گواهی فوت جاویدالاثر کاظم اخوان به دستور چه کسی صادر شده است؟+سند
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۲۶۹۰۹
صراط: چهاردهم تیر سال ۱۳۶۱، اتومبیل هیئت نمایندگی دیپلماتیک کشور حین ورود به شهر بیروت و بههنگام عبور از پست ایست و بازرسی توسط مزدوران حزب فالانژ لبنان متوقف شده و چهار سرنشین خودروی مزبور بهرغم مصونیت دیپلماتیک، توسط آدمربایان دستنشانده رژیم تروریستی بهگروگان گرفته شدند. در این آدمربایی سردار احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت ایران و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی بهاسارت درآمدند و طی اخباری رسمی و غیررسمی بعداً تحویل رژیم صهیونیستی داده شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش تسنیم، هر چند گمانه زنیها بسیار است و حدود چهار دهه است که پرونده چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی همچنان باز است. برخی از فرماندهان دفاع مقدس تحلیلهایی در باب شهادت این افراد ارائه میکنند و برخی دیگر نیز استدلالهایی برای زنده بودن آنان را مطرح میکنند. اما تا کنون هیچ یک از مقامات رسمی مدرکی دال بر شهادت و یا زنده بودن این افراد را ارائه ندادهاند و هر ساله بر پیگیری پرونده این افراد و مطالبه وضعیت آنان از رژیم صهیونیستی مطرح میشود. هر ساله یکی از شایعات در مورد وضعیت این افراد قوت میگیرد و رسانهها نیز واکنشهای مختلف را بازتاب میدهند.
از آنجایی که سندی مبنی بر شهادت چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی نیست، طبق قانون هیچ قاضی و در هیچ دادگاهی نمیتواند حکم به فوت یا شهادت این افراد بدهد. اجازه نمیدهد ارث و میراثی تقسیم شود. اگر همسری داشته باشد اجازه نمیدهد ازدواج کند، چون شرعاً، عرفاً و قانوناً مبنا بر مفقودالاثر بودن این افراد است. حتی اگر سندی بر کشته شدن این افراد ارائه شود، باز هم آنچه تصویب خواهد شد، حکم بر شهادت اینافراد است نه وفاتشان.
با این وجود اداره ثبت احوال منطقه یک مشهد (محل ولادت کاظم اخوان از همراهان حاج احمد متوسلیان) در اقدامی عجیب در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۱ گواهی وفات (و نه شهادت) کاظم اخوان را صادر کرده است. اینکه صدور اینگواهی به درخواست چه کسی بوده و یا زمان و مکان وفات او کی و کجا است، در این سند رسمی نیامده است.
این ثبت فوت مستقیم و بدون مستندات، توسط ثبت احوال بدون درخواست خانواده ثبت فوت شده است. یعنی دولت خود رأسا بدون اخذ مستندات اقدام کرده است تا پرونده او را مختومه کند. برای همین درخواست کننده ندارد، اما سند رسمی است. خانواده کاظم اخوان درخواست ابطال این سند را که بدون هرگونه اطلاع آنها صادر شده، دادهاند.
حسین اخوان برادر جاویدالاثر کاظم اخوان با اشاره به صدور این گواهی فوت گفت: مدتی بود که حقوق برادرم واریز نشده بود. اخیرا وقتی به بانک مراجعه کردیم تا درباره وضعیت حقوق او اطلاعی کسب کنیم گفتند که کد ملی او منقضی است؛ و نهایتا مشخص شد سال ۹۱ بدون هیچ اطلاعی به خانواده و بدون هماهنگی برای کاظم اخوان گواهی فوت (!) صادر شده است. گواهی صادر شده را دریافت کردیم و مطالبه کردیم که وقتی هیچ منبع رسمی اعلام بر فوت این چهار دیپلمات نداشته است، شما طبق چه سندی چنین گواهی را صادر کردهاید؟ وضعیت را گزارش دادیم، اما هنوز نتیجهای نگرفتهایم.
