این هنرمند مسیحی، «سمفونی عاشورا» را ساخته
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۲۸۴۰۲
در روزهایی که تنها یکی دو هفته به اهدای جایزه ویژه «کتابهای صلح» سال ۲۰۲۰ به «لوریس چکناواریان» باقی است، زمزمههای تکمیل مهمترین اثر وعده داده شده این آهنگساز و موسیقیدان میتواند روزهای درخشان این هنرمند بینالمللی را برایش بهیاد ماندنیتر کند.
به گزارش ایسنا، «شهروند» در ادامه نوشت: روز دوازدهم سپتامبر جایزه ویژه «کتابهای صلح» بهعلت فعالیتهایی که برای گسترش فرهنگ صلح انجام داده به لوریس چکناواریان اهدا خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چکناواریان تاکنون ۶ اپرا، ۵ سمفونی و ٤٥ موسیقی فیلم ساخته. کارنامه پرباری که انبوه آثار در زمینه موسیقی کر و موسیقی مجلسی و البته بیشمار کنسرتوهایی که برای پیانو، ویولن و گیتار منتشر کرده، آن را دستنیافتنیتر هم میکند. با این حال خودش «سمفونی عاشورا» را «مهمترین و بزرگترین» اثرش میداند «که میتواند فرهنگ عاشورا را به شکلی شایسته به جهانیان معرفی کند».
به گفته چکناواریان، او در «سمفونی عاشورا» در جایگاه «ناظری که خود در واقعه عاشورا حضور دارد و از نزدیک شاهد همه اتفاقات تلخ است» به این واقعه بزرگ تاریخساز نزدیک شده و «بر اساس اتفاقهای عاشوا و همچنین اصوات و آهنگهای دستههای عاشورایی» این سمفونی را نوشته است. او میگوید ساختن سمفونی درباره عاشورا ریشه در خاطرات کودکیاش دارد: «از بچگی ماه محرم برایم جایگاه والایی داشت و برای همین هم حتی زمانهایی هم که ایران نبودم، تلاش میکردم بتوانم خودم را در دهه اول محرم به ایران برسانم و در مراسمهای عزاداری شرکت کنم.»
علاقه قلبی
لوریس چکناواریان بارها گفته که عشق و ارادت عمیقی به حضرت عباس (ع) دارد: «از همان بچگی در دستههای عزاداری ماه محرم در میان عزاداران به عشق حضرت عباس (ع) آب میدادم و به اصطلاح سقای دستههای حسینی بودم. داستان این حضرت جلوه ناب فداکاری است که به خاطر بچههای کوچک به دل دشمن زد و دستها و جانش را برای رفع تشنگی آنها از دست داد. نکته مهم و درسآموز اینکه این فداکاری در تمام قرنهای بعدی هم ادامه داشته و حضرت عباس که برای زندگی دیگران دستهای خودش را در کربلا از دست داده، تا قرنها دست علاقهمندان و کسانی را که به او ایمان و باور دارند، گرفته است. این را با جرأت و اطمینان میگویم که در طول عمرم هر زمان با مشکلی مواجه شده و برای حل آن به حضرت عباس متوسل شدهام، حضرت بارها دستم را گرفته و نگذاشته هیچگاه دست خالی برگردم.»
چکناواریان در صحبت درباره «سمفونی عاشورا» به یاد خاطرات کودکیاش افتاده است: «کودکی من در خیابان منوچهری گذشته. یکی از آن محلاتی که دستههای باشکوه عزاداری داشت و در دهه محرم هزارانهزار نفر در عزاداریها شرکت میکردند. ما آن موقع بچه بودیم، اما باز هم وقتی آن دستهها را میدیدم، حس و حال عجیبی سراغم میآمد. البته فقط من این جور نبودم و تقریبا تمام بچههای آن روزگار این عشق و حال را داشتند و میخواستند یک جورهایی در دستههای عزاداری کاری کنند. خوب یادم است که من و همبازیانم چه شوق و هیجانی برای عزاداری داشتیم. شاید باورش برایتان سخت باشد که حالا هم در نهمین دهه زندگی همچنان همان عشق و علاقه را دارم و وقتی صدای سنج و طبل دستههای عزاداری را میشنوم، همان حس و حال روزهای کودکی برایم زنده میشود. یعنی همانطور که از بچگی با شنیدن صدای شیپور و طبل از دستههای عزاداری تحتتأثیر آن لحن حماسی قرار میگرفتم، همین حالا هم همان حال را دارم و همین هم بود که مرا ترغیب کرد نوشتن سمفونی عاشورا را آغاز کنم.»
