ترامپ سیاست خارجی آمریکا را به طور کامل نابود کرده است
تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۱۵۵۵۱
به گزارش افکارنیوز،
نشریه آمریکایی فارین پالیسی در یادداشتی به قلم وندی شرمن قائممقام اسبق وزارت خارجه آمریکا و سرپرست اصلی تیم مذاکرهکننده هستهای این کشور در مذاکرات با ایران و در حال حاضر استاد دانشگاه هاروارد از سیاست خارجی « دونالد ترامپ »، انتقاد کرد و نوشت: عدم واکنش جدی آمریکا نسبت به افشاگریها مبنی بر اینکه روسیه به طالبان پول داده تا نیروهای آمریکایی را بکشند، نقطه تاریک دیگری در سیاست خارجی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکاست ــ یا به عبارت دقیقتر، نشانه عدم وجود یک سیاست خارجی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخبار بین الملل- با داغتر شدن تنور انتخابات ریاست جمهوری، جدیدترین ناکامی ترامپ باید یادآور این نکته نزد رأیدهندگان آمریکایی باشد که دولت وی در مواجهه با مهمترین تهدیدات جهانی ــ از جمله همهگیری بیماری کووید-۱۹، روسیه، چین، ایران، و کره شمالی ــ ناموفق بوده است. همه اینها و دیگر ناکامیها در حوزه سیاست خارجی باید همانند مسئله فروپاشی سیاست داخلی در کانون بحث و گفتگوها قرار گیرند.
سیاست خارجی ترامپ ترکیبی از مجموعه پیامهای توییتری بیهدف
جدیدترین ناکامی ترامپ باید یادآور این نکته به رأیدهندگان آمریکایی باشد که دولت وی در مواجهه با مهمترین تهدیدات جهانی ناموفق بوده است. از زمان افشاگری در خصوص دستودلبازیهای روسیه ماهها گذشته است و از زمان علنی شدن آن نیز هفتهها میگذرد، اما ترامپ هنوز هیچ اقدامی صورت نداده و با سربازان یا خانوادههای آنها نیز ابراز همدردی نکرده است.
وی مدعی شده این مسئله نیز یک کلک و حقه دیگر ساخته و پرداخته دشمنانش است. سیاست خارجی وی در قبال این موضوع همانند بسیاری موضوعات دیگر اساساً تشکیل شده از مجموعههای از پیامهای توییتری نه چندان منسجم که هیچ هدف یا راهبرد قابل فهمی را دنبال نمیکنند. در حقیقت، ترامپ پس از سه سال و نیم زمامداری عملاً فاقد هرگونه سیاست خارجی است. آنچه میبینیم عبارت است از اظهارات سرسری، پیکارهای «فشار حداکثری»، تعریف و تمجید و چاپلوسی نزد رهبران خودکامه، تحقیر کشورهای دموکراتیک همپیمان، و به اصطلاح قراردادهای تجاری که موجب بیکاری هزاران آمریکایی میشوند و هیچگونه هدف راهبردی را دنبال نمیکنند.
هدف ترامپ از فشار حداکثری علیه ایران نامشخص و پرهزینه است
به دلیل ناکامیهای ترامپ، خاورمیانه در مقایسه با زمانی که وی روی کار آمد فاصله بیشتری از صلح گرفته و به سمت قیام بعدی فلسطینیها سوق پیدا کرده است، مردم کوبا و ونزوئلا با آینده تیرهوتاری مواجهند، وعده نوسازی آفریقا به حاشیه رفته است، و روسیه یا چین با هیچگونه چالش واقعی مواجه نیستند.
رویکرد ترامپ در قبال ایران نیز یک نمونه دردناک و پرهزینه دیگر است. اکنون که سه سال از زمان خروج دولت ترامپ از توافق هستهای میگذرد، ایران اورانیوم با غنای بالای بیشتری برای ساخت یک سلاح هستهای در اختیار دارد، تأسیسات هستهای عملیاتی بیشتری دارد، فناوریهای پیشرفتهتری دارد، و از مدت زمان گریز کوتاهتری جهت ساخت سلاح هستهای برخوردار است. رفتارهای ایران در خاورمیانه متوقف نشدهاند، شهروندان آمریکایی همچنان در بازداشت ایران بسر میبرند، و وضعیت حقوق بشر در این کشور بدتر شده است. مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا و برایان هوک فرستاده آمریکا در امور ایران چنین چیزی را تحت عنوان «فشار حداکثری» تبلیغ میکنند، اما هدف نهایی آنها که خودشان مصرانه میگویند تغییر حکومت نیست همچنان نامشخص است.
