ - ۳۳۴تاریخ : ۵۴/۴/۱۶
از : نمایندگی لبنان ۳۳۴شماره : ۴۱۸۰و ۴۱۸۱
موسی صدر به دنبال انفجار نارنجک و قتل بیش از ۴۰نفر و مجروح شدن عده زیادی در یک اردوگاه آموزشی در نزدیکی بعلبک، روز گذشته طی یک مصاحبه مطبوعاتی برای اولین بار، وجود یک سازمان چریکی وابسته به خود را تحت عنوان «امواج مقاومت لبنانی» با علامت اختصاری AMAL اعلام نمود.
۲- موسی صدر اظهار داشت: افرادی که در حادثه انفجار نارنجک به قتل رسیدهاند یا مجروح شدهاند وابسته به این گروه بوده و زیر نظر نهضت آزادی بخش فلسطین آموزش می دیدهاند.
۳- نامبرده اضافه کرد، هدف از تشکیل این گروه مسلح دفاع از جنوب لبنان و مقابله با اسرائیل است و پیشنهاد کرد کلیه گروههای مسلح داخلی وابسته به احزاب مختلف در یک سازمان واحد متشکل شده و در کنار ارتش لبنان از موجودیت کشور دفاع کنند.
رئیس نمایندگی لبنان
دایره بررسی ۱۷/۴
مربوط به اداره کل دوم است به آنها داده شود ۵۴/۴/۱۷
متن سند دوم
به : ۳۳۴تاریخ : ۵۴/۴/۲۵
از : ۲۱۳شماره : ۲۶۵/۲۱۳
موسی صدر یک گروه مسلح زیر نظر یک دکتر فیزیک شیعه ایران، به نام دکتر مصطفی چمران که تحصیلات خود را در آمریکا به اتمام رسانیده و همسر آمریکایی دارد به وجود آورده است. این شخص از عناصر فعال به اصطلاح کنفدراسیون دانشجویان خائن ایرانی است که فعلاً در صور اقامت دارد و رئیس آموزشگاه حرفهای سید موسی صدر میباشد.
از بخش ۲۱۳اطلاع دارند فوریت گزارش از نظر اداره کل سوم است...
از کل سوم سؤال شد اقدام کردهاند.
موسی صدر - ۵۸
۱۲-۷۰۲/۱۰۶-۵۸
معرفی یکی از شهدای جنگ تحمیلی اعضای جنبش امل
علی عباس از قویترین نیروهای رزمی جنبش امل لبنان بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که شهید چمران درگیر مسائل کردستان بود با گروهی از کودکان یتیم لبنانی به ایران آمد و به خدمت امام(ره) رسید. بعد از بازگشت یتیمان لبنان، علی عباس در تهران ماند و به خدمت ستاد جنگهای نامنظم درآمد.
علی عباس در جبهههای لبنان و کشورهای دیگر تحت نفوذ صهیونیستها بارها جنگیده بود، به طوری که گفته میشد حدود ۱۴ کشور، او را ممنوعالورود اعلام کرده و در لبنان نیز به دنبال او بودند.
در روز عملیات دهلاویه، در روز ۲۶ خردادماه سال ۱۳۶۰ و در کنار ایرج رستمی در روستای سیدخلف مستقر شده بود. حدود ساعت ۱۰ صبح از طرف گروه علیرضا ماهینی درخواست مهمات شد و چون در آن لحظه کسی برای انتقال مهمات به خط درگیری در دسترس نبود، علی عباس با اصرار از رستمی خواست که به او اجازه دهد تا مهمات را رسانده و برگردد. رستمی به ناچار موافقت کرد. علی عباس با یک جعبه مهمات روی دوش به سمت نقطه درگیری رفت و ولی قبل از این که به رزمندگان گروه(شهید)علی ماهینی برسد هدف گلوله دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
بخشی از وصیتنامه شهید
شهید علی عباس در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است:
وصیتم را از جبهه های نبرد نیروهای ایرانی علیه نیروهای کفر رژیم صدام بعث و حامیانشان برایتان می نویسم؛ ما مبارزه علیه رژیم بعث را که نبرد حق علیه ظلم است برگزیدیم و از شما می خواهم علیه کفر و سرکشی متحد شوید و اختلافات داخلی را کنار بگذارید.
شهید علی عباس در بهشت زهرا و در نزدیکی مزار شهید مصطفی چمران به خاک سپرده شده است.