چکناواریان میگوید اینکه در رسانهها و فضای مجازی نوشته شده که من به شخصیتهای عاشورا علاقه دارم، حق مطلب را ادا نمیکند: «من عاشق تک تک این شخصیتها هستم. تمام آن اصحابی که همراه امام حسین(ع) از خودگذشتگی و فداکاری کردند و به خاطر خدا و هدفشان از جان و زندگی خود گذشتند. اصلا مگر میشود عاشق چنین شخصیتهایی نشد؟»
یک سنت ایرانی
لوریس چکناواریان هنرمندی مسیحی است و برای همین شاید برای بسیاری از مخاطبانش عشق و علاقه و باور او به عاشورا و شخصیتهایی که این حماسه بزرگ را ساختهاند، باورکردنی نباشد. چکناواریان اما میگوید باور به ایثار و فداکاری و شهادت ارتباطی به دین افراد ندارد و چنین مفاهیمی میتواند هر شخصی با هر دینی را تحتتأثیر قرار دهد: «من در ایران بزرگ شدهام که مذهب رسمیاش تشیع است. این یک سنت، فرهنگ و آیین هزار و چهارصد ساله است و من هم بهعنوان یک ایرانی به این فرهنگ و آیین احترام میگذارم؛ بیتوجه به اینکه خودم مسیحی هستم یا مسلمان یا اصلا به هر دین دیگری ایمان دارم. چون در این فرهنگ و سنت بزرگ شدهام. فرهنگی که امامحسین (ع) را متعلق به خود میداند و بنابراین من هم مثل همه ارامنه ایران که به آن حضرت ارادت و عشق قلبی دارند، این احساس را دارم و فکر نمیکنم چون ارمنی هستم، نباید چنین شخصیتهایی را که از زندگیشان به علت هدفشان گذشتهاند، دوست داشته باشم.»
سمفونی عاشورا
به باور لوریس چکناواریان؛ «موسیقی عاشورایی سنتی قدیمی ایرانی است. قطعاتی که با سازهای مشخصی مانند طبل و سنج نواخته میشود و قرار است با ریتم خاص حماسی خود واقعه بزرگ و فراموشنشدنی عاشورا را تداعی کرده و مخاطبان یا درواقع عزاداران را در حس و حال واقعه وارد کند.»
آهنگساز پیشکسوت ایران میگوید که «سمفونی عاشورا» را با همان حال و هوا، تقریبا با همان سازبندی و همان لحن حماسی موسیقیهای عاشورایی ساخته، «برای اینکه بشود آن فضا را در قالب نوحهای قدیمی با موسیقی همراه کنیم».
چکناواریان میگوید که در «سمفونی عاشورا» سعی کرده حماسه و نوحه را در هم تنیده و موسیقی تأثیرگذاری حاصل آورد: «موسیقی عاشورایی که در دستههای عزاداری میشنویم، ریتم خاص و حیرتانگیزی دارد و با غم و حزن محسوس و ملموس و فضای حماسی و پرشوری که دارد، هر شنوندهای با هر میزان باور و ایمان و حتی آشنایی با رخدادهای عاشورا را به حس و حال خاصی میکشاند که اتفاق قهرمانانه غمانگیزی افتاده و همانطور که قبلا هم گفتهام این حس را به آدم میدهد که یک مرد، مردانه جنگیده و مردانه هم رفته است.»
