Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-26@11:36:16 GMT

چشم انداز تاریک تمدن غرب در آینه آینده پژوهی

تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۱۶۵۴۵

چشم انداز تاریک تمدن غرب در آینه آینده پژوهی

نیم‌قرن می‌گذرد از زمانیکه کتابی با عنوان «تصویر آینده» به رشته تحریر درآمد که با روندپژوهیِ تاریخی – تمدنی، سه تمدنِ «یونان»، «ایران» و «بنی‌اسرائیل» را مورد بررسی قرار می‌دهد.

به گزارش مشرق، نیم‌قرن می‌گذرد از زمانیکه کتابی با عنوان «تصویر آینده» به رشته تحریر درآمد که با روندپژوهیِ تاریخی – تمدنی، سه تمدنِ «یونان»، «ایران» و «بنی‌اسرائیل» را مورد بررسی قرار می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب توسط یکی از آینده‌پژوهان مطرح به نام «فرد پولاک» به زبان هلندی نگاشته شده است که سال‌ها بعد توسط همکار و همسایه قدیمی‌اش، کِنِث بولدینگ به زبان انگلیسی تلخیص و ترجمه گردید و از آن به بعد، به عنوان کتابِ مرجع در میان آینده‌پژوهان، دست به دست می‌شود. اگرچه زمان نگارشِ کتاب مذکور، به بیش از نیم قرن پیش باز می‌گردد، لکن به دلیل نوع نگاه تاریخی – تمدنی‌اش، دارای اعتبار علمی بوده و همچنان مورد توجه آینده‌پژوهان و محافل آینده‌پژوهی است.

جان‌مایه اصلی کتاب «تصویر آینده» این است که بدبینی افراد یک جامعه (ملت) موجب می‌شود تا تصویرشان به آینده، منفی و در نتیجه، انگیزه‌شان برای حرکت به سوی پیشرفت، کاهش یابد و این یعنی سرآغازِ غروب یک تمدن. به عبارت دیگر، در هر نمونه از شکوفائی فرهنگی - تمدنی، تصویری مثبت از آینده در کار است و عامل اصلی در هر فساد و زوال فرهنگی – تمدنی، تصویر تضعیف شده‌ای از آینده است. عملاً خودِ تصویرِ آینده، تابع حرکت رفت و برگشتی میان قطب‌های بدبینی و خوش‌بینی است و این تصاویر مانند یک فشارسنج عمل کرده و فراز و فرودهای احتمالی یک فرهنگ را نشان می‌دهند. به این ترتیب، بررسی دقیق تصاویر حاکم، ما را در موقعیّت پیش‌بینی آینده احتمالی قرار می‌دهد.

او بر این باور است که بشر مدرن غربی در «لاکِ اکنونِ خود» فرورفته است و به طرز عجیبی نسبت به تصویر آینده خود منفعل یا ستیزه‌جو شده است و عملاً خلأ میان امروز و فردا، تحمّل کشش مغناطیسی فردا را ندارد.

فرد پولاکِ یهودی‌الاصلِ هلندی زبان، در این کتاب، ریشه تمدن غرب را به بصورت تاریخی بررسی کرده و با نشانه‌ها و دلالت‌های متعدد، اثبات می‌کند که روندِ حرکتِ تمدنی غرب، چشم‌انداز تاریکی دارد. او وضعیت خانواده در غرب، نوع نگاه بدبینانه این تمدن به آینده و حتی وضعیت اقتصادی غرب (که برخی آن را از جمله نقاط قوت این تمدن به شمار می‌آوردند) را بشدت نقد می‌کند و بیان می‌دارد که نسخه نئولیبرال اقتصاد آزاد، که در آن منفعت فرد تبدیل به ابزاری برای پیاده‌سازی رفاه عمومی می‌شود، در شرایط موجود قابل اعتماد و اتکا نیست و تاریخ به بشر آموخته که آزادی کامل برای بعضی، تنها به بهای فقدان مطلق آزادی برای دیگران ممکن است و هماهنگی خودبه‌خودی منفعت شخصی فرد و رفاه عمومی توهّمی رقّت‌انگیز است. در جای دیگر اشاره می‌دارد که امکانی واقع‌گرایانه برای حفظ و احیاء فرهنگ (غربی) وجود ندارد.

