سارقانی که شاید ستاره هم بشوند!
تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۹۵۷۲۱
این شاعر و منتقد ادبی درباره سرقت ادبی و وضعیت رسیدگی به آن اظهار کرد: مثل هر چیز دیگری ما باید با شاخصها و معیارهای علمی به قضیه نزدیک شویم، یعنی به عبارت دیگر کسی که میخواهد در زمینه سرقت ادبی تحقیق و پژوهشی داشته باشد، ابتدا باید کلمات کلیدی این تحقیق و پژوهش در ذهن او باشد؛ مفاهیمی مثل تاثیر پذیرفتن، تقلید کردن، توارد و سرقت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در ادامه گفت: لذا معتقدم پژوهش در این زمینه هنوز پژوهش دقیقی نیست؛چون پژوهشی نداشتهایم که براساس این تعاریف ثبتشده و علمی به سراغ این قضیه برود. مسئله دوم این است که این سرقت ادبی یک مسئله تازه و جدید نیست و قدمت آن به اندازه خود ادبیات است. نکته اینجا است که در واقع در روزگار ما کمیت این قضیه بالا رفته، تعدادش بیشتر شده و این اتفاق به لحاظ کمی وسیعتر و گستردهتر میافتد.
شکارسری سپس با اشاره به عواملی که باعث وسعت سرقت ادبی میشوند بیان کرد: به گمان من هرچقدر که از دوران پیشامدرن، یعنی دورانی که صنعت چاپ وجود نداشته به سمت دوران مدرن نزدیک میشویم، یعنی دوران حضور چاپ و دوران رونق گرفتن چاپ کتاب و نشریات و طی دهههای گذشته، رونق گرفتن فضای مجازی، طبعا زمینه برای این مسئله چه به لحاظ توارد، چه به لحاظ تقلید و تاثیر و چه به لحاظ سرقت ادبی مساعدتر و فراهمتر میشود.
این شاعر سرقت ادبی را اجتنابناپذیر دانست و گفت: اگر چه باید به این قضیه به عنوان یک نقطه آسیبشناسانه در فضای ادبی امروز نگاه کرد اما باید گفت که اجتنابناپذیر هم هست. اگر شما در گذشته برای انتشار کتابتان و برای به سمع و نظر رساندن شعرتان باید مراحل و مسیر طولانیای را طی میکردید تا منتشر شود و دیگران آن را بخوانند، آن هم در عرض منطقه یا کشور، امروزه اما با چند دکمه میتوانید شعرتان را به دنیا بشناسانید و همه آن را بخوانند. امروزه تکثر بیش از حدی وجود دارد. در گذشته این تعداد شعر و این تعداد شاعر و منتقد ادبی وجود نداشت. وقتی در این زمینه دچار این تکثر بیکران میشویم، زمینه سرقت ادبی هم به وجود میآید.
حمیدرضا شکارسری افزود: برای اینکه همیشه نگاهمان به سرقت ادبی ناامیدانه و یاسآور نباشد، باید بگویم شاعران جوان همیشه با این مسائل کارشان را شروع میکنند؛ بر روی همیشه تاکید دارم. یعنی شاعر جوان خواه ناخواه وقتی کارش را شروع میکند، یا تحت تاثیر کسی است یا از کسی تقلید و یا از کسی سرقت میکند. چه بسا در فضای متکثر امروزی از همین شاعران جوانی که امروزه تقلید یا به عبارتی سرقت میکنند بشود انتظار به وجود آمدن ستارههایی را در عالم ادبیات داشت. شاعران جوان همیشه از این شیوهها استفاده یا سوءاستفاده میکنند چون هیچکس خلقالساعه شاعر نمیشود و به سنت ادبی پیش از خودش تکیه میکند. بنابراین خواه ناخواه این مسائل وجود دارد و باید با آن مدارا کرد؛ نمیشود کاملا آن را برطرف کرد. حالت آرمانگرایانه یا رویاگونهای است که بگوییم به جایی برسیم که سرقت ادبی، توارد و .. نداشته باشیم. از سمت دیگر باید به نکات مثبت آن هم نگاه کرد، شاعران جوان ممکن است از این طریق کارشان را شروع کنند.
