Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسکانیوز»
2024-05-01@01:09:07 GMT

اصلا کوه صبر بود...

تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۱۷۷۰۹

اصلا کوه صبر بود...

ایسکانیوز - گروه فرهنگی - لیلا مهدوی: کسی نیست در محله‌ نیاوران که پیرمرد را نشناخته باشد. خانه‌ی نسبتاً بزرگش را حسینه کرده بود و نامش را گذاشته بود: «بیت الشهدای شاه‌حسینی.»

حاج آقا شاه‌حسینی؛ پیرمردی بود قد بلند و چهارشانه. صلابت از نگاهش می‌بارید و کلامش استوار بود. دخترش را ساواکی‌ها شهید کرده بودند و هر سه پسرش در دفاع مقدس شهید شده بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حاج عبدالوهاب همیشه سرش را بالا می‌گرفت و با عشق می‌گفت: «این روضه به نام این بچه‌هاست. افتخار می‌کنم که شهید راه حسین هستند.»

آن‌وقت‌ها در تمام ایام محرم و صفر روضه از حدود هفت صبح بر پا بود و برای اینکه جا نمانیم باید خیلی زود از خواب بیدار می‌شدیم. وارد بیت‌الشهدا که می‌شدیم عطر عود و اسپند در فضا پخش بود. حاج خانم شاه حسینی هم یک صندلی گذاشته بود در ورودی خانم‌ها. با اینکه پایش درد شدیدی داشت اما همیشه حاضر بود و یک‌به‌یک با همه احوال‌پرسی می‌کرد. من که مقابلش می‌رسیدم دقیق و کامل احوالم را می‌پرسید. صورتم را می‌بوسید و دعای عاقبت به خیری می‌کرد.

تمام سالن و اتاق‌ها پر می‌شد از جمعیت مشتاق. گاهی مجبور می‌شدند تعدادی از مردم را به خانه‌های همسایه‌هایی بفرستند که همیشه داوطلب کمک بودند، حتی خیابان هم فرش می‌شد و مشتاقان در خیابان می‌نشستند.

در و دیوار از پرچم‌های سبز حضرت عباس پر بود و در کنارش عکس‌های شهدای شاه حسینی می‌درخشید. بوی نان سنگک تازه و حلیم هم گاه‌گداری بلند می‌شد. تمام صبح‌های دهه اول محرم را به شوق بیت الشهدا، برای نماز صبح بیدار می‌شدم. روسری حریر مشکی رنگم را با وسواس خاصی می‌بستم و چادر عربی‌ام را رویش تنظیم می‌کردم و می‌دویدم تا از بقیه جا نمانم. حلاوت عزاداری‌های آن‌وقت‌ها خوب در نظرم مانده است. پدرم می‌گفت بیت الشهدا سرتاسرش برکت است. تاسوعا و عاشورا دیگر شلوغی و جمعیت به اوج خودش می‌رسید. و نوایی که در گوشم زنگ می‌خورد همان ذکر معروف «ای اهل حرم، میر و علمدار نیامد»، یک روز از همه متفاوت‌تر بود.

روز هشتم محرم متعلق به آقا علی‌اکبر است. در میان فرزندان حاج آقا؛ محمدحسن و سعید؛ مزارشان در بهشت زهرا بود اما پیکر حسین برنگشته بود. روز هشتم محرم؛ حال و هوایش برای همه فرق داشت. آن روز حاج آقا میکروفون را از دست مداح می‌گرفت و خودش مرثیه می‌خواند. آن‌قدر با سوز و گداز از علی‌اکبر می‌گفت و می‌خواند تا آخر صدایش می‌گرفت. حال و هوای مراسم هم خاص بود. شک ندارم حضرت مهدی هم برای آقا علی اکبر آن ساعت و در آن مکان گریه می‌کرد.