فقدان اهداف روشن و سیاستهای منسجم عملاً در تمام حوزههای سیاست خارجی و امنیت داخلی مشهود است. در خصوص تسلیحات هستهای کره شمالی، آنچه سیاست ترامپ نامیده میشود چیزی جز یک مشت عکس با کیم جونگ اون دیکتاتور کره شمالی نیست. بهجز بیان لزوم «عاریسازی هستهای کامل و قابل راستیآزمایی» کره شمالی، به نظر هیچ راهبردی حتی برای یک گام تصاعدی واحد به سمت چنین هدفی وجود ندارد. همانند کاری که ترامپ با متحدان اروپایی در خصوص مسئله ایران کرد، واشنگتن متحدان خود در سئول و توکیو را به حاشیه رانده و غافلگیر کرده است، هر دو کشور را به نحو خطرناکی در برابر کره شمالی و سیاستهای عجیبوغریب آمریکا آسیبپذیر نموده است، و هیچگونه امیدواری در خصوص تنشزدایی با پیونگیانگ باقی نگذاشته است.
سیاستهای ترامپ هیچگونه هدف قابل فهمی جز خوشخدمتی به شخصِ بنیامین نتانیاهو ندارند
در خاورمیانه، طرح اسرارآمیز به اصطلاح صلح میان اسرائیل و فلسطین ــ که توسط جرد کوشنر داماد ترامپ تهیه شده است ــ بهقدری محرمانه بود که تا قبل از رد آن هیچگاه علنی نشد. با نزدیک شدن انتخابات ماه نوامبر، سیاستهای ترامپ هیچگونه هدف قابل فهمی ندارند جز خوشخدمتی به شخصِ بنیامین نتانیاهو و مهمتر از همه خودشیرینی نزد حامیان ترامپ در میان مسیحیان انجیلی ــ و در عین حال تضعیف ماهیت فراحزبی و دیرین حمایت آمریکا از اسرائیل. حتی متحدان آمریکا نظیر امارات و اردن نیز اکنون بهقدری مخالف طرح مورد حمایت ترامپ مبنی بر ضمیمه بخشهایی از کرانه باختری به خاک اسرائیل هستند که ثبات در خاورمیانه بیش از پیش رو به وخامت گذاشته است.
آنچه بیش از همه به منافع راهبردی آمریکا و ثبات جهانی ضربه زده شاید نحوه کاملاً غلط مواجهه ترامپ با روسیه و چین بوده باشد. وی در این خصوص مسیری حدفاصل تاکتیکهای معاملاتی و تمایل به عکس گرفتن در کنار دیکتاتورهای خودکامه را در پیش گرفته است. شاید سالها بعد به ماهیت دقیق روابط شخصی ترامپ با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه ورای ولع قدرت پی ببریم. ترامپ قبلاً به ریاست جمهوری مادامالعمرشی جینپینگ رئیسجمهور چین غبطه خورده است.
در هر دو مورد، به نظر هیچگونه هدف، راهبرد، یا سیاست منسجمی وجود ندارد. برای مثال، هیچگونه شواهد و قرائنی دال بر تمایل نسبت به حفظ معاهده کنترل تسلیحاتی با روسیه یا پایان دادن به پیکارهای دروغپراکنی مداوم روسیه (یا هر کشور دیگری) وجود ندارد. پیکارهای دروغپراکنی اکنون بیش از هر زمان دیگری انسجام و یکپارچگی انتخاب در آمریکا را تهدید میکنند. ترامپ پرداخت پول توسط روسیه برای کشتن سربازان آمریکایی در افغانستان را به باد سخره میگیرد و بدین طریق موضع ادامهدار خود مبنی بر ارجح دانستن روسیه بر منافع و جان آمریکاییها را مورد تأکید قرار میدهد.
همزمان، دولت ترامپ در خصوص یافتن زمینههای همکاری با چین، نظیر تغییرات اقلیمی، هیچگونه تلاشی صورت نداده است و در عین حال این کشور را به خاطر مسائلی نظیر سرقت داراییهای فکری، روشهای تجاری غیرمنصفانه، و کنترل بر دریای چین جنوبی به چالش میکشد.