فرد پولاکِ یهودی‌الاصلِ هلندی زبان، در این کتاب، ریشه تمدن غرب را به بصورت تاریخی بررسی کرده و با نشانه‌ها و دلالت‌های متعدد، اثبات می‌کند که روندِ حرکتِ تمدنی غرب، چشم‌انداز تاریکی دارد.

نکته قابل توجه اینکه در زمان نگارش این کتاب، آمریکا و شورویِ سابق، چند سالی بود که پیروزمندانه از جنگ جهانی دوم خارج شده بودند و در جهان دو قطبی آن دوران، به عنوان قدرت‌های جهانی، نقش‌آفرینی می‌کردند. اروپا نیز به سرعت در حال بازسازی ویرانی‌ها و ضربات مهلکت جنگ جهانی دوم بود. اما جالب این است که پولاک در این دوران، علائم مخدوش بودن تصویر آینده را با استنادات تاریخی نشان می‌دهد؛ شاید در آن دوران کسی باور نمی‌کرد که این تمدن در سراشیبی نمودار عمر خود قرار دارد اما اکنون این علائم پررنگ‌تر شده است و اردوگاه شرق چپ فرو ریخته و بلوک غرب نیز مرگ خود را فقط با خشونت‌پراکنی و جنگ و خدعه به تأخیر می‌اندازد؛ گرچه از سرنوشت محتوم خود گریزی ندارد. در حقیقت، تصویری که پولاک در آن مقطع زمانی، ترسیم می‌کرد، اکنون، با کلیدواژه‌هایی چون تمدّنِ علم بدون اخلاق، مادیتِ بدون معنویت، و قدرتِ بدون عدالت، نقل محافل علمی شده است. امروزه تمدّن غرب حتی در میان اجزای خود، آن وحدت و انسجام و آن یگانگی و صداقت لازم را ندارد. یک نقطه که یک رشد مادی بیشتری کرده است، بنا به طبیعت تمدن مادی، افزون‌طلب و تمامیت‌خواه شده است و بقیه بخش‌ها را نادیده می‌گیرد و تعادل درونی سیستم را بهم می‌ریزد. با این همه گرفتاری، با این همه مشکلات، باز هم تمدن مادی غرب ادعای ابدیت می‌کند! اما به نظر می‌رسد که این ادعا، ادعایی واهی و ظاهراً غیرعملی و ناکام است.

این نکته قابل تأمل است که از یک طرف، پولاک در کتاب حاضر، برای یهودیت سنگ تمام می‌گذارد و از طرف دیگر، به‌صورت مرموزانه‌ای از تمدن غنی و بزرگ پارسی به‌سرعت عبور می‌کند و فقط در حد چند صفحه، از این تمدن بزرگ نام می‌برد. گمان مترجمان بر این است که نپرداختن به ابعاد تمدن پارسی نه از روی کم کاری نویسنده که احتمالاً عمدی در کار بوده است، ضمن آنکه نویسنده، نقش یهودیت و مسیحیت را بطور مبسوط تشریح می‌کند و از نقش اسلام و تأثیر آن بر تمدن‌های بشریت حتی به‌قدر یک جمله کوتاه هم بیان نمی‌نماید؟! خوش‌بینانه‌ترین حالت این است که نویسنده تمرکزش را فقط بر حوزه تمدن غرب گذاشته و اسلام را در این موضوع دخیل نکرده است.

پولاک در کتاب حاضر، برای یهودیت سنگ تمام می‌گذارد و از طرف دیگر، به‌صورت مرموزانه‌ای از تمدن غنی و بزرگ پارسی به‌سرعت عبور می‌کند و فقط در حد چند صفحه، از این تمدن بزرگ نام می‌برد.