وی افزود: فقط اوضاع وخیم به صدور گواهی فوت ختم نمیشود بلکه سالهاست وضعیت بازنشستگی، پاداش خدمت و زمین متعلق به کاظم اخوان نیز نامشخص و بلاتکلیف است و کسی کاری در راستای رسیدگی به اینگونه پروندهها انجام نداده است. بارها با مسئولین امر صحبت کردهایم و بر استثنایی بودن پرونده این چهار نفر در کل جغرافیای ایران تأکید کردهایم، اما نتیجهای حاصل نشده است.
ظاهرا برخی از مسئولین و دستگاههای مختلف کشور به جای مطالبه و مشخص کردن وضعیت بلاتکلیف چهار دیپلمات ایرانی و کمک به تسهیل مشکلات خانوادههای آنان با صدور چنین گواهی فوتی تلاش بر تغییر شرایط با تحلیل خود را دارند که خود میتواند خیانتی در حق این افراد باشد و یا در خوشبینانهترین وضعیت، غفلت از وضعیت صدور گواهی فوت یا مشکلات خانواده این چهار دپلمات ربوده شده باعث رخ دادن چنین فاجعهای شده است؟
کاظم اخوان در سال ۱۳۳۴ در شهر مشهد متولد شد و به دلیل تقارن با میلاد امام کاظم (ع)، خانواده نام کاظم را برای مولود خود برگزیدند. او با آغاز جنگ تحمیلی خود را به اهواز رسانیده و به ستاد جنگهای نامنظم پیوست و در دهها عملیات رزمندگان بر علیه دشمن متجاوز با دوربین عکاسی خود در گرماگرم نبرد حضور یافت. او یک رزمنده بسیجی هنرمند بود که هنر عکاسی در وی با جنگ متولد شد. در طول یک سال و نیم زندگی مداوم در جبههها موفق شد، صحنههایی بدیع و استثنایی را به تصویر بکشد. او با شهادت دکتر چمران برای شهادت بیتابی میکند و در حمله کرخه جزو بچههای خط شکن گروه شهید ماهینی شرکت میکند. در این زمان خبرگزاری پارس که بعدا خبرگزاری جمهوری اسلامی شد عکسهای کاظم را مورد بررسی قرار داده و از او دعوت به همکاری میکند.
در اولین نمایشگاه بزرگ عکس جنگ در سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، که در موزه هنرهای معاصر برگزار شد و در آن ۷۵ عکاس حرفهای و آماتور شرکت داشتند، بنا به آرای داوران عکسهای اخوان مقام اول را کسب کرد. او در تیرماه ۱۳۶۱ بعد از حمله گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان، همراه یک هیأت دیپلماتیک داوطلبانه عازم دمشق شد، این بار قصدش این بود با دوربینش اشغالگران صهیونیست را نشانه رفته و با به تصویر کشیدن مقاومت مردم فلسطین و لبنان، چهره جنایت پیشگان اسرائیلی نژادپرست را برملا سازد؛ اما قبل از ورود به بیروت، در پست بازرسی نیروهای فالانژ وابسته به صهیونیستها، در ۱۴ تیرماه ۱۳۶۱ و در توطئه مشترک صهیونیستها و فالانژها ربوده شد و از آن تاریخ تاکنون، معلوم نیست که شهید است یا اسیر.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: گواهی فوت جاویدالاثر کاظم اخوان ثبت احوال شهادت آدم ربایی گروگانگیری رژیم صهیونیستی صراط چهار دیپلمات کاظم اخوان گواهی فوت ربوده شده صادر شده ربوده شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۲۶۹۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلش برای «آسید کاظم» پر میکشید
دلش تنگ شده بود برای دنیای آسید کاظم، برای آن همه عاطفهای که در آن دوران جریان داشت، برای مردی که برای کبوترش گریه میکرد ...
محمود استادمحمد دلش برای همه این چیزها پر میکشید.
