اشعار سید محمد سادات اخوی و شهریار برای محرم
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۲۱۳۶۹
اشعار زیبای سید محمد سادات اخوی و شهریار برای محرم را در این خبر بخوانید.
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، سید محمد سادات اخوی و شهریار که دوتا از شاعران به نام کشور هستند در سال 96 دوتا از زیباترین اشعار را برای ماه محرم سرودند.
شعر سید محمد سادات اخوی برای محرم
تکریمِ تماشای تو، لازم شده بر «حور» .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پای دل عالم به حریم تو، گرفتار...
دلها به تمنّای عَلَمهای تومأمور
از داغ لب خشک تو، محزون شده عالَم...
در محفل سوگت، دل غمگین شده مسرور
صیاد دل عالمی و رسم، همین است:
افتند غزالان به تمنای «تو»، در تور
«بینالحَرَمین» تو، مسیر دل و چشم است...
فرقی نکند «زائر نزدیک» تو... با دور
در محضر تو، هدیهٔ ما، قطرهٔ اشک است
این است همان مختصر و اندک مقدور
«زخم» است دلم از اثر نقد عزایت...
زخمی که محرمبهمحرم، شده ناسور
وصف سخن و جلوهٔ یک عمر حضورت...
دایم شده بازیچهٔ دلهای کر و کور
موسای سخن، بسته لب از پرسش و پاسخ
اوقات تَکَلُّم شده وقف «تو» در این طورای کاش که بی «معرفت سوگ» نمانم...
تا آن که نماند هدف پاک تو، محصور
شایستهٔ شأنت، سخن پست نباشد....
اما کَرَمت، جور کند شیوهٔ ناجور
درگاه سلیمانی تو، تکیهٔ سوگ است
از لطف تو دارد سِمَت خادمیات، مور
شک نیست اگر خادم درگاه تو باشم...
مانند غبارم که بپاخاسته در نور
زنجیرزنی... سینهزنی... تعزیهخوانی...
«عرض ادب» ماست به آن «سینهٔ مَکسور»
در تکیه و... در خانه و... در کوچه و... بازار...
هرگز نرود از نظر... آن حَنجر مَنحور
آنسو، تو و عشاق زلالی که شهید ند
اینسو، منم و غفلتِ تکراریِ منفورای کاش تنم رایحهٔ عشق بگیرد...
آن لحظه که با «سِدر» بیامیزد و «کافور»ای کاش شود کهنهحصیری کفن من....
اما دم آخر شود از مِهر تو مَمهور
بیشتر بخوانید:مسلم ابن عقیل که بود و چه بلایی سرش آمد؟
شعر شهریار برای محرم
شیعیان! دیگر هواى نینوا دارد حسین
روى دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبۀ جدّش به اشکى شُست دست
مروه پشت سر نهاد، امّا صفا دارد حسین
مىبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوى منا دارد حسین...
او وفاى عهد را با سر کند سودا ولى
خون به دل از کوفیان بیوفا دارد حسین...
آب را با دشمنان تشنه قسمت مىکند
عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین...
دست آخر کز همه بیگانه شد، دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جاى نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین، گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
کاندرین گوشه عزایى بىریا دارد حسین
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: عزاداری محرم اشعار مذهبی برای محرم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۲۱۳۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عملیات در محل تجمع و عیش و نوش مستشاران آمریکایی به روایت حسین مظفر
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حسین مظفر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزیر اسبق آموزش و پرورش و از اعضای گروه توحیدی صف در ورامین درباره ماجرای نخستین ارتباطش با شهید محمد بروجردی و جانباز شهید احد ترشیچی میگوید: «پیش از انقلاب در محله اتابک معلم بودم، زمان بازگشت از مدرسه به ورامین، در مینیبوس با این شخصیت آشنا شدم؛ محمد قمی از دانشآموزان فعال مدرسه هم همراهم بود.
آنگونه که فارس روایت میکند، گفتگوی کوتاه ولی دلنشین من با احد این چهره ساده و بی آلایش و پیشنهاد او برای فروش کتابهایش، قرار ملاقات ما را به منزل محقر او در مامازند ورامین کشاند. دیدن کتابهای تاریخی، معارف و سیاسی و خرید آنها باب رفت و آمد و گفتگویمان را گستردهتر کرد و ابعاد جدیدی از شخصیت و اندیشه احد برایم آشکارتر شد. احد، خود، همسر، خانه و زندگیاش را وقف مبارزه کرده بود. او برای تأمین هزینههای مبارزه از فروش کتابهایش هم ابایی نداشت.»مظفر ادامه میدهد: «در گذر زمان و ارتباطهای بعدی با اطمینان یافتن احد، آشنایی با محمد بروجردی با نام مستعار محمود رقم خورد . در واقع رابط آشنایی من با شهید بروجردی، احد ترشیچی بود و کار من و او را به ارتباط تشکیلاتی با بخشی از گروه توحیدی صف کشید. رفتن به کوه، تمرین خودسازی در شرایط سخت، آموزش کار با اسلحه، تاکتیک، تهیه و تولید مواد برای ساخت بمبهای انفجاری رابطه ما را محکمتر کرد.»
مظفر ماجرای خرید مواد شیمیایی با ترفند تجهیز آزمایشگاه مدرسهای که در آن تدریس میکرد، را اینگونه روایت کرد: «شهید بروجردی انجام عملیات در محل تجمع و عیش و نوش مستشاران آمریکاییها در کافه خوانسالار را مطرح کرد. توفیق انجام این عملیات از بنده سلب شد؛ اما عباسعلی احمدی و علی تحیری(مصطفی) از مسئولین ارشد نظامی گروه توحیدی صف، عهدهدار این مأموریت شدند که در این عملیات عباسعلی احمدی به شهادت رسید.»
جانباز شهید «احد ترشیچی» متولد ۱۵ فروردین ۱۳۳۶ بود. جانبازی که از چهرههای مبارز قبل از انقلاب اسلامی و از دوستان شهید محمد بروجردی بود. مرد مجاهد و مبارزی که یکبار در دوران شاهنشاهی مجروح شد و ۳ بار هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس. آن هم جراحتی که چندین بار او را برای معالجه به خارج از کشور کشاند. او سرانجام ۱۵ فروردین ۱۳۷۵ بعد از تحمل ۱۴ سال جانبازی به شهادت رسید و در قطعه ۲۹ بهشت زهرا(س) آرام گرفت.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899254