اگرچه روایت پولاک در بررسی یهودیت، مورد تائید مترجمان فارسی‌زبان نیست و دارای اشکالات مبنایی با تفکر اسلامی – ایرانی است اما نتیجه‌گیری او، همان نتیجه‌گیری است اندیشه اسلامی آن را تبیین می‌کند و آن چیزی نیست جز، زوالِ تمدن غرب. او خصوصیّت اصلی تمدن مدرن را، از دست رفتن تصویر آرمانی خدا می‌داند و در عوض، هنر مدرن، از دست رفتن تصویر آرمانی بشر را به ارمغان آورده است و به این ترتیب، با این ارزیابی‌ها، هنر مدرن درخشش را از این جهان می‌رباید. خدا محو شده است و بشر در بهترین حالت یک روبات است، که از خطوط، سطوح، زوایا، اجسام کروی، ساخته شده است، بدون جان و بدون روح.

نکته دیگری که پولاک به آن اشاره نکرده، این است: در حالیکه نبض تمدن مذکور، (در زمان نگارش کتاب حاضر) روبه ضعف می‌گراید؛ چه تمدنی در حال شکل‌گیری و احتمالاً در حال تولد بوده است؟ شاید پاسخ این سؤال در متن همین کتاب نهفته باشد و احتمالاً همان تمدنی است که پولاک در این کتاب تعمداً به آن نمی‌پردازد؛ یعنی همان تمدن اسلامی و پارسی. شواهدی بر این ادعا وجود دارد.

در بخش تمدن پارسی همین کتاب، گفته شد که تمدن پارسی از یک خوش‌بینی جوهریِ تاریخی که زیربنای لازم برای حرکت به‌سوی آینده روشن است برخوردار است. این را بگذارید در کنار این موضوع که ورود اسلام به فرهنگ و تمدن پارسی موجب شد تا خوش‌بینی نهادینه شده و نگاه مثبت به آینده با شدت بیشتری تقویت شود؛ چراکه دین اسلام با ظرفیت بالای خود، توانسته است بنیان‌گذار تمدن شگرفی در گذشته شود؛ به‌گونه‌ای که تمدن‌های دیگر، از جمله تمدن غربی را وام‌دار خود نماید. فلذا ترکیب بین تمدن پارسی و اسلام امکان‌پذیری ایجاد تمدن جدید را بطور عجیبی بالا برده است.

اگرچه روایت پولاک در بررسی یهودیت، مورد تائید مترجمان فارسی‌زبان نیست و دارای اشکالات مبنایی با تفکر اسلامی – ایرانی است اما نتیجه‌گیری او، همان نتیجه‌گیری است اندیشه اسلامی آن را تبیین می‌کند و آن چیزی نیست جز، زوالِ تمدن غرب.

نکته دیگر آنکه زمان نگارش این کتاب در اواخر دهه 30 هجری شمسی بوده و این همان زمانی است که حضرت امام خمینی (ره) قیام خود را آغاز کرده است. قیامی که کمتر از دو دهه بعد، از میان تمدن‌های دنیای آن‌روز سربرآورد و هسته سازنده تمدن جدید، با عنوان امت واحده اسلامی (تمدن نوین اسلامی) شد. در حقیقت با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینیقدس‌سره، تصویر جدیدی از آینده مطلوب بشر، بین‌الاذهانی شد و بار دیگر اندیشه مدینه فاضله در اذهان زنده شد و مردم امیدوار شدند که بتوانند به زودی به آن دست یابند. امام راحل با ارائه تصویرِ نوینی از نقش اسلام در جهان معاصر و تلاش مستمر برای عینیت بخشیدن به آموزه‌های آن، بار دیگر موج جدیدی از تمدن اسلامی را نوید داد.

