ماجرایتروریستهای آمریکایی و معترضان بی گناه ایرانی/ ترامپ، اصلاح طلبان و سلبریتیها بازهم همبازی شدند
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۸۱۸۷۳
آمریکا، مجرمان خطرناک و مسلح در خاک کشورش را اعدام میکند ولی برای مجرمان مسلح و متهمان بدسابقه در ایران دایه مهربان تر از مادر می شود.
سرویس سیاست مشرق - «عمادالدین باقی» فعال سیاسی اصلاح طلب- ۱۹ تیر ۹۹- در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «همین دو، سه شب پیش به مقالهای درباره پیشرفت امریکا برخوردم که مطرح میکرد اقتدار یا عظمت امریکا ثمره حق براندازی است، آنچه امریکا را به امریکا تبدیل کرده که بهرغم قدرت بزرگی که در حاکمیت وجود دارد، اما هرگز حاکمیت به سمت خودکامگی نرفته، یکی به همین دلیل است که قانون این کشور «حق براندازی» را به رسمیت شناخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طیف غربگرا، آمریکا را نماد «دموکراسی» معرفی کرده و مدعی است که در این کشور، حتی حق براندازی نیز به رسمیت شناخته شده است و ساختار حاکمیتی آمریکا، با خودکامگی بیگانه است؛ آیا این ادعا صحیح است!؟
کاخ سفید:معترضان در آمریکا، تروریست هستند
«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا- ۱۲ شهریور ۹۹- با حضور در شهر کنوشا در ایالت ویسکانسین، معترضان به نژادپرستی پلیس آمریکا را «تروریست های داخلی» توصیف کرد.
ترامپ پیش از این نیز در تیرماه ۹۹ معترضان آمریکایی را «تروریست» نامید و افرادی که خواستار سرنگونی مجسمههای نماد بردهداری در این کشور هستند را به مجازات تهدید کرد.
وی چندی پیش در مصاحبه با فاکسنیوز در پاسخ به سئوالی درباره نحوه مواجهه با اعتراضات در ایالت های مختلف گفته بود: «هر شب، ما سرسختتر و سرسختتر خواهیم شد».
رئیس جمهور آمریکا در ماههای گذشته دستور شلیک به معترضان را صادر کرد.
ترامپ:اعدام کنید
در مردادماه سالجاری یک دادگاه تجدید نظر در آمریکا حکم اعدام «جوهر سارنایف» بمبگذار بوستون را لغو کرد. این تصمیم عصبانیت ترامپ را در پی داشت. او با انتشار یک پست توییتری مخالفت خود را با تصمیم قضات فدرال اعلام کرد و خواستار اعدام سارنایف شد.
قرار بر آن شده است که دادگاه دیگری درباره تعیین مجازات جدیدی برای سارنایف برگزار شود. اکنون ترامپ با دخالت در پرونده سارنایف خواستار محکومیت مجدد او به اعدام شده است.
ترامپ با انتشار یک پست توییتری اعلام کرد «کمتر کسی به اندازه بمبگذار بوستون مستحق مجازات مرگ است». او همچنین تاکید کرد که مردم آمریکا نمیتوانند حکم دادگاه تجدیدنظر را بپذیرند.
جوهر سارنایف در آوریل سال ۲۰۱۳ همراه با بردار خود، تیمورلنگ، دو بمب در نزدیکی خط پایان ماراتن بوستون جا سازی کرده بود. تیمورلنگ چند روز پس از این حمله توسط پلیس آمریکا کشته شد. در جریان بمبگذاری در مراسم ماراتن بوستون سه نفر جان خود را از دست داده و بیش از ۲۶۴ نفر مجروح شدند.
ترامپ:اعدام نکنید!
دونالد ترامپ در اظهارنظر مذکور به این دلیل که یک شخص در خاک آمریکا اقدام جنایتکارانه انجام داده، تاکید کرده که وی باید حتما اعدام شود.
حالا به این ماجرا توجه کنید؛ امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی سه متهم محکوم به اعدام، اعضای باند «امیر آلمانی» هستند. باندی خلافکار که پیش از این اقدام به سرقت مسلحانه کرده اند. چندی پیش اعضای این باند خلافکار در پوشش خریدار و با هدف سرقت به محل موردنظر مراجعه می کنند. این افراد، شخص فروشنده را که یک خانم بوده است، با سلاح سرد مورد ضرب و شتم قرار می دهند.
شخص فروشنده فریاد می زند و درخواست کمک می کند، مردم به کمک می آیند و یکی از سارقین مسلح که به امیرآلمانی مشهور بوده است، توسط مردم به مامورین نیروی نظامی تحویل داده می شود. دو سارق دیگر از مجل جرم فرار کرده و به ترکیه می روند.
چندی بعد آن دو سارق مسلح متواری نیز دستگیر می شوند. در جریان رسیدگی به پرونده در موبایل متهمان فیلم هایی یافت می شود که این افراد در اغتشاشات آبان ۹۸ چند بانک و یک ماشین شهرداری را به آتش کشیده اند. همچنین مستنداتی به دست می آید که اعضای این باند سرقت مسلحانه با گروهک جنایتکار منافقین نیز در ارتباط بوده و با آنها همکاری داشته اند.
دستگاه قضا به پرونده این سه سارق مسلح که سابقه آشوبگری و اغتشاش نیز دارند، رسیدگی کرد و حکم اعدام صادر شد.