یادم هست دلش را نداشتم سرم را بلند کنم و به حاج خانم نگاه کنم اما چیزی که مسلم بود حد صبر و وقارش بود. آرام‌آرام و با سری پایین گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت. خدا از دلش بیشتر باخبر است که اقتدا به حضرت زینب کرده بود. اصلاً کوه صبر بود.

روضه علی اکبر جان‌گداز است. امام بالای سر فرزند جوانش نشسته و مانده چگونه باید پیکر شرحه‌شرحه او را به خیمه‌گاه برگرداند. آخر سر عبایش را باز می‌کند و با دست خودش پیکر فرزند رشیدش را که شبیه ترین به رسول خداست، در عبا جمع می‌کند. حاج آقا مرثیه‌سرایی می‌کرد و با تمام وجودش نوحه می‌خواند:

«علی نور بصرم

نهال نو ثمرم

چگونه نعش تو را بابا

به سوی خیمه برم...»

«ز بعد اکبر گفت سبط مرتضی

علی علی الدنیا بعدک العفا»

«ای دریغ از نوجوانی و قد رعنای تو

اه و وا ویلا که امشب دشمنام کامیاب

زان که شد در خاک خون این گونه غلطان پیکرت»

جوری می خواند که حس می‌کردی آخر نوحه‌اش جان در بدن ندارد، اما تازه اینجا می‌رسید به نوحه حسین خودش که مفقود بود و دیگر قیامت می‌شد. حتماً قامت حسین و حسن و سعیدش را در میان نظر می‌آورد و می‌خواند و می‌خواند.

«یوسف کجا و علی‌اکبر کجا که یوسف برگزیده‌ی زلیخاست و علی‌اکبر پسر فاطمه» این را هم یادم هست که می‌خواند و بعد سراغ حضرت لیلا می‌رفت و روضه می‌خواند:

«ندانستم فلک با من نهانی کینه‌ها دارد

کشد بر سینه‌ام داغ فراق چون تویی دلبر

اگر با دیده‌ی لیلا جمال خویشتن بینی

بدانی حال لیلا ورنه کی باشد تو را مادر...»

عکس شهید حسین شاه حسینی مقابل چشمانمان بود. بعد مراسم تمام می‌شد و وقت صبحانه. بیرون از حسینه؛ اولین کسی که نگاه‌ها ناخودآگاه در پی‌اش بود، حاج آقا بود. آن‌روز خاص شانه‌هایش از همیشه افتاده‌تر بود و قد بلندش کمی خمیده به نظر می‌رسید. با این همه اجازه نمی‌داد کسی جای او ظرف حلیم داغ را دست عزادار سیدالشهدا بدهد.

حاج عبدالوهاب شاه حسینی روز تاسوعای سال ۹۴ به فرزندان شهیدش پیوست.

انتهای پیام/

347 / 347 هیات زنده است هر سینه یک حسینیه هر خانه یک چراغ هیات خانگی

منبع: ایسکانیوز

کلیدواژه: هیات زنده است هیات خانگی شاه حسینی علی اکبر حاج آقا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۱۷۷۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نونزدهمین مراسم «شب کارگردان» برگزار شد/ آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟

نوزدهمین مراسم «شب کارگردان» انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران و آئین نکوداشت اکبر زنجانپور، عصر امروز نهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

حمود دولت‌آبادی، فریبرز گلبن، اسماعیل خلج، اصغر همت، ایرج راد، حبیب رضایی، مسعود دلخواه، مهدی میامی، کاظم هژیرآزاد، مجید امرایی، محسن بهرامی، از حاضران در این مراسم بودند‌.

در ابتدای این مراسم شهرام گیل‌آبادی رئیس انجمن صنفی کارگردانان تئاتر گفت: امروز روز تولد استاد حمید سمندریان است. خاطرات فراوانی با نام بردن از حمید سمندریان به عنوان نشانه و تلنگر در ذهن ما ایجاد می‌شود. هیچ لحظه‌ای در تئاتر ایران ایشان از ذهن ما فراموش نمی‌شود.

