Web Analytics Made Easy - Statcounter

کتاب «تیمار غریبان» خاطرات سکینه محمدی نوشته پروین کاشانی‌زاده، خاطرات یک بانوی پرستار از دوران جنگ ایران و عراق در بیمارستان OPD شرکت نفت آبادان را به تصویر می‌کشد.

سکینه محمدی یکی از سوپروایزرهای بیمارستان نفت آبادان در زمان جنگ تحمیلی بود و در این کتاب خاطراتش از رویدادهای تلخ آن زمان را بیان و به جزئیات مختلفی از جمله رسیدگی پرستاران و درمانگران به مجروحان جنگی اشاره می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کتاب «تیمار غریبان» خشونت‌های جنگ و جبهه را از زبان زنی قدرتمند مطرح می‌کند و در خلال به تصویر کشیدن این حقایق تلخ، بافت فرهنگی و اجتماعی مردم آبادان در زمان جنگ را نیز به نمایش می‌گذارد.

در بخشی از کتاب «تیمار غریبان» می‌خوانیم:

هجدهم اسفند همان سال احساس کردم توده‌ای در سینه‌ام هست. باز هم گرفتار بیماری شده بودم؛ بیماری‌ای که می‌دانستم نه‌تن‌ها من، بلکه همسر و فرزندانم را بار دیگر درگیر خواهد کرد. نزد دکتر رفتم. برایم ماموگرافی نوشت. جواب ماموگرافی وجود یک توده را تأیید می‌کرد. روزهای آخر سال ۱۳۸۰ بود و پزشک متخصص در شهر نبود. مشکلات کار و خانه سبب شد توجهی جدّی به بیماری‌ام نشان ندهم. همسرم مدام به من تذکر می‌داد و از من می‌خواست هرچه زودتر درمان را شروع کنم؛ ولی مسئلۀ به این مهمی را پشت گوش انداختم. خرداد سال ۱۳۸۱ رسید و من بالاخره نزد دکتری در آبادان رفتم. ایشان نمونه‌برداری کرد و نمونه را به پاتولوژی فرستاد. بعد از مدتی جواب آزمایش به دستم رسید که توده از نوع بدخیم است و باید سینه کاملاً برداشته شود. غلام‌رضا، به دلیل موقعیت شغلی‌اش، زیاد در خانه نبود. اصلاً بیشتر روزها خارج از آبادان بود. از قضا همان روز به خانه آمد. جواب را گرفته بودم و نمی‌دانستم با توجه به مشکلات و حجم کارش به او جریان را بگویم یا نه. ما به هم قول داده بودیم هیچ اتفاقی را از هم پنهان نکنیم. این موضوعْ موضوع کوچکی نبود؛ مسئلۀ مرگ و زندگی بود و او هم حق داشت که از وضعیت من مطلع باشد. تصمیم گرفتم بعد از شام به او بگویم. بدون اینکه بچه‌ها متوجه شوند، به او گفتم: «می‌خوام یه موضوعی رو بهت بگم!»

غلام‌رضا، مثل همیشه، با روی گشاده و آرام، گفت: «سراپا به گوشم حاج خانم. خیره!»

گفتم: «راستش آزمایش نشون داد تودۀ سرطانی و از نوع بدخیمه.»

2323

کد خبر 1422155

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: ادبیات داستانی ۴۰ سالگی دفاع مقدس پرستار تیمار غریبان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۷۷۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشاغل بهاره در تهران قدیم | کاهگل‌مالی و یخ‌فروشی

همشهری آنلاین- صفورا صادقی: تهرانی که امروزه می‌بینیم و در آن زندگی می‌کنیم شاید برای پدران و مادران و بزرگترهایمان هیچ شباهتی به گذشته ای که آنها گذرانده اند ندارد. از آب و هوا و شکل و شمایل ساختمانها و خیابانها و کوچه ها، تا مدل لباس پوشیدن و صحبت کردن مردم، گزینه «تغییر» در تمامی لایه های آشکار و پنهان زندگی پایتخت‌نشینی دیده می‌شود. با ورود فصل بهار و پایان زمستان در گذشته تهران مشاغل جدیدی به وجود می‌امد که شاید امروزه نه تنها دیگر اثری از آنها باقی نمانده است، بلکه شنیدن قصه این مشاغل هم باعث تعجب نسل امروز شود.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

نصرالله حدادی، تهران شناس، در این باره توضیح می‌دهد: «در تهران دهه۳۰و ۴۰ بعد از اتمام زمستان سخت و پربارش برای مردمی که شغل اغلب آنها زراعت بود و با آمدن سرما و برف و باران کسب و کار آنها نیز تعطیل میشد، نو شدن فصل مصادف بود با رونق مشاغلی که در آن زمان مرسوم بود.

