۶۴ میلیون مخاطب صداوسیما از کجا میآیند؟ / تیک آبی رسانۀ ملی!
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۹۲۵۶۰
طبق آخرین آمار مرکز تحقیقات صداوسیما، رسانه ملی ۸۰ درصد مخاطب دارد. ۸۰ درصد از ۸۰ میلیون به عبارتی میشود ۶۴ میلیون، حالا صداوسیما مانده است و ۶۴ میلیون بیننده و ما همان مردمِ در انتظار فالو بک نشستهایم!
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- نرگس مرادی؛ زمانی که خبرها از آمارِ بینندگان و شنوندگان رسانهملی حرف میزنند، ذهنم ناخودآگاه سراغ همان صفحههای میرود که تیک آبی را گرفتهاند و میلیونِ فالوئرهایشان از دستشان در رفته است.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته اینها به شرطیست که تعریفمان از مخاطب چیز دیگری باشد، با تعریفی که مرکز تحقیقات صداوسیما دارد اگر برای یکبار هم گوشۀ چشممان به تلویزیون خورده باشد یا در یکی از تاکسی خطیها آوای رادیویی گوشمان را نوازش کرده باشد، همه ما در هرچه با شکوهتر کردن این آمار شریکایم. مرکز تحقیقاتِ صداوسیما یکی از مهمترین مراکزی است که هر ماه آماری از میزان مخاطبان و درصد اعتماد آنان به رسانه ملی و شبکهها ارائه میدهد و طبق همین آمار، شبکهها و برنامهها را رتبه بندی میکند. با اینکه ادعا میشود این آمارها تقریبا درست است و با درصد خطای بسیاری کمی گرفته میشود، اما انگار کسی نمیخواهد عددی به بزرگی ۶۴ میلیون را باور کند. مخاطب به مثابۀ فریب
اینکه دستمان را آنقدر باز بذاریم تا هرکسی در شعاع چند متریمان هم پیدایش شد به مثابۀ مخاطب در نظر بگیریم چیزی جز فریب مخاطب نیست. مشخص نکردن مرز بین مخاطب فعال از مخاطب غیر فعال، روشن نبودن تعریف دقیق بیننده، بیان نکردن جامعه آماری و مبنای درصدگیری نظرسنجی ها، دست آخر ما را به نقطهای میرساند تا نسبت به این ۶۴ میلیون دچار تردید شویم. بزرگترین مراکز آمارگیری در کنار تمام آمارهای خود جامعه آماری و مبنای درصد گیری را بیان میکنند، اما مرکز تحقیقاتِ صداوسیما تنها به ارائه یک آمار کلی بسنده میکند. محمدعلی هرمزی زاده، پژوهشگر و مدیرگروه ارتباطات دانشگاه صداوسیما در گفتگو با خبرگزاری دانشجو پیرامون شبهات ایجاد شده دربارۀ آمارهای مرکز تحقیقات صداوسیما اینگونه بیان میکند که: «مرکز تحقیقات صداوسیما به شیوههای متفاتی نظرسنجی میکند و سوالات مختلفی را از مخاطبان میپرسد. شیوه این نظرسنجیها معمولا یا به صورت میدانی در خیابانها انجام میشود و یا به صورت تلفنی پرسیده میشوند. درپرسشها همه مدل سوالی به چشم میخورد. سوالات از سطحی به عمیق پیش میروند. سوالات سطحی حتی کسانی که در ماه حداقل دودقیقه هم تلویزیون دیده باشند را در بر میگرد، اما سوالات در همین سطح باقی نمیماند و شامل مخاطبان فعال و کسانی برنامههای مشخصی را به طور مداوم دنبال میکنند نیز میشود. هیچ کدام از این پرسشها غلط نیست و هرکدام کاربرد خود را دارند. اما اینکه در نهایت آمار کدام یک از این پرسشها به صورت عمومی اعلام میشوند بسیار مهم است. معمولا مدیران سازمان دوست دارند بالاترین آمار را از عملکرد خود ارائه دهند. دستکاری در آمارها در کار نیست و این آمارها درست است، اما احتمال میرود که آماری که در نهایت اعلام میشود آمار همان سوالات سطحی که عدد بزرگ تری دارند باشد. اعلام نکردن مبنای درصدگیری و همچنین جامعه آماری و اینکه این سوالات در چه سطح پرسیده میشوند همگی میتواند گمراه کننده باشند و احتمالا دلیل نپذیرفتن این آمارها توسط مردم همین ایرادات باشد.»