به نظر می‌رسد که تفکر انقلاب اسلامی نه یک حادثه منطقه‌ای بلکه یک واقعه تاریخی و «روزِ نو» مسلمانان است به‌نحوی که این تفکر در چارچوب سنت‌های الهی و اراده خداوند بر حاکمیت دین در عصر غربت آن، قابل تعریف است و درست همان چیزی است که پولاک به عنوان گمشده تفکر غربی - محو خدا - از آن یاد می‌کند. تصویر جدیدی که این تفکر پیش چشم جامعه قرار داد، آرمان‌شهری است متفاوت، مدینه فاضله‌ای که در آن، هم علم هست و هم پیشرفت؛ ترکیبی از عزّت، ثروت و عدالت. چنین تصویرِ جذاب و متمدّنانه‌ای از آینده مد نظر است. تمدن نوین اسلامی، به دنبال فضایی کاملاً متفاوت با تصویرِ لامکان و بی‌زمانِ ویران‌شهرِ غربی است. این به‌معنای تصرّف سرزمین‌ها و تجاوز به حقوق ملّت‌ها نیست؛ به‌معنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّت‌ها هم نیست؛ بلکه به‌معنای عرضه کردن تصویر درست از عدل‌شهرِ آینده است، تا ملّت‌ها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند و شرط رسیدن به چنین محیطی، مبتنی بر معیارهای عقلی در درجه اول، عدم تقلید از تجربه تلخ غربی است.

تفکر انقلاب اسلامی نه یک حادثه منطقه‌ای بلکه یک واقعه تاریخی و «روزِ نو» مسلمانان است به‌نحوی که این تفکر در چارچوب سنت‌های الهی و اراده خداوند بر حاکمیت دین در عصر غربت آن، قابل تعریف است. 

فلذا روی دیگرِ سکه کتاب حاضر، این است که تمدنی در حال زوال و در مقابل، تمدن دیگری در حال اوج‌گیری است و شاید با یک ادبیات دیگر بتوان گفت که «شاهد حرکت نزولی تمدن غرب در کنار جریان پر شتاب صعود تمدن اسلام به صورت همزمان هستیم».   

در پایان، این نکته باید اشاره شود که اگرچه متن این کتاب سالهاست مورد توجه اینجانب بوده و ذهن مترجم را به خود درگیر کرده است، اما این انگیزه در دو مقطع زمانی به شدت تقویت گردید. مقطع اول در سال چهلم انقلاب یعنی سال 1397 زمانیکه نبرد رسانه‌ای دشمن به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی رهبر انقلاب در جمع یکصد هزار نفری بسیجیان بحثی با عنوان «تصویرسازی نادرست واقعیت‌ها توسط دشمن» را مطرح نمودند. محتوای سخنرانی ایشان به این موضوع پرداخته می‌شد که قلب نبرد نرم دشمن، زدن امید جامعه ایرانی با ترسیم تصویری تاریک و مبهم از آینده ایران در اذهان عمومی است. مفهومی که مترجم از آن با عنوان «جنگ تصویرسازی» یا «نبرد روایت‌ها» یاد می‌کند؛ نبردی که در آن، هر روایتی (ولو روایت نادرست) غلبه کند آینده بر همان مبنا بین الاذهانی شده و شکل می‌گیرد. مقطع دوم زمانی بود که در فضای کشور، مطالبی له یا علیه زوال قدرت نرم آمریکا مطرح گردید و موجب ایجاد سردرگمی در میان محققان جوانتر شد؛ فارغ از سو گیری ذهنی و طرفداری از هر یک، آنچه می‌توانست ابهامات این موضوع را شفاف نماید، نگریستن از زاویه دید یک اندیشمند غربی است. به همین دلیل نوع نگاه یک اندیشمند غربی به آینده خودشان جذابیت بالایی برای مترجم ایجاد کرد، احتمالاً همین موضوع برای سایر محققین نیز جذاب بوده و قطعاً بسیاری از شبهات را پاسخ خواهد داد.

