آثار رسول ملاقلیپور بیانگر واقعیتهای تلخی بود/ اینروزها دلم برایش تنگ میشود
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۱۹۲۱۳
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، فرهاد اصلانی به مناسبت برگزاری بخش «نشان رسول» در شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت یادداشتی درباره رسول ملاقلیپور و همکاری مشترک در فیلم «سفر به چزابه» نوشت.
«اولین تصویری که از رسول ملاقلیپور به یاد دارم، به 25 سال قبل برمیگردد. سال 74 برای بازی در فیلم «سفر به چزابه» انتخاب شدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قبل از این همکاری «افق» و «پرواز در شب» را دیده بودم و سینمای ملاقلیپور را میشناختم. میدانستم «سفر به چزابه» فیلم سختی است. یکی از هدایا و برکات بازی در آن فیلم برای من دوستی با مسعود کرامتی عزیز بود. او بازیگری باسابقه و دوست آقای ملاقلیپور بود و چند فیلم با او همکاری کرده بود. اما رفتارش با من که بازیگری جوان بودم، فوقالعاده حرفهای و همدلانه بود. همنشینی با او از تجربههای خوب من در این فیلم است.
یکی از ویژگیهای رسول ملاقلیپور که او را در میان سینماگران همنسل و هم دورهاش شاخص میکرد این بود که شهود بالایی داشت و گویا فیلم را قبل از ساخته شدن در ذهنش میدید. به کارش اشراف داشت، تکلیفش در فیلمهای جنگی با خودش خیلی روشن بود. یک روز قبل از شروع فیلمبرداری و در مرحله پیشتولید سر صحنه رفتم. تریلیها در حال آوردن ادوات جنگی، تانکها و ... به میدان بودند. خیلی آرام، خونسرد و مسلط بود. یکی دو ساعت بعد واقعا آن لوکیشن، تبدیل به میدان جنگ شد.
در کنار جریانی که آن روزها در حوزه سینمای دفاع مقدس فعال بود و جنگ را شیک و شعاری نشان میداد. فیلمهای رسول ملاقلی پور سیمای خشن و واقعی جنگ را ترسیم میکرد. آثار او بیانگر واقعیتهای تلخی بود که گاهی راهی به سینمای دفاع مقدس نداشت. به نظرم مخاطب عادی با فیلمهای او واقعیت جنگ را درک میکرد. در نمایش احوالات انسانی، رسول ملاقلیپور بیادعا و سینمایش واقعی، صادقانه و یگانه بود.
از نظر تکنیکی سینمای او یک سر و گردن بالاتر از بقیه فیلمسازان دفاع مقدس بود. میشود گفت فیلمهایش شبیه سینمای هالیوود بود، آن هم با کمبود امکاناتی که همواره با آن مواجه بود. معمولا با مواد و ادوات واقعی کار میکرد، ما که تجربه همکاری با او را داریم میدانیم سر صحنه فیلمهایش چه میگذشت. شاید بخشی از هیجان و اضطرابی که موقع کار داشت به همین دلیل بود، واقعا جان همه عوامل زمان فیلمبرداری در خطر بود.
زمانی که فیلم جنگی میساخت بیشتر به او حمله میشد، برای همین پر از عصبیت بود و مجبور میشد سمت ساخت فیلمهایی برود که در آنها هم، عصبیت و پرخاشگری وجود داشت. بعد از فوتش نگاهها به او و سینمایش مهربانانهتر شد. دست کم در تجربه مشترکی که با او داشتم دیدم که «سفر به چزابه» آن گونه که بعدها دیده و ستایش شد، قدر ندید.
برای ساخت «نجات یافتگان» به او مجوز ساخت نمیدادند با پروانه ساخت «سفر به چزابه» اول «نجات یافتگان» را ساخت و بعد وقتی برای آن فیلم به او پروانه دادند، فیلمبرداری «سفر به چزابه» را شروع کرد. همواره از بوروکراسی اداری و تبعیضی که زمان فیلم ساختن با آن درگیر بود، رنج کشید و به همین دلیل معمولا به شرایط معترض بود.
«سفر به چزابه» نگینی درخشان در سینمای جنگ است، فیلمی که باید روی پرده دید تا متوجه عظمت و جلوه آن شد. بعد از پایان فیلمبرداری آقای ملاقلیپور از من خواست موقع مونتاژ فیلم را ببینم. به عنوان بازیگر جوان، خامی و گیجی در بازیام داشتم که البته به باورپذیر شدن شخصیت علی کمک کرده. ملاقلیپور موقع تدوین، آدم دیگری میشد. سکانسهای سختی که زمان فیلمبرداری ساعتها وقت میگرفت به راحتی و به نفع فیلم کنار میگذاشت. فکر میکنم اگر سالهای بعد با تجربهای که به دست آوردم این نقش را بازی میکردم این شکل و شمایل را نمیداشت.
تجربه بازی در این فیلم غریب بود، وقتی فیلمبرداری شروع میشد در صحنه غرق میشدم و فراموش میکردم بخشی از یک فیلم هستم. حس میکنم طبیعی است تماشاگر هم پس از گذشت سالها نسبت به «سفر به چزابه» چنین نگاهی داشته باشد و با دیدن آن متاثر شود. موقع فیلمبرداری «سفر به چزابه» در بعضی سکانسها عوامل گریه میکردند، اما تعدادی از همان سکانسها که مخاطب را احساساتی میکرد حذف شدند.
