ناگفتههایی از سفر به چزابه
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۱۹۶۶۴
اولین ملاقاتمان در یک بعد از ظهر اتفاق افتاد، در دفتر آقای ملاقلیپور با هم صحبت کردیم. تمام مدت جلسه با همان نگاه نافذی که از او سراغ داریم به من خیره شده بود. آن روزها نمیدانستم کارگردانها معمولا در این مرحله با دقت روی حرکات و رفتار بازیگر تمرکز میکنند تا ببینند واقعا انتخاب درستی داشتهاند. کمی مضطرب بودم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قبل از این همکاری «افق» و «پرواز در شب» را دیده بودم و سینمای ملاقلیپور را میشناختم. میدانستم «سفر به چزابه» فیلم سختی است. یکی از هدایا و برکات بازی در آن فیلم برای من دوستی با مسعود کرامتی عزیز بود. او بازیگری باسابقه و دوست آقای ملاقلیپور بود و در چند فیلم با او همکاری کرده بود. اما رفتارش با من که بازیگری جوان بودم، فوقالعاده حرفهای و همدلانه بود. همنشینی با او از تجربههای خوب من در این فیلم است.
یکی از ویژگیهای رسول ملاقلیپور که او را در میان سینماگران هم نسل و هم دورهاش شاخص میکرد این بود که شهود بالایی داشت و گویا فیلم را قبل از ساخته شدن در ذهنش میدید. به کارش اشراف داشت، تکلیفش در فیلمهای جنگی با خودش خیلی روشن بود. یک روز قبل از شروع فیلمبرداری و در مرحله پیشتولید سر صحنه رفتم. تریلیها در حال آوردن ادوات جنگی، تانکها و ... به میدان بودند. خیلی آرام، خونسرد و مسلط بود. یکی دو ساعت بعد واقعا آن لوکیشن، تبدیل به میدان جنگ شد.
در کنار جریانی که آن روزها در حوزه سینمای دفاع مقدس فعال بود و جنگ را شیک و شعاری نشان میداد، فیلمهای رسول ملاقلی پور سیمای خشن و واقعی جنگ را ترسیم میکرد. آثار او بیانگر واقعیتهای تلخی بود که گاهی راهی به سینمای دفاع مقدس نداشت. به نظرم مخاطب عادی با فیلمهای او واقعیت جنگ را درک میکرد. در نمایش احوالات انسانی، رسول ملاقلیپور بیادعا و سینمایش واقعی، صادقانه و یگانه بود.
از نظر تکنیکی سینمای او یک سر و گردن بالاتر از بقیه فیلمسازان دفاع مقدس بود. میشود گفت فیلمهایش شبیه سینمای هالیوود بود، آن هم با کمبود امکاناتی که همواره با آن مواجه بود. معمولا با مواد و ادوات واقعی کار میکرد، ما که تجربه همکاری با او را داریم میدانیم سر صحنه فیلمهایش چه میگذشت. شاید بخشی از هیجان و اضطرابی که موقع کار داشت به همین دلیل بود، واقعا جان همه عوامل زمان فیلمبرداری در خطر بود.
زمانی که فیلم جنگی میساخت بیشتر به او حمله میشد، برای همین پر از عصبیت بود و مجبور میشد سمت ساخت فیلمهایی برود که در آنها هم، عصبیت و پرخاشگری وجود داشت. بعد از فوتش نگاهها به او و سینمایش مهربانانهتر شد. دست کم در تجربه مشترکی که با او داشتم دیدم که «سفر به چزابه» آن گونه که بعدها دیده و ستایش شد، قدر ندید.
برای ساخت «نجات یافتگان» به او مجوز ساخت نمیدادند با پروانه ساخت «سفر به چزابه» اول «نجات یافتگان» را ساخت و بعد وقتی برای آن فیلم به او پروانه دادند، فیلمبرداری «سفر به چزابه» را شروع کرد. همواره از بوروکراسی اداری و تبعیضی که زمان فیلم ساختن با آن درگیر بود، رنج کشید و به همین دلیل معمولا به شرایط معترض بود.