لوریس چکناواریان میگوید که «عاشورا یکی از بزرگترین وقایع تراژیک جهان است و برای همین هم سمفونی عاشورا میتواند همه دنیا را تحتتأثیر قرار دهد.»
یک تراژدی واقعی
لوریس چکناواریان حماسه عاشورا را تراژدی واقعی میداند که تنها کسانی که بینشی عمیق دارند میتوانند آن را درک کنند: «مگر در طول تاریخ چند نفر به علت اعتقاداتشان به زندگی پشت کردهاند؟ تعدادشان از انگشتان یک دست هم کمتر است. یکی از آنها امام حسین(ع) است که با اینکه میدانست خود و یاران و خانوادهاش شهید خواهند شد، به دلیل هدف مقدسش پای به میدان نبرد گذاشت. من بهعنوان یک مسیحی جز امام حسین(ع) و یارانش، تنها حضرت مسیح را میشناسم که چنین مصیبت و سختیهایی را فقط به خاطر خدا و هدفش متحمل شد. این درسی بزرگ است که میتوان از عاشورا گرفت. درس دیگر اینکه دنیای مادی ماندگار نیست و در گذر زمان حتی بزرگترین کاخهای دنیا هم نابود خواهد شد، اما انسانیت زنده میماند.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: لوريس چكناواريان سمفونی عاشورا لوریس چکناواریان دسته های عزاداری سمفونی عاشورا امام حسین حضرت عباس شخصیت ها حس و حال دسته ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۲۸۴۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«از خارجیها همه جا» تا «بنی آدم اعضای یک پیکرند» در دوسالانه هنر ونیز
امسال، با همکاری رایزنی فرهنگی کشور در ایتالیا و مسئولان هنری و هنرهای تجسمی کشور، ایران توانسته است در مهمترین رویداد تجسمی دنیا؛ شصتمین دوره دوسالانه هنر ونیز حضور برجستهای داشته باشد که در جریان آن، شعار غرفه هنر کشور «بنی آدم اعضای یک پیکرند» است.
درواقع، دوسالانه ونیز شامل نمایشگاهی از آثار هنری معاصر است و همانطور که از نامش مشخص است هر دو سال یکبار در شهر ونیز ایتالیا آغاز به کار میکند و تأسیس این رویداد فرهنگی مهم مربوط به سال ۱۸۹۵ است که هدف آن، حمایت از هنرهای تجسمی در یکی از مهدهای هنری دنیا؛ ایتالیاست.
از ۲۱ آوریل بود که شصتمین دوره بینال ونیز با شعاری تحت عنوان «خارجیها همهجا» کار خود را آغاز کرده است و در جریان آن ۹۵ کشور حضور داشتهاند و این مهم، جزء بی سابقهترینها بعد از شیوع کووید ۱۹ بوده است و یکی از نکات حائز اهمیت در خصوص شصتمین دوره دوسالانه هنر ونیز این است که کشورمان حضور پُررنگی داشته و توانسته است حرفی برای گفتن داشته باشد تا جایی که از زمان راه اندازی دو سالانه، ایران برای نهمین سال توانسته است حضور متفاوتی در این رویداد داشته باشد.
حضور آثار برجسته هنرمندان تراز اول تجسمی ایران در دو سالانه هنر ونیز
امسال، غرفه ایران میزبان آثار فاخری از برجستهترین هنرمندان معاصر کشور از جمله کاظم چلیپا، غلامعلی طاهری، عبدالحمید قدیریان، مرتضی اسدی و مصطفی گودرزی است که در شعار آن؛ یعنی مصرع شعر معروفی از سعدی شیرازی با عنوان «بنی آدم اعضای یک پیکرند» کلید واژههایی مثل اتحاد و کمک به هم نوع در ذهن افراد متبادر میشوند.