وی ادامه داد: انجمن با مرور ملاک‌های مختلف در طول سال به این نتیجه رسید که مدالیوم و نشان عالی خود را به استاد اکبر زنجانپور چهره تأثیرگذار تئاتر ایران اهدا کند. انجمن به دلایل حمایتی قصد دارد به خاطر منش فکری و کاری‌شان از ژاله علو، علیرضا کوشک‌جلالی و علی شمس نیز قدردانی کند.

وی افزود: خوشحال و خرسندیم که با سختی در کنار دوستان‌مان ایستادیم و هیچ تحمیلی را نپذیرفتیم و با استقلال و به پشتوانه بزرگان تئاتر پیش می‌رویم. تئاتر عرصه نقد، تحلیل و حقانیت است.

گیل‌آبادی بیان کرد: سال قبل مدالیوم انجمن به آتیلا پسیانی اهدا شد که دیگر در میان‌مان نیست. یادش را گرامی می‌داریم.

سپس تصاویری از مراسم هجدهمین «شب کارگردان» و سخنان زنده‌یاد آتیلا پسیانی نمایش داده شد‌.

در ادامه احسان حاجی‌پور دبیر مراسم متن لوح قدردانی از علی شمس را قرائت کرد و سپس با حضور صدرالدین زاهد از علی شمس قدردانی شد.

علی شمس روی سن آمد و گفت: ممنونم که انجمن به یاد من بود. من حرفی نمی‌زنم که جشن امشب به حاشیه نرود. امیدوارم مسیر چرخ روزگار به شکل دیگری بچرخد که هر کدام از ما تئاتر مدنظر خود را روی صحنه ببریم و هیچ رنج و عذابی گریبان‌مان را نگیرد.

در ادامه آرش دادگر عضو هیأت‌مدیره انجمن صنفی کارگردانان تئاتر روی صحنه رفت و ضمن قرابت متن لوح قدردانی علیرضا کوشک‌جلالی گفت: یک سال پیش تماس تلفنی داشتم و کارگردان بزرگی با من تماس گرفت. از لقب استاد برای او استفاده کردم ولی او گفت که از واژه استاد استفاده نکن. علیرضا کوشک جلالی برای من همچنان استاد است و اعتبار بین‌المللی به تئاتر ایران داده است.

سپس پیام صوتی ژاله علو برای حاضران در مراسم پخش شد. وی در ابتدای این پیام از اینکه به دلیل کسالت نتوانسته در جمع حضور پیدا کند، عذرخواهی کرد.

وی در ادامه پیام خود یادآور شد: هنر والای تئاتر برای من ارزشمند بوده و با اشتیاق تمام کار هنر را دنبال کردم. من کار تئاتر را از ۱۳۲۷ در تئاتر تهران شروع کردم. سپس در تئاتر فردوسی و پس از آن در تئاتر فرهنگ به ایفای نقش پرداختم.

وی به ذکر نام کارگردان‌ها و نمایش‌هایی که همکاری داشت پرداخت و یادآور شد: در ادامه در سینما و رادیو نیز فعال شدم.

علو تاکید کرد: فکر می‌کنم بزرگترین ارزش برای هر هنرمندی این است که نتیجه کار‌های خود را توسط مردم ببیند. خوشحالم کار‌هایی کردم که همچنان بین مردم به نیکی از آن یاد می‌شود و خوشحالم کار‌هایی کردم که مردم از آنها راضی هستند.

در ادامه اصغر همت لوح قدردانی از کوشک‌جلالی را به وی اهدا کرد.

سپس محمد رحمانیان روی صحنه حضور پیدا کرد و بخشی از نمایش رادیویی «روز‌های رادیو» را که اشاره‌ای به ژاله علو و رقیه چهره‌آزاد داشت، خواند.

وی خطاب به کوشک‌جلالی گفت: حضور تو برای تئاتر ایران مانند یک معجزه است، بمانی برای‌مان.

