Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از برنا؛ من ترنس هستم. در شناسنامه نامم میلاد است اما نام دخترانه هم دارم اسمم را لیلا گذاشتم. متولد ۱۳۶۶ و دیپلمه‌ام اما اهل تهران نیستم. ظاهر من شباهت به پسرها داشت یعنی فیزیک و صدای مردانه داشتم اما برآمدگی سینه‌ام زنانه بود و غیر از آن تمام احساسات و درونم زن بود و از کالبد خودم متنفر بودم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این موضوع را تا ۵ سالگی نمی‌دانستم اما وقتی بزرگ‌تر شدم نمود پیدا کرد. پدر و مادرم برای این‌که آبرویشان حفظ شود به زور برایم همسر اختیار کردند. می‌گفتم: بابا… حس من دخترانه است و نمی‌توانم با دختری ازدواج کنم اما بالاخره مراسم عروسی‌ام را برگزار کردند. از همان شب اول ازدواجمان بهانه‌های مختلفی می‌آوردم تا با همسرم نزدیکی نکنم چون از همبستر شدن با همسرم حس حالت تهوع بهم دست می‌داد و از این کار متنفر بودم.

بالاخره عمر زندگی مشترک ما بیشتر از ۳۰ روز طول نکشید و از هم جدا شدیم. شرایط زندگی برایم آنقدر دشوار بود که مجبور شدم از شهرستان نقل مکان کنم و به تهران بیایم چون خانواده‌ام هیچ درکی از وضعیت من نداشتند و فقط فکر آبرویشان را می‌کردند حتی دوست نداشتند اصلا من را به کسی نشان دهند به همین دلیل من هم از خانه فرار کردم تا خودم را پیدا کنم.

روزهای بسیار سختی را در تهران گذراندم. فرهنگ پایین و عدم شناخت جامعه در مورد برخورد با ترنس‌ها باعث شد بارها مورد اذیت و آزار قرار بگیرم. جدا از نگاه بد مردم بارها پیش آمد به من دست بزنند و متلک بیندازند و اینها بیش از هرچیزی مرا آزار می‌داد.

وقتی به تهران آمدم در جنوب تهران کاری برایم نبود به همین دلیل برای نظافت خانه‌ها به شمال شهر می‌رفتم. برخی صاحبخانه‌های خانم وقتی می‌فهمیدند ترنس هستم احساس راحت‌تری نسبت به من پیدا می‌کردند از آنجایی که هم باسلیقه و تمیز بودم و هم به درستی کارم را انجام می‌دادم از من راضی بودند برخی از صاحبخانه‌ها هم وقتی می‌فهمیدند که ترنس هستم من را از خانه بیرون می‌انداختند به هر حال با هر وضعیتی که بود کار می‌کردم و خرج خودم را درمی‌آوردم، اما برای پول پیش خانه‌ام از خواهرم پول قرض گرفتم و ۵ میلیون پول پیش و ماهی ۴۰۰ هزار تومان اجاره برای اولین خانه‌ام در تهران هزینه کردم هرچند وقتی صابخانه‌ام وضعیتم را فهمید جوابم کرد و گفت سریعا خانه را خالی کنم. برای پیدا کردن خانه سختی‌های بسیاری کشیدم چون به محض این‌که صاحبخانه‌ها من را می‌دیدند پشیمان می‌شدند آنها فکر می‌کردند من آدم خطرناکی هستم و برای همسایه‌ها مشکل ایجاد می‌کنم.

تمام سختی‌ها را تحمل کردم و هم‌زمان جلسات روان‌درمانی خود را نزد یک روانپزشک می‌گذراندم تا تاییدیه آن را به دادگاه ارسال کنم. همیشه فکر می‌کردم اگر تغییر جنسیت دهم دیگر مشکلی نخواهم داشت و به تمام اهدافم می‌رسم اما وقتی این عمل را انجام دادم و به جسم مورد علاقه‌ام رسیدم می‌بینم نه جامعه، نه خانواده نه دوستان و... هیچکس من را نمی‌پذیرد و با وجود این‌که الان خودم از کالبدی که دارم راضی هستم و برای آن زحمت بسیاری کشیدم اما جامعه و مردم من را قبول ندارند و همچنان مشکلات سابق را دارم و فکر می‌کنم تا آخر عمرم هم داشته باشم. بالاخره قسمت ما هم این بود....