نظرسنجیها اشتباه میکنند؟
هرمزی زاده دربارۀ اعتبارسنجیها میگوید: «در بعضی کارهایی که انجام میشود ما نمیتوانیم اعتبار سنجی کنیم و بفهمیم که آیا این نتایج به دست آمده درست است یا خیر، ولی حداقل پیرامون موضوعاتی مثل انتخاباتها میشود اعتبار سنجی کرد و در نهایت ما متوجه میشویم کدام رئیس جمهور انتخاب شده است. مرکز تحقیقات صداوسیما نتایج انتخابات را شناسایی و به صورت عمومی اعلام میکند و در نهایت میشود نتایج پیش بینیها را با نتایج واقعی مقایسه کرد. در انتخاباتهایی که تا الان انجام شده، مرکز تحقیقات توانسته است پیشبینیهای درستی درباره نتایج بدست بیاورد. پس شیوهی کاری مرکز درست است که اگر اشتباه بود باید نتایج انتخابات کاملا غلط از آب در میآمد. البته هر مؤسسه نظرسنجی و افکار سنجی ممکن است یک جاهایی هم خطا کند این امر کاملا طبیعی است. بزرگترین مؤسسات نظرسنجی جهان مثل گالوپ هم گاهی وقتها مرتکب اشتباهاتی شدند. این اشتباهات استثناءست و قاعده نیست.»
برخی معتقدند که مرکز افکارسنجی باید نهادی مستقل و بدون جهت گیری باشد تا بتوانند قضاوتی عادلانه از شبکهها و برنامهها داشته باشند همچنین گراویتس میگوید: «مؤسسات نظرسنجی به تقاضای کسانی پاسخ میدهند که به آنها دستمزد میدهند، این وابستگی بخش مهمی از آزادی عمل آنها را سلب میکند. ٍ» مدیرگروه ارتباطات دانشگاه صداوسیما دربارۀ استقلال مرکز تحقیقات صداوسیما از سازمان صداوسیما، میگوید: «مراکز نظرسنجی مستقل در ایران کم نیستند که هرکدام از آنها میتوانند بدون هیج مانعی دربارۀ صداوسیما تحقیق کنند و آمارهایی را ارائه دهند همانطور که درحال حاضر هم مراکز افکارسنجی مستقل دربارۀ صداوسیما به راحتی پژوهش میکنند؛ و همچنین مرکز تحقیقات صداوسیما نیز به صورت مستقل عمل میکند و هیچکدام از آمارها سفارشی و فرمایشی نیست. دربسیاری از موارد آمارهای مرکز باب میل مدیران سازمان و شبکهها نیست، اما این موضوع باعث نمیشود تا مرکز آمارهای خود را دستکاری کند.» هرمزیزاده درباره اختلافهای آماری که گاهی بین مؤسسات نظرسنجی مستقل مثل ایسپا با مرکز تحقیقات صداوسیما درباره میزان مخاطبان و اعتماد آنان به رسانۀ ملی رخ میدهد، اینطور بیان میکند که: «در این دست مواردی که مرکز تحقیقات صداوسیما، آماری را اعلام میکند و یک مرکز پژوهش دیگری هم آماری اعلام میکند که خیلی با یکدیگر تناقض دارند مثل همین موردی که مرکز تحقیقات صداوسیما آمار میزان اعتماد مخاطبان به اخبار کرونایی را ۹۰ درصد اعلام کرد و ایسپا آن را ۳۷ درصد، باید دوگزارش را بررسی کرد، گزارشی که درآن روش، جامعه آماری، سوالات و نحوۀ تجزیه تحلیل آن به روشنی توضیح داده شده است. تا ببینیم علت این همه تفاوت در چیست. وقتی علت را بدست بیاوریم میبینیم که قطعا این دو گزارش در سطوح یکسانی انجام نشدند. بیننده تعاریف متفاوتی دارد در یک گزارش ممکن است بیننده به کسی گفته شود که بلاخره گاهی نگاهی به تلویزیون هم بیاندازد، ولی در یک گزارش بیننده به مخاطب فعالی گفته شود که برنامههای مشخصی را به طور منظم و هدفمند از صداوسیما دنبال میکند. ممکن است با یک تعریف صداوسیما ۸۰ درصد مخاطب داشته باشد و با تعریف دوم ۳۰ درصد، هیچ کدام هم غلط نیست منتهی ما باید اعلام کنیم که مثلا این ۸۰ درصد به این معنی نیست که ۶۴ میلیون نفر هرروز مخاطب فعال صداوسیما هستند، و به این معنی است که ۸۰ درصد مردم ممکن است گاهی تلویزیون ببینند.»