سپس متن لوح قدردانی از ژاله علو را قرائت کرد و ایرج راد به نمایندگی از ژاله علو لوح و نشان مدنظر را دریافت کرد.

در این بخش از مراسم، هایده حائری خطاب به حاضران در مراسم گفت: من از مردم قدردانی می‌کنم که قدر هنرمندان‌شان را می‌دانند و در این مراسم حضور پیدا کردند. هنرمندان تلاش می‌کنند با فعالیت‌های خود هنر را پیش ببرند گرچه همه چیز بر علیه‌شان است.

حائری در ادامه به طنز بیان کرد: حیف است که جایزه ژاله علو عزیز را ۲ آقا بگیرند، به همین دلیل آمدم و جایزه ژاله علو عزیز را می‌گیرم.

در این بخش از مراسم تصاویری از گفت‌وگوی محمد رحمانیان با اکبر زنجانپور پخش شد که طی آن زنجانپور به ذکر خاطراتی از نحوه حضور خود در عرصه بازیگری و تجربه همکاری با حمید سمندریان و جمیله شیخی پرداخت.

سپس محمود دولت‌آبادی روی صحنه رفت و یادی از مهدی فتحی به عنوان دوست مشترک خود و زنجانپور کرد و گفت: روزی مهدی به اکبر گفت کسانی که هنر کار نمی‌کنند چه می‌کنند؟ من در عجب بودم از افقی که پیش روی این ۲ عزیز شکل گرفته است. اکبر سعی کرده که همیشه هنر بورزد ولی موانع خیلی وقت‌ها اجازه نداده است. این اجتماع به نشانه دوستی و ارادت به هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.

وی یادآور شد: لازم نیست که حتماً چیزی بشود. همین که سرپا هستید و همین شب‌ها را برپا می‌کنید یعنی شدن. امیدوارم همیشه پاینده باشید.

سپس محمد رحمانیان مجدداً روی صحنه رفت و گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» و سپس در کار‌های تلویزیونی دیدم. بعد از آن تماشای نمایش «همه پسران من» به کارگردانی اکبر زنجانپور باعث شد بفهمم که در زندگی به جای درستی رسیده‌ام. کار درخشانی بود که لحظه‌لحظه‌اش کلاس درس بود.

وی خطاب به زنجانپور تاکید کرد: از صمیم قلبم خیلی از شما متشکرم آقای زنجانپور.

سپس تصاویری از نمایش «چشم اندازی از پل» به کارگردانی حمید سمندریان در سال ۱۳۵۱ پخش شد که اکبر زنجانپور در جوانی خود در آن به ایفای نقش پرداخته بود.

در ادامه مسعود دلخواه نیز روی صحنه رفت و گفت: اکبر زنجانپور مثل هیچ کسی نیست؛ بازیگر و کارگردانی توانا و از همه مهمتر انسانی شریف و دوست‌داشتنی است.

وی تاکید کرد: اکبر زنجانپور بودن ساده نیست و دشوار است، از این رو صحبت کردن درباره او هم دشوار است.

دلخواه یادآور شد: وقتی نمایش «سیزوئه بانسی مرده است» با کارگردانی رکن‌الدین خسروی را دیدم، بازی اکبر زنجانپور حیرت‌زده‌ام کرد.

وی تصریح کرد: حق اکبر زنجانپور این است که جایزه‌ای به نام وی به بازیگران تئاتر اهدا شود.

نوید محمدزاده دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: وقتی قرار باشد درباره استاد صحبت کنم، خجالت می‌کشم. خیلی دوست‌تان دارم. امیدوارم قسمت باشد تا روی صحنه با شما نفس بکشم و قسمت باشد روی صحنه تئاتر از شما یاد بگیرم.