ترنس بیماری نیست

ترنس فردی‌ است که هویتش با رفتارها و نقش‌های جنسی تعیین‌شده از بدو تولد هم‌خوانی ندارد، اگر مرد است رفتارهایی را که از او انتظار دارند، ندارد و بالعکس. درواقع ترنس یک اَنگ یا بیماری نیست بلکه تمایلی است که از کودکی در افراد شکل می‌گیرد.

عدم پذیرش افراد ترنس از سوی دیگران در جوامع کمتر توسعه‌یافته مانند ایران به ایجاد مشکلات فردی، اجتماعی و روانی متعددی برای این افراد منجر می‌شود. بعضی از ترنس‌ها حتی از سوی خانواده و دوستان خود طرد می‌شوند و همین مسئله می‌تواند انزوا، افسردگی، آسیب‌های روانی و اعتیاد این افراد را به دنبال داشته باشد. 

افرادی که در تعیین هویت جنسی خود نقشی نداشته‌اند اما برای قضاوت‌ نشدن از سوی دیگران یا طرد نشدن از جمع دوستان و خانواده ناگزیرند تمایلات خود را سرکوب و وانمود کنند دارای جنسیتی هستند که با آن دیده می‌شوند. با وجود این‌که در ایران عمل تغییر جنسیت آزاد است و از لحاظ فقه و شرع هم ایرادی ندارد، اما جایی برای ترنس‌ها نیست و بسیاری از آنها برای ادامه زندگی راحت از کشور خارج می‌شوند و آنهایی هم که پولشان نمی‌رسد مجبورند در شرایط اسفناک زندگی کنند و همیشه نگاه سنگین دیگران را حس کنند.

حتما چند روز اخیر در شبکه‌های اجتماعی بارها با واژه «عمل تغییر جنسیت» روبه‌رو شده‌اید که به دنبال یک شایعه‌ برای یکی از بازیگران سرشناس بر سر زبان‌ها افتاد. عده‌ای از کاربران که همین مردم جامعه هستند شروع به فحاشی و حتی جک ساختن کردند و عده‌ای هم روشنفکرانه برخورد کردند (شاید هم فقط یک پُز است و اگر در همین خیابان یک ترنس ببینند نگاهشان میخکوب می‌شود) اما آنچه از بررسی این چند روز اخیر فضای مجازی برمی‌آید این است که جامعه ما هنوز توانایی پذیرش ترنس‌ها را ندارد و بلد نیستند چگونه با آنها برخورد کنند، درواقع عدم آگاهی آنها باعث می‌شود عده زیادی از این افراد که خودشان با یک بحران عظیم روحی روبه‌رو هستند، دچار مشکلات عدیده شوند و در یک باتلاق عمیق گیر کنند و حتی به مرز خودکشی برسند.

بر این اساس تصمیم گرفتیم عمل تغییر جنسیت ترنس‌ها را از بُعد شرعی، حقوقی، روانشناسی و جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار دهیم.

تغییر جنسیت در شرع و فتواها

مسئله تغییر جنسیت در این زمان به قدری اهمیت دارد که مقام معظم رهبری در یک فتوایی در این باره گفته است: «تغییر جنسیت جایز نیست؛ مگر آن‌که از راه‌های علمی و عرفی اطمینان‌آور ثابت شود که اعضا و اندام ظاهری، خلاف جنسیت واقعی است، در این صورت اقدام به تبدیل و تطبیق اعضای ظاهری با جنسیت واقعی فی‌نفسه جایز است، همچنین در صورتی که جنسیت واقعی ــ حتی با آزمایش‌های علمی ــ ثابت نشود و متقاضی تغییر در وضعیت اضطرار شدید روحی باشد، جواز عمل مزبور فی‌نفسه بعید نیست.»

وضعیت حقوقی ترنس‌ها بعد از تغییر جنسیت

غلامرضا عابدینی، وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی درخصوص وضعیت حقوقی فرد ترنسی که در ایران تغییر جنسیت می‌دهد گفت: در قوانین مدون ما به غیر ‌از ماده ۹۳۹ قانون مدنی که آن هم در خصوص ارث است قانونی در این باره وجود ندارد اما از آنجایی که اصل ۱۶۷ قانون اساسی می‌گوید قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوی را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد به استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر حکم قضیه را صادر کند و نمی‌تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد، فقه از جمله منابع حقوق ایران محسوب می‌شود و بنابراین باید به دنبال پیدا کردن حقوق ترنس‌ها در قواعد فقهی بود.

