مهمترین محور اندیشهای رهبری، گفتمانسازی و مردممحوری است
تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۰۸۸۲۶
انقلاب اسلامی در ذات خودش در همه حوزهها انقلابی مردمی است. همین اصل ابتدایی به باور اندیشمندان داخل و خارج، وجه ممیز انقلاب اسلامی با سایر انقلابهای جهان است.
قدس آنلاین: انقلاب اسلامی در ذات خودش در همه حوزهها انقلابی مردمی است. همین اصل ابتدایی به باور اندیشمندان داخل و خارج، وجه ممیز انقلاب اسلامی با سایر انقلابهای جهان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۴ محور کلی در اندیشه رهبری
رهبری در ۳۰ سال گذشته در شئوناتی که بخشی ناظر به حکومت است و بخشی ناظر به مردم، سازوکارهایی داشتهاند که قابل ارزیابی است. من در پژوهش خودم قسمتهایی را بررسی کردهام که به حوزه مردم و امت برمیگردد. چهار محور در اندیشه رهبری قابل ردیابی است. محور نخست، محور گفتمانی و محتوایی است؛ محور دوم بینالملل؛ محور سوم مدیریتی و ساختاری و محور چهارم محور نهادی است؛ یعنی ساختارهای اجتماعی مثل نهاد علم، نهادهای اجتماعی که جامعه را تشکیل میدهند و مردم هم با آنها سروکار دارند. پرمطلبترین بخش هم همین بخش نهادی است؛ چراکه نهادها متکثراند و مردم هم با همین نهادها زندگی میکنند.
زیربنای همه پیشرفتها گفتمان است
هر کدام از این چهار محور در کلیدواژههای مخصوص خود نمایان میشود که به این شرح است: در حوزه محتوایی و گفتمانی کلیدواژههای تبیین، آگاهیبخشی و اقناع عمومی (که میان همه این چهارپایه همین حوزه گفتمانی و محتوایی اصل است، یعنی همه پیشرفتها بر اساس همین گفتمان است)، در حوزه نهادی کلیدواژههای سیاست، فرهنگ، هنر جامعه، ایمان و واسپاری حداکثری امور به مردم است. در حوزه بینالملل کلیدواژههای اساسی ساماندهی جبهه مستضعفین و مقاومت در برابر مستکبران، در حوزه ساختاری و مدیریتی هم سادهسازی امور، در دسترس بودن و خدمت کلیدواژههای اساسی هستند.
تبیین اندیشه امام، نخستین قدم بخش گفتمانی
من در ادامه به شرح و تبیین بخش گفتمانی و محتوایی طرح کلی رهبری میپردازم. نخستین اقدامی که توسط رهبر به صورت مستمر در هدایت جبهه مردمی صورت گرفته، تببین اندیشه امام به صورت عمومی و مستمر است. یعنی ایشان با تبیین گفتمان امام در نظر دارند آن چهره اصیل و مبنایی اسلامی انقلاب حفظ شود و مردم دچار تحریف نگردند.
محور دیگر در حوزه محتوایی، ادبیاتسازی و تولید خطوط گفتمانی متنوع و متکثر است. مردم متکثراند و نیازهایشان هم متکثر است. در تئوری گفتمان میگویند گفتمانهای زیادی تولید میشود که رقیبهای گفتمانی زیادی هم دارند و بنا به توجه مردم، برخی از آنها تقویت و برخی حذف میشوند، برخی افراد هم به گفتمان رقیب میپیوندند، اما مهم این است که شما چطور این فضا را مدیریت کنید.
توانایی در رهبری اجتماعی
مسئله هدایت گفتمانها و مقابله با گفتمانهای رقیب یکی از اصول اساسی رهبری اجتماعی است. درواقع این موضوع توانایی ایشان در رهبری اجتماعی را نشان میدهد. مثلاً شریعتی در دوران خود از جهت تولید ادبیات و گفتمانهای متکثر و متنوع، رهبری اجتماعی میکند. گفتمانهای رهبری هم در بسیاری موارد موفق شدهاند و در برخی هم به علت کم توجهی مغفول ماندهاند. گفتمانهایی مثل گام دوم و عدالتخواهی پی گرفته شدهاند و برخی مثل جنبش نرمافزاری مغفول ماندهاند. محور دیگر در حوزه محتوایی گفتمان ایثار و شهادت، دیدار با خانوده شهدا، تأکید بر راهیان نور و... این گفتمان در حضرت امام هم فوقالعاده ساری و جاری است.