منبع: ایسنامنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا انفجار بیروت قرارداد ایران و چین امام موسی صدر جنگ تحمیلی لبنان شهید چمران شهید مصطفی چمران علی عباس موسی صدر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۱۴۵۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه گروه اصولگرایان از نظر عباس عبدی : از "ارزشی های واقعی" تا "بی شخصیت های هتاک"
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «بیسابقه در تاریخ ایران» در روزنامه اعتماد نوشت: این روزها در کنار موضوعات مهم دیگر، شناخت جناحبندیهای داخلی جریان غالب اصولگرایان نیز میتواند جالب و آموزنده باشد. گرچه این جریان لایههای پیچیدهای دارد و به علت «قدرتمحور» بودن آنان مسائل مادی و منفعتی حرف اول را در مجادلات میان آنها میزند، ولی در مجموع میتوان آنان را ذیل سه گروه کلی تقسیمبندی کرد که البته هر کدام از این گروهها، به ویژه تندروهای آنان از باندها و زیرگروههای عجیب و غریبی تشکیل میشوند که هر کدام آنان میتوانند موضوع مطالعه و تحلیل جداگانهای قرار گیرند. گروه اول، در حال حذف کامل از عرصه سیاسی هستند. آنان همان اصولگرایان سنتی هستند که در انقلاب هم بودند، تقیدات شرعی دارند، بیش از آنکه دنبال منافع و قدرت باشند، خود را ملتزم به ارزشها و برداشتهای دینی خود میدانستند، هر چند از سال ۱۳۶۸ به بعد آنان نیز «قدرتمحور» بودند، ولی صبغه عقیدتی آنان و نیز سابقه تاریخی خودشان، به ویژه در رابطه با روحانیت مانع از هضم آنان در هزار لای قدرت میشد. حدی از استقلال را برای خود قائل بودند، همین استقلالجویی و پرهیز از غوطهور شدن در عوامگرایی افراطی آنان را کمکم به حاشیه بُرد و حضور سیاسی آنان را بسیار کمرنگ کرد. نکته جالب اثرات رسانهای بر حذف و یا به حاشیه راندن این گروه است. ابزارهای اصلی آنان برای حضور در میدان در درجه اول حمایت قدرت سپس انحصار صدا و سیما و بالاخره شبکههای مساجد بود، ولی کمکم شبکه مساجد را با نیروهای جدید از دست آنان خارج کردند سپس هیاتهایی را جایگزین نهاد مجلس نمودند. در ادامه با شکستن انحصار رسانهای و آمدن شبکههای اجتماعی و بالاخره تغییر ریل قدرت به سوی جوانگرایی، این جناح عملا از گردونه سیاست به خارج پرتاب شدهاند و شانس چندانی برای حضور دوباره ندارند. نه انگیزه کافی دارند و نه حتی توان لازم را. بسیاری از آنان ناامید از آینده هم هستند. فرزندان اغلب آنان راه خود را از سیاست رسمی جدا کردهاند. گروه دومی از اصولگرایان هستند که کمابیش ادامه گروه اول هستند، با این تفاوت که در عرصه مدیریتی کشور حضور دارند. کم هم نیستند، هر چند به مرور در حال اخراج هستند. اینها اغلب نسل بعدی گروه اول هستند. فاقد انسجام و تشکیلات روشنی هستند ولی به صورت فردی حضور عمومی دارند، حرف میزنند، نقد میکنند، افشاگری میکنند، التزامات آنان به قدرت فرع بر تعهدات آنان به حقیقت و واقعیت است. با توجه به صبغه اصولگرایی که دارند، راحتتر هم حرف میزنند. حس میکنند که به آنان خیانت شده و مورد سوءاستفاده سیاسی قرار گرفتهاند. هر دو گروه فوق از برخی جهات با بخشهایی از اصلاحطلبان نزدیکیهای تحلیلی و فکری دارند. هر دو گروه تقیدات مذهبی متعارفی دارند و نسبت به آن نیز حساس هستند. گروه سوم مجموعهای متنوع هستند که متشکل از نسلهای دوم و سوم هستند. ویژگی اصلی آنان «قدرتمحوری» است، ولی تعبیر خود را از آن دارند. در واقع قدرت و ثروت را برای خود میخواند. مذهب آنان عمیق نیست، بیشتر مناسکی و نمایشی است. ضوابط و ارزشهای دینی برای آنان در خدمت بالا رفتن از نردبان قدرت است و فقط تا همین مرحله اهمیت دارد. دین آنان تقریبا جدید است. آنان از فرقهها و دستهها و باندها و گنگهای گوناگونی تشکیل شدهاند. به همین دلیل است که از بیرون نمیتوان فهمید چرا به یکباره فرد مهم این جناح در تهران اول نمیشود و شخص دیگری نفر اول میشود. این محصول تشکیلات فرقهای آنان است. وحدت تشکیلاتی ندارند و اتفاقا به دلیل ماهیت باندی خود، اختلافات عجیب و غریب داخلی دارند. قدرتمحوری آنان تا حدی است که مغایر با اولویتهای خودشان نباشد، لذا در جریان اخیر حجاب به صورت غیرمستقیم در برابر تذکر به روند جاری رسمی علیه زنان حمله کردند. ذهنیتهای آنان تخریبی است. گرایشهای آخرالزمانی دارند و این گرایش نه از روی اعتقاد، بلکه به این علت است که بحث و گفتوگوی عقلانی را بلاموضوع میکند. ضد علم، طرفدار نظریه توطئه، مخالف قانون و حاکمیت آن هستند. ادبیات آنان در فضای مجازی مشهود است. هتاکانه و غیردینی است. بسیار متکی به رسانههای انحصاری هستند. در عمل هیچ ایده و برنامه ایجابی ندارند، جز ویرانگری و تخریب و تقابل در داخل و خارج از کشور. تناقضات گفتاری و رفتاری آنان فراوان و شدید است ولی در ذیل کسب قدرت به هر قیمتی قابل رفع است. به راحتی چشم را بر فساد خود و دوستانشان میبندند، حتی آن را توجیه هم میکنند. برای آنان «حق» معنای مستقلی از «نفع» و «قدرت» خودشان ندارد، لذا بیشخصیتترین رفتارهای سیاسی را در تاریخ جدید ایران از خود نشان میدهند. مهمتر از همه اینکه فاقد حداقلی از اخلاقیات و شرم هستند. به راحتی دروغ میگویند و تهمت میزنند و حرف خود را تغییر میدهند، حقیقت مسلم و روشن را نفی میکنند، در تاریخ ایران وجود گروهی مشابه آنها یا بیسابقه است یا کمسابقه. کانال عصر ایران در تلگرام