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا قرارداد ایران و چین آمریکا جنگ جهانی دوم بنی اسرائیل امام خمینی بسیجیان اروپا تصویر آینده زمان نگارش نتیجه گیری تمدن پارسی کتاب حاضر تمدن غرب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۱۶۵۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ به پیروزی رسید و در رفراندوم سال ۱۳۵۷ نظام جمهوری اسلامی ایران مستقر شد.اولین دستور کار شورای انقلاب و نیروهای انقلابی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان قانون اساسی بود. کسانی که آن روزها مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی را دنبال می‌کردند نام یکی از نمایندگان با توجه به مسائل نویی که در سخنانش ارائه می‌داد، مورد توجه چهره‌های علمی و اندیشه‌ای قرار گرفته بود؛ سید منیرالدین حسینی.

هدف اصلی انقلاب اسلامی در مبارزات ضداستبدادی یا ضداستعماری خلاصه نمی‌شد؛ بلکه شروع یک تحوّل فراگیر برای اداره بهتر جهان ذیل جریان توحیدی نبی مکرم اسلام (ص) بود. اگر انقلاب اسلامی یک حرکت ملی، یا ضد استعماری بود، در مرزهای خود محدود می‌ماند؛ حال آنکه با گذشت قریب به چهار دهه، توانسته است مرزهای خود را در نوردد و آغازی باشد برای حرکت به سمت حاکمیت اسلام بر تمامی ابعاد حیات فردی و اجتماعی بشر در دوران ظهور حضرت بقیه الله (عج) و شکل‌گیری تمدن بزرگ اسلامی

تعلق عمیق استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به آرمان‌های حضرت امام خمینی و عدم مسامحه و اهمال در جهاد فرهنگی، باعث شده بود تا آن استاد فقید در این دستاورد بزرگ (تولید منطق موضوع‌شناسی) که ظرفیتی بالاتر از تلاش‌های امروزین جامعه علمی کشور برای تحقق اسلام در رفتار نظام دارد متوقف نشود زیرا با تولید منطق انطباق، مسأله‌ای اساسی‌تری به نام «هماهنگی منطق‌ها» (یا فلسفه منطق‌ها) در مقابل او قرار گرفته بود.

به عبارت دیگر استاد حسینی الهاشمی در مرحله دوم از فعالیت‌های علمی خود، نسبتِ بین «منطق انطباق» (ابزار جلوگیری از خطا در انطباق احکام کلی بر موضوعات برخاسته از تمدن مدرن) و دو منطق موجود در عرصه معارف حوزوی را موضوع دقت‌های بنیادین خود قرار داد: «منطق صوری» که ابزار جلوگیری از خطا در تفکر بود و بکارگیری آن، اعتقادات حقه را نتیجه می‌داد و «منطق فهم از خطابات» که در علم اصول فقه تبلور یافته بود و به عنوان ابزار جلوگیری از خطا و انحراف در فهم بیانات شارع مقدس، استنباط قاعده‌مندِ احکام عملی را میسر می‌ساخت. واضح بود که هر یک از این منطق‌ها بر اساس ضرورت‌های عینیِ متفاوت از یکدیگر تولید شده بودند؛ ابتدا برای مقابله با حمله ملحدین به اعتقادات مسلمین، منطق صوری و فلسفه توسط اندیشمندان مسلمان بکار گرفته شد و در ادامه، علم اصول برای مقابله با قیاس، استحسان و استصلاح و فهم صحیح از بیانات شارع در عصر غیبت تدوین گردید و منطق انطباق نیز برای پیاده‌سازی احکام کلی رساله‌های عملیه در نظام جمهوری اسلامی تولید شده بود.

