خادم سپیدپوش سیدالکریم(ع)
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۰۱۶۰۲۰
همشهری آنلاین_ رابعه تیموری: مدیریت بیمارستانی خصوصی در شمال شهر را هم که برای آسوده گذراندن دوران بازنشستگی به او پیشنهاد کردند، نپذیرفت و به شهرری آمد تا بیماران کمبضاعت این منطقه را درمان کند. سرهنگ «حاج حسین خلیلی» خود را خادم حرم حضرت عبدالعظیم(ع) میدانست و سالها عاشقانه برای سلامتی زائران و مجاوران حضرت تلاش کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوران مدرسه را مانند همه همسالانش گذراند و به خدمت سربازی رفت. روزهای آغاز جنگ تحمیلی بود و حاج حسین شاهد بود که بر اثر کمبود نیروی درمان، بسیاری از مجروحان جبههها جان خود را از دست میدهند. همسر خواهر حاج حسین که فرمانده او بود، در وجودش جوهر کارهای بزرگ را میدید و تشویقش میکرد برای پوشیدن لباس پزشکی همت کند. حاج حسین در حال گذراندن خدمت سربازی برای شرکت در کنکور ورودی دانشگاه آماده شد و پس از پایان خدمت سربازی در رشته پزشکی دانشگاه شیراز جزو دانشجویان بورسیه ارتش پذیرفته شد. او پس از فارغالتحصیلی، جنوب کشور را برای خدمت انتخاب کرد و بهعنوان پزشک به شهرهای خرمشهر و آبادان رفت. در زمان اوج ناآرامی های منطقه خلیج فارس تنب بزرگ و تنب کوچک و جزیره ابوموسی، حاج حسین تنها پزشک جزیره ابوموسی بود. پس از پایان ناآرامیها به تهران منتقل شد و چند سال بهعنوان رئیس درمانگاه پادگان کوهک و رئیس درمانگاه تخصصی قلب بیمارستان گلستان خدمت کرد.
در همان سالها مطب او که در خیابانهای پیروزی و نظامآباد قرار داشت، از شلوغترین مراکز درمانی این محلهها به شمار میآمد و هر روز عصر بیمارانی که میدانستند دکتر خلیلی نمیتواند عرق شرم نداری را روی پیشانی آنها ببیند، مقابل مطبش صف میبستند تا علاوه بر ویزیت رایگان، داروهای خود را هم بدون پرداخت هزینه دریافت کنند. شروع دوران بازنشستگی حاج حسین میتوانست آغاز آسایش و رفاه او باشد، ولی او در صندلی ریاست بیمارستان خصوصی شمال شهر تاب نیاورد و بیمارستانها و مراکز دولتی شهرری را برای خدمت انتخاب کرد تا زائران و مجاوران سیدالکریم(ع) را درمان کند. او با وجود سابقه ریاست و مدیریت در مراکز درمانی مختلف، در سال1385 بهعنوان پزشک عمومی در درمانگاه شبانهروزی دارالشفاء کوثر آستان حضرت عبدالعظیم(ع) مشغول کار شد. شبهای کشیک دکتر خلیلی از شلوغترین شبهای درمانگاه بود و بیمارانی که از سالها پیش برای درمان بیماریهای خود به او مراجعه میکردند، از محلههای دور و نزدیک خود را به درمانگاه میرساندند. دکتر خلیلی در میان بیمارانش به حوصله و خوشرویی شهرت داشت و بسیاری از اهالی به درمانگاه میآمدند تا با دیدن چهره آرام و مهربان او دردهای جسمی و روحیشان تسکین پیدا کند و بعد از درددل، سبکبار و آسوده پی کار و زندگیشان بروند.
سیدعلیرضا عارف / رئیس درمانگاه مدیری پشت میزنشین نبودداشتن مسئولیت سرپرستی پزشکان عمومی و حتی معاونت بهداشت و درمان درمانگاه سبب نشد حاج حسین مدیری پشت میزنشین شود و در این مسئولیتها بار مشکلات کارکنان درمانگاه و همکارانش بیش از گذشته روی قلب مهربانش سنگینی میکرد: «ماه دیگر عروسی دکتر... است، برای مخارج مراسم عروسیاش لنگ نماند، فلان خدمه درمانگاه میخواهد دخترش را به خانه بخت بفرستد، باید کمکش کنیم تا جهیزیهاش جور شود...» هر وقت گروهی جهادی برای توزیع دارو و درمان بیماران عازم روستاهای دورافتاده و محروم شهرری بود، او حاضر به یراقتر از دیگران پیشقدم میشد و پیش آمدن بهانه و مناسبتی کوچک کافی بود که دکتر خلیلی، تیم درمانی درمانگاه را برای خدمترسانی به زائران و اهالی در صحن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) مستقر کند. حاج حسین با شیوع ویروس کرونا بیشتر از همیشه در درمانگاه حضور داشت تا علاوه بر درمان بیماران و مدیریت بخشهای مختلف درمانگاه، قوت قلب بیماران و همکارانش باشد. دکتر خلیلی نوبتهایکاری خود را به چند برابر افزایش داده بود و هرگاه برای هریک از پزشکان درمانگاه مشکلی پیش میآمد، معاون بهداشت و درمان درمانگاه نخستین داوطلبی بود که کار او را برعهده میگرفت.
امیرمسعود فریدونیان / خواهرزاده شهید از بیتوجهی مردم به سلامتشان نگران بودپس از شیوع کرونا، آن روز نخستین بار بود که دکتر خلیلی در محل کارش حاضر نشده بود، اما کسی تصور نمیکرد ویروس کووید19 حریف پزشک قوی و ورزشکار درمانگاه شده باشد که مسئول تیم اسکیبازی نیروی دریایی و یکی از بهترین غواصان و کوهنوردان ارتش است، ولی غیبت دکتر به درازا کشید و با خبر بستری شدن او در بیمارستان گلستان ارتش، نگرانی در بیماران، همکاران و خانواده دکتر ریشه دواند. خبرها امیدوارکننده نبودند: «میزان اکسیژن اشباع خون دکتر پایین آمده... ریه او درگیر بیماری شده...» روز عید غدیر در حالی که دستهای بسیاری برای شفای حاج حسین رو به آسمان بود، مشیت خداوند بر شهادت او قرار گرفت و بسیاری از اهالی شهرری داغدار پزشکی شدند که خود را خادم مجاوران و زائران سیدالکریم(ع) میدانست. با رایزنیهای مسئولان درمانگاه دارالشفای کوثر با آستان حضرت عبدالعظیم(ع)، خادم حضرت در کنار بارگاه ایشان آرمید. «امیرمسعود فریدونیان» خواهرزاده حاج حسین میگوید: «دایی همیشه از بیتوجهی برخی از مردم به سلامتیشان نگران بود و میگفت مردم با رعایت نکات سادهای مانند ماسک زدن میتوانند جان خود و دیگران را حفظ کنند، اما این کار آسان را انجام نمیدهند. اگر هزینه مراسم عروسی و عزا و نذریها صرف توزیع رایگان ماسک شود، سلامتی افراد نیازمند هم حفظ میشود.» از دکتر خلیلی 3فرزند پسر به یادگار مانده است. او سومین شهید مدافع سلامت مراکز درمانی جنوب تهران در دوره شیوع ویروس کرونا است.
کد خبر 541547 برچسبها پزشک خانواده بهداشت عمومی همشهری محله بازنشستگی منطقه ۱۶ پزشکیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: پزشک خانواده بهداشت عمومی همشهری محله بازنشستگی منطقه ۱۶ پزشکی حضرت عبدالعظیم ع رئیس درمانگاه سیدالکریم ع دکتر خلیلی حاج حسین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۰۱۶۰۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موفقیت به لطف حجاب و ۳ فرزند
قصه امروز از آن قصههایی است که پای دل در میان است و فرمول همیشگی، سر سوزن ذوق و خردههوش و یک عالمه ایمان. قصهای که در هیاهوی «نمیشود و نشد و نکن» درست دیوار به دیوار هجمه فرهنگ منحط غرب و شلوغیهای امروز و فردا و پسین فردا؛ درخشیده و باب همدلی و همراهی شده و گوش به گوش تا آن سر فلک رسیده.
قصه درخشان لیلا بانو، قصه مادرانگی توام با شکوه است و موفقیت؛ قصه خدمترسانی همزمان با تحصیل و تخصص و فرزندآوری، او مرزهای نشد و نمیشود و کاش و ای کاش را درنوردیده و جایگاهی والا در اجتماع ترسیم کرده است.
جایگاهی که با الگوبرداری از ریحانهالنبی به منصه ظهور رسیده و چندین و چند بُعد را در مقام عمل به مرحله اجرا درآورده است. لیلا بانو تا دلت بخواهد رخ در رخ موفقیت و پیشرفت گام برداشته و پزشک متخصص شده و سه فرزند صالح به ایرانِ جان هدیه کرده است. او باز هم دست از تلاش برنداشته و تصورات موهم آنور آبیها را برملا ساخته، او اشتغالزایی و خدمت به محرومان را در کارنامه دارد و به گمانم روز به روز نعمتش افزون میشود آخر نگاهش به سیرهای اصیل و الگویی تمام عیار چون خانم فاطمه زهرا(س) گره خورده است.
