کارکردهای یاد واقعه عاشورا در جهان امروز چیست؟
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۳۰۴۸۴
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب رنج عرفانی و شور اجتماعی؛ کارکردهای یاد واقعه عاشورا در جهان امروز نوشته حبیب الله بابایی با مقدمه محمد لگنهاوسن به همت انتشارات علمی و فرهنگی در سال ۱۹۹۳ در ۱۳۰ صفحه منتشر شد.
این اثر تلاشی است برای بررسی دیگر کارکردهای عاشورا که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده کتاب صورتبندی این مجموعه مقاله را مرهون همراهی بسیاری از اندیشمندان و استادان در غرب و ایران دانسته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نویسنده در مقدمه خود در کتاب بیان میکند که «بدون شک صورتبندی این نظریه در سنت اسلامی نمونهای از تلاش جمعی و بینالادیانی در موضوعات مشترک الهیاتی مانند مقوله «رنج» است که هر یک از اندیشمندان مسلمان، مسیحی و یهودی در آن مشارکت جسته و به طور غیر مستقیم با یکدیگر به گفتوگو پرداختهاند.»
در ادامه نویسنده کتاب فرایند و چگونگی شکلگیری ایده و نظر خود را توضیح میدهد.
نبود مطالعات نوین در مورد کربلا و فقدان رویکرد جدید به مسئله عاشورا و غفلت از ظرفیتهای فروان آن در مواجهه با نیازهای انسان معاصر، زمینه و بستری بوده تا نویسنده از دو سال فرصت مطالعاتی در مؤسسه مطالعات پیشرفته در فرهنگ (IASC) خود را پیشبرد ایده و نظر در قالب پژوهشی که منجر به این کتاب شده است سود جوید. مهمترین پرسش این پژوهش «امکان انسجام از رهگذر یاد رنج» است. رنج و محنت همیشه با آدمی بوده و گریز از آن امکانپذیر نیست. البته آدمی دچار انواع و اقسام رنجها و مصیبتها در زندگی چندروزه خود در این کره خاکی است. در این میان رنج و محنت متعالی (وجودی) نقش بسزایی در رشد و کمال انسان دارد. نمونه کامل اینگونه از رنج و محنت را در واقعه عاشورا میتوان مشاهده نمود.
وضعیت انسان معاصر در عصر جدید دردها و رنجهای او را دوچندان کرده است. نویسنده کتاب در مقدمه خود پس از بررسی وضعیت نوین معاصر در غرب که آن را وضعیت متکثر نوین میداند به راهکارها و رویکردهای مختلف نسبت به این وضعیت متکثر نوین اشاراتی نموده و به توضیح رویکرد الهیاتی و جایگاه رنجهای متعالی در الهیات معطوف به این وضعیت میپردازد. شکاف و گسست میان «خود و دیگری» امروزه و در عصر جدید، زمینهها و علل جدیدی یافته و این گسست به «من و من» نیز رسوخ کرده است.
وضعیت منکر نوین در ایران و خلأهای الهیاتی در رویکردهای روشنفکری و جایگاه رنج متعالی در ادبیات روشنفکری از دیگر موضوعاتی است که در این مقدمه بدان توجه شده است. وی معتقد است که یادآوری عاشورا در مواجهه با جنبهای متکثر و تفاوتهای حاصل از آن ظرفیتهای فراوانی برای حل رنجهای نوین و همچنین ایجاد زمینه برای گفتگوی بینالادیانی و همزیستی بین پیروان ادایان مختلف را داراست.