اما این ضرورت‌های عینی نمی‌توانست یک هماهنگی علمی و انسجام تئوریک به این سه منطق ببخشد و آنها را براساس یک مبنای نظری به وحدت برساند و چنین خلأ قطعاً موجب ناهماهنگی در رفتار و عمل نظام اسلامی می‌شد. از این‌رو، استاد سید منیرالدین حسینی در ابداعی بی‌نظیر به بحث از «فلسفه‌ی منطق» پرداخت و با طی یک سیر پژوهشی طولانی و پیچیده، به نقد و نقضِ «اصالت وجود» و «اصالت ماهیت» (در فرهنگ انتزاعی)، «اصالت ربط» (در فلسفه هگل) و «اصالت تعلق» (در فلسفه حاکم بر علوم کاربردی) همت گماشت و ضعف هر یک از این مبانی در تفسیر از «حرکت» و اصول عام آن (وحدت و کثرت، زمان و مکان، اختیار و آگاهی) و بالتبع ناتوانی آنها در هماهنگ‌سازی منطق‌ها را مدلل ساخت و «فاعلیت» را به عنوان مبنای تحلیل جدید از حرکت و به‌مثابه حد اولیه‌ی حاکم بر منطق‌ها اثبات نمود. لذا بر این اساس، آن فقید سعید در فلسفه چرایی و فلسفه چیستی متوقف نشد بلکه توانست «فلسفه‌ی چگونگی اسلامی» را نیز تأسیس کند و با دستیابی به قدرت تبدیل و بهینه معادلات عینی، زمینه را برای بیمه‌شدن نظام اسلامی در برابر «فلسفه‌ی چگونگی مادی» که به جای اکتفا به مغالطه نظری و از طریق تنظیم شرایط پرورش اجتماعی، بشریت را در برابر مغالطه عینی سهمگینی قرار داده فراهم نماید.

دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین اسلامی فرهنگستان علوم اسلامی قم از سال ۱۳۵۹ که توسط استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی در پی یافتن ملازمات وعده انقلاب اسلامی نسبت به «اسلام در عمل» بوده است، و در عمری به درازای خود انقلاب اسلامی، سیر توسعه دولت، جامعه و تمدن اسلامی را مورد مطالعه عمیق قرار داده تا برای توفیق هر چه بیشتر انقلاب اسلامی ایران، به دنبال یافتن راهکارهای مؤثر باشد؛ لذا از یک سو می‌توان محور فعالیت فرهنگستان علوم اسلامی قم را یافتن «نرم افزار اداره» دولت و جامعه انقلابی در مسیر جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی اسلامی دانست.

اندیشه بنیادینی که سال‌ها حرکت فرهنگستان را جهت دهی کرده این است که انقلاب شکوهمند اسلامی باید بتواند به عرصه فرهنگ و به ویژه فرهنگ تخصصی و بنیادی صادر شود، یا به تعبیر معهود در ادبیات انقلابی، انقلاب فرهنگی نیز علاوه بر انقلاب سیاسی در محیط تحت قیمومیت جمهوری اسلامی رخ دهد. در این نگاه، اسلامیت نظام و جریان اسلام در عمل، تنها از بُعد فرهنگی جامعه و اجزا و ارکان آن قابل استمرار است؛ وگرنه با دستیابی صرف به قدرت و دولت و اقتدار سیاسی و نظامی، استمرار اسلامیت نظام تضمین نخواهد شد؛ زیرا لایه فرهنگ جامعه می‌تواند همه اقتدارها را به ضد خود تبدیل کند و با اسم اسلام و تو خالی کردن آن از محتوا، ضد اسلام را توسعه دهد. توسعه و تعالی براساس آموزه‌های پیامبران انقلاب اسلامی و حکومت مبتنی بر آن، مدعی توسعه و تعالی براساس آموزه‌های پیامبران - و نه زندگی صوفیانه- است که امروزه قلوب کثیری را نیز در سراسر جهان به آرمان خود امیدوار کرده و در ایجاد انگیزه برای حرکت به سوی جهتی غیر از جهت دنیای مدرن، توفیق زیادی داشته است؛ اما برای تحقق جامعه غیرمادی ای، که چرخ‌های آن، ابزارهای میل به دنیای مادی نباشد، تنها انگیزه‌های سرشار کافی نیست و پیداست که با کلی گویی نیز نمی‌توان از عهده چنین تکلیفی برآمد؛ بلکه باید به الگوهای واضح و مناسب اداره جامعه متعالی و مؤمنانه دست یافت.
سوال اینجاست که در دستیابی به الگوهای اداره جامعه ایمانی، تا چه حد می‌توان از الگوهای توسعه در نظامات مدرن غربی بهره برد؟ در اندیشه استاد سید منیر الدین حسینی در عین آنکه استفاده از الگوی دیگران در حالت اضطرار جایز است، ولی نکته‌ای را نیز نباید فراموش کرد که اگر نزاع ما با دنیا بر سر همین الگوهای زندگی است، باید حرف جدیدی را به جهانیان عرضه کنیم؛ در غیر این صورت حرکت انفعالی در مقابل دشمن، جز تضعیف مواضع نظام اسلامی در درازمدت نتیجه‌ای نخواهد داشت. بی تردید اگر حرکت اثباتی آغاز شود و به نتایجی هم برسد، به سرعت، در میان کسانی که نگاه مثبتی به مدرنیته غربی ندارند، جایگاه خواهد یافت و موازنه قدرت جهانی را به نفع فرهنگ مذهب تغییر خواهد داد.