در بخشی از کتاب افکار عمومی اثرِ ژودیت لازار درباره اشتباه نظرسنجیها اینطور آمده است که: مسلماً نظر سنجی ها، با فنی انجام میگیرند که به ارقام ختم میشوند. تمایلات و نظرها، به نوعی، صورت عددی به خود میگیرند و این امر جنبه انکارناپذیری به آنها میبخشد. به این ترتیب، اغلب فراموش میشود که نه نظرها و نه تمایلات قابل اندازه گیری نیستند. بنابراین، وقتی «واقعیت پیش بینی شده» با اعداد و ارقام تأیید نمیشود در اعتبار ابزار تردید میشود.
بلومر با قاطعیت ناتوانی منطقی نظرسنجیها را در شناخت افکار عمومی به عنوان مفهوم ذهنی به باد سرزنش گرفت. اگر این سرزنش درست باشد بیهوده خواهد بود که ادعا کنیم میتوانیم افکار عمومی را به شکل تجربی مطالعه نماییم. به علاوه بلومر میگوید: «با وجود تعداد بی شماری کاوشهای سنجشی هنوز نتوانسته ایم افکار عمومی را تعمیم بدهیم. سنجشگران آن قدر در بند بهتر کردن فن سنجش هستند که فراموش کرده اند ببینند آیا فن آنها با مطالعه آنچه میخواهند به اثبات برسانند تناسب دارد یا نه؟». در افق فکری گالوپ، افکار عمومی آن چیزی است که نظرسنجیها اندازه میگیرند. نتیجه نظرسنجی موضوع مطالعه را تشکیل میدهد و نه اینکه کمکی به شناخت موضوع باشد. از این دیدگاه نباید به معنای نتایج کاری داشت.
بلومر، روش نمونه گیری در نظرسنجیها را نیز نکوهش میکند. او میپذیرد که درستی نظرسنجی، با نمونه گیری در مورد انتخابات نشان داده شده است، ولی کاربرد آن را در سایر زمینههایی که افراد پراکنده با اهمیت یکسان نظر نمیدهند، علمی نمیداند.
نظرسنجیها جای خالی اثرسنجی را پر نمیکنند
در وهلۀ اول خود تامین کنندگان محتوای رسانهها نیاز دارند بدانند پیامشان به چند نفر و چه کسانی رسیده است و آنها نیازمند آمار مخاطبان فعال و به اصطلاح «مخاطبان متعارف» هستند. داشتن «مخاطب متعارف» شرط بقای یک سازمان رسانهای است و از این رو باید مستمراً نشان داده شود؛ و همچنین تولید کنندگان محتوا علاوه بر بُردرسانهای پیامشان باید بدانند که پیام ارسالی آنان چه تاثیراتی بر مخاطبان گذاشته است. تمام این موارد کمک میکند تا رسانۀ ملی بتواند خودش را به بدنۀ مردم نزدیک کند و خواست و علاقۀ آنان را بیش از پیش مورد توجه قرار دهد.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه صداوسیما درباره اثرسنجی در مرکز تحقیقات صداوسیما میگوید: «اثر سنجی کاری بسیار سخت و پیچیده است و خیلی سخت است که ما بتوانیم بفهمیم یک سریالی که دیدهاید چقدر روی شما تاثیر گذاشته است، چون تفکیک تاثیر عوامل مختلف کار سختیست، ولی از سالهای پیش که بنده در این مرکز بودم کارهایی در این زمینه انجام شده است؛ و سادهترین مسیر اثر سنجی این است که برویم نظر خود مردم را بپرسیم که به طور مثال، دیدن سریال ولایت عشق چه تاثیری روی شما گذاشته است. مثلا نمیدانسته است که چرا امام رضا (ع) ولایت عهدی مامون را قبول کرد، ولی با دیدن این سریال دلیل آن را متوجه شده است. اما این شیوه، نازلترین سطح اثر سنجی است. راههای خیلی پیچیده تری وجود دارد که بتوان اثر سنجی را انجام داد. اما مسئله اثرسنجی در مرکز تحقیقات بسیار به ندرت اتفاق میافتد و کارها محدود است و دائم و مستمر نیست. چیزی که به صورت مستمر انجام میشود همان نظرسنجیها است، ولی اثرسنجی گاهی وقتها به صورت موردی انجام میشود.»
