Web Analytics Made Easy - Statcounter

رویداد۲۴ چندی قبل، مرگ پسر جوانی بر اثر سوختگی به بازپرس جنایی پایتخت اعلام شد.

به دنبال اعلام این خبر، تحقیقات آغاز شد و در بررسی‌های اولیه مشخص شد که ایمان، پسر ۲۴ ساله و دوست دخترش حدود ۵ روز قبل در حالی که دچار سوختگی شده بودند، به بیمارستان منتقل شده‌اند، اما به دلیل اینکه درصد سوختگی ایمان بالا بود، وی جان باخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



مادر ایمان در تحقیقات اولیه به مأموران گفت: پسرم ۵ سال قبل از شهرمان به تهران آمد و در خانه‌ای واقع در غرب تهران ساکن بود. او مغازه لوازم آرایشی دارد. چند روز قبل یکی از دوستانش با من تماس گرفت و گفت که پسرم تصادف کرده و از ما خواست خودمان را به تهران برسانیم. اما ساعتی بعد دوباره با من تماس گرفت و این بار گفت که پسرم دچار سوختگی شده است. بلافاصله خودمان را به تهران رساندیم. پسرم در بیمارستان بستری بود، اما مدام می‌گفت خوب می‌شوم و مشکلاتم را حل می‌کنم. فقط می‌دانم که مدتی است با دختری به نام المیرا دوست شده است.

در بازرسی از خانه پسرجوان دست نوشته‌ای پیدا شد که داخل آن المیرا و ایمان به هم تعهد داده بودند که هیچ وقت به یکدیگر خیانت نکنند و المیرا با مهریه ۱۴ سکه طلا به عقد ایمان دربیاید.

اما همسایه‌ها در تحقیقات پلیسی از درگیری دختر و پسر جوان در روز حادثه خبر دادند و مدعی شدند زمانی که وارد خانه آن‌ها شدند، ایمان و المیرا دچار سوختگی شده بودند که با اورژانس تماس گرفته و به بیمارستان منتقل شده‌اند.

المیرا که او نیز در این ماجرا دچار سوختگی شده بود، پس از بهبودی در تحقیقات گفت: دو سال قبل برای خرید لوازم آرایش به مغازه ایمان رفته بودم که با او آشنا شدم. بعد از مدتی دوستی متوجه شدم که از نظر روحی مشکل دارد. او دست بزن داشت و چندین بار مرا کتک زده بود.
بیشتر بخوانید: خودکشی وحشتناک دختر ۱۸ ساله به خاطر زیبایی اش! +عکسوی ادامه داد: چند باری از من خواستگاری کرد، اما هر بار به او پاسخ منفی دادم و زمانی که او با جواب منفی من مواجه شد، آزار و اذیت‌هایش را بیشتر کرد. زمستان سال گذشته به دوستی‌ام با ایمان پایان دادم، اما او دست بردار نبود و مدام پیام می‌فرستاد.

روز حادثه نیز به بهانه تولدم، مرا به خانه‌اش دعوت کرد، اما فقط چند ساعت بعد دوباره دعوای‌مان شد. صدای داد و فریاد ما، باعث شد مدیر ساختمان متوجه شود و زنگ خانه را به صدا درآورد. اما ایمان گفت موضوع شخصی است و به ناچار مرد میانسال رفت. او مرا تهدید به مرگ کرده و گفته بود اگر با او ازدواج نکنم، مرا به قتل می‌رساند و به عراق فرار می‌کند.

دختر جوان ادامه داد: ایمان ظرف الکل دو لیتری که داخل خانه بود را روی خودش و من ریخت. فندک را کشید و هر دویمان آتش گرفتیم. با سر و صدای ما، همسایه‌ها آمدند، اما قبل از رسیدن آن‌ها خودمان را خاموش کردیم. ۵ روزی که ایمان در بیمارستان بستری بود، مدام از طریق پرستار‌ها به من پیام می‌داد. حتی چند باری هم به من زنگ زد و پیامک داد و ابراز پشیمانی و بخشش کرد.

با اظهارات دختر جوان، تحقیقات در رابطه با این پرونده به دستور بازپرس ساسان غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت ادامه دارد. منبع: ایلنا لینک کوتاه: کپی در کلیپ بورد کپی لینک خبر های مرتبط

منبع: رویداد24

کلیدواژه: رویداد24 حوادث اخبار حوادث دچار سوختگی شده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۸۰۷۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطان‌صفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه می‌کرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بی‌تجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.

من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک می‌زد. با وجود این چاره‌ای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانواده‌ام بسیار ضعیف بود و نمی‌توانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است

حامد شب‌ها دیر به خانه می‌آمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نه‌تنها هیچ‌گونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمی‌توانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینه‌های پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چاره‌ای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.

وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچ‌گونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکت‌های خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.

در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانه‌روزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیه‌ای را فروختند.

در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانه‌ای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.

دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارک‌های مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابان‌های حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابان‌ها رها کرد و گریخت.

من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانواده‌ای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمده‌ام تا از آن مرد شیطان‌صفت شکایت کنم.

با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.

کد خبر 849567 برچسب‌ها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران

دیگر خبرها

  • داستان قتل مدیر عالیرتبه شهرداری تهران با خیانت همسرش
  • قتل یکی از مدیران شهرداری به دست همسرش
  • واکنش مطهری به ماجرای دختـر دف‌زن | خانم‌های مجلس به لاک غلیظش معترض بودنـد!
  • فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...
  • سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد
  • راز قتل مرد جوان پس از ۳ ماه برملا شد
  • سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد/ همدستی خیانت‌آمیز زن جوان با مرد همکار
  • سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد | همدستی خیانت‌آمیز زن جوان با مرد همکار
  • همدستی زن جوان با مرد آشنا برای قتل شوهرش
  • ۴ نفر در ارتباط با پرونده گم‌شدن دختر کلاله‌ای دستگیر شدند