این حقوقدان درباره وضعیت حقوق افراد بعد از تغییر جنسیت توضیح داد: فرایند تغییر جنسیت با مشکلاتی همراه است اما بعد از تغییر هم مشکلات حقوقی بسیاری را برای شخص به همراه خواهد داشت برای مثال شما وضعیت یک فرد متاهل را در نظر بگیرید که اقدام به تغییر جنسیت کرده است. این تغییر چه تاثیری بر اصل ازدواج دارد؟ باید گفت که در قوانین فعلی ایران ازدواج نهادی است که تنها می‌تواند میان دو جنس مخالف تاسیس شود و به ‌عبارت دیگر «اختلاف جنس» از جمله ارکان آن است. بنابراین پس از تغییر جنسیت از آنجایی که این رکن اصلی از بین می‌رود، ازدواج نیز خود به خود باطل خواهد شد و دیگر نیازی به فسخ نکاح نیست.

این وکیل پایه یک دادگستری درباره «مهریه و تغییر جنسیت» هم گفت: مطابق قانون مدنی تعریفی از مهریه ارائه نشده است اما از بررسی مواد قانونی مربوط به مهریه معلوم می‌شود مهر عبارت است از مالی که مرد برای عقد نکاح به همسر خود تملیک می‌نماید. حالا اگر زن تغییر جنسیت دهد، آیا مستحق مهریه خواهد بود یا این‌که با انحلال ازدواج سابق، موضوع مهریه ‌هم منتفی خواهد شد؟

او افزود: باید تصریح کنم که در این‌باره اختلاف‌نظر زیادی بین فقها وجود دارد اما امام خمینی (ره) معتقد بود: «اگر زنی با مردی ازدواج کند و بعد از ازدواج جنسیت زن تغییر کند، ازدواج از زمان تغییر جنسیت باطل می‌شود، بنابراین بر مرد، در صورت دخول، پرداخت مهریه لازم است و همچنین بنابر قول اقوی در صورت عدم دخول، پرداخت مهریه لازم است». اما با این وجود نظرات دیگری هم وجود دارد که یا قائل به عدم پرداخت مهریه به شکل مطلق است یا معتقد بر پرداخت نصف مهریه لازم است.

عابدینی به موضوع ولایت بر فرزندان بعد از تغییر جنسیت هم اشاره کرد و گفت: ماده ۱۱۸۱ قانون مدنی می‌گوید:«‌هر یک از پدر و جدّ پدری نسبت به اولاد خود ولایت دارند.» پس با تاکید بر این اصل که عناوین حقوقی پدر و مادری به محض تغییر جنسیت تغییر نخواهند داشت پس حضانت به همان شیوه قبل ادامه خواهد یافت.

او افزود: ‌البته باید در خصوص ولایت بر فرزندان در شرایطی که مادر تغییر جنسیت داده و به مرد تبدیل شده به حکم امام خمینی (ره) اشاره کرد که فرمودند: «اگر جنس مادر (به مرد) تغییر کند، برای او ولایت بر کودکان ثابت نمی‌شود. بلکه ولایت کودکان برای جدِّ پدری است و اگر جدّ پدری نداشت به عهده حاکم شرع است.» همچنین این حکم درباره تغییر جنسیت پدر هم تصریح کرده که هرگاه جنس مرد به زن تغییر کند، ظاهر آن است که ولایت وی بر کودکانش ساقط می‌شود.

چگونه با ترنس‌ها برخورد کنیم؟

امین رفیعی‌پور، روانشناس و مشاور خانواده درخصوص هویت جنسی انسان‌ها به برنا گفت: در سطح جهانی تعداد کمی از افراد دچار اختلال هویت جنسی هستند به طوری که از نظر ژنتیکی، ظاهری و فیزیکی دارای یک جنسیت واحد هستند اما احساسات و تمایلات جنسی متفاوتی دارند. این افراد ترنس نامیده می‌شوند.

این روانشناس با اشاره به این‌که ترنس‌ها از نظر مغزی دچار اختلال هستند، افزود: اگرچه ساختمان بدنی ترنس به طور کامل به جنسیت واحدی شباهت دارد اما از نظر هیجانی، احساسی و تمایلات جنسی دچار اختلال هستند.