هرمزی زاده در پاسخ به این سوال که آمار دقیق مخاطبان فعال و دنبال کنندگان اصلی سریالها همچنین اثر سنجیها چقدر در اختیار تولیدکنندگان محتوا قرار میگیرد، افزود: «تمام کارهایی که در مرکز تحقیقات انجام میشود برای مدیران شبکهها نیز ارسال میشود؛ و این سیاست مدیرشبکه است که بخواهد این تحقیقات را در اختیار عوامل قرار دهد یا خیر. باید کارگردانها و تهیه کنندگان از مدیران شبکه بخواهند. اما مسئلۀ اصلی که وجود دارد این است که آیا آن اطلاعاتی که تولیدکنندگان نیاز دارند اصلا مرکز تحقیقات به دست نمیآورد و اصلا آماری وجود ندارد که بخواهد در اختیار بگذارد یا نگذارد.»
مسلماً ابزار کار فنی کاملا درست است، اما از افراط کاریها مصون نیست. بهترین وسیلۀ جلوگیری از ناکامی این است که چیز دیگری جز آنچه نظرسنجی میتواند به ما بدهد از آن انتظار نداشته باشیم. نظرسنجی جز ابزار شناخت و تحلیل در چند و، چون مسئله نیست و هیچ راه حل دیگری پیش پای ما نمیگذارد. برخی از پژوهشگران معتقدند که مخاطب بودن صرفا در اعداد خلاصه نمیشود بلکه سطوح مختلفی از توجه و مشارکت آگاهانه و نیز درجات مختلفی از استمرار و تداوم در بین مخاطبان رسانهای وجود دارد. همچنین تفکیک دقیق بین میزان توجه مخاطبان و فراوانی قرار گرفتن در معرض آنها بسیار حائز اهمیت است. از این رو تکیه سازمان صداوسیما به این دست آمار و ارقامها و خالی گذاشتن جای اثر سنجیها میتواند نتیجه مطلوبی برای سازمان نداشته باشد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: صدا و سیما رسانه ملی بودجه صدا و سیما نظرسنجی صدا و سیما مرکز تحقیقات صداوسیما انجام می شود جامعه آماری افکار عمومی نظرسنجی ها برنامه ها رسانه ملی ۶۴ میلیون اثر سنجی ۸۰ درصد شبکه ها سنجی ها آمار ها کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۹۲۵۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دعوای مجلس و دولت بالا گرفت؛ ماجرا چیست؟
آفتابنیوز :
در ادامه گزارش خانه ملت آمده است: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با بیش از ربع قرن فعالیت به جایگاهی رسیده که گزارشها و اظهارنظرهای آن، بهعنوان مرجعی مستقل از نگاههای جناحی و سیاسی، محل استناد گزارشهای اثرگذار کشور قرار میگیرد. چه بسا در دورههای مختلف مجلس، نگاه کارشناسی این مرکز حتی خلاف نظر رئیس یا اعضای هیئترئیسه یا اکثریت نمایندگان مجلس بوده است که این خود بیانگر استقلال فکری این مرکز بوده است. این بعد کارشناسی و استقلال در طول سالها انباشت تجربۀ علمی به دست آمده است.
اما این دیدگاه مستقل و کارشناسی گاه به مذاق برخی خوش نیامده و انتقادهایی غیرکارشناسی و غیرعلمی را برانگیخته است. با نگاهی به رویکرد رسانههای دولتهای گذشته نیز این انتقادهای غیرکارشناسی دیده میشود و میتوان شواهد آنها را در بایگانیهای اینترنتی پیدا کرد. اکنون نیز همچون گذشته، به نظر میرسد این انتقادها در پایان دورۀ عملکرد مجلس یازدهم شدت بیشتری هم پیدا کرده است، رویکردی که با رگههای مغرضانه و سیاسیکاریهای جانبدارانه بهدنبال تخریب این نهاد و حتی دخالت در فرآیند ادارۀ آن است.