ما نمی‌توانیم از یک سو قصد طراحی ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را براساس یک آرمان مشخص داشته باشیم و از سوی دیگر معادلات لازم برای چنین امری را از دستگاهی دیگر و با آرمانی متفاوت با مطلوب خود، به عاریت بگیریم. استاد حسینی الهاشمی معتقد بود: امروزه تهاجم بر اصل حیات اجتماعی اسلام مثل دوران مغول نیست که سر هر کوچه‌ای می‌آمدند و با شمشیر و زوبین می‌ایستادند و دستور به کفر می‌دادند؛ بلکه توسط «مدل ها» صورت می‌گیرد. «تهاجم عینی»، به وسیله «تصمیم‌گیری اجتماعی» واقع می‌شود! هر جامعه‌ای، مسئولینی برای تصمیم‌گیری کلّ جامعه دارد که آن‌ها درباره کل مقدورات جامعه، «تصمیم گیری» می‌کنند؛ اما «تصمیم سازی» برای تصمیم گیران به وسیله «مدل ها» انجام می‌شود. دنیای مدرن نیز همین ابزار را برای تهاجم به فرهنگ ادیان برگزیده است که «مدل اقتصادی» یکی از شاخه‌های آن است. البته «مدل» نیز در بالاترین سطح، همان «روش علوم» است؛ لذا به گزاف نیست اگر بگوییم تهاجم اصلی به اسلام از ناحیه علوم پایه صورت می‌گیرد که رکن اصلی روش علوم و مدل‌سازی در دنیای امروز است. استاد حسینی الهاشمی می‌گفت: «آن شش ماهی پس از تصویب قانون اساسی و پیش از اعلام انقلاب فرهنگی که شدیداً در رابطه با اصل موضوع ضرورت ابزارهای تئوریک برای پیاده کردن اسلام در جامعه فکر می‌کردیم، به اینجا رسیدیم که اصلاً تعریف علم نسبت به تعریف سابق آن تغییر کرده است؛ یعنی علم دارای مبنا، منتجه، نظام و سیستم است و تحقیق علمی به صورت فردی انجام نمی‌گیرد. آن موقع خیلی وحشت زده شده بودیم؛ زیرا به هیچ احدی نمی‌شد این حرف را بزنیم تا اینکه امام بحث انقلاب فرهنگی را در اردیبهشت ماه مطرح کردند …؛ ولی متأسفانه نهادها و شخصیت‌های مسئول در آن زمان پس از اعلام انقلاب فرهنگی و تأکید حضرت امام (ره) بر اخذ علوم انسانی دانشگاه‌ها از حوزه علمیه به ضرورت معادله تجربی جدید درباره علوم انسانی واقف نبودند و به ترمیم، از نوع پیرایش و زدودن شاخ و برگ زائد می‌اندیشیدند و هرجا را که مخالف با اسلام بود، می‌زدودند؛ یعنی به عدم مخالفت قطعیه (مخالفت صریح) باور داشتند، نه لزوم احراز موافقت قطعیه (تولید علم ازمبانی تا روش‌ها و روبناها براساس منطق و اندیشه اسلامی)». استاد حسینی الهاشمی در جای دیگر می‌گوید: «تا زمانی که «انقلاب فرهنگی» در جمیع شئون محقق نشود، نمی‌توان از پذیرش پیام «انقلاب سیاسی» خود در سطح جهان، توسط مردم کشورهای دیگر مطمئن بود؛ چون ادعای انقلاب ما همواره ارائه تمدنی نوین که شالوده‌های آن رنگ دیانت دارد بوده و هست و اگر قرار باشد همواره از ابزار فرهنگی خصم، به صورت مطلق یا مشروط بهره جوییم آیا اولاً می‌توان چنین تمدنی را بنا نهاد و ثانیاً بر فرض بناگذاری، آیا می‌توان ادعا کرد که چنین تمدنی از آنِ ماست؟ درحالی که «روش» و «معادله» دیگران را به عاریت گرفته‌ایم!».