رفیعی‌پور با اشاره به این‌که کودکان از سن ۴-۵ سالگی شروع به شناخت هویت خودشان می‌کنند، توضیح داد: همه ترنس‌ها در دوران کودکی‌شان متوجه می‌شوند که هویت جنسی‌شان با جسم آنها مطابقتی ندارد. آنها در همان دوران کودکی به لباس‌ها و اسباب‌بازی‌های جنس مخالف علاقه قابل توجهی نشان می‌دهند، لذا افراد مبتلا به این اختلال باید فوراً مورد معاینات کامل قرار گیرند و به مدت یک تا دو سال تحت نظر روانشناس باشند، در صورتی که روان‌کاوی و روان‌درمانی روی آنها جواب ندهد، باید فوراً مورد عمل جراحی قرار گیرند.

این روانشناس درباره این‌که ترنس‌ها چگونه باید مورد پذیرش جامعه قرار گیرند، گفت: در دوران بلوغ اختلالات هویتی ترنس‌ها با شدت بیشتری بروز پیدا می‌کند و به تدریج والدین آنها متوجه می‌شوند که رفتار فرزندشان نسبت به همسالان آنها متفاوت است اما مسئله‌ای که در مورد این سوال وجود دارد این است که عموماً جامعه باید با آنها رفتار مناسبی داشته باشد، برای مثال والدین باید به جای تنبیه و سرزنش فرزند خود به محض آگاهی از این موضوع از روانشناس متخصص حوزه کودک و ترنس‌ها کمک و راهنمایی بگیرند.

به گفته این مشاور خانواده، جامعه باید قبول کند که ترنس‌ها نیز مانند سایر انسان‌ها حق زندگی دارند، لذا مردم باید با این افراد رفتارهای عادی داشته باشد و از نگاه سنگین به آنها خودداری کنند. 

رفیعی‌پور افزود: برخورد نامناسب با این افراد نه تنها از بروز مشکل جلوگیری نمی‌کند بلکه در ایجاد مشکلات بیشتری برای آنها بسیار مؤثر است چراکه بسیاری از ترنس‌ها به دلیل رفتارهای نامناسب جامعه و خانواده از خانه فراری هستند و نمی‌توانند به زندگی عادی خود ادامه دهند درصورتی که اگر مردم به آنها نگاه سنگین نکنند، با آنها برخورد بد نداشته باشند حل مشکلات آنها ساده‌تر خواهد شد و فقط به رفع مشکل جنسیتی خود فکر می‌کنند.

جبر اجتماعی دهان ترنس‌ها را می‌بندد

جعفر بای، آسیب‌شناس و جامعه‌شناس اجتماعی، درباره ترنس‌ها و نوع برخورد جامعه با آنها گفت: این پدیده در جامعه ما طی سال‌های اخیر روند رو به رشدی را در زمینه‌های پذیرش اجتماعی طی کرده است و هم‌اکنون نیز این تغییرات رو به پیشرفت است به همین دلیل از آن به عنوان دوره گذار یاد می‌کنم.

او افزود: اندیشه قالب اجتماعی در دوره قبل این افراد را به عنوان نماد و سنبل شیطان در جامعه می‌دانست اما هم‌اکنون وضعیت نسبت به گذشته اندکی بهتر شده است و هزینه‌ها با کمک‌های ناچیز دولتی در حال انجام است و خود این موضوع یک حرکت رو به رشد محسوب می‌شود. خود این پدیده اگرچه به رسمیت شناخته نشده اما تا حدی پذیرفته و شناخته‌شده است. 

بای توضیح داد: این افراد در سال‌ها قبل مجالی برای طرح مشکل خود نداشتند اما در حال حاضر همین مقدار که مطرح می‌کنند یعنی زمینه برای پذیرش جامعه در حال مهیا شدن است. گاهی شرم و خجالت حاکم بر افکار و اندیشه از یک سو و طرد اجتماعی از سوی دیگر باعث می‌شود این افراد تا مرز خودکشی پیش بروند اما هم‌اکنون این موضوع بهتر شده و ترنس‌ها جرات طرح مسئله را پیدا کرده‌اند. 

