کومله شهر توریست پذیر معرفی می شود
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۳۵۸۰۰
مهدی پور با تاکید بر معرفی شهر کومله به عنوان شهر توریستی و اینکه ظرفیت ها باید توسط اصحاب رسانه معرفی شود، گفت: امیدواریم با تعامل خوب بین اعضای شورا و شهرداری کومله کارنامه درخشانی از این دوره به انعکاس مردم برسد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از لنگرود، « منوچهر مهدیپور » در نشست خبری با اصحاب رسانه که امروز( سه شنبه، ۲۱ مرداد) در دفتر شهردار برگزار شد، با تبریک روز خبرنگار به طلایه داران جبهه آگاهی، گفت: مهم ترین ویژگی خبرنگاران، عشق و علاقه به این حرفه مقدس است که سختی و مشقت های این مسیر را تحمل کرده و چشم و گوش مردم و مسئولان می شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهردار کومله با بیان اینکه مسئولان قدر زحمات خبرنگاران را می دانند، افزود: رسالت امروز خبرنگاران سنگین تر از گذشته است و با وجود وضعیت کنونی و شرایط اقتصادی و شیوع بیماری کرونا این خبرنگاران هستند که باید با انعکاس اخبار صحیح، امیدآفرینی را در جامعه گسترش دهند چرا که دشمنان قسم خورده نظام به دنبال انعکاس اخبار مایوس کننده هستند.
مهدی پور با اشاره به عملکرد نه ماهه شهرداری کومله( بدو ورود تا کنون) و اینکه اقدامات انجام شده تاکنون اندک و در خور شان مردم کومله نبوده است، تصریح کرد: امیدواریم با تعامل خوب بین اعضای شورا و شهرداری اقدامات خوبی در سطح شهر انجام شود و کارنامه درخشانی از این دوره به اطلاع مردم برسد.
شهردار کومله با تاکید بر معرفی شهر کومله به عنوان شهر توریستی و اینکه ظرفیت ها باید توسط اصحاب رسانه معرفی شود، اذعان کرد: سامان بخشی سیستم اداری، تهیه طرح جامع تفضیلی، لوله گذاری ۳ کیلومتری دفع آبهای سطحی، دو هزار و ۶۰۰ مترمربع روکش آسفالت، دیوارنگاری، احداث خیابان طبیعت، تملک زمین ورودی شهر برای احداث میدان و خرید چهار دستگاه ناوگان ... بخشی از اقدامات انجام شده است.
مهدی پور ادامه داد: احداث سد پهلوان بست و خیابان شهید رجایی موجب توسعه شهر به سمت رودخانه شلمانرود می شود.
شهردار کومله با بیان اینکه دو پروژه ساماندهی نگین سبز و پیاده رو استخر شهر کومله در دستور کار شهرداری قرار دارد، تصریح کرد: کلنگ زنی یادمان شهدا شهر کومله همزمان با شروع یادواره شهدای کومله، بهره برداری از پارک باغ سیزده بدر شهید رزاقی تا چهار آینده، احداث واحد خدمات شهری در هفته دولت از دیگر برنامه های پیش بینی شده شهرداری است.
مهدی پور در پایان با تاکید براینکه کارهای آینده شهرداری کومله کارشناسی شده است، اذعان کرد: خواسته مردم و رضایت شهروندان از اولویت های مهمی است که به زودی نیز استارت پروژه های بزرگی در این شهر زده خواهد شد.
منبع: شبستان
کلیدواژه: خیابان طبیعت نگین سبز شهرداری کومله شهر کومله مهدی پور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۳۵۸۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد
این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه در ادامه میآید ماحصل همکلامی ما با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بود
سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمه
خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدس
همرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیر
قبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدر
خیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی