چرا بارگاه «حر ریاحی» از بارگاه امام حسین(ع) دورتر است
تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۰۶۸۸۴۷
دو علت اصلی برای جدا بودن قبر حر گفته شده است که عبارتند از ...
به گزارش مشرق، پس از آنکه عمر بن سعد نیروهای خود را از کربلا بیرون برد، گروهی از بنی اسد که در آن منطقه زندگی می کردند، آمدند و شهدا را دفن کردند، امام حسین(ع) را در همین مکانی که الان می بینید دفن کردند، علی اکبر را پایین پای امام حسین دفن کردند، شهدای دیگر را در یک قبر بزرگ دفن کردند و ابوالفضل العباس را در همانجایی که به شهادت رسید دفن کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنی تمیم نسبت به حر بن یزید احترام خاصی قائل بودند . حر از همین بنی تمیم بود و همین بنی تمیم نگذاشتند سر حر بن یزید را از بدن جدا کنند با اینکه سرهای همه شهدا را از بدن جدا کردند. (المجالس السنیه ، سید محسن عاملی، ص ۱۱۹، مجلس ۷۳) این می رساند که این دو شهید به دست قوم و قبیله خود به این صورت دفن شده اند.
برخی اعتقاد دارند که علت اصلی جدا بودن قبر حر بن یزید از قبر امام حسین(ع) این است که چون حر صاحب مقامات معنوی خاصی است ، خداوند خواسته است که او بارگاه مستقل داشته باشد تا اولیای الهی او رابطور مشخصی زیارت کنند. (الحر بن یزید الریاحی، نوشته علی محمد علی دخیل ، ص ۴۱، بیروت ، لبنان) بر این اساس این خواست خدا بوده که مرقد حربن یزید زیارتگاه مستقلی برای زائران باشد و حق هم همین است زیرا در میان آن همه شهید ، فقط حربن یزید موقعیت خاصی دارد.
حر کسی است که با یک هزار سواره نظام برای جنگ با امام حسین (ع) آمده بود.(تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۰۲، هشت مجلدی) این فرمانده با این موقعیت ، ناگهان منقلب می گردد و به سوی امام حسین(ع) می آید و در این راه جان خود را فدا می کند.
(بحار ، ج ۴۵، ص ۱۰ و ۱۴) کدامین شهید چنین بود؟ پس سزاوار است که او مستقلا زیارت شود و این نکته به دلها سپرده شود که انسان در هر مقامی که باشد، می تواند به سوی خدا برگردد.
بنابراین دو علت برای جدا بودن قبر حر گفته شده است:
الف. اهتمام قوم و قبیله اش
ب. لطف الهی
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا انفجار بیروت قرارداد ایران و چین کربلا محرم ماه محرم امام حسین ع حر بن یزید دفن کردند بنی تمیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۰۶۸۸۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
به گزارش تابناک به نقل از عصر ایران، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»