درخواست ترامپ از روسیه و چین برای انتخاب مجدد
آنچه در پی همه این ناکامیها مشاهده میشود تلاشهای آشکار ترامپ و اطرافیانش جهت کمک گرفتن از روسیه و چین در راستای پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات است. همه باید درخواست شوکه کننده ترامپ از روسیه جهت مداخله در انتخابات آمریکا در سال ۲۰۱۶ را به خاطر بیاوریم. وی در قامت نامزد آن انتخابات اظهار داشت: «روسیه، اگر میشنوی امیدوارم بتوانی ۳۰۰۰۰ ایمیلی که گم شدهاند را پیدا کنی.»
این بار، به لطف جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق آمریکا خبر داریم که ترامپ در جریان اجلاس گروه ۲۰ در ژاپن در ماه ژوئیه ۲۰۱۹ از شی جینپینگ خواسته تا به پیروزی مجددش در انتخابات کمک کند. در همان اجلاس، ترامپ در دیدار با پوتین به ادعاها مبنی بر دخالت روسیه در انتخابات آمریکا خندید. طی هفتههای اخیر نیز، در جریان برگزاری جلسه استماع کنگره در پی هشدار یک مقام ارشد ضداطلاعاتی مبنی بر تلاش فعال روسیه، چین، و ایران جهت تأثیرگذاری بر انتخابات ماه نوامبر، ویلیام بار دادستان کل آمریکا درباره اینکه کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری نباید خواستار کمک خارجی شوند یا چنین کمکی را بپذیرند، چیزی نگفت.
هدف ترامپ نه امنیت ملی بلکه امنیت ترامپ است
تنها جمعبندی ممکن این است که هدف روابط ترامپ با دیگر کشورها نه امنیت ملی بلکه امنیت ترامپ است. هیچ چیز دیگری نمیتواند رویکرد پوچ و بیهوده یک سیاست خارجی بدون هدف و بدون راهبرد که به دنبال حفظ و پیشبرد منافع آمریکا نیست را توجیه کند.
شرمن در پایان مینویسد: با فرا رسیدن ماههای پایانی فعالیت کارزارهای انتخاباتی، مردم آمریکا فکر و ذهنشان درگیر همهگیری ویروس کرونا، مسائل مربوط به بیعدالتی و تبعیض نژادی، و چالشهای پیش روی خودشان است، آنهم در شرایطی که اقتصاد دچار فروپاشی شده و آینده روشنی ندارد. اما آنچه ویروس کرونا به ما آموخت این است که سرنوشت آمریکا از سرنوشت دنیا جدا نیست. رهایی آمریکا از همهگیری بیماری و فروپاشی اقتصادی به عملکرد دیگر کشورها در حوزه سلامت همگانی، تجارت، صلح، و امنیت بستگی دارد. با نزدیک شدن ماه نوامبر، عدم برخورداری فاجعهبار ترامپ از یک سیاست منسجم جهت پیشبرد منافع آمریکا و حفظ سلامت، شکوفایی، و امنیت مردم آمریکا و همچنین ناکامیهای ادامهدار وی باید در کانون بحث و گفتگوها در آمریکا باشد.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: دونالد ترامپ بنیامین نتانیاهو بنیامین نتانیاهو وزیر امور خارجه آمریکا دونالد ترامپ مایک پامپئو هیچگونه هدف سیاست خارجی کره شمالی ناکامی ها هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۱۵۵۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده فعالشدن دیپلماسی آفریقاییِ ایران چیست؟
فرارو- جمعه گذشته تهران میزبان دومین "اجلاس بین المللی ایران و آفریقا" بود. نشستی که با حضور مقامهای ارشد بیش از ۳۰ کشور آفریقایی به ویژه وزرای اقتصاد برگزار شد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این قبیل نشستها میتوانند مقدمهای برای وقوع تغییرات مثبت در روابط خارجی و به طور خاص دیپلماسی اقتصادی باشند.
به گزارش فرارو؛ در این راستا، یکی از نکاتی که چندین سال است از سوی کارشناسان مسائل راهبردی و تحلیلگران به عنوان نقدی به سیاست خارجی ایران مطرح شده، غافل شدن از برخی حوزههای جغرافیایی در عرصه سیاست خارجی و صرفا تمرکز بر برخی مناطق و کشورهای خاص است. موضوعی که در برخی موارد در بزنگاههای تاریخی موجب وارد آمدن آسیبها و خساراتی شده است.
