حسین خود را شایسته نهایت بلا کرد تا ما را مرهون رزق شفاعتش کند
تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۲۶۱۰۴
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، عاشورای حسین در راه است. عزیز فاطمه، چند روزی است به کربلای وصال و فراق رسیده است... حسین، راه آسانی انتخاب نکرده، بل سختترینها را به جان خریده، نه برای خود که برای آزادی و شرافت و حقیقت انسان: انسان بودن، انسان ماندن و انسان رفتن... تازه! سختتر هم کرده آنگاه که نه خود، که هر که خودی است و مشق آزادگی کرده را، همسفر راه نموده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنشین! بمان! حج بگذار و تلخی و سختی و درشتی وا بِنه! همه آنچه میخواهی را آرام با خدایت نجوا کن! گوشه مسجدالحرام بنشین و بگو با او هر آنچه که دل تنگت میخواهد! از خودش بخواه! تو که عرفه خوانی! اگر خیرت باشد میدهندت و اگر نباشدت که تو تکلیف تمامی... "
وایوایوای... چه جملات آشنایی! برای نیامدن چقدر حجت بزک کرده پیدا میکنند، اما نمیدانند که برای راهی شدن، باید دلی ساخته باشی پر از حسین و زینب... از گل علی و فاطمه. وَه! چه درّ کمیابی..
"فاللهُ خَیرٌ حافظاً" را خواندند؛ زینب برای حسین و حسین برای زینب... دلهای آماده آمدند و واماندهها ماندند مثل همیشه..
حسین مسافر شد، حسین مهاجر شد... آمد که حجت تامّه شود برای هر مردّدِ واماندهای... آمد که آفتاب تمام شود برای هر خیمه شببازی... آمد که سجادهنشینها قیمت بازار بندگی را لوث نکنند... آمد که گوشهنشینان، ملاک زهد و تهجّد نشوند... آمد که قاریان و تالیان، تراز مسلمانی نگردند... آمد که، ولی نشناسها نرخ بازار عاشقی نشکنند... آمد که آفتابپرستها، قبلهنما نشوند... آمد که مذاکره، نسخه بدل مجاهده نشود... آمد که مصلحتاندیشان، ولی نشناس، تقیه جاری نکنند... آمد که کاسبان بهانه و توجیه، دکان باز نکنند... آمد... آمد... آمد تا حقیقت، قیمتِ جان پیدا کند و حقیقتجوئی، جانبازی؛ آمد که سرمشق را تا به انتهای "تحریر شد" امضا کند... و عجب آنکه با خونش، امضای آن شد... هر چند مُقَطّع و تکه تکه... هر تکهاش جائی و هر آیه اش، گوشهای... انگار آنگاه که عرفه میخواند همه این تکهها را میدیده:
"ای خدای من! شهادت میدهم با حقیقت ایمانم و یقینهای قطعی و محکمی که دارم و توحید خالص و آشکارم و اعماق پنهانی وجودم، و آویزههاى راههاى نور چشمم، و چینهاى صفحه پیشانىام، و روزنههاى راههاى نفسم، و پرّههاى نرمه تیغه بینىام، و حفرههاى پرده شنوایىام، و آنچه که بر آن بر هم نهاده دو لبم، و حرکتهای زبانم، و جاى فرورفتگى سقف دهانم، و محل روییدن دندانهایم، و آن قسمت از زبانم که با آن میچِشم، و آنچه درون جمجمهام قرار دارد و مجرای عبور غذا در میان گردنم، و آنچه را قفسه سینهام در برگرفته، و بندهای پى شاهرگم، و آویختههاى پرده دلم، و قسمتهای مختلف کبدم، و آنچه را در برگرفته غضروفهای دندههایم، و جایگاه مفاصلم، و پیوستگى عضلاتم، و اطراف انگشتانم، و گوشتم، و خونم، و مویم، و پوستم، و عصبم، و نایم، و استخوانم، و مغزم، و رگهایم و تمام اعضایم، و آنچه در ایام شیرخوارگى بر آنها بافته شد... "
چقدر حروف مقطعه حسین جانسوز است... انگار میخواست با تکهتکه وجودش "قل هو الله" بخواند... انگار میخواست حد و مرز "ثم استقاموا" را یادمان بدهد... انگار میخواست غایت "کَدحاً" را معنا ببخشد... انگار میخواست "من یتقالله" را تفسیر کند تا راه سعادت در "یَجعَل لَه مَخرَجا" خوب روشن شود... انگار میخواست "عِندَ رَبّهِم یُرزَقون" را مقابل "فی طُغیانِهِم یَعمَهون" شان به رخ بکشد... انگار میخواست "استَعینُوا بِالصَّبر وَ الصَّلوه" را تجلّی بخشد، انگار میخواست "رِجالٌ صَدقوا ما عاهَدوا الله علیه" و "رجال لا تُلهیهم... " را از اَشباه رجال دنیاپرست و دنیاخوار به ما بشناساند... و انگار میخواست بهای بهشت را به بالاترین قیمت خود برساند...