دیدارهای مستقیم و متنوع با مردم
محور دیگر در حوزه محتوایی و گفتمانی، دیدار مستقیم با مردم است که حجم بالایی را هم دربرمیگیرد. در موضوعات بسیار متنوعی مثل پیامهای ورزشی و... رهبری فعالانه حضور داشتهاند که اینها در جهتدهی به توده مردم بسیار اثرگذار است. محور دیگر در حوزه محتوایی، گفتمان امیدبخشی برای حرکت است. در نظر داشته باشید این امیدبخشی را رهبری در کنار یا ذیل گفتمانهای دیگر نیاوردند، بلکه یک محور مستقل و جداگانهای برای آن در نظر گرفتند که این جای تأمل و بررسی دارد. محور دیگر بحث تقدسزدایی است؛ در جایگاه رهبری به شدت قابلیت اینکه فرد به یک فرد غیرقابل دسترس و نقد تبدیل شود وجود دارد. بنابراین هم رهبری و هم حضرت امام روی این مسئله تأکید داشتند، مسئلهای که بسیار روی تصحیح و تعدیل نگاه توده مردم به ولایت فقیه اثرگذار است. بارها از امام و رهبری بحث تقدسزدایی را در سخنرانیهایشان شنیده و دیدهایم.
محور دیگر در حوزه محتوایی و گفتمانی، ضریب دادن به حرکتهای مردمی در حوزههای مختلف است. شاهد مثال هم تعریف رهبری از حرکتهای مردمی در سخنرانیهای مختلف است. مثلاً کارگران هفت تپه، فرودگاه امام (که میخواستند بروند غزه) توزیع گوشت در سبزوار. اگر دقت کنید تنوع موضوعات و نحوه پرداختن به این موضوعات نیز خود بسیار حائز اهمیت است و میتوان از آن حرکت مردمی الگو و مدل گرفت و آن را توسعه داد.
عدم تحمیل نگاه به مردم
محور دیگر در حوزه محتوایی و گفتمانی، زمان دادن برای رشد و عدم تحمیل نگاه به مردم است. اگر بناست مردم را جهتدهی کنیم زمان دادن و عدم تحمیل نظرات وجه جدی در این زمینه دارد. مردم تحت تأثیر عوامل مختلف، نظراتی میدهند، کارهایی میکنند که مهم است در این میان شما در تعامل با آنها چطور برخورد میکنید. اگر بخواهم نمونهای از این جنس راهبری را بگویم اظهارنظر نکردن امام درباره شریعتی و سکوت ایشان را مثال میزنم. در شرایطی که همه انتظار داشتند امام موضعگیری کنند، ایشان سکوت اختیار کردند و بعدها مشخص شد آن سکوت چه دلایلی داشته است. پس این، اصل بسیار مهمی در جهت دادن به توده مردم است.
محور دیگر در حوزه محتوایی و گفتمانسازی، استفاده از احساسات مردمی در حفظ و نگهداشت انقلاب است. در مواقعی که مردم دچار یک هیجان جمعی میشوند اینکه شما چگونه از این حس استفاده و برای انقلاب اسلامی بهرهبرداری کنید از موضوعات مهم محتوایی است. ما باید به طور دقیق رصد کنیم و ببینیم چطور میتوانیم در اوج هیجان جامعه به نفع آرمانها و انقلاب اسلامی استفاده کنیم.
اما در حوزه ساختاری و مدیریتی؛ یکی از آن حوزههایی که رهبری باتوجه به شرایط جسمیشان نسبت به امام، از ایشان جلوتر آمدند بحث حضور میدانی در عرصههای اجرایی و عملیاتی است. رهبری با حضور خود در عرصههای اجرایی، روحیه مضاعفی برای ادامه کار و جدی گرفتن آن میدهند.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: مقام معظم رهبری گفتمان سازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۰۸۸۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله شدیدالحن سایت اصولگرا به ذوالنوری | به چه حقی "شورایعالی سران قوا" که دستور رهبری است را خلاف میدانی!
سایت اصولگرای مشرق در گزارشی در مورد عملکرد مجتبی ذوالنوری در مجلس نوشت: نماینده ای که فکر می کند نمایندگان اختیار کافی نداشته اند نباید اساسا نامزد انتخابات می شد و اکنون نیز حق ندارد به سیاق امثال میرحسین موسوی؛ زیر میز بازی بزند.
درحالی که مجلس یازدهم به روزهای انتهایی خود نزدیک می شود، سایت اصولگرای مشرق در گزارشی به عملکرد مجتبی ذوالنوری از چهره های نزدیک به جبهه پایداری و نایب رئیس مجلس پرداخته است. در بخشی از این گزارش آمده است؛
مجتبی ذوالنوری، نماینده منتخب قم برای مجلس دوازدهم که در رقابت های انتخاباتی اخیر دست به رفتار عجیب و غریبی هم زد و با یک سخنران محفلی مدعی ارتباط با غیب، جبهه انتخاباتی تشکیل داد، به تازگی طی سخنانی گفته است: اگر بنده رئیس مجلس شورای اسلامی شوم و از بیرون به صورت اتوبوسی و قطاری افرادی را بدون داشتن هیچ آشنایی وارد مجلس کرده و به آنها مسئولیت دهم، آن وقت تکلیف کارمندی که ۲۰، ۳۰ سال در انتظار رسیدن به قله بوده چه میشود؟ او دیگر چهطور میتواند هزینه چند ۱۰ سالهاش در خدمتگذاری بیشترش را مطلوب کند؟ باید ارزش افزودهای باشد برای این وضعیت. آیا این کارمند انگیزه کاری و همیت در تحول مجلس شورای اسلامی را دارد؟
او می افزاید: بر اثر تغییرات سالیان اخیر و تحولات آییننامه شرایط به گونهای پیش رفته که مجلس شورای اسلامی نمایندهمحور و هیات رئیسهمحور نیست و رئیس محور است. حال اینکه مجلسی میتواند کارآمد باشد که همه نمایندگان در آن تاثیر و سهم داشته باشند. از طرف دیگر گاهی به بهانه گرایشهای سیاسی، بخشی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی کنار گذاشته میشود و در حاشیه قرار میگیرند. گاهی نمایندگان در تصمیمات تاثیری ندارند.