ازدواج نخبگانیلیلا رمضانی، متخصص رادیولوژی، دهان فک و صورت سیر تا پیاز قصه امروزش را نقل میکند و میگوید: «اهل لرستان هستم و بزرگ شده تهران؛ بیشتر از شهر اهل درس و کتاب و مطالعه هم هستم، از همین بابت در سال ۸۱ با کسب رتبه ۵۲ در دانشگاه آزاد تهران در رشته دندانپزشکی عمومی مشغول به تحصیل شدم.
شب و روز توام با درس و کسب علم را در سال ۸۷ به اتمام رساندم و ظرف یک سال با همسری نخبه و هم رشته خودم ازدواج کردم؛ همسری با رتبه ۱۷ کنکور رشته دندانپزشکی.
پایان تحصیلم مصادف شد با آغاز کار اما با قید خدمت در مناطق کمبرخوردار، هدفی که سبب شد، از سال ۸۸ تا ۹۴ در شهرستان فامنین همدان مشغول به خدمت دندانپزشکی عمومی شوم.
البته نه تنها شهرستان، طی این مدت روستاگردی داشتم، از روستاهای شیرینسو و گلتپه تا روستاهای فامنین را زیر پا گذاشتم و اقدام جهادی کردم.
خدمت به مردم در مناطق کمتربرخوردار، جزو علاقه شخصی یا هدفی متعالی من است، با این کار حس نوعدوستی در من غلیان میکند، گاهی درمان و وقت دیگر اصول پیشگیری را به خانوادههای روستایی میآموزم و خدمتی از سر ذوق ارائه میدهم.»
یک قصه واقعی از پیشرفت
لیلا بانو سکان ادامه کلام را به دست میگیرد تا افزون بر شرح قصه کوچک اما موفقش، پرده از رازی بردارد که یحتمل پاسخ خیلی از بانوان این سرزمین است، او ادامه میدهد: «مابین مشغولیتهای دندانپزشکی، کانون گرم خانواده دو نفرهمان گرمتر شد و خداوند در سال ۹۰ دو فرزند پسر و دختر دوقلو به ما هدیه کرد. خب هماهنگ کردن کار و بچهداری و خانهداری مشکل بود بالاخص که محل زندگی و کارم از اقوام و خانواده دور بود و باید یک تنه از عهده این برهه از زندگی برمیآمدم.
البته همین شد که انتظار داشتم، بر سختی اداره امور فائق آمدم و دل به ادامه تحصیل دادم، در کنار فرزندان دوقلو، در سال ۹۴ تصمیم گرفتم تحصیلاتم را ادامه دهم.
یک دست کتاب و یک دست خانهداری و بچهداری طی طریق کردم و در آزمون تخصصی رشته رادیولوژی دهان، فک و صورت همدان شرکت و پذیرفته شدم.
دور از غلو و صحبتهای شعاری، سخت بود اما غیرممکن نه! حتی لذتبخش هم بود، طنین تلاش در کنار زندگی خانوادگی و رشد فرزندانم طنین خاصی بود و هر صبح این آهنگ زیبا شنیدنیتر هم میشد.
پذیرش در دانشگاه برهه جدیدی شد در روزمرگیهای ما، به این ترتیب که از سال ۹۴ تا سال ۹۷ مشغول تحصیل شدم و در همین سه سال موفق به کسب رتبه برتر و اتمام تحصیل شدم.
علاوه کنم، بیشتر از دانشجوی برتر دوره تخصص، چاپ مقالات مختلف داخلی و خارجی هم داشتم و این یعنی آهنگ زندگی بر وفق مرادم بود.
در این میان تحول دیگری بر زندگی چهار نفره ما حادث شد و آن خوشقدمی فرزند سومم در دوره تخصص بود؛ درس و بحث و تحصیل جای خود و فرزندآوری هم جای خود، اصلا منافاتی نداشت.
به گمانم فرزند سومم، نوزاد بود که در آزمون دانشنامه تخصصی شرکت کردم و با رتبه عالی این مرحله را گذراندم و به عنوان هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان در رشته رادیولوژی انتخاب شدم.»
الگویی برای بانوان
خانم دکتر، موفقیت یک زن، نامآشناترین واژه در ایران اسلامی را پیوند میدهد به باقی قصهاش، به اهدای یک الگوی تمامعیار به بانوان این دیار و میگوید: «پایان تحصیلات در دوره تخصص هم باز مصادف شد با ارائه خدمت، آن هم خدمترسانی در مناطق کمبرخودار؛ قرعه فال این بار به شهرستان ملایر افتاد به ویژه که ملایر، مرکز تخصصی رادیولوژی دهان، فک و صورت نداشت.