«سفر به چزابه» نگینی درخشان در سینمای جنگ است، فیلمی که باید روی پرده دید تا متوجه عظمت و جلوه آن شد. بعد از پایان فیلمبرداری آقای ملاقلیپور از من خواست موقع مونتاژ فیلم را ببینم. به عنوان بازیگر جوان، خامی و گیجی در بازیام داشتم که البته به باورپذیر شدن شخصیت علی کمک کرده است. ملاقلیپور موقع تدوین، آدم دیگری میشد. سکانسهای سختی که زمان فیلمبرداری ساعتها وقت میگرفت به راحتی و به نفع فیلم کنار میگذاشت. فکر میکنم اگر سالهای بعد با تجربهای که به دست آوردم این نقش را بازی میکردم این شکل و شمایل را نمیداشت.
تجربه بازی در این فیلم غریب بود، وقتی فیلمبرداری شروع میشد در صحنه غرق میشدم و فراموش میکردم بخشی از یک فیلم هستم. حس میکنم طبیعی است تماشاگر هم پس از گذشت سالها نسبت به «سفر به چزابه» چنین نگاهی داشته باشد و با دیدن آن متاثر شود. موقع فیلمبرداری «سفر به چزابه» در بعضی سکانسها عوامل گریه میکردند، اما تعدادی از همان سکانسها که مخاطب را احساساتی میکرد حذف شدند.
«سفر به چزابه» پروژه دشواری بود. راه دور و لوکیشنی سخت در هوایی سرد. موقع فیلمبرداری برف زیادی بارید و همه را به دردسر انداخت، اما کار را ادامه دادیم. با همه این دشواریها به ما خوش گذشت. آقای ملاقلیپور گاهی عصبانی هم میشد اما من از او خاطرات خوش به یاد دادم. حرفهای خوبی که درباره فیلم میزد در ذهنم مانده، شوخیهایش و طنز ذاتیاش فراموش نشدنی است.
شیطنت و شوخ طبعی داشت که اگر با شما دوست میشد و میتوانستید آن بخش جذاب شخصیتش را ببینید فراموشش نمیکردید. خوشاقبال بودم که بر تردیدهایش درباره من غلبه کرد و در میانه راه با من دوست شد و این فرصت را یافتم تا آن احوالات ویژه را با او تجربه کنم.
«سفر به چزابه» از دوست داشتنیترین فیلمهای من است. جنگ تاثیر زیادی روی زندگی مردم ما گذاشته. چه آنها که مستقیم در مواجهه با جنگ بودند، چه آنها که با واسطه تحت تاثیر آن قرار گرفتند. به عنوان یک ایرانی خوشحالم که اقبال این را داشتم که در یکی از بهترین فیلمهای رسول ملاقلیپور کنارش باشم. خوشحالم این فرصت به دست آمد تا در یادگاری حضور داشته باشم که صادقانه برای نسل بعد، از واقعیت جنگ میگوید.
رسول ملاقلیپور فیلمسازی درجه یک و تکرار ناشدنی است، در مقایسه با سینماگران همدورهاش بهترین آنها بود و بهترین ماند. بعد از پایان هر فیلم از آن رها میشد و به فکر فیلم بعدی بود. با اوضاع و احوال این روزها، انتشار مداوم اخبار فساد و اختلاس و رشد منفعت طلبی و مادیگرایی، حال و هوایی که بر زندگی ما حاکم است، دلم برای آدمهایی از جنس ملاقلیپور که صادق بودند، تنگ میشود.