طی هفتههای اخیر، و پس از انتشار گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس در حوزههای مختلف، برخی رسانههای داخلی تیترهایی بیدقت از این گزارشها استخراج کردند و گاه رسانههای فارسیزبان معاند برداشتهایی مغرضانه از آن گزارشها به مخاطبان خود ارائه کردند. پس از بازنشر این مطالب در فضای رسانهای، رسانههای دولت، همچون ایرنا و ایسنا، سراسیمه و آشفته بهجای توجه به اصل گزارش، خوانش آن و داشتن رویکرد حل مسئله، حمله به مرکز پژوهشهای مجلس را در دستور کار خود قرار دادند.
نمونۀ بارز این گزارشها و بازیخوردن رسانههای دولت را میتوان در موارد زیر به عینه مشاهده کرد:
۱. یکی از این موارد، انتشار گزارش «بررسی مفهوم هزینههای کمرشکن سلامت و سیاستهایی برای محافظت مالی» توسط مرکز پژوهشهای مجلس بود. یک روز پس از انتشار این گزارش، برخی رسانهها آن را بازنشر و دستمایۀ خبرسازی خود کردند. وزارت بهداشت نیز، در اقدامی شتابزده، جوابیهای نسبت به این گزارش داد. فردای آن روز هم، خبرگزاری ایرنا بهطور ناصواب مصاحبههایی علیه مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرد، ناصواب از آن جهت که نگاهی به آمار استنادشده در این گزارش نشان میداد دورۀ مورد مطالعه بهکلی مربوط به بازۀ زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ است و عملکرد حوزۀ سلامت در دولت قبل بررسی شده است. حتی آمار و مستندات این گزارش نیز از دل آمار مرکز ملی آمار ایران استخراج شده است که مرکزی است ذیل سازمان برنامه و بودجه و معاونت ریاست جمهوری.
۲. در نمونهای دیگر، مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی منتشر کرد با عنوان «بررسی وضعیت گردشگری داخلی از منظر دسترسپذیری برای اقشار مختلف جامعه و ارائۀ بسته تقنینی». پس از انتشار، برخی رسانههای داخلی و رسانههای معاند با تیتر «حذف سفر از سبد خانوار» برای این گزارش خبر ساختند. این تیتر عصبانیت خبرگزاری ایسنا و وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را هم برانگیخت و بهانۀ هجمه علیه این مرکز شد. درحالیکه در هیچ کجای این گزارش مستند، اشارهای به «حذف سفر از سبد خانوار» یا حتی مضمون آن نشده است. بلکه باز هم این گزارش براساس آمار مرکز ملی آمار ایران نگاشته شده بوده و حتی بالاتر از آن: این آمار مربوط به سالهای پیش از ۱۴۰۰ بوده. این نشان میدهد یک نفر در رسانههای دولت حتی صفحۀ چکیدۀ این گزارش را نخوانده است تا پس از آن دستبهقلم شود و علیه مرکز پژوهشها بنویسد.
۳. در دورههای مختلف فعالیت مرکز پژوهشهای مجلس، مرسوم است که در زمان بررسی بودجه در مجلس شورای اسلامی گزارشهای کارشناسی این مرکز در حوزههای مختلف ارائه شود تا نمایندگان با افق دید بازتری در تصویب بودجه تصمیم بگیرند. در سال جاری نیز، این گزارشها بهصورت مستمر تهیه و منتشر شدند. پس از انتشار یک گزارش با عنوان «بررسی بخش دوم لایحۀ بودجۀ سال ۱۴۰۳ کل کشور (۱۰): بودجۀ حامی فقرا (ظرفیتهای فقرزدایی لایحۀ بودجه)» برخی اطلاعات گزارش از گزند تیترسازی همان رسانههای در امان نماند. این رسانهها با استناد اشتباه به این گزارش از گسترش فقر در جامعه خبر دادند، درحالیکه در همان ابتدای گزارش اشاره شده است که رویکرد انقباضی بودجه کسری تراز عملیاتی بودجه را کاهش میدهد و به همین دلیل تورم را کاهش و وضعیت فقر را در کشور بهبود میبخشد. اما باز هم رسانههای دولت این گزارش را نخواندند و دست به قضاوتهای نابجا زدند. یا مثال دیگر، گزارشی که در آن به رشد محرومیتزدایی بهدلیل اقدامات دولت اشاره شده بود. البته که این نمونهها منحصر به همین چند مثال نیست، اما، چون مجال آن نیست آن را موکول به وقتی دیگر میکنیم.