در دو سالانه هنرهای تجسمی ونیز، امیر عبدالحسینی، به عنوان کیوریتور ارشد غرفه پاویون رسمی جمهوری اسلامی ایران، شعیب حسینی مقدم، کیوریتور و جعفر واحدی، مدیر برنامهریزی و امور اجرایی حضور دارند و مهمترین نکتهای که در این رویداد مهم هنری جهان به چشم میخورد روشنگری جنایات رژیم صهیونیستی برای مردم ایتالیاست.
صبوری، سفیر کشورمان با اشاره به حضور معنادار ایران در دوسالانه ونیز گفت: توجه به تحولات خاورمیانه، عنوان نمایشگاه بسیار سنجیده و هوشمندانه انتخاب شده است و بازدید کنندگان به این مهم پی خواهند برد و این نشان دهنده سیاست راهبردی ما در منطقه است.
با توجه به شرایطی که در منطقه وجود دارد، انتخاب و برگزاری این نمایشگاه میتواند تسکین دهنده آلام مردم فلسطین باشد.
سفیر کشور اشاره کرد: روشنگری جنایات رژیم صهیونیستی برای مردم ایتالیا و گردشگران خارجی فرصت خوبی برای تبیین این جنایات است.
همچنین، محمدتقی امینی، رایزن فرهنگی ایران در جریان برگزاری این رویداد مهم گفت: حضور جمهوری اسلامی ایران در شصتمین دوره جشنواره بینال هنری ونیز موجب سرافرازی و افتخار است.
هنرمندان به همراه آثار بسیار فاخرشان در این نمایشگاه با توجه به شرایط بینالمللی بسیار مهم ارزیابی میشوند و این مهم موجب شده است که هنرمندان فرهیخته کشورمان حمایت از مردم ستمدیده غزه و فلسطین را در دستور کار خود قرار دهند.
غرفه ایران در شصتمین بینال هنر ونیز در حمایت از کودکان غزه
محمد خراسانیزاده، مدیرکل هنرهای تجسمی، سرپرست موزه هنرهای معاصر و مسئول پاویون ایران در شصتمین دوسالانه هنر ونیز ۲۰۲۴ نیز، با بیان اینکه حرف اصلی دنیا را مردم فلسطین دانست، بیان کرد: از دانشگاههای آمریکا تا شهرهای مختلف اروپا و اتفاقات مهم هنری که در دنیا در حال رقم خوردن است، پرچم اصلی، پرچم نگرانیهای انسانی است که بلند شده است و در جای جای دنیا، فراتر از اقوام و ملیتها و مرام و مسلکها، مسئله همه حمایت از مظلومان فلسطین و ایستادگی در مقابل دژخیمان کودک کُش و نسل کش اسرائیلی است. در نتیجه، در مهمترین رویداد تجسمی دنیا موضوع و رویکرد کلان غرفه رسمی ایران، مسئله کودکان غزه است.
مدیرکل هنرهای تجسمی افزود: بازتابش آثار در داخل آینهکاری ایرانی و در قالب فناوری واقعیت مجازی، موشن گرافی، چیدمان و اتفاقات دیگری که یک روایت یکپارچه و منسجم از ماجرای فلسطین را برای همه هنرمندان، هنرگردانان و علاقمندان به عرصه هنر به نمایش گذاشته است؛ پرچمی از فرهنگ همیشه طرفدار مظلوم ایرانیان را بلند کرده است.
گفتنی است از آنجایی که دو سالانهی هنر ونیز هر دوسال یکبار به مدت شش ماه، میزبان کشورهای جهان با هنرمندان منتخب در عرصههای گوناگون هنرهای تجسمی بوده است و هر کشوری تلاش میکند با برپایی پاویونهای خود، کانون توجهات قرار بگیرد. در نتیجه، ایران هم از این قاعده مستثنی نبوده و حضور ایران در دوسالانه هنر ونیز به همت همکاری رایزنی فرهنگی و سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا با اداره کل هنرهای تجسمی و موزه هنرهای معاصر و کارشناسان موزه صورت گرفته است؛ بهطوری که آثار هنرمندان ایرانی به نمایش رنج و آلام کودکان فلسطینی در جریان حمله رژیم اشغالگر صهیونیستی به نوار غزه اهتمام ویژهای داشته و این موضوع مهم در جدیدترین آثار هنرمندان تراز اول هنرهای تجسمی کشور در این رویداد به نمایش درآمده است.