ذوالنوری با بیان اینکه اختیار مجلس شورای اسلامی به دستگاههای بیرونی واگذار میشود تصریح کرد: وجود مراجع فرامجلسی خلاف نص صریح قانون است...این مراجع به جای مجلس و نمایندگان تصمیم میگیرند حال اینکه در نهایت باید نمایندگان پاسخگو باشند. مراد من از این صحبتها مربوط به افراد نیست؛ بلکه شرایط ساختاری چنین وضعیتی را رقم زده است؛ اگر رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه سران قوا و شوراهای متعدد تصمیمی میگیرند که از جنس قانونگذاری است، باید این تصمیم از قبل به اطلاع نمایندگان رسیده و حتی از آنها استمزاج شود.
فرد مذکور همچنین گفته است: چهار سال عمر یک مجلس است ما در هر سال میتوانیم یک مشکل اساسی اعم از خودرو، مسکن، حسابهای مالی و اداری و بانکی را در دستور قرار داده و حل کنیم. این اقدامات باعث افزایش مشارکت مردم و سرمایه اجتماعی میشود. باید به شکرانه رای مردم مجلس آینده مجلسی کارآمد با اصلاح آییننامه و برگرداندن اختیار به نمایندگان منتخب باشد.
شاید برای مخاطبان جالب باشد که مقام معظم رهبری چند سال قبل در خطابی مستقیم به شخص آقای ذوالنوری تأکید کردند که آتش توپخانه وی در انتقاداتش شدید است!
تذکری که اگرچه انتظار بود ذوالنوری به آن ملتزم شود اما گویا او پس از نزدیک شدن به آن سخنران محفلی مدعی ارتباط با غیب؛ طریقی دیگر برگزیده است...
سخنان ذوالنوری از حیث منطق و سیاست ورزی هم صحیح نیستند.
مثلا او به چه حقی نهادهای کلانی مثل "شورایعالی هماهنگی سران قوا" که با دستور مقام معظم رهبری تشکیل شده است را خلاف قانون عنوان می کند؟
نهادی که اگر نبود؛ بسیاری از تصمیمات ضروری برای مردم و کشور در گیرودار بروکراسی مجلس، نطقهای چند نماینده بی هنر و شوآف های فلان سخنران و بهمان مهره سیاسی سوخته گیر می کرد و بسیاری از مشکلات در جای خود باقی میماند.
از طرفی اگر قرار است که هر تصمیمی در شورای هماهنگی سران قوا گرفته می شود به استمزاج نمایندگان گذاشته شود پس چه حاجت به دستور رهبری و تشکیل یک نهاد فراقوه ای؟
انتظار عقلانیت این بود که آقای ذوالنوری با عنایت به سابقه زیادی که در مجلس و اجرائیات کشور دارد؛ متوجه "مقوله فوریت" و برخی ضرورت ها در تصمیم گیری های کشور باشد و هنگامی که این فوریت بر وظایف مجلس رجحان می یابد؛ امثال ذوالنوری نیز در مقابل مصالح عقلانی تمکین کنند نه اینکه مصلحت های کشور و دستور رهبری را خلاف قانون معرفی کنند.
ماجرای وارد ساختن افراد غیر کارمند به سیستم مجلس و یا انتقاد از رئیس محور بودن مجلس نیز به لحاظ سیاسی واجد ارزش نیستند. چه اینکه اولا همه می دانند که هر مسئولی وظیفه دارد نخبگان را وارد سیستم مدیریتی خود کند. (البته اگر آن افراد ثمرات نخبگی را آشکار نکنند حتما بایستی کنار گذاشته شوند!) و ثانیا قوای یک کشور در تمام ممالک دنیا رئیس محور هستند و نمی توان به خاطر تقلای چند عنصر بی هنر در مخالفت با کارنامه جهادی یک رئیس قوه؛ حرف شاذی مثل انتقاد از رئیس محور بودن یک قوه را پذیرفت.
عجیب ترین بخش اظهارات ذوالنوری اما جایی است که شاهدیم او بر خلاف تمام سابقه اش تقلا می کند جای دولت و مجلس را عوض کند و مجلس را مسئول اجرائیات کشور جلوه دهد.
ذوالنوری مگر به چشمان خودش ندید که مجلس یازدهم برای مسکن و اجاره و اخذ مالیات از خانه های خالی و واردات خودرو؛ ۴ قانون مهم و راهبردی را گذراند اما این قوانین آنطور که باید هرگز اجرا نشدند.
باید دانست که نمی توان حرف غلط را در زرورق هایی مثل "اختیار نمایندگان" پیچید!