خبرگزاری ایرنا نیز در رویکرد سیاسی خود تیترخوانی را به خوانش دقیق گزارش ترجیح داده و در آخرین اقدام خود نوشته است «گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس دربارۀ لایحۀ بودجۀ ۱۴۰۳ و سایر موضوعات اقتصادی به مذاق رسانههای آن سوی آب خوش آمده. گویا این مرکز به محلی برای تهیۀ گزارشهای منفی علیه وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران تبدیل شده و هیچ اقدام مثبتی در کشور صورت نمیگیرد که به چشم مسئولان مرکز بیاید». درحالیکه نگاهی حتی نهچندان عمیق به گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان از توجه به نقاط و اقدامات مثبت دولت دارد و اگر نقدی صورت گرفته، راهکارها و پیشنهادهایی برای رفع آنها پیشنهاد شده است. گفتنی است تاکنون بیش از ۶۰۰ نامۀ راهبری برمبنای گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس به دولت محترم و دستگاهها و وزارتخانههای مختلف ارسال شده و در آنها راهکارهایی برای رفع مشکلات ارائه شده است.
آیا دولت محترم آنقدر از عملکرد خود مطمئن است که سایر نهادها و مراکز پژوهشی را به دروغگویی و سیاهنمایی متهم میکند؟ آیا شایسته نیست حتی اگر نقدی کارشناسی هم به دولت وارد شد، با نگاه علمی و کارشناسی و بهدور از همهمههای رسانهای به آن پرداخته شود؟ یا اگر نگاه انتقادی و غیرواقعبنیانه ازسوی رسانههای داخلی و معاند خارجی با استناد به گزارشی علمی یک مرکز صورت گرفت، بهتر نیست بهجای تأختن به آن مرکز علمی از دل همان گزارش در حمایت از عملکرد دولت سخن گفت و جواب رسانهها را بهصورت رسانهای داد؟ اگر تاب و تحمل نقد کارشناسانه هم در دولت وجود ندارد، پس اساساً چگونه باید متوجه مشکلات شد؟ واقعاً رسانههای دولت تفاوت تخریب و نقد کارشناسانه را از یکدیگر تشخیص نمیدهند؟
رسانههای دولتی در این هجمه به غیرمستندبودن آمارها در گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس اشاره میکنند، درحالیکه این آمارها برگرفته از مرکز ملی آمار ایران است و تمامی روشها و رویکردها روشی علمی و پژوهشی دارد.
خبرگزاری ایرنا در اقدام اخیر خود حتی پا را فراتر نهاده و هدف اصلی خود از این رویکرد را عیان کرده است، یعنی تلاش برای دخالت در فرایند انتخاب رئیس مجلس. این خبرگزاری نوشته است «انتظار میرود با تشکیل مجلس جدید و تغییر مدیریت مرکز پژوهشهای مجلس، این نهاد تحقیقاتی به وظیفۀ اصلی خود بازگردد و مجدداً به بازوی مشورتی نمایندگان مجلس برای بررسی لوایح و طرحها تبدیل شود. برای فعالیتهای سیاسی، فضای کافی در کشور وجود دارد و نیازی به آلودهکردن مرکز پژوهشها نیست».
بد نیست رسانۀ محترم دولت نگاهی به قانون اساسی و اصل استقلال قوا بیندازد. به نظر میرسد این رسانه در جایگاهی نیست که بتواند برای تعیین مدیران مجلس تکلیف تعیین کند یا آرزوهای خود را در رسانهای که از بودجۀ عمومی ارتزاق میکند بیان کند. این تلاش حتماً مخالف مشی و تأکیدهای رئیسجمهوری محترم است و اگر کسانی در ایرنا یا گوشهوکنار دولت چنین فکری را در سر میپرورانند بهتر است نگاهی به فرمایشهای داهیانۀ رهبر معظم انقلاب بیندازند.
در آخر باید عنوان کرد که رسانههای دولت بهتر است بهجای حاشیهسازیهایی که بازنمایی منفی برای جامعه دارد و بازیچۀ دست رسانههای معاند قرار میگیرد، در راستای همافزایی و همدلی بهمنظور پیشبرد اهداف متعالی کشور بهویژه بهبود معیشت مردم گام برداریم و موضوعات فرعی را ارجح بر موضوعات اصلی کشور ندانیم.