نکته حائز اهمیت این است که غرفه ایران در شصتمین بینال هنر ونیز از ظهر روز ۸ اردیبهشت ماه با حضور محمدرضا صبوری سفیر ایران در ایتالیا از غرفه ایران رسماً آغاز به کار کرد. در این دوره از بینال هنر ونیز، ۵ هنرمند ایرانی نقاش با موضوع «کودکان غزه» اثر دارند. از اینرو، در بیانیه جمهوری اسلامی ایران در شصتمین بینال هنر ونیز با عنوان «هنر بدون مرز» و به قلم محمد خراسانی زاده، رئیس پاویون ایران اینطور نوشته شده است:
«ما انسانها فرزندان آدم و حوا همه از یک ریشه و یک خانوادهایم و برادران و خواهران یکدیگر محسوب میشویم. شادیها و غمهایمان مشترک است، اندوه و درد و ستم دیدن هر ملتی برایمان تلخ است و موفقیت و شادکامی هر ملتی بدون تضییع حقوق دیگران برای همه شادی آفرین خواهد بود پس در چنین شرایطی چگونه میتوانستیم بی تفاوت بمانیم و سکوت پیشه کنیم؟ پس اگر بنی آدم اعضای یک پیکرند باید زبان رسای هنر را به عنوان فریادی غضب آلود در اعتراض به این ظلم بی سابقه به کار میگرفتیم و با دست هنرمندان چیره دست و صاحب نام ایران اسلامی گوشههایی از ستمی که بر همنوعان مان میرود، نمایان میساختیم. چنان که شاعر ایرانی سعدی شیرازی چنین سروده است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
شعار «خارجیها همه جا» در شصتمین دوسالانه هنر ونیز زمینه مناسبی را فراهم کرد که جمهوری اسلامی ایران عنوان بنی آدم اعضای یک پیکرند را برای نمایشگاه رسمی خود برگزیند تا یادآوری کند که به دور از هیاهوهای رسانهای، هنری دارای ارزش والاتری است که شأن انسانها را محترم بشمارد و عدالت و شرافت و انصاف را به روشنی ترسیم کند.
در غرفه ایران کوشیدهایم تا مرزهای قراردادی بین کشورها را برداریم و از دریچه انسانیت بخشی از لحظههای اندوهناک تاریخ این روزهای بشریت را به تماشا بنشینیم، گاه با آثار تجسمی که نوآورانه و خلاقانه حرفهایی تازه برای گفتن دارند، گاه با چیدمانی که مخاطب را در موقعیتی متفاوت قرار میدهد، گاه با فناوری واقعیت مجازی که پدیدههای فیزیکی را به چالش میکشد و گاه با تلألو تصویر در هنر آینه کاری ایرانی که همچون درخشش ستارگان در میانه کهکشانها نور امید را برای روزگاری بهتر بر تاریکیهای امروز دنیا میتاباند. البته همه اینها نمونههای کوچکی از هنر هنرمندان ایرانی است که مرزها را شکستهاند و پیامی است از وارثان تمدن هشت هزار ساله ایران که بر دیوارهای بنایی در شهر کهن ونیز برنشستهاند. آن روز فرا خواهد رسید که رنجها و ظلمها به پایان میرسد؛ مرزهای غیر واقعی فرو خواهد ریخت و همه انسانها یک امت واحد خواهند شد.