قیمت جان، قیمت جوان، قیمت حنجر بریده، قیمت گلوی نو رسیده، قیمت برادر، قیمت سر که سرنگون شده... و از همه سختتر قصه پرغصه معجر و گوشواره و گوشپاره... حسین هرچه داشت خرج ما کرد و مُحرممان را نو نوار... انگار آرام آرام به گوش مُحرم چیزهائی خواند و در دلش ودیعههائی نهاد... گفت که مُحرم مواظبمان باشد و هوایمان را داشته باشد... ما را به مُحرم سپرد و او را به خدا...
حالا قرنهاست حسین و وفاداران کویش با هلال محرم، نسیم جانافزا میبخشندمان، حالمان را تازه میکنند، روح به ما میبخشند، تیمارداریمان میکنند، به درددلمان گوش میدهند، مَحرم اسرارمان اند، از ما خسته نمیشوند، هر چقدر بد باشیم و از خانهدل فرار کنیم، باز میآیند دنبالمان، نازمان را میکشند و بَرِمان میگردانند...
خیمه محرم چهارطاق باز است، بزرگ و کوچک نمیشناسد، مرد و زن ندارد، کِهتر و مِهتر بیمعناست، با همه رفیق است، آخر حسین ما را به محرم سپرده است و نیک میدانیم یک سال است و یک محرم....
طرفه آنکه همان حسین که اسوه جانبازی در راه حقیقت است، به وقت جنگاوری مقابل طاغوت و باطل، همه چیز خود و اهلش را با دست و دلبازی تمام فدا میکند و ذرهای مردّد نیست اما... اما... در کنار یاران و دوستداران، بسان "عَزیزٌ عَلیه ما عَنِتُّم" آن چنان هوایشان را دارد که ذرهای آسیب و خطر به آنها نرسد... سپر است برایشان... دستگیر است به جانشان... روح و ریحان است برایشان... بیشتر از خودشان، برایشان حرص و جوش میزند، آرام ندارد اگر آرام نباشند... برایشان پدری میکند و برادری... اصلاً حسین را به همین نشانی به ما نشان داده اند: غمخوار، مشفق، مَرهم... روح و روان، آرامِ جان... به همین نشانی برویم دقیقاً به کوی حسین و محله حسینیان میرسیم که اهالی"رُحَماءُ بَینَهُم" اند... میخواهیم حسینی باشیم همین راه را برویم:
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
مُحرم ماه عشقبازی ماست، هر چقدر ببینیمش، هر چقدر بشنویمش و هر چقدر ببوئیمش باز تمام نمیشود، تشنهتر میشویم و عطشمان بیشتر... رسوائیمان عالمگیر شده... شوریدهسری و آشفتهحالی، ما را انگشتنما کرده... اصلاً تا میگویند واله و شیدا، همه نشانی محله ما را میدهند... خیلی قبل ازتر اینکه بیاید، دلمان را برایش چراغانی میکنیم، سرازپا نمیشناسیم، شمارش معکوس میگذاریم... از کِی؟ از بعد تمام شدنش... منتظریم آخر...
عاشورای محرم هم دارد میآید... امسالمان همه چیزش فرق داشت، محرمش هم طور دیگر بود... عزیزتر شد برای مان... محرم برای امروزمان درسهای تازه دارد. انگار هرسال نه محرم تکراری میشود، نه حسین، نه درسش و نه مشقش... باز هم آمده معلم مان باشد. تازه امسال حسین زهرا، بیشتر از همیشه جوشمان را میزند.. "حریص علیکم"اند این طایفه... "بالمومنین رئوف رحیم"اند این قافله... اگر مهمانشان باشی، دیگر ببین برایت چه میکنند... از همه چیزشان میزنند که تو را اکرام کنند آن هم بالاتمام... نمیگذارند خم به ابروئی بیفتد... راضی نمیشوند دوستدارشان، در معرض ناخوش احوالی قرار بگیرد... راضی نمیشوند خاری به پائی رود... آخر، حسین هم قبل رفتن خارهای بیابان را جمع کرد.