«سفر به چزابه» پروژه دشواری بود. راه دور و لوکیشنی سخت در هوایی سرد. موقع فیلمبرداری برف زیادی بارید و همه را به دردسر انداخت، اما کار را ادامه دادیم. با همه این دشواریها به ما خوش گذشت. آقای ملاقلیپور گاهی عصبانی هم میشد اما من از او خاطرات خوش به یاد دادم. حرفهای خوبی که درباره فیلم میزد در ذهنم مانده، شوخیهایش و طنز ذاتیاش فراموش نشدنی است.
شیطنت و شوخ طبعی داشت که اگر با شما دوست میشد و میتوانستید آن بخش جذاب شخصیتش را ببینید فراموشش نمیکردید. خوشاقبال بودم که بر تردیدهایش درباره من غلبه کرد و در میانه راه با من دوست شد و این فرصت را یافتم تا آن احوالات ویژه را با او تجربه کنم.
«سفر به چزابه» از دوست داشتنیترین فیلمهای من است. جنگ تاثیر زیادی روی زندگی مردم ما گذاشته. چه آنها که مستقیم در مواجهه با جنگ بودند، چه آنها که با واسطه تحت تاثیر آن قرار گرفتند. به عنوان یک ایرانی خوشحالم که اقبال این را داشتم که در یکی از بهترین فیلمهای رسول ملاقلیپور کنارش باشم. خوشحالم این فرصت به دست آمد تا در یادگاری حضور داشته باشم که صادقانه برای نسل بعد، از واقعیت جنگ میگوید.
رسول ملاقلیپور فیلمسازی درجه یک و تکرار ناشدنی است، در مقایسه با سینماگران همدورهاش بهترین آنها بود و بهترین ماند. بعد از پایان هر فیلم از آن رها میشد و به فکر فیلم بعدی بود. با اوضاع و احوال این روزها، انتشار مداوم اخبار فساد و اختلاس و رشد منفعت طلبی و مادیگرایی، حال و هوایی که بر زندگی ما حاکم است، دلم برای آدمهایی از جنس ملاقلیپور که صادق بودند، تنگ میشود.
347 / 347 رسول ملاقلیپور فرهاد اصلانی جشنواره فیلم مقاومتمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: رسول ملاقلی پور فرهاد اصلانی جشنواره فیلم مقاومت آقای ملاقلی پور رسول ملاقلی پور سفر به چزابه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۱۹۲۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه عکس تلخی که جهانی شد/ گونه محمد سالم بهترین عکس جهان را ثبت کرد؟
به گزارش قدس آنلاین پنجشنبه ۱۸ آوریل، محمد سالم عکاس فلسطینی خبرگزاری رویترز جایزه معتبر بهترین عکس سال بنیاد عکسهای مطبوعاتی جهان (World Press Photo) را از آن خود کرد.
ایناس ابومعمار زنی ۳۶ ساله است که پیکر بیجان خواهر زاده پنج ساله خود را در آغوش گرفته در حالی که تمام اقوام این کودک در پی اصابت موشک رژیم غاصب اسرائیلی به خانهشان جان باختند. این عکس نمادی از مقاومت و اندوه عمیق اتفاقات غزه است که دل هر بینندهای را به درد میآورد.
محمد سالم عکاس برگزیده درباره انتشار این عکس میگوید: این عکس را روز دوم نوامبر سال گذشته با عنوان «لحظهای قدرتمند و اندوهناک که بیانگر مفهوم گسترده رویدادهای نوار غزه است گرفتهام.»
وی درباره ثبت این لحظه توصیف میکند: «مردم با سردرگمی به این طرف و آن طرف میرفتند و با اضطراب به دنبال عزیزان خود میگشتند. در لحظهای به این زن که پیکر دخترک را در آغوش گرفته بود و از خود جدا نمیکرد، خیره شدم و این فرم را ثبت کردم.»
این عکاس برای دومین بار است که موفق به دریافت این جایزه شده است. او بیش از ده سال پیش نیز با تصویری دیگر از تلفات انسانی غزه موفق به دریافت این جایزه شده بود.
هیات داوران بنیاد عکسهای مطبوعاتی جهان درباره انتخاب این عکس میگویند: این تصویر ترکیبی از توجه و تکریم است که نگاهی همزمان استعماری و واقعی به فقدانی تصور ناپذیر میاندازد.
تلخیهای ماندگار تاریخ
قابهای تصاویر ماندگارترین بازماندهها در تاریخ هستند. از اتفاقات اخیر غزه تصاویر زیادی ثبت شده است که باعثتر شدن دیدگان بینندگان میشود. در برخی از عکسها دردها به تصویر کشیده شده است و در تصاویر دیگر تفاوت شهر غزه در این چند ماه اخیر. اما در میان ثبت این حقایق هستند تصاویری که در اوج جنگ و بمب باران امید به افراد تزریق میکند، مانند لبخند آن ۳ کودک که به دوربین خیره شدهاند.
شاید با دیدن خیلی از این تصاویر ته دلمان امید داشتیم تا هوش مصنوعی آنها را به تصویر کشیده باشد، اما در واقعیت این نبود و برخی از این این قابها از وضعیت آخرالزمانی آسمان غزه به ثبت رسیده بود.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی منبع: باشگاه خبرنگاران جوان