با اعلام انقلاب فرهنگی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ و تعطیلی دانشگاه‌ها تکاپویی جدی در فضای حوزه‌های علمیه و اساتید و دانشجویان انقلابی دانشگاه‌ها آغاز و دیدگاه‌های مختلفی در زمینه نحوه پیگیری این مسئله مطرح شد. این موضوع همچنین مبدأ شکل‌گیری جریان‌های فکری فرهنگی مختلف و نیز تأسیس نهادهایی چون ستاد انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مراکزی آموزشی و پژوهشی همچون دانشگاه امام صادق (ع)، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و… شد.

در چنین فضایی بود که مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سید منیرالدین حسینی شیرازی با توجه به دغدغه‌های قدیمی‌ای که از دوران مبارزات دوران ستمشاهی نسبت به خطر انحراف و وابستگی علمی و فرهنگی انقلاب، به جریان‌های مختلف غیراسلامی داشت و سپس با حضور در مجلس خبرگان قانون اساسی «خلأ تئوریک نظام» را در «اداره جامعه براساس اسلام» دریافته بود، مسیری ویژه و بلندمدت را برای پیگیری مسئله انقلاب فرهنگی آغاز نمود.وی به کمک جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از تابستان ۱۳۵۹ سمینارها و مجامع علمی را برپا کرد که در نهایت به تأسیس رسمی «دفتر مجامع مقدماتی فرهنگستان علوم اسلامی» با پیام مرحوم علامه طباطبایی (ره) و حضور حضرت آیت الله گلپایگانی منتهی شد که اکنون پس از قریب به سه دهه تلاش مستمر و با وجود فقدان بیانگذار فقید آن به مرور ثمرات آن در حال شکوفایی است. کد خبر 6083769

دیگر خبرها

  • شعار سی‌وپنجمین نمایشگاه کتاب تهران پیام‌های مهمی دربر دارد
  • شعار سی‌وپنجمین نمایشگاه کتاب تهران پیام‌های مهمی دربر دارد/ پنجره‌ای گشوده به تمدن ایران زمین
  • تحقق تمدن نوین اسلامی در مسیر آموزش و پرورش قرار دارد
  • فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است
  • مسئله‌گی حجاب؛ از بحران داخلی تا بشارت تمدنی
  • بررسی پرونده «صندوق پس انداز کارکنان راه آهن جمهوری اسلامی ایران» با ۷ هزار شاکی
  • دمیدن روح در دنیای امروز با تمدن نوین اسلامی
  • تمدن اسلامی به همه مردم دنیا خدمت خواهد کرد
  • قدردانی حزب تمدن اسلامی ازسپاه برای عملیات تنبیهی علیه صهیونیستها
  • هشدار اقبال لاهوری از تمدن مغرب زمین به ما