به گزارش ایسنا، حالا سالهاست که محمود استادمحمد مهمان قطعه هنرمندان بهشت زهراست ولی «آسید کاظم» او همچنان به زندگی خود ادامه میدهد. در این سالها چند بار کارگردانهای جوان تئاتر این نمایشنامه را به صحنه بردهاند و فردا (شنبه ۸ اردیبهشت ماه) هم قرار است قاسم زارع آن را در تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامهخوانی کند.
این برنامه، بهانهای شد برای ما که کمی به سالهای دورتر برگردیم و با مرور خاطرات گذشته، بخشی از دلتنگیهای خود را برای تئاتری که داشتیم، برطرف کنیم.
محمود استادمحمد که نامش با نمایشنامه «آسید کاظم» گره خورده است، در گفتگویی که به مناسبت برگزاری بزگداشتش در سی و یکمین جشنواره تئاتر فجر با ایسنا داشت، درباره نمایشنامه «آسید کاظم» که خودش هم آن را بسیار دوست میداشت، گفته بود : «آسید کاظم» را خیلی دوست دارم، خودم هم به عنوان یک فرهنگ عتیق به آن نگاه میکنم. چند وقت پیش که محمد رحمانیان آن را نمایشنامهخوانی کرد، یک اجرایش را دیدم. محمد نه تنها زبان مردم را خوب میشناسد، ادبیات را هم خوب میشناسد اما وقتی بازیگران محمد، متن را اجرا میکردند احساس کردم که این متن نسبت به این بازیگران چقدر عتیق است! چقدر زبان این نمایش، دنیا آدمهای این نمایش در فرهنگ سپری شده معاصر قرار گرفته است. من دنیای «آسیدکاظم» را خیلی دوست دارم، گاهی حسرت این دنیا را میخورم که چقدر محترم بود، چقدرعاطفی و چقدر ریشهدار بود. از اینکه یک انسان بنشیند برای کبوترش گریه کند، حسی به من دست میدهد که نمیتوانم بگویم زیباست چیزی فرای زیبایی است.»
او که در ۲۰ سالگی این نمایشنامه را نوشته بود، درباره حال و هوای جوانان همدوره خودش چنین گفته بود: «فکرش را بکن، مونولوگ «آدم از روزی که تو خشت مییاد تا روزی که رو خشت بیفته، بدبخته...»، ما کجا بودیم و یک جوان ۲۰ ساله چگونه به زندگی نگاه میکرد!»
ما اما شگفتزده شده بودیم که او چگونه در نخستین روزهای جوانی خود چنین نمایشنامهای نوشته و او در پاسخ به حیرتزدگی ما گفته بود: «متن را در ۲۰ سالگی نوشتم. در ۲۰ سالگی خیلی کارهایم را کرده بودم. قبل از ۲۰ سالگی دو نمایش کارگردانی کرده بودم. آن وقتها ریتم ما تند بود. حکم زمانه بود. فقط من نبودم. بیضایی در چند سالگی «نمایش در ایران» را نوشت. اینکه یک نفر زیر ۲۰ سالگی نگاه تاریخی داشته باشد، خیلی مهم است چون نوشتن تا نوشتن با نگاه تاریخی دو مساله است. عباس نعلبندیان هم زیر ۲۰ سالگی چند اثرش را نوشته بود.»
حالا و با تغییرات هر روزهای که تئاتر ما داشته است، نمایشنامه «آسید کاظم» هم واقعا گویی از عهد عتیق میآید و اما همچنان بخشی از بدنه تئاتر ما دلتنگ جهانی است که این نمایشنامه روایت میکرد. شاید به دلیل همین دلتنگی است که قاسم زارع هم تصمیم به خوانش این نمایشنامه گرفته. او قرار است با همراهی مسعود کرامتی، قاسم زارع، بهرام ابراهیمی، فرهاد بشارتی، بهرام درخشان، علی عطاییحور، حسن شفیعی، دانیال ابراهیمی، آیدا قدرتی ساعت ۲۰ فردا، در هشتمین روز ماه اردیبهشت این نمایشنامه را در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه خوانی کند.
انتهای پیام