فصلهای کتاب بگونهای تنظیمشده و سامان یافتهاند که هرکدام قدمهایی برای تبیین گامبهگام نظریه طرحشده در آن هستند. در ابتدا مقدمات و دلایل و نتایج ایده نویسنده بهاجمال توضیح دادهشده و پس از آن ابعاد نظریه تبیین شده است. پس از آن در فصل سوم دو پرسش موردتوجه قرار داده شده است:
الف) آیا تجربه رنج، مصیبت، شهادت و همین طور یاد آن موجب نفی و تهی شدن از خود نمیشود؟
ب) چگونه میتوان با اثبات خود (در عزت نفس) کرامت دیگران را محفوظ داشت و راه را برای انسجام اجتماعی و یا وحدت با دیگران هموار کرد؟
در انتها و گام نهایی (فصل چهارم) نیز این نظریه در تاریخ اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. همانطور که نویسنده اذعان دارد «نوشته حاضر درآمدی است بر کارکرد معنابخشی، هویتبخشی و انسجام بخشی رنجهای وجودی و متعالی، تا از رهگذر تأمل در این رنجها (با تأکید بر نمونه سیدالشهدا در سنت اسلامی)، راه دیگری را در گفتوگوی بینالادیان، همزیستی بینالادیان و احیاناً در نجات مشترک بینالادیان پیشنهاد کند، و ضرورت پاس داشتن و یاد و خاطره این رنجها را برای کنترل یا کاهش رنجهای سکولار امروز یاد آور شود.»
«تحلیل «رنج وجودی» (رنج برای نیل به کمال) و تفکیک آن از «رنج عدمی» (رنج از فقدان و نداشتنها) میتواند افقهای تازهای در موضوع «محنت» و نسبت آن با معنا و معنویت فراروی انسان رنجور معاصر بازگشاید.»
کتاب حاضر، درآمدی بر کارکردهای معنابخشی، هویت بخشی و انسجام بخشی رنجهای وجودی و متعالی است. یکی از مؤلفههای مهم و اثرگذار در میان الهیات دینی را میتوان مصائبی دانست که پیامبران و انسانهای کامل را در راه رساندن پیام الهی و در طریق ارزشهای قدسی تحمّل کردهاند. نمونه کامل این رنج متعالی را در واقعه کربلا میتوان مشاهده کرد. نظریه اصلی مطرح شده در این کتاب اینگونه تعریف شده است: «یاد رنجهای متعالی، که نمونههای برین آن را در تاریخ ادیان به ویژه در تاریخ دین خاتم میتوان مشاهده کرد، میتواند راهی برای زیست توحیدی در عصر متکثّر نوین باشد.»
یاد واقعه و رخداد عاشورا در میان شیعیان و حتی در میان دیگر مسلمان و حتی پیروان دیگر ادیان امری فراموش نشدنی، بزرگ و شگرف است. یاد و ذکر این واقعه ظرفیتهای فراوانی برای توجه به آن و بهرهمند شدن از این چشمه جوشان را دارد. توجه به جنبه سیاسی و انقلابی یکی از جنبههای آن است که نباید این امر مانعی برای بی توجهی به دیگر ابعاد، ازجمله ابعاد عرفانی و اجتماعی یاد و ذکر واقعه عاشورا باشد. ازجمله امور مغفول مانده در خصوص عاشورا و یاد و ذکر آن واقعه، توجه الهیاتی بدان است. چگونگی رابطه مؤمن سوگوار، با خداوند متعال میتواند محملی مهم برای توجه و نظریهپردازی الهیاتی و کلامی باشد. الهیات تعزیت و سوگواری ازجمله انواع الهیات است که جا دارد متالهان و متکلمان بدان توجه نمایند. الیته این امر، یعنی «نظریهپردازی الهیاتی و کلامی در موضوع محنت و مصیبت، {در میان متکلمان و متألهان مسلمان و شیعی} بسیار اندک و گاه ناچیز بوده است.»
حبیب الله بابایی اخیراً در یادداشتی در مورد این اثر نوشته است: کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی»، روایتی «متعهّدانه» (در تضاد با روایتِ فدیهای) از عاشورا است. شبیهسازیهای صوری بین اسلام و مسیحیت و گاه هم استفاده از واژههای مشترک خلط و خبطهای عمیقی را در الهیات تطبیقی موجب میگردد که لازم است پیوسته آن را توضیح داد و از اینهمانیسازیهای سطحی جلوگیری کرد. یکی از این واژگان مشترک در زبان انگلیسی کلمه redemption (رهایی) است که در غربِ مسیحی هم در مورد آلام عیسی مسیح بکار رفته است، و هم در مورد آلام اهل بیت علیهمالسلام و مصائب امام حسین علیهالسلام (مثلاً در کتاب محمود ایوب با عنوان Redemptive Suffering in Islam: A Study of the Devotional Aspects of Ashura in Twelver Shi'ism) استفاده شده است. واژه دیگری که بستر این التقاط معنایی را میان دو طیف فکری مدرن و سنتی موجب گردیده است، کلمه رنج (suffering) در ادبیات مسیحی و طرح و بحث از آن را در فضای اندیشه اسلامی است که گاه بدفهمیهایی را موجب گردیده است.
کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی» که از منظر روشنفکری متهم به نگاه فدیهای به عاشورا، و از منظر سنتی متهم به نگرش عرفی و سکولار به عاشورا است در میانۀ نگاه عرفی و نگاه فدیهای قرار گرفته است. این کتاب که طراحی گامهای اولیۀ آن در دانشگاه ویرجینا و پایان آن در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بوده، هرچند سویههای دنیوی و کارکردهای اجتماعی عاشورا در عصر جدید را پی گرفته است، ولی در این جستجو علاوه بر گفتگو و همزیستی بینالادیان بر مبنا و محور «آلام متعالیِ امامِ شهید»، به عنصر «رهایی»، «نجات»، و «ابدیت» ِ مشترک بین الادیان در پرتو ذکر مصائب امام امت (امام به مثابه امت یا امام در مقیاس امت) نیز میپردازد و آن را به لحاظ کلامی و الهیاتی امری محتمل و مؤثر در دورۀ غیبت میداند.
به بیان دیگر، پی گرفتن ابعاد دنیوی، اجتماعی و تمدنیِ عاشورا نه به معنای تقلیل و فروکاستن عاشورا به مسئلههای عصری و معضلات اجتماعی است، بلکه به معنای بسط و توسعه عاشورا از امور عرفانی به ساحات عرفی، و از عرصههای دینی به ساحتهای دنیویِ زمانه است. بسط الهیات عاشورا از دین به دنیا بسیار متفاوت است از فروکاستن عاشورا و ابعاد غیبیِ آن به اموری محسوس، اینجایی، و اکنونی. از این رو لازم است چندین نکته را در بارۀ «نظریۀ رنج عرفانی» در کتاب فوق و آنچه آن را از نگرشهای فدیهای جدا کرده و بلکه آن را در تقابل با رویکردهای فدیهای قرار میدهد، متذکر شد:
۱. نخست اینکه، هم در نگرش متعهدانه و هم در نگرش فدیهای، رنجِ رخداده برای امامی همچون امام حسین علیه السلام یا پیامبری همچون عیسی مسیح علیه السلام (طبق باور مسیحیان)، «رنج برای» (suffering for) یا رنج خودخواسته، رنج معنادار، رنج سازنده، و البته رنجی ثمربخش است، لیکن متعلق «برای» (for) در نگرش فدیهای دفع بلا و بخشش گناه است (نگرش سلبی در جهت دفع گناه)، در حالی که متعلق «برای» در نگرش متعهدانه به عاشورا، هدایت انسان و مصونیت او در برابر گناه در همین دنیا (و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة وحیرة الضلالة) است. اینکه مرحوم قاضی طباطبایی مسیر توسل به سیدالشهداء را در سلوک الی الله حیاتی میداند و «آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طریق نسبت به سالکین راه خدا دارای عنایتی عظیم» معرفی میکند، بر همین معنای ایجابی عاشورا دلالت دارد.