«غلامحسین اسماعیلی» سخنگوی قوه قضاییه چندی پیش در نشست خبری گفت: «اینکه حکم اجرا میشود یا خیر؟ باید بگویم که اجرای احکام فرایند قانونی دارد که باید طی شود؛ ممکن است در این فرایند قانونی، دادرسیهای فوقالعاده مانند اعمال ۴۷۷، چه در این پرونده و چه در سایر پروندهها نتیجه پرونده را توأم با تغییر کند».
اسماعیلی افزود: «اینها جزو اصلی اغتشاشات بودند اما در صحنه دستگیر نشدند و پرونده دیگر و اتهام دیگر داشتند و دو نفر در سرقت مسلحانه برای ربودن اموال یک خانم دستگیر شدند که مجهز به سلاح سرد و اسلحه بودند و خدا به این خواهر و جامعه کمک کرد و برخی بستگانش رسیدند و باعث دستگیری افراد شدند. مشخص شد که در گوشی این افراد صحنههایی هست که بانک و اماکن عمومی و اتوبوسهای مربوط به شهرداری را آتش میزنند و با جسارت از اعمال مجرمانه خود فیلمبرداری کرده و برای برخی خبرگزاریهای خارج از کشور ارسال کرده بودند و در حافظه موبایل آنها بود و اینگونه مشخص شد که از اراذل و اوباشی بودند که در اغتشاشات دست به جنایت زدند».
منافع ملی، اصلاح طلبان و سلبریتی ها
در ادامه، دونالد ترامپ با دخالت در امور داخلی ایران در توئیتی به زبان فارسی نوشت: «سه نفر در ایران برای شرکتکردن در تظاهرات محکوم به مرگ شدهاند. اعدام آنها در هر لحظه قابل انتظار است. اعدام این سه نفر پیامی اسفناک به دنیا میفرستد و نباید انجام شود».
در آمریکا، معترضان به اقدامات نژادپرستانه آمریکا، تروریست! نامیده می شوند، ولی در ایران اوباشی که اماکن عمومی را به آتش کشیده و تخریب کرده اند و دست به سرقت مسلحانه زده و با سلاح به یک خانم حمله کرده اند، صرفا شرکت کنندگان در تظاهرات نامیده می شوند! به این می گویند «حقوق بشر آمریکایی»! حقوق بشر آمریکایی همین قدر متناقض و بی منطق است.
آمریکا، مجرمان خطرناک و مسلح در خاک کشورش را اعدام میکند ولی برای مجرمان مسلح و متهمان بدسابقه در ایران دایه مهربان تر از مادر می شود.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور دولت تروریست و غارتگر آمریکا، وقتی پای منافع ملی کشورش به میان می آید، بر لزوم اعدام مجرمان مسلح تاکید کرده و کسانیکه باعث ناآرامی در آمریکا شده اند را تروریست می نامد.
اما در این سوی میدان، فعالین و رسانه های اصلاح طلب در کنار برخی سلبریتی های خودشیفته، برای قاتلان، سارقان و آشوبگران مسلح که به مردم حمله کرده و اموال عمومی و خصوصی را به آتش کشیده و تخریب کرده اند، هشتگ «اعدام نکنید» می زنند!
نوید افکاری، قاتل کارمند حراست آبفای شیراز هم تازهترین سوژه این سناریوی تکراری است که بار دیگر اصلاحطلبان، براندازان، سلبریتیها و ترامپ (و احتمالا به زودی نتانیاهو) را یکپارچه کرده و هشتگهای اعدام نکنید را برای این قاتل تروریست، به راه انداختهاند.
توییت ترامپ درباره نوید افکاری (قاتل کارمند آبفای شیراز) که در آن از مسوولان ایران خواسته او را اعدام نکنند. ترامپ به دروغ در توییتش گفته که جرم افکاری، حضور در تظاهرات ضد دولتی بوده است!همانند موارد قبلی که از اغتشاشگران و قاتلان، با عناوینی چون "جوان نخبه"، "دانشجو"، و ... استفاده میکردند، اینبار نیز نوید افکاری را صرفا یک ورزشکار معرفی میکنند! اما هیچ توضیحی نمیدهند که یک ورزشکار (آن هم در رشته پهلوانی کشتی) چرا باید به اعدام محکوم شود؟
تعقیب یک کارمند ساده و قتل وی در مقابل منزلش با ضربات متعدد چاقو به سر و گردن وی، و همچنین تعقیب یک بسیجی دیگر برای ترور وی (که خوشبختانه موفق به اجرای این نقشه تروریستی نشد) موضوع اصلی این پرونده است که هیچکدام از هشتگزنان و اصلاحطلبان عامدانه آن را نادیده میگیرند و تنها در پی همان طراحی بزرگتر خود هستند که خلع سلاح قوه قضاییه و خنثی کردن دستگاه قضایی از اختیارات قانونی و حدود شرعی است.
این طیف با گردن کشی مقابل قانون و دهن کجی به احکام اسلام، از یک سو بر لغو اعدام تاکید کرده و از سوی دیگر مدعی است که باید مشروب خواری و خرید و فروش مواد مخدر در ایران آزاد شود!
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا قرارداد ایران و چین پلیس آمریکا دونالد ترامپ امریکا عمادالدین باقی اسماعیلی ترکیه شهرداری روزنامه اعتماد غلامحسین اسماعیلی تروریست کاخ سفید دموکراسی فاکس نیوز ایالت ویسکانسین محمد رجبی امیرحسین مرادی غربگرا دولت تروریست اخبار داغ دستگاه قضائی نوید افکاری دونالد ترامپ سرقت مسلحانه اصلاح طلبان سلبریتی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۸۱۸۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!