شغل کاهگل‌مالی

از زمستان های سرد و پربارش قدیم زیاد شنیده ایم ولی شاید کمتر بدانیم بعد از این سرما و بارش برای ساختمان های کم استقامت آن زمان تهران چه اتفاقی می‌افتاد. حدادی می‌گوید: «در تهران قدیم بعد از چله کوچیکه و چله بزرگه و بارش برف و باران با شروع فصل بهار، زمان بازسازی و درست کردن سقف کاهگلی خانه‌ها بود. در فصل بهار شغل «کاهگل مالی» از مشاغل رایج آن زمان بود. در کوچه‌ها می‌گشتند و صاحب هر خانه‌ای که نیاز به تعمیرات داشت، سقف خانه و در و دیوارش را با «کاهگل» که ترکیبی از ملات کاه و گل رس، نمک و آب، بود درست می کرد. ملات کاهگل خانه ها را در برابر رطوبت مقاوم و محافظت می‌کرد.

یخ‌فروشی

حدادی ادامه می‌دهد: «یک زمانی خوردن آب خنک برای تهرانی ها حسرت بود و دسترسی به آن در ماههای گرم سال به آسانی ممکن نبود. در دهه ۳۰ شغل یخ فروشی در پایتخت وجود داشت و با گرم شدن هوا کامیون های قدیمی یخ‌ها را حمل می‌کردند و به دکه‌های یخ‌فروشی که معمولا سر چهارراه ها بودند میرساندند. صاحبان دکه روی یخ‌ها را با چند لایه گونی خیس می‌پوشاندند تا آفتاب دیرتر آنها را ذوب کند و معمولا در سایه قرار می‌دادند.

آنها یک وسیله برای تکه کردن یخ ها داشتند که چنگک مانند با نوک تیز بود به قطر حدودا دو سانتی متر که یخ‌فروش با این وسیله یخ‌ها را تکه‌تکه می‌کرد و می‌فروخت. این یخ ها صبح خیلی زود قبل از طلوع آفتاب به دکه‌ها می‌رسیدند و تا بعد از ظهر فروش می‌رفتند. قیمت هر قالب یخ ۳ قران بود. در حال حاضر هم فروش یخ وجود دارد آخرین بار قیمت بالای ۲۰۰ هزار تومان برای هر قالب دیدم که مربوط به چند ماه قبل است.

نقل است از آقاسید مهدی قوام که روزی از جلوی یخ فروشی رد می‌شد و دید صاحبش با صدای بلند داد می‌زند یخ هایم آب شد بخرید ... دیدند آقا سید مهدی شروع به گریه کرد. از او می پرسند چرا گریه میکنی گفت این مرد برای آب شدن یخ‌هایش گریه می‌کند من چطور برعمر رفته ام گریه نکنم...»

کد خبر 846990 برچسب‌ها مهارت‌ها شغل شهردارى تهران

دیگر خبرها

  • وظیفه شیعیان در دوران غیبت زمینه‌سازی و آماده کردن شرایط برای ظهور امام زمان(عج) است
  • خنثی‌سازی فتنه مدعیان دروغین مهدویت توسط امام صادق (ع)
  • معلمی با کوله باری از خاطرات مبارزه با ظلم و ستم
  • مشاغل بهاره در تهران قدیم | کاهگل‌مالی و یخ‌فروشی
  • رهاسازی ۵ پرنده در طبیعت تالاب بیشه دالان بروجرد
  • ورود توده هوای ناپایدار در خراسان جنوبی 
  • وداع با جانباز و آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس
  • ویدیو/ خاطره‌بازی با معلم‌ها؛ داستان شیرین‌ترین کتک دنیا
  • خانه موزه‌ای در تهران که نماد عقل و عشق است
  • اردیبهشت زمان سفر سرزمین لاله های سر به زیر