سپس شهرام گیل‌آبادی مجدداً روی صحنه رفت و عنوان کرد: در بیش از ۳۰ سالی که در رادیو بودم، صدای رامین فرزاد از گوشم خارج نمی‌شود که ته مانده غذا‌ها را به گربه‌ها می‌داد و برای‌شان «هملت» می‌خواند. سعادت این را داشتم که تجربه حضور در خدمت بزرگان را داشته باشم. مهدی فتحی روبه‌روی دیوار می‌ایستاد و دیالوگ‌های خود را مرور می‌کرد. ما با حکمت‌های مختلف از جمله آموزش در رادیو مواجه بودیم.

وی یادآور شد: دیدن حرکات معلم بزرگی، چون اکبر زنجانپور درس‌های بزرگی برای من داشت. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد این بود که نظم توسعه فکری، دانایی و درایت، سکوت را به همراه می‌آورد. استاد زنجانپور با اندیشه و آثار خود عالم دیگران را ارتقا داد. اکبر زنجانپور در عالم هنر از آبرو‌های زمین است.

در ادامه پرویز ممنون روی صحنه حضور پیدا کرد و گفت: من از خاطرات هنرجویی و دانشجویی اکبر می‌گویم. اولین بار که دعوت شدم برای تدریس در دانشگاه، نمایشی را از بهمن فرسی دیدم و اکبر زنجانپور نقش اصلی را بازی می‌کرد. مونولوگی طولانی داشت و من تحت تأثیر صدا و بیان اکبر زنجانپور قرار گرفتم.

وی یادآور شد: اکبر از جمله ۴ نفری بود که در دانشگاه به آنها عشق می‌ورزیدم و آخری آذر فخر بود که رفت. من و اکبر اختلاف سنی زیادی نداشتم.

ممنون تاکید کرد: زنجانپور بدون شعار کار می‌کرد. فردی با شخصیت بود که برای هم حرمت قائل بودیم. اکبر همیشه محترم و بسیار جدی بود.

اکبر زنجانپور در ادامه و در میان تشویق همگان روی صحنه رفت و گفت: این تعریف‌ها مسؤولیت آدم را زیاد می‌کند، اینکه هنر و نخ مرتبط هنر یعنی مخاطب را جدی بگیریم. ما تلاش می‌کنیم تا ارتباط نانوشته و ناگفته را در تئاتر ایجاد کنیم.

وی تاکید کرد: وظیفه ما هنرمندان تئاتر این است که تصویری که دیده نمی‌شود بسازیم و آنچه شنیدنی نیست بشنویم و به مخاطب ارائه دهیم. زمانی به این مهم می‌رسیم که کمتر حرف بزنیم.

زنجانپور تصریح کرد: هنریک ایبسن می‌گوید قوی‌ترین انسان کسی است که تنهاترین است. بگردیم و تنهایی‌های خود را پیدا کنیم.

در پایان این مراسم گیل‌آبادی متن لوح قدردانی از زنجانپور را قرائت کرد و نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور محمود دولت‌آبادی، محمد رحمانیان، پرویز ممنون، ایرج راد، اسماعیل خلج و چند تن از چهره‌های هنری برگزار شد.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر

دیگر خبرها

  • دعوت از اکبر فلاح به کمیته فنی مسابقات کشتی نونهالان
  • چرا کسی برای دختران دانشجوی آمریکایی شعر برای خواهرم نمی‌خواند!
  • به یاد آتیلا پسیانی و لحظه‌های ماندگارش در سینما | از هنرمندی در آثار بهرام بیضایی تا حاتمی‌کیا و بهروز افخمی |‌ ببینید
  • نکوداشت اکبر زنجان‌پور (عکس)
  • خاطره خنده‌دار غفوریان از اشتباه گرفتنش با اکبر عبدی! (فیلم)
  • مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش
  • نونزدهمین مراسم «شب کارگردان» برگزار شد/ آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟
  • سناتور آمریکایی، عادی سازی روابط تل آویو و عربستان را توافقی مخاطره آمیز خواند
  • وزیر اول ایرلند شمالی خشونت‌ها در غزه را نسل کشی خواند
  • هوش مصنوعی گرایش سیاسی افراد را از چهره‌شان می‌خواند