برچسبها دفاع مقدس فرهاد اصلانی مسعود کرامتی رسول ملا قلی پورمنبع: ایرنا
کلیدواژه: دفاع مقدس فرهاد اصلانی مسعود کرامتی دفاع مقدس فرهاد اصلانی مسعود کرامتی رسول ملاقلی پور آقای ملاقلی پور سفر به چزابه دفاع مقدس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۱۹۶۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناگفتههایی از مزایده زباله در ایران / پولسازی ۱۰ میلیارد دلاری آشغالها در سال
با وجود اهمیت صنایع بازیافت، این صنایع در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. این در حالی است که اگر مناسبات بازار پسماند و ضایعات شفاف شود با توسعه بازیافت در اقتصاد کشور میتوان سالانه تا ۱۰ میلیارد دلار ارزشافزوده تولید کرد.
با این حال فعالان این حوزه بیش از دو سال است که در انتظار ایجاد یک مجوز برای جمعآوری ضایعات ارزشمند هستند. امین صدرنژاد، دبیر اتحادیه صنایع بازیافت ایران، در گفتوگو با اکونگار، میگوید که اگر انگیزه اقتصادی ایجاد شود، مردم میتوانند ضایعات تفکیک شده خود را درب منازل به فعالان اقتصادی عرضه کنند. بنابراین ساماندهی مجوزها برای تحقق این امر، کلیدی است که میتواند به شکل دومینو تمام مشکلات مدیریت پسماند و صنعت بازیافت ایران را حل کند.
باید برای مردم انگیزه مالی ایجاد کردمهمترین مشکل صنعت بازیافت در حال حاضر چیست؟
همه مشکلات با فرهنگ سازی حل نمیشود؛ بلکه برای بخشی از جامعه باید انگیزه اقتصادی ایجاد شود تا دلیلی برای مشارکت داشته باشند. برای مثال اگر انگیزه اقتصادی ایجاد شود، مردم میتوانند ضایعات تفکیک شده خود را درب منازل به فعالان اقتصادی عرضه کنند.
اما برای اینکه فعالان اقتصادی بتوانند این ضایعات را از مردم بخرند باید مجوز وجود داشته باشد، اما در حال حاضر هیچ مجوزی در این رابطه در کشور وجود ندارد. از طرف دیگر شهرداری هم برای این واحدها مزاحمت ایجاد میکند.
چه نهادی مسئول صدور این مجوز است؟
در سال ۱۴۰۱ در هیئت مقررات زدایی تصویب شد که وزارت صمت نهاد مجوز دهنده فعالان اقتصادی باشد. در حال حاضر بیش از یک سال و نیم از این موضوع گذشته، اما هنوز وزارت صمت اقدامی در این زمینه نکرده و به نظر میرسد برخی مدیران میانی وزارتخانه در این رابطه کارشکنی میکنند. اسفند ماه سال گذشته یکی از معاونان وزارت صمت قول داد موضوع پیش برود، اما آشکارا برخی دفاتر وزارت صمت تلاش میکنند، این کار انجام نشود.
البته در حال حاضر وزارت صمت برای کار صنعتی در حوزه صنایع بازیافت مجوز بهرهبرداری صادر میکند، اما تامین مواد اولیه صنایع بازیافت را کسانی انجام میدهند که پسماندها را جمع آوری و تفکیک میکنند و در این رابطه هیچ مجوزی موجود ندارد.
بنابراین اگر یک شرکتی بخواهد در حوزه جمع آوری فعالیت کند و از منازل ضایعات را جمع آوری، تفکیک و شستوشو بدهد، نمیتواند مجوزی برای این کار دریافت کند. به همین دلیل روزانه افراد زیادی برای دریافت مجوز با دبیرخانه اتحادیه تماس میگیرند، اما پاسخی نداریم که به آنها بدهیم. در اصل اتحادیه دو سال است تلاش میکند این مجوز را ایجاد کند، اما خیلیها در این رابطه کارشکنی میکنند. البته در حال حاضر ممکن است برخی شرکتها که مجوز بهرهبرداری دارند در حوزه جمع آوری هم فعالیت کنند.