پروفسور محمد لگنهاوسن که مقالهای را با عنوان «Ashura» در مجله ISLAMOCHRISTANA در سال ۲۰۱۰ نوشته است، به همین ایدۀ «رنج برای» در کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی» اشاره میکند و ابعاد سازنده آن را چنین توضیح میدهد «که اگرچه رنج امام حسین (ع) میتواند تأثیری در دوری مردم از گناه داشته و زندگی اجتماعی را به سمت همبستگی پیش ببرد، ولی همواره در توجه به رنجها و آلام فرد بیگناه، خطر انتقام کور وجود دارد. «نظریه رنج متعالی» این نکته را پاسخ میدهد که گرایش به خشونت در یاد آلام امام مظلوم زمانی از بین میرود که آلام و مصائب امام را به گونهای یاد کنند که این یاد، ما را به ارزشهای آن امامِ شهید کامل رهنمون شود. در این گونه از یادکردن، تمرکز نه بر آن «رنج» بلکه بر آن هدفی است که رنج و درد برای آن شکل گرفته و تحمل گردیده است.» (ص ۲۵). لگنهاوسن این نکته را ادامه داده و میگوید که «گناهان ما با خون شهدا شسته نمیشود، بلکه از رهگذر تأمل بر الگوی زندگی شهید و التزام و تعهد به اخلاق دینی و اصول معنوی شهداست که آدمی راه صلاح میرود و گناهاش از بین میرود.»
۲. در نگرش فدیهای، فرد متعهد، آن امام یا آن پیامبر کشتهشده است و مردم در برابر آن رنج و مصیبت و درد و کشتهشدن تعهدی و مسئولیتی ندارند، در حالی که در نگرش تعهدآورانه از «رنج متعالی»، وجود مسئولیت و تعهد امام، تعهد امت را زائل نمیکند. هر میزان امام تعهد بیشتری پیدا میکند، امت نیز به همان اندازه متعهد میشود. عدم تعادل و توازن بین تعهد امام و تعهد امت موجب شکاف بین امت و امام و جدایی امت از امام و انحراف و گمراهی امت از مسیر امام میگردد.
۳. در نگرش فدیهای نوعی از خودخواهی انسان و شاید خودمرکزی (نوعی از انسانخدایی) نهفته است که درآن انسان (آنهم انسان عرفیزده و دنیوی شده) در مرکز قرار میگیرد و پیامبر و امام، تبدیل به دیگریِ (other) او میشود، دیگریای که باید در خدمت انسانِ دنیویشده قرار بگیرد و مسئولیت خطاهای انسان را برعهده بگیرد و به وقتاش هم باید برای همین انسان عُرفی و گناهان او فدا شود. تحلیل یا توصیفی که رنه ژیراد از فرایند بلاگردانی (scapegoating process) در وضعیت تضاد و تنازع انسانی (جامعه هابزی) مطرح کرده و کشته شدن عیسای بیگناه مظلوم را عامل وفاق و اشتراک و انسجام بین فردهای دشمن توصیف میکند بر همین اساس است؛ ولی در نگرش متعهدانه، پیامبرِ شهید و یا امامِ شهید، نه دیگریِ ما، بلکه خودیِ ما و از ماست و برای رهایی از ویژگیهای نزاع و دشمنی بین انسان و انسان، باید نسبت به آن امام امت «معرفت» پیدا کرد، به او محبت ورزید، و در عشق به او خود را فدا کرد. تأسی به امام و کسب روحیۀ فداکاری از سوی امت، نه به معنای توکیل (وکیل کردن امام و سپردن مسئولیت خود به او) بلکه به معنای توکل (یا همان تعهد و بهدوش کشیدن مسئولیت خود) است که با نگرش فدیهای تفاوتهای بنیادینی دارد.
محمدرضا قائمی نیک، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی در مورد این یادداشت مینویسد: من این تفاوتها را البته در جایی دیگر دنبال کرده بودم و آن تفاوت روایت کرکگور از ماجرای حضرت ابراهیم با روایت حضرت رضا علیه السلام در عیون اخبار الرضا در ذیل آیه و فدینا بذبح عظیم بود.
اما همان طور که اشاره فرمودید در نگاه شیعی بر خلاف نگاه فدیه ای، نوعی معقولیت دیده میشود در حرکت امام؛ اما به نظرم اوج این یادداشت بند سوم است که نگرش فدیه ای را نوعی خودمرکزی دنیوی شده معرفی فرمودید که کاملاً درست است و وبر هم با تعبیر «زهد دنیوی» (زهد معطوف به دنیا با زهد با منطق دنیوی) در بین کالونیست ها بدان اشاره دارد و همین را منشأ سرمایه داری میداند.