این روزها کام همه جهانیان از آن چه بر مردم مظلوم و مقتدر فلسطین میگذرد، تلخ شده است. در این نقطه از دنیا جنایاتی شگرف در حال وقوع است که بهتر است نام آن را نسل کشی و جنایت علیه بشریت بگذاریم. کودکان بی پناه فلسطینی تنها به جرم این که در سرزمین مادری شأن به دنیا آمده اند و فقط به این علت که فلسطینی هستند. روزهایشان را با بمب، موشک، کشتار، گرسنگی و آوارگی به شب میرسانند و شبهایشان را با ترس و واهمه میگذرانند.»
بدنبال آن، در متن امیر عبدالحسینی، مدیر هنری، پژوهشگر و کیوریتور ارشد غرفه ایران در شصتمین بینال هنر ونیز متنی با عنوان «والایی؛ در سرزمینی که برای صلح آفریده شد» اینطور آمده است:
«هنرمند به جای همه آنان سخن میگوید که قادر به سخن گفتن نیستند. این کلام آندره تارکوفسکی سینماگر نامدار روس است که هنرمند را به مثابه یک پیامبر میدانست؛ چرا که هنرمند «زیبایی» را همراه با آیینهای اخلاقی میآفریند، اما آنجا که هنرمند قادر به سخن گفتن نیست تکلیف چه خواهد بود؟ آنجا که موضوع بزرگتر از توان و داشتههای هنرمند است، چه باید کرد؟ فرض کنید نویسندهای، نقاشی یا فیلمسازی بخواهد عظمت و اندوه و ایثار مردم غزه را بیان کند. چنین چیزی شدنی است؟ هنرمند و نویسنده هر چه بکوشد نمیتواند اقیانوس این واقعه را آنگونه که رقم خورده در ظرف هنر و کلام بریزد. با این همه آموزههای ما تعریفی جامعتر از هنر ارائه میدهد و افعال بلند مرتبهای را برابر با هنر میداند. در آرمان شهر فلاسفه غرب و شرق و نگاه فیلسوفان اسلامی هنری ارزشمند است که فضائل والا به همراه داشته باشد و این فضائل همان است که در شهادت این نظر کردههای بهشت خداوند به زیباترین شکل نمایان شده است. آیا در شهادت هزاران کودک معصوم غزه چیزی جز دیدن موقعیت است. این نظریه توصیف تجربههای نامتناهی مانند ایمان، امید، شکوه، شگفتی ستایش، هراس مرگ و … را شامل میشود و به امور فراموش ناشدنی تاب نیاوردنی و از همه مهمتر تفکر برانگیز اشاره دارد. از نظر لیوتار امر والا در نمایش امور نمایش ناپذیر معنا مییابد و به تصویرگری نوعی از احساس میپردازد که تخیل انسان قادر به درک عظمت و قدرت آن نیست.
از این منظر است که هنر نقاشان صاحب نامی، چون مرتضی اسدی، کاظم چلیپا، غلامعلی طاهری، عبدالحمید قدیریان و مصطفی گودرزی اهمیت مضاعفی دارد و تجربه نابی از زیباشناختی «هنر والا» را به نمایش میگذارد. بازنمایی عنصر ناب هنری یکی از سه موضوعی است که کاندینسکی لازمه شکل گیری هر اثر هنری میداند. این نقاش و نظریه پرداز هنر، شرط دیگر را چنین میداند که هنرمند فرزند زمانه خودش باشد و اثر او بازتاب کاملی از تجربههایش را منعکس کند. دارا بودن بیان و سبک فردی سومین خصوصیت اثر هنری از دیدگاه کاندینسکی است. سه ویژگی مهمی که در آثار این هنرمندان نقاش نمایان است تا تصویری از «والایی» را به کودکان غزه و به آیندگان تقدیم کنند. این همان تفاوت «امر جمیل» و «امر جلیل» و به تعبیری هنر زیبا و هنر والا است که در اندیشه فلاسفهای، چون لیوتار مطرح شده است. از سخن این اندیشه گر قرن بیستم چنین بر میآید که وقایعی وجود دارد که احساس و ادراک میشود، اما قابل بیان نیست و وظیفه هنرمند بازنمایی آن است.»
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری موسیقی و هنرهای تجسمی