پس امسال بیشتر از همیشه، هوای هوادارانش راداشته باشیم... اصلاً حسین خود را شایسته نهایت بلا و ابتلا کرد تا ما را مرهون رزق شفاعتش کند. یوم الورود... از این کرم و اکرام بالاتر!... همین است که روضه حسین خودش به تنهائی پر"شور" است... فقط راه عشقبازی را باید بلد باشیم تا درخور حسین شویم... بدانیم حسین پر از واقعه است، پس "اذا وَقَعَتِ الواقعه" برای هروقتمان روضهای دارد مکشوفه و سرباز... هم "ثُلّةٌ مِنَ الاولین" دارد و هم "قَلیلٌ مِنَ الاخَرین"... هم قاسم بن الحسن علوی دارد، هم قاسم ابن الحسن سلیمانی... همین است که حسین برایمان حسین شده. آخر یک سال است و یک محرم. یک دنیاست و یک حسین...
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: محرم 99 عاشورای حسینی تاسوعای حسینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۲۶۱۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظام سلامت مرهون اساتید و آموزگاران است
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در پیامی، ضمن گرامیداشت روز معلم، نقش اساتید را در مردمیسازی ارزشهای سلامت محور، بیبدیل توصیف کرد. - اخبار اجتماعی -
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در پیامی، ضمن گرامیداشت روز معلم، نقش اساتید را در مردمیسازی ارزشهای سلامت محور، بیبدیل توصیف کرد.
متن پیام دکتر بهرام عیناللهی به شرح زیر است:
روز پاسداشت مقام معلم، رهنمایی است از تکریم، تعلیم و تربیت در فرهنگ عمیق ایران اسلامی ما و یادآوری است از آنها که در مسیر والاترین انسانهای تاریخ ـ پیامبران ـ قرار گرفتند. همانگونه که امام ما که خود والا معلم ایمان، شجاعت و اخلاص بود گفت: معلمی شغل انبیاست.
استاد و معلم، آموزش و تربیت مخاطب انسانی، این سختترین تکلیفی که یک انسان میتواند بر عهده بگیرد را بر عهده گرفته است و تاثیر گذاری تاریخی خود بر شکل گیری یک جامعه دین مدار، اخلاق محور، عدالت بنیان و قدرتمند را به نظاره نشسته است.
نظام سلامت کشورمان مرهون اساتید گرانسنگی است که با دانش و تعهد خود نسلی شایسته از جامعه بهداشتی و درمانی کشور را تربیت نمودهاند که امروز، کشور ما را به نمادی مثال زدنی از رشد و توسعه با کیفیت شاخص های سلامت در دنیا تبدیل نمودهاند.
بی تردید حضور ارزشمند اساتید و آموزگاران زیر ساخت اصلی نظام سلامت کشور و سرمایههای اجتماعی کشورمان هستند و کارایی آموزشهای آنان، آینده کشور و نظام بهداشت و درمان ما را تضمین خواهد کرد.
در سالی که با عنوان جهش تولید با مشارکت مردم مزین شده است، نقش پیشرو و موثر اساتید عزیز در نهادمند نمودن و مردمی سازی ارزشهای سلامت محور از طریق نظام آموزشی، نقشی بی بدیل خواهد بود.
بسیاری از کشورهای دنیا سالهاست در مسیر فروپاشی نهاد گرانبهای خانواده قرار گرفتهاند، اساتید ما الگوهای قابل تکثیری برای ترویج فرهنگ خانواده محور هستند
در این روزها که دنیا در تب و تاب جنبشهای اعتراضی نهاد علم و دانشجویان علیه جنایات بی سابقه و نسل کشی فرعون وار رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین است، صدای رسای اساتید و دانشجویان کشورمان به خصوص سپید پوشان نظام سلامت، نشانی است از راهبری پرچم پر افتخار حمایت از انسانیت توسط دستان توانمند مردم شریف ایران.
در پایان یادی کنیم از اساتید در گذشته حوزه سلامت در سال اخیر که بخشی از دارایی علمی کشورمان مرهون زحمات خالصانه آنان در مسیر رشد و تعالی ایران عزیز بوده است.
انتهای پیام/