اما نکتهای که به نظرم میرسد و در بین غربیها افرادی مثل اریک وگلین بهش اشاره دارند اینه که در تجدد، در وهله اول فرایند دنیوی شدن یا سکولار شدن و عرفی شدن شکل گرفت اما این فقط یک وجه قضیه است که بیشتر هم در ایران شناخته میشود و ماحصلش تفکیک اقتصاد و سیاست و علم و … از دین بود. اما فرایندی که در ادامه و حدوداً از قرن نوزده رایج شد و وگلین در تحلیل کنت و هگل بهش اشاره میکنه، فرایند قدسی سازی (در مقابل دنیوی شدن) همان امر دنیوی یعنی مثلاً علم و سیاست و اقتصاد و… بود.
اگر این را بپذیریم اهمیت این دست یادداشتهای شما در وضعیت فعلی ما بیشتر میشود چون چنین تفکیکهای دقیقی ما را از غلتیدن در آن قدسی سازی های قرن نوزده که یک از جلوههایش، سرمایه داری مدرن است میرهاند.
کد خبر 5010857منبع: مهر
کلیدواژه: محرم 99 معرفی کتاب محرم 99 محمدعلی تسخیری عاشورا امام حسین ع ویروس کرونا معرفی کتاب مراسم عزاداری ابن سینا سازمان تبلیغات اسلامی ماه محرم و صفر کنفرانس بین المللی پیام تسلیت انجمن علوم سیاسی ایران ماه محرم واقعه عاشورا علیه السلام بین الادیان رنج ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۳۰۴۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسئولیت علم در کلاس امام صادق(ع)
زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد، شهید آیتا... سیدباقر صدر که امید جهان اسلام در نجف به عنوان شاگرد و ذخیره علمی پس از آقای خوئی عظیمالشأن شمرده میشد، کلاسهایش را تعطیل کرد و به همه شاگردان برجسته خود از جمله مرحوم آیتا... شاهرودی دستور داد همه هم و غم خود را برای کشف راهحل فقهی مسائل عملی جمهوری اسلامی صرف کنند و نقل میشود در همان سالها در آیین حج در عرفه، وقتی آقای سیستانی از علمای قم پرسیدند سرگرم چه اموری هستند و ایشان پاسخ دادند به تدریس متداول دروس خارج حوزوی مشغول هستند با تعجب و اعتراض فرمودند حالا زمانی است که باید در رفع نیازهای فقهی اداره نهادهای گوناگون و مسائل متعدد حکومتی جدید فعالیت کنند. این همان نگاه امام (ره) و رهبر معزی است که متاسفانه به سبب عدم آزاداندیشی و دستان تفرقهانداز این جریان آزاداندیشی و گفتوگوی مفید فقیهانه و علمی حوزه و دانشگاه محقق نشد.ماجرا تنها تطبیق ناگزیر قوانین مصوبه قوه مقننه با احکام ا... نیست بلکه استواری بر فقه اکبر در همه شئون زندگی امروزی و عرضه هر علم نافع ضروری جهان در هر زمینه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... به ساحت تفقه صحیح است تا هرآنچه که تایید شد به علم دارای صلاحیت برای بهکارگیری در ساختن جامعه سالم و اسلامی بدل سازند.نگاه فرهنگی به روایات
میخواهم نگاهی فرهنگی به روایات نسبت علم و مسئولیت و عمل صالح حکومتی و اجتماعی در گنجینه روایی امام صادق(ع) بیندازیم تا به عنوان فردی نادان دارای مطالبه علم از متخصصان، فقیهان بزرگوار و مراجع عالیمقام بپرسم، پاسخ به این پرسشهای اساسی تکلیفی به عهده کیست جز آنان؟ و وقتی چنین دریایی از گوهر راهگشا وجود دارد که تنها امکان رهایی ما از فساد گریبانگیر و اغتشاش در اداره امور کلان است، چرا فقها استواری عمل حکمرانی بر فقه اکبر را زمینهسازی نمیکنند و به یاری ولیفقیه برای سالمسازی امور کلان قیام نمیکنند؟ عالمان حداقل حق بیش از ۸۰ میلیون از ملت را به گردن دارند . از علم شروع کنیم و قبل از آن به وضع علم در عصر امام صادق(ع) بپردازیم.در اثر ارجمند جعفر بن محمد امام صادق(ع) میخوانیم عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع)( درود خدا بر آنان) دوران رشد گسترده علوم خاندان وحی علیهمالسلام بود. قرنها به لحاظ تحولات علمی، اعتقادی و کلامی به دو دوره بخش میشود. دوره اول با رحلت رسولا...(ص) و ماجرای سقیفه بنیساعده، آغاز میشود و تا نخستین سالهای قرن دوم هجری میگسترد و دوره دوم عصر امامت امام جعفر صادق(ع) است.خصوصیت دوره نخست « تاثیر تعیینکننده تحولات سیاسی بر جریانهای اعتقادی» است و در دوره دوم فرقهها از حال و هوای صرفا سیاسی در آمده و بر سازمانهای کلامی مستقلی تکیه میکنند. مکاتب فکری مختلف در این دوره است که سر بر میآورند و مکتب اعتقادی، علمی و فکری امام صادق(ع) نقش دفاع از حقیقت نگاه اسلام ناب در برابر دیگر هویتسازیهای علمی را به دوش میکشد. در کانون یا مستقل از فرقههای منحرف و تفکرات دیگر، علم و نقش علم و تعریف علم از سوی امام صادق(ع) قرار دارد.
رشد اصول محکم مکتب اصیل اسلامی
اختلاف فکری در این دوره و مدعیان علم چنان رشد کرده بود که اگر اصول محکم مکتب اصیل اسلامی و اتکا به تفقه اصیل قوام نمیگرفت، اسلام در دریای هجوم تفکرات بیریشه مستحیل میشد و به اسم اسلام انواع اجتهاد رای و اصلاح واهی خودرای، گمراهی و سرگشتگی و تحریف کتاب مقدس چون یهودیت و مسیحیت رایج میشد.این پدیده امروز همچنان معتبر است و بدوناتکا به کتاب فرقان و نیز علم امام معصوم و فقه اکبر خاندان وحی، اداره کشور اسلامی طعمه مدرنیته غرب و شرق و تفسیر به رای رفرمیست خودبنیان و شرکآلود خواهد شد.در کانون این ستون استوار امام صادق(ع)، خود علم و علم وسیع و بزرگ او قرار دارد و خوب است پژوهش اساسی با این نگاه در باره علم در تفقه جعفری در وجه ضرورتهای مبنایی حکمرانی انجام شود.
کاشف حکم الهی و درک حقیقت
در دیدگاه امامصادق(ع) جایگاه عقل و علم در زندگی فرد، اجتماع، شناخت، انتخاب مسیر و تشخیص صحیح از ناصحیح و در بنا نهادن همه امور باید بر وجود فرد و جامعه سایهگستر باشد. این علم، علم نیست مگر کاشف حکم الهی و درک حقیقت به شمار آید. ایشان میفرماید: آدمی به عقل، کامل میشود و عقل راهنما و سبب بینایی و کلید حل مشکلات امور انسان(فرد انسان و اجتماع انسان است). و هرگاه عقل از نور معنوی نیرو گرفته باشد، انسان، عالم و نگهدارنده علم و متذکر و هوشمند و زیرک فهیم خواهد بود(کافی جلد ۱،ص ۲۵). انسان و جامعه انسانی با علم به ریشه هر حالت والا دستمییابد و به عالیترین مرتبه صعود میکند :
العلم اصل کل حال سنی و منتهی کل منزله رفیعه
علم اصل هر حالت والا و منتهای منزلتهای رفیع است. پس مرتبه عالی رشد جامعه ابتناع همه امور آن بر علم و دانایی و تفقه است. این علم باید متکی به علم معصوم باشد.علم معصوم در سخن امام صادق(ع) همان است که خداوند به وسیله روح القدس که از علم علم امر است، بی پیامبراکرم صلوات ا...علیه وآله وامامان معصوم علیهم السلام میفرستد.