غفلت از لجستیک معکوس در ایراناسم این کسب و کار در دنیا لجستیک معکوس است بحث زنجیرههای تامین حلقه بسته را مطرح میکند و دنیا هم در حال حاضر به همین سمت حرکت میکند. برای مثال شرکت BMW اعلام کرده تا سال ۲۰۴۰ دیگر از بیرون شرکت برای تامین قطعات اقدام نمیکند و همه خودروهای جدید را از محصولات موجود میسازد و آنها را بازیافت میکند.
در حوزه ساخت کامپیوترها، لپتاپها و موبایلها هم همین اتفاق در حال محقق شدن است یکی از مزیتهای رقابتی اقتصاد آمریکا در برابر چین هم همین موضوع است، چرا که میتوانند به خوبی ضایعات را جمع آوری و کنترل کیفی کنند و به دست صنعت برسانند. اما در ایران اصلاً چنین رویهای وجود ندارد و وقتی هم میخواهیم مجوز آن را ایجاد کنیم در مقابل آن مقاومت میشود.
البته در حال حاضر یکی از شرکتهای بزرگ ایرانی در حوزه صنایع غذایی هم منحصراً شرکتی برای جمع آوری و بازیافت ضایعات پلاستیکی و مقوایی خود ایجاد کرده که در قالب همان لجستیک معکوس فعالیت میکند.
ارزش اقتصادی زبالهدر حال حاضر چه کسانی کار تفکیک زباله را انجام میدهند؟
شهرداری مسئول مدیریت پسماند است. پسماند چیزی است که از نظر صاحبش زائد محسوب میشود و در سطل آشغال قرار میگیرد. اما ما درباره کالایی صحبت میکنیم که هنوز وارد سطل آشغال نشده و ارزش اقتصادی دارد و اصلاً پسماند نیست که ربط به شهرداری داشته باشد. قوطی پلاستیکی، لپ تاپ یا موبایل دست دوم، کارتن مقوایی و غیره، زباله یا پسماند نیست که به شهرداری ربط داشته باشد، بلکه شهروندان میتوانند این موارد را به عنوان کالایی که ارزش اقتصادی دارد، به شرکتهای بازیافت کننده بفروشند. در این میان ابزاری تحت عنوان شرکتهای جمع آوری وجود دارد که میتوانند این کالاها را از دست افراد به شرکتهای بازیافتکننده برساند.
آیا برای جداسازی ضایعات ارزشمند، فرهنگسازی لازم انجام شده است؟
فرهنگ سازی برای یک قشر کوچکی از مردم جوابگو است و نمیتوان همه جمعیت شهر را با فرهنگ سازی، ترغیب به همکاری کرد. ابزار مهمتر برای این کار ارزش اقتصادی است و در مواردی اگر برای انجام کاری ارزش اقتصادی ایجاد کنید، مردم با شما همکاری میکنند.
آیا ممکن است شهرداری در برابر انجام فعالیت جمعآوری از سوی شرکتها مقاومت کند؟
بر اساس قانون کار شهرداری در حوزه مدیریت پسماند است و هیچ ربطی به این موضوع ندارد. عبارت دقیقتر مدیریت پسماند به عنوان یک خدمت عمومی که واجد ارزش اقتصادی نبوده به شهرداریها محول شده برای این وظیفه ردیف بودجه و امکانات هم دیده شده است.
اما به مرور زمان شهرداری مناطق خود را به مزایده گذاشته و مدام هم قیمت را بالا برده و دیده کسب درآمد از این راه لذت بخش است. این ریل گذاری غلط به دنبال خود یک چسبندگی هم به وجود آورده و حتی بین مدیران شهرداری این رقابت ایجاد شده که بتوانند مناطقی را گرانتر به مزایده بگذارند، تا جایی که درآمد شهرداری از فروش مزایده مناطق به طور ناگهانی در یک سال ۱۰ برابر شد.
