سرانجام پسری که خواستگار مادرش را کشت
تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۰۸۵۹۷
همشهری نوشت: دهم تیر سال ۹۰ جسد مردی در زمینهای کشاورزی حوالی پاکدشت کشف و از همان زمان تحقیقات برای کشف راز جنایت آغاز شد. جسد مقتول داخل یک پتو قرار داشت و بررسیها نشان میداد که وی بر اثر خفگی به قتل رسیده است. آنطور که مشخص بود او در جای دیگری به قتل رسیده و سپس جسدش به آنجا منتقل شده بود. در این شرایط شناسایی هویت او در دستور کار قرار گرفت و مأموران پلیس در بررسی پرونده افراد گمشده موفق شدند هویت وی را شناسایی کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ردپای مادر و پسر آشنا
گام بعدی شناسایی عامل این جنایت بود. مأموران برای به دست آوردن سرنخ باید خودروی مقتول را پیدا میکردند. مدتی گذشت تا اینکه مأموران متوجه شدند خودروی مقتول به فردی فروخته شده است. مأموران وی را شناسایی کردند و مرد خریدار گفت ماشین را از پسری جوان و کم سن و سال به نام سعید خریده است. مأموران به سراغ سعید رفتند و او را بازداشت کردند. در ادامه معلوم شد که سعید و مادرش با مقتول آشنایی داشتهاند اما آنها مدعی شدند که از جنایت خبر ندارند. پسر جوان گفت: مقتول به خانه ما رفتوآمد داشت و قرار بود با مادرم ازدواج کند. آخرین بار ماشینش را به من داد تا برایش مشتری پیدا کنم و بفروشم. من هم ماشین را فروختم اما از قتل بیاطلاع هستم.
در ادامه معلوم شد که پسر جوان با سندسازی ماشین مقتول را به نام خودش زده بود و همین موضوع نشان میداد که وی حقیقت را کتمان میکند.
در این شرایط اما مادر این پسر به قتل اقرار کرد و گفت به دلیل اختلافاتی که با مقتول داشته او را کشته است.
اعتراف دروغین
اعتراف مادر اما حقیقت نداشت و دروغ بود. او برای اینکه پسرش مجازات نشود به دروغ خودش را قاتل معرفی کرده بود چراکه وقتی سعید شنید که مادرش به قتل اقرار کرده، اسرار جنایت را برملا کرد و گفت: مدتی پیش متوجه شدم که مقتول قصد ازدواج با مادرم را دارد. وقتی این مسئله را شنیدم خیلی عصبانی شدم. دلم نمیخواست مادرم مجددا ازدواج کند و میخواستم هرطور شده مانع این وصلت شوم.
وی ادامه داد: روز حادثه وقتی مادرم درخانه نبود به مقتول زنگ زدم و او را دعوت کردم. از او خواستم پایش را از زندگی ما کنار بکشد اما صحبتهای ما به بگومگو کشیده شد. در یک لحظه عصبانی شدم و او را خفه کردم. بعد از قتل تصمیم گرفتم جسد را از خانه بیرون ببرم. به همین دلیل آن را داخل پتویی گذاشته و به سختی به پارکینگ بردم. ماشین مقتول در پارکینگ بود. جسدش را داخل ماشین خودش گذاشتم و به سمت پاکدشت حرکت کردم. وقتی جایی خلوت پیدا کردم جسد را رها کردم و به خانه برگشتم.
وی ادامه داد: ماشین مقتول زیر پایم بود که یک روز مادرم مرا پشت فرمان ماشین او دید. از سوی دیگر مدتی میشد که از خواستگارش بیاطلاع و نگرانش شده بود. ناچار شدم حقایق را نزد او بازگو کنم اما التماسش کردم به کسی حرفی نزد. او هم به خاطر من سکوت کرد تا اینکه پلیس وارد ماجرا و همهچیز فاش شد.
رهایی از قصاص
متهم به قتل پس از بازسازی صحنه جنایت راهی زندان شد. او مدتی بعد در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. حکم به تأیید قضات شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور رسید و پرونده به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. با دستور مریم خلیفه دادیار شعبه چهارم ۵جلسه صلح و سازش با حضور متهم و اولیای دم تشکیل و رایزنیها برای جلب رضایت از خانواده مقتول شروع شد. اولیای دم در پایان هر جلسه خواستهشان فقط قصاص بود تا اینکه در جلسه آخر راضی شدند که متهم را به شرط پرداخت دیه ببخشند. همین روزنه امیدی بود برای متهم به قتل که حدود ۹ سال را در زندان سپردی کرده بود. او موفق شد بخشی از پول دیه را جور کند و بخش دیگر نیز با کمک خیرین تهیه شد. به این ترتیب مبلغ دیه به حساب اولیای دم واریز شد و متهم به قتل از مجازات قصاص گریخت و به زندگی بازگشت.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۰۸۵۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ربودن کودک ۴ ساله با خودرو مادرش
۲ مرد سارق وقتی زنی را کنار خیابان دیدند که ماشینش روشن نمیشد، به بهانه کمک خودرو او را روشن و سرقت کردند، در حالی که فرزند خردسال زن هم داخل آن بود.
به گزارش مشرق، روز گذشته زن جوانی در حالی که به شدت گریه و بیقراری میکرد با پلیس تماس گرفت و از سرقت خودرویش در یکی از خیابانهای شهر بم در استان کرمان در حالی که کودک ۴ سالهاش هم داخل خودرو بوده خبر داد.
شاکی گفت: خودرویم کنار خیابان خاموش شد و نمیتوانستم آن را روشن کنم. بچهام هم داخل خودرو بود. همان موقع ۲ مرد به بهانه کمک برای روشن کردن خودرو به من نزدیک شدند و یکی از آنها پشت فرمان نشست و دیگری شروع به هل دادن خودرو کرد که ناگهان خودرو روشن شد و هر دو سوار بر آن فرار کردند و بچهام را هم با خودرو دزدیدند.
سرهنگ عزتالله عبدلینسب فرمانده انتظامی بم در تشریح این خبر گفت: در پی تماس این خانم، تیمهای گشت انتظامی تمامی محورهای اصلی و فرعی را تحت کنترل درآورده و در نهایت واحد گشت کلانتری ۱۲ بم در کمتر از یک ساعت خودرو سرقتی را به صورت رها شده در یکی از محلههای شهر کشف کرد و کودک خردسال را که داخل خودرو بود به والدینش بازگرداند.
وی افزود: بلافاصله پس از این عملیات نیز سارقان فراری با اقدامات اطلاعاتی و پیجوییهای مأموران پلیس آگاهی و کلانتری ۱۲ در مخفیگاهشان دستگیر شدند.
سرهنگ عبدلینسب گفت: این دو سارق زمانی که این خانم را با خودرو معیوب کنار خیابان مشاهده کرده بودند، در پی روشن کردن خودرو وی اقدام به سرقت خودرو به همراه کودک خردسال درون آن کردند.
وی به شهروندان توصیه کرد: هیچ وقت خودرو خود را در حالت روشن ترک نکنید و در صورت معیوب شدن خودرو به افراد غریبه اعتماد نکنید.
منبع:همشهری آنلاین