نبود مرکز تخصصی سبب شد، یک مرکز در ملایر راهاندازی کنم و از عضویت هیأت علمی خارج شوم؛ اولین مرکز در ملایر برای هشت نفر مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزایی به دنبال داشت و چندجانبه خدمترسانی صورت گرفت، خدمتی از صمیم قلب.»
خانم دکتر سهفرزندی
سطر به سطر زندگی خانم دکتر، پرطمطراق است و پر از تلاش؛ آنقدری پر تلاش که سه فرزند کوچک، خانه و کاشانه و مرکز رادیولوژی را با نمره بیست اداره کرده، زین پس باز هم کلام را میسپاریم به لیلا بانو تا بیشتر از قبل راز باز کند، او اضافه میکند: «فرزند هدیه خداست و با آمدنش خیر و برکت در زندگی جریان پیدا میکند، حالا اگر صاحب سه یا چهار فرزند شوی که گویی لطف خداوند جانانه نصیب حالت شده؛ من مادری هستم که لطف خداوند جانانه قسمتم شده.
حتی بیاغراق، سه فرزند کوچکم را موثر در پیشرفتم میدانم نه مانع، مراحل کار و زندگی را در کنار مشکلاتش توامان با عشق و انگیزه کودکانم پشت سر گذاشتم و کوچکترین لحظهای دلم نلرزید یا گلایه نکردم، فرزندانم مسیر موفقیتم را تضمین کردند و چه حسی از این زیباتر.
نعمت خداوند، همیشه راهگشا و چاره است، فرزندان من هم انگیزهسازم شدند خصوصا با انتقال حس زیبایی به نام مادر شدن و آرامشی که به شیره جانم نشست.
تولد فرزند برکت با خود دارد و به نظرم برخلاف نظر خیلیها همین برکت خودش موفقیت و پیشرفت در زندگی است نه مانع برای رسیدن. حتی خداوند هم در قرآن میفرماید «اِنّ مَعَ العُسْرِ یسْراً» همراه هر سختی آسانی است، به هر حال هر برهه از زندگی با سختیهایی مواجه است که نباید به خاطر فرار از سختی و مصائب از نعمت فرزند داشتن محروم شد.
کار و مشغله سر جایش، نشاطی که فرزندان با خود دارند و رنگ و بوی متفاوتی که به زندگی میدهند سرجای خودش، ناگفته نگذرم شلوغ کاری و هیاهوی بچهها مثل بمب انرژی است برای من، پیشتر گفتم از بچهها انرژی میگیرم و یک لبخند آنها روزم را کامل میسازد.
صدالبته که همراه و همسر در کسب موفقیتها بیتاثیر نیست، آرامش خانه و برقراری کانون گرم خانوادهام را مدیون همراه و همسرم هستم؛ تا جایی که دکتر فلاحی طی ۱۲ سال گذشته زندگی مشترکمان در بسیاری از امور پشتیبان من بوده است.»
حجاب، عامل موفقیت یک دکتر
قصه خانم دکتر، قهرمان خانوادگی زیاد دارد، اما او به عنوان یک زن مسلمان آهنگی از زیستن را تجربه کرده که گویی تا حد امکان بینقص است؛ ادامه این قصه را او نقل میکند: «و قصه حجابم که از سالهای دور اولویت اولم بود، خودمانیتر بگویم حجابم را دوست دارم آن هم تمام و کمال، در محیط کار و تحصیل و دانشگاه هم توفیری نداشته و ندارد.
حجاب کامل، زیبنده زن مسلمان و ایرانی است، یا بهتر بگویم حجابِ زن معرف شخصیت اوست، منم زن هستم و حجاب را پوششی میدانم برای یک زن، خیلی هم به محدویت حجاب و سخت نگیرید و این حرفها اعتقاد ندارم. من نمونه یک زن شاغل و درس خوانده هستم که در هیچ زمانی حجاب برایم محدویت نبوده، انگار میکنم که شناسنامه زنان باحجاب معنا پیدا میکند و غرورآفرین است، چه چیزی بهتر از حجاب که حافظ یک زن مومنه است، خلاصه که اعتقادم در این زمینه راسخ است و از محجبه بودنم لذت میبرم.
و اینکه هر زنی حس خوب حجاب را درک کند هرگز از محجبه بودن دست نمیکشد، به گمانم لذت پوشش و حجاب در سرشت زنانه نهادینه شده.
در این مقوله اقتدا به الگوها هم کم تاثیرگذار نیست، شخصیت حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف گویای حجاب فاطمی است و این کرور کرور غرور و ارزش است، چیزی بیشتر از حجاب؛ ایمان و اخلاص، فرزندداری، همسرداری و ازدواج و هر بعدی که نظارهگر باشید، الگویی تمامعیار است.
امیدوارم به تاسی از خانم فاطمه(س) ما هم در این زمینه حرف برای گفتن داشته باشم.»
منبع: فارس