با این همه، دولت سیزهم از زمان آغاز به کار خود در سال ۱۴۰۰، تمرکز ویژهای بر توسعه روابط با مناطق مغفول در حوزه سیاست خارجی ایران معطوف کرده است. ابراهیم رئیسی در دو نوبت در قالب تورهایی به کشورهای آفریقایی سفر انجام داده و توسعه روابط با آفریقاییها را یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم توصیف کرده است.
معادلهای که در قالب نشست بین المللی اخیر ایران و آفریقا نیز نمودهای عینیتری گرفته است. با این همه، واقعیت این است که اقبال به توسعه روابط با کشورهای آفریقایی در شرایط حاضر، به طور خاص تحت تاثیر ۳ مولفه مهم و محوری است.
۱. بازارِ رو به رشد کشورهای آفریقاییقاره آفریقا جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر را در خود جای داده و بسیاری از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که شاخصهای اقتصادی در شمار قابل ملاحظهای از کشورهای افریقایی رو به رشد بوده و پالس هاس مثبتی را در مورد آینده این دسته از کشورها به ویژه در حوزه اقتصادی مخابره میکنند.
در حقیقت، هم جمعیت این قاره چشمگیر است و هم درآمد خانوارها در آن رو به بهبود است. این دو مولفه در نوع خود کشورهای آفریقایی را به یک بازارِ هدف بسیار مناسب برای بسیاری از کشورهای جهان تبدیل میکنند. ایران نیز با توجه به ظرفیتهای صنعتی و تولیدی خود از این قاعده مستثنی نیست. میتواند کالاهای ساخت خود را که از کیفیت بین المللی برخوردارند و البته کشورهای آفریقایی میتوانند آنها را در مقایسه با نمونهای مشابه خارجی، با قیمت کمتری تهیه کنند، به آفریقا صادر کند.
موضوعی که هم برای ایران و هم ملل آفریقایی حامل نفع و سود است.
۲. کسب حمایت موثر سیاسی در عرصه بین المللیبلوک کشورهای آفریقایی از وزن قابل توجهی در نهادها و سازمانهای بین المللی برخوردارند. آفریقا چیزی در حدود ۵۴ کشور را در خود جای داده که آنها در جنبش عدم تعهد، گروه ۷۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، و دیگر نهادهای بین المللی، بازیگران مهم و تاثیرگذاری هستند.
در این چهارچوب، ایران به واسطه توسعه پیوندهای سیاسی و اقتصادی خود با بلوک کشورهای آفریقایی میتواند روی کارتِ رایدهی آنها در نهادهای بین المللی حساب ویژهای باز کند. موضوعی که یک برگ برنده موثر به حساب میآید. این مساله به ویژه در بحبوحه تشدید تنشها و رقابتهای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک بین المللی، از ابعاد جدی تری نیز برخوردار میشود.
۳. توسعه نفوذ بینالمللی ایران در قالب یک قدرت منطقهایدر نهایت باید به این مساله نیز اشاره کرد که ایران در منطقه غرب آسیا یک قدرت قابل توجهِ منطقهای است. این کشور به عنوان یک قدرت منطقهای، طرح و برنامههایی برای توسعه نفوذ خود دارد. مسالهای که در عرصه روابط بین الملل برای هر بازیگر دیگری غیر از ایران نیز امری طبیعی محسوب میشود.
حال در این میان، اشتراکات تاریخی و فرهنگی ایران و برخی ملل آفریقایی و در عین حال وجود ظرفیتهای نرم فرهنگی نظیر حضور شیعیان در برخی کشورهای آفریقایی و یا مهاجرت تاریخی برخی اقوام ایرانی به کشورهای آفریقایی، بسترهای مناسبی را نیز برای توسعه نفوذ ایران در میان کشورهای آفریقایی ایجاد کرده اند.
بسترها و ظرفیتهایی که تاکنون مورد بی توجهی بوده اند و حال توجه به آن ها، یکی از الزاماتی است که با توجه به افزایش وزن و قدرت منطقهای و بین المللی ایران، از اهمیت بسیار زیادی برخودار میشوند. معادلهای که موجب شده تا بار دیگر قاره آفریقا مورد توجه تصمیم سازان حوزه سیاست خارجی ایران قرار گیرد.