وازطریق این روح علم وفهم دریافت میکنند.علم انسان در گسست ازاین علم نوری،همواره ظنی و آلوده به باطل وسرگشته و ناتمام خواهد بود. این است اهمیت علم در سایه فقاهت جعفری وقرآن وروایات۱۴معصوم(ع).علم مسئولیتزاست و با عمل همدوش است.
مسئولیتشناسی در فقه
از اینجا اهمیت مسئولیتشناسی در فقه اکبر امام صادق(ع)، مسئول بودن و آماده پاسخ به خداوند در مسئولیت اساس نظام دینی حکمرانی است. مسئولان مطلقا آزاد نیستند و در مقام عبد و نیز پاسخگو به مردم انجام وظیفه میکنند و عمل خودرأی و آزاد و دلخواه مسئولان، مجازات آتش و نیز جرم دنیایی در نظام اسلامی دارد.امام صادق(ع) میفرماید: العلم مقرون الی العمل فمن علم عمل و من عمل علم و العلم یهتف بالعمل فان اجابه والا ارتحل عنه. علم با عمل قرین و همراه است، هرکه علم داشت باید عمل کند و هر که عمل کند باید براساس علم باشد (باید بداند). علم عمل را صدا زند، اجابت کرد بماند؛ والا کوچ و رحلت میکند.به این سان در کار کل حکمرانی و اداره هر نهاد کشوری از اقتصاد و هر جزء آن و سیاست و همه نهادهای سیاسی و فرهنگی ولو یک اداره باید عمل براساس علم باشد و علم اصلی در اینجا همان علم به هدایت قرآن و اهلبیت وحی است. عرضه عمل به فقه معصوم(ع) در نسبت علم و مسئولیت و عمل در کلام امام صادق(ع) مسئولیت نیز تعریف شده است .
علم در زندگی اجتماعی
روایات امام صادق(ع) به انواع مسئولیت انسان در ارتباط با عمل مبتنی بر علم در زندگی فردی، اجتماعی و حکمرانی بهطور جدی تاکید دارد؛ مسئولیت در برابر خداوند متعال، قرآن مجید و امامان معصوم و مسئولیت در برابر نفس و در برابر جسم و اعضای بدن و در برابر اجتماع و انسانهای دیگر. روایات مسئولیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کلام امام صادق(ع) چنان وسیع و پر حجم است که حیرت برمیانگیزد و به آن انواع مسئولیتهای دیگر چون مسئولیت برابر ضعفا یا ظالمان و قدرتهای جائز و مسئولیت برابر خمس و خانواده و یتیمان را باید افزود. سخن درباره مسئولیت حکمرانان و روسا در تحفالعقول، کافی، وسائل و... مبسوطا بحث شده است. به هر رو در کلام امام(ع) سرچشمه مسئولیت فردی و اجتماعی مسئولیت برابر خداست و حق محور مسئولیت است و نباید به باطل تن داد. این امر در تفقه صحیح سیاسی و حکمرانی نقش حیاتی دارد. در نتیجه استدلال رفرمیستها در گردن نهادن به اباطیل مدرنیته و گسست از فقه و ناممکنی امر دینی در حکمرانی در قرن بیستویکم واصل قرار دادن نظام جائز جهانی و سازش با آن پوچ است:
ان من حقیقه الایمان ان توثر الحق آن ضرک علی الباطل و ان نفعک
از حقیقت ایمان آن است که حق را برگزینی. اگرچه زیان داشته باشد و باطل را رها کنی، اگر چه به سود تو باشد. تردیدی نیست که حکومت در راهنمایی امام صادق(ع) باید عملش مبتنی بر علم باشد و مجموعهای از مسئولیتها را بپذیرد و جدی بگیرد. محور این مسئولیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حکمرانی حق متعال است و حق در جامعه و اجرای عدل در وسع انسان عصر غیبت امری چشمپوشیناپذیر در کلام امام صادق(ع) است.