این شاعر همچنین در پاسخ به سوالی درباره سرقت از آثارش بیان کرد: من چون در جشنوارهها و کنگرههای ادبی کار داوری کردهام، گاهی شعر خودم را در میان کارها دیده و داوری کردهام. حتی گزیدههایی از شعرهایم را دیدهام که به نام کس دیگری منتشر شده بود. اما سن آدم که از حدی بالاتر میرود یک مقدار ناگیرایی پیدا میکند و سِر میشود. من هم سِر شدهام و دیگر برایم مهم نیست. معتقدم ادبیات آنقدر بیرحم است و الکی که برای شعرها گرفته آنقدر دانهریز است که فقط خالصها از آن رد میشوند. برای همین خیلی هراس ندارم از اینکه شعرم به نام کس دیگری منتشر شود. ادبیات خیلی بیرحم است و مطمئنم که فقط اصیلها را حفظ میکند و غیراصیلها را به فراموشی میسپارد.
۲۴۱۲۴۱
کد خبر 1429350منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: ادبیات ادبیات ایران سرقت شاعران جوان سرقت ادبی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۹۵۷۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم
غزلی از موسی عصمتی با اقبال عمومی همراه شده، این سروده که درباره کارگران معدن است، در یکماه اخیر بیش از دو میلیون بازدید داشته است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شعر میراث ایرانیان است، همواره و همیشه با ما بوده و هست, از گهواره تا گور، در سفر و در حضر این شعر است که لحظههای زندگی ما را معنایی دیگر میبخشد و آنقدر این همراهی همیشگی و نزدیک است که گاه حضور آن را س نمیکنیم.
با وجود این، شعر سهم ناچیزی از رسانه ملی را به خود اختصاص داده است. به جز معدود برنامههایی که حاضران در آن خود اهل شعر و فرهنگ بودهاند، عموماً نگاه به شعر نگاهی تفننی بوده است؛ بهطوری که میتوان از آن بهعنوان زینتالمجالس یاد کرد.
در چندماه گذشته پخش برنامه تلویزیونی "سرزمین شعر" که در آن شعر امروز و شاعران جوان در یک رقابتی ادبی، آثار خود را ارائه میکردند، توانست تا حدی این جای خالی را در قاب سیما پر کند. اجرای برخی از شاعران در این برنامه مقبولیت عام یافت و بارها در شبکههای اجتماعی بازنشر شد. از جمله این اجراها میتوان به شعرخوانی موسی عصمتی، شاعر روشندل اهل سرخس، اشاره کرد با غزلی درباره پدرش:
پدرم را خدا بیامرزد، مرد سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را،کارکرد بود، اهل معدن بود...
اجرای این غزل عصمتی حاضران را تحت تاثیر قرار داد و در یکماه گذشته بیش از دو میلیون بازدید در شبکههای مختلف اجتماعی به همراه داشت. خبرگزاری تسنیم با او درباره این غزل و دلیل استقبال مخاطبان به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید:
آقای عصمتی غزل شما درباره زندگی و تجربه پدر بزرگوارتان، چند روزی است که در شبکههای اجتماعی مورد اقبال قرار گرفته است. این سروده در چه فضایی خلق شده است؟
روستایی که من در آن زندگی میکردم، یک روستای کارگری است که بیشتر ساکنان آن در معدن کار میکردند. روستای «معدن» حوالی سرخس قرار دارد. کوههای اطراف این روستا سرشار از زغال سنگ است و 99 درصد مردم آنجا، امرار معاششان را از طریق معدن انجام میدهند، کارگرند، زندگی کارگری دارند و حتی خانههای آنها مربوط به شرکتی است که معدن را اداره میکند. من فرزند یک کارگر هستم و زندگی کارگری را تجربه کردهام.
کار کردن در معدن بسیار سخت است؛ چون نیروها با امکانات ابتدایی در داخل معدن تونل میزنند و افقی پیش میروند. گاه معدن ریزش میکند و برخی از نیروها زیر خاک و سنگ معدن میمانند و گاه تا بیمارستان برسند، جان خود را از دست میدهند.
«ما دو تن شاخههای یک بیدیم»پدرم در بخشهای مختلف معدن کار میکرد. مدتی داخل معدن کار میکرد و مدتی به قول خودش بیرونکار بود و خارج از معدن، در کنار کورههایی با درجه حرارت بالا که زغال سنگ را به کُک تبدیل میکند، کار میکرد. من از نزدیک شاهد دغدغهها و زحماتی بودم که او میکشید. بعد از اینکه پدرم درگذشت، تمام این سختیهایی را که او در این مدت کشید، پیش چشم من قرار گرفت. مثلاً گاه پیش میآمد که مهندس معدن به نفع شرکت، 10-12 روزی را که پدرم جلوی کوره داغ کار کرده بود، در نظر نمیگرفت و اضافهکاری او را خط میزد. شرکتها هم عموماً خصوصی هستند و پاسخگوی درخواستهای کارگران نیستند. کارگران معمولاً هشت یا 10 ماه حقوق عقبافتاده دارند، حقوقشان پرداخت نمیشود و عموماً با اعتراض و ... موفق به دریافت حق و حقوق خود میشوند.