در نتیجه این نیاز ایجاد شده که ضایعات ارزشمند با پسماند ترکیب شود تا پیمانکار بتواند آنها را از سطل آشغال جدا کند و بتواند پولی که به شهرداری میدهد را از راههای دیگر تامین کند. یک راه برای پیمانکاران این است که ضایعات ارزشمند همیشه در سطل آشغالها بماند و راه دیگر هم کارگران مهاجر و کودکان کار هستند که نیروی کار ارزان هستند و به طور غیر رسمی به کار گرفته میشوند. بنابراین شهرداری بخاطر درآمدی که از این راه دارد، چشم روی این مشکلات میبندد و فقط سال به سال قیمت مناطق را بالا میبرد.
در این شرایط صنایع بازیافت چگونه مواد اولیه خود را تامین میکنند؟
بسیاری واحدهای تولیدی مجبورند مواد اولیه خود را از بازار غیررسمی، یا تامین کنندگان غیر رسمی که مجوز ندارند، فاکتور رسمی ارائه و مالیات پرداخت نمیکنند، تهیه کنند. این موضوع به صنعت بازیافت ضربه میزند، چراکه فعالان حوزه بازیافت در این شرایط فاکتور رسمی ندارند و چون حلقه قبلی حاضر به پرداخت مالیات نیست، باید مالیات بر ارزش افزوده بیشتر هم پرداخت کند. اما با ساماندهی مجوزها میتوان بخشی از مشکلات را رفع کرد که این موضوع هم نیاز به همکاری وزارت صمت دارد. یکی از مشکلاتی که باعث شد این فرایند طولانی شود، تغییر وزیر صمت بود چرا که با تغییر هر وزیر، معاونان هم تغییر میکند.
ارزش 3.5 میلیارد دلاری زبالهگردش مالی صنعت بازیافت چقدر است؟
در این رابطه اعداد و ارقام دقیق وجود ندارد اما بر اساس تولید کالاهای اولیه و واردات آنها به ایران در ۸ قلم اصلی مثل پلاستیک، فلزات، کاغذ، لاستیک و غیره برآوردهایی انجام شده است که نشان میدهد ارزش کل بازار آنها ۳.۵ میلیارد دلار است، اما فقط ۵۰۰ میلیون دلار مربوط به بازار رسمی است و مابقی مربوط به بازار غیر رسمی است.
همچنین برآورد شده اگر این ۳ میلیارد دلار هم وارد بازار رسمی و به شکل اصولی بازیافت شود، ظرفیت خلق ارزش ۱۰ میلیارد دلاری برای کشور دارد. به عبارت دقیقتر در بهترین شرایط میتوانیم از صنعت بازیافت ۱۰ میلیارد دلار تولید درآمد کنیم.
در این میان برخی معتقدند گر این بازار سر و سامان پیدا کند، درآمد شهرداری از پسماند فروشی کاهش پیدا میکند. اما باید گفت به همان میزان که درآمد شهرداری کاهش پیدا میکند، هزینههای آن هم کاهش پیدا خواهد کرد، چراکه میزان زباله در سطلهای خیابانها کاهش پیدا میکند.
همچنین درآمد شهرداری از محل مالیات برداشت افزوده افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین میتوان گفت در صورت تحقق این شرایط، درآمد شهرداری از حالت غیررسمی به حالت رسمی تغییر پیدا خواهد کرد که در برابر چنین چیزی اصولاً مقاومت وجود دارد.
در مجموع بحث ساماندهی مجوزها کلیدی است که همه مشکلات این حوزه را حل خواهد کرد و مشوقی که وجود دارد واحدهای غیر رسمی مجوز دریافت کنند و رسمی شوند، معافیت مالیاتی است. چراکه زنجیره بازیافت از مالیات معاف است و اگر این مجوز تعریف شود، واحدها با همین مشوق وارد حوزه رسمی میشوند. این کلید میتواند به شکل دومینو تمام مشکلات مدیریت پسماند و صنعت بازیافت ایران را حل کند.
کانال عصر ایران در تلگرام