.
از این موارد برای اهالی روستا زیاد رخ میداد. همه این مشکلات و سختیها پس از فوت پدر در من انباشته شده بود. من با این شعر خواستم روزگار سختی را که بر کارگران روستا گذشت، بیان کنم. این غزل را در برنامه سرزمین شعر خواندم و بازتاب خوبی داشت؛ چون درد دل جامعه و کارگران بود.
در این مدت چقدر بازدید داشته است؟
در اینستاگرام فقط یک میلیون و 300 هزار بازدید داشته است. در دیگر شبکههای اجتماعی نیز بازنشر شده، در مجموع بیش از دو میلیون تا امروز بازدید داشته است.
سالهاست در فضای شعر حضور دارید و فعالیت میکنید، به نظر شما چرا شعر اجتماعی با وجود داشتن مشکلات متعدد در جامعه، ضعیف عمل کرده است؟ فضای عمده شعر امروز فارغ از مسائل اجتماعی است و اگر هم بخواهد به این حوزه ورود کند، بیشتر از منظر سیاسی و جناحی به قضیه میپردازد. چرا با وجود گسترش اطلاعرسانیها، شاعر امروز درد و دغدغه جامعه خود را ندارد؟
این بخش از سوی دوستان شاعر مورد غفلت قرار گرفته است. شعر شاعران جوان عمدتاً فضای عاشقانه دارد و اگر پا را فراتر بگذارند، وارد فضای سیاسی میشوند که کارهای گروه دوم، کمی دیده شده است. اما متأسفانه سطرهای نانوشته بسیاری از اتفاقات تلخی که در دل جامعه رخ میدهد و آنچه در زیر پوست جامعه میگذرد، در شعر امروز دیده میشود. حرفهای ناگفته بسیاری در شعر امروز دیده میشود که اگر غیر از این بود، ارتباط مردم با شعر امروز بیشتر میشد. شاید یکی از دلایل بازخورد خوب این غزل در جامعه طی روزهای گذشته، همین موضوع باشد.
دغدغه کارگران، موضوعی است که در شعر امروز کمتر گفته شده است؛ وگرنه غزلی که از طرف من ارائه شد، از نظر تکنیک ویژگی خاصی نسبت به دیگر آثار نداشت. حرف صمیمانهای که در شعر گفته شد، از جنس آن حرفهایی بود که کمتر در شعر امروز مجال بروز یافته است. شاعران جوان باید در این زمینه فعالتر باشند و راههای نرفته را بیازمایند.
درست است که مشکلات جامعه و دغدغه مرم در رسانهها مطرح میشود، اما ما تنها نوک قله یخ را میبینیم. برای طرح بهتر این دغدغهها، لازم است که شاعر خود تجربه و لحظات را کشف کند. در شهر پرسه بزند و با اقشار مختلف و آسیبپذیر جامعه زندگی کند.
با توجه به تجربه حضور در برنامه سرزمین شعر، در یک نقد منصفانه فکر میکنید چقدر این برنامه در ایجاد ارتباط میان مردم و شعر موفق بوده است. ما پس از برنامه مرحوم حسینی یا ساعد باقری و یا مشاعره، برنامهای با محوریت شعر که بتواند در ایجاد این ارتباط موفق عمل کند، کمتر داشتهایم.
به نظرم این برنامه در سطح قابل قبولی موفق بوده و توانسته این ارتباط را ایجاد کند؛ چرا که این برنامه مستقیماً خود شاعر را مورد توجه قرار داده بود. برنامه مرحوم حسینی با تمرکز بر شعر کلاسیک بود، اما برنامه سرزمین شعر، شعر امروز را محور کار خود قرار داده است.
رقابت در کنار شاعران مطرح امروز، سبب شد اقبال مردم به برنامه بیشتر شود. از سوی دیگر، در این برنامه شعرهایی خوانده شد که از کیفیت بالایی برخوردار بودند. مردم نیز با شعر و جریانهای شعر امروز بیشتر انس گرفتند و آشنا شدند. مطمئناً اگر این برنامه با جضور چهرههای جدید ادامه پیدا کند، میتواند جریانساز باشد.
انتهای پیام/