این آسیب‌شناس درباره این‌که چرا ترنس‌ها مقبولیت اجتماعی ندارند، گفت: این مسئله برای بسیاری از مردم جامعه هنوز در هاله‌ای از ابهام است یعنی قضاوت به ظاهر کردن‌ها و به اصطلاح تنها ملاک را ظاهر افراد قرار دادن باعث می‌شود ترنس‌ها در همان نگرش‌های اجتماعی حاصل از ظاهر خویش باقی بمانند. 

او افزود: طرز تلقی جامعه به قدری سطحی است و اندیشه افراد در قضاوت از یکدیگر به قدری قشری است که نگرش اجتماعی نسبت به این افراد محدود به ظاهر آنها می‌شود و همین باعث یک نوع خفقان، استرس و اضطراب همه‌جانبه به عنوان پنهان‌کاری می‌شود به همین دلیل خیلی از این افراد سال‌ها مشکلاتشان را مطرح نمی‌کنند و هیچ جرات و شهامتی برای افشای حقیقت ندارند چون جبر اجتماعی اجازه دم زدن به آنها را نمی‌دهد.

این جامعه‌شناس توضیح داد: این جبر اجتماعی از چندین جهت نشئت می‌گیرد. در وهله اول باید به این موضوع اشاره کرد که انسان یک موجود اجتماعی است و تحت تاثیر شدید تلقی‌ها و قضاوت‌های اطرافیان است به همین دلیل ترنس‌ها جرات ابراز مشکلاتشان را پیدا نمی‌کنند چون طرد اجتماعی باعث می‌شود که دچار ترس و وحشت شوند. 

او با تاکید بر کم‌کاری رسانه ملی گفت: رسانه ملی ما هیچ اشاره‌ای حتی در قالب اطلاع‌رسانی و روشنگری و آگاهی‌بخشی به توده‌های جامعه انجام نمی‌دهد. سایر رسانه‌ها نیز به دلیل جبر اجتماعی و فشار فرهنگی نتوانستند اقدامات معناداری در این خصوص انجام بدهند.

بای افزود: از طرف دیگر حتی در ثبت‌نام‌ها در بخش جنسیت ما با ۲ گزینه روبه‌رو هستیم و هرگز گزینه سومی تحت عنوان ترنس وجود ندارد همین موضوع باعث می‌شود ترنس‌ها وادار به دروغ گفتن شوند تمام دلایل فوق باعث شده ترنس‌ها تاکنون آن‌طور که باید به رسمیت شناخته نشوند اما من امیدوارم موج سهمگین تغییرات اجتماعی ادامه پیدا کند تا آنها از این دوره عبور کنند. 

این آسیب‌شناس درخصوص اقداماتی که باید در جامعه انجام داد، گفت: ما باید اطلاعات جامعه را در این باره بالا ببریم چون این افراد دست خودشان نبوده اگر به چنین سرنوشتی دچار شده‌اند و ترنس‌ها خودشان قربانی‌های اتفاقی هستند که خود در آن سهمی ندارند بنابراین باید نهادهای حمایتی به خصوص بهزیستی کمک شایان توجهی به این موضوع داشته باشد به طوری که در افکار عمومی بدون شرم و خجالت درباره آنها صحبت شود و فرصت و اجازه به ترنس‌ها داده شود که بتوانند طرح مسئله کنند.

ترنس‌ها را از مردم عادی جامعه جدا نکنیم

ترنس‌ها بیش از هر موضوعی حتی مسائل مالی و هزینه‌های عمل جراحی به حمایت اجتماعی نیاز دارند تا بحرانی را که به آن مبتلا هستند درمان کنند نه این‌که با صدها بحران دست‌وپنجه نرم کنند و از تنهایی زیاد به انزوا کشیده شوند و خودکشی به فکر آنها خطور کند. از آنجایی که امیال جنسی و هویتی از همان کودکی بروز پیدا می‌کنند ضروری است پدر و مادرها به فرزندشان آموزش دهند اگر در مدرسه، مهدکودک و... دوستش با او تفاوت داشت، او را از دیگر دوستانش جدا نکند و با رفتارهایش باعث نشود او به تنهایی کشیده شود چراکه آغاز مشکلات ترنس‌ها از همین کودکی و در مدرسه، خیابان، جمع همسالان، خانه و خانواده شکل می‌گیرد.
 

کد خبر 547495 برچسب‌ها جامعه آسیب اجتماعی روانشناسی پزشکی

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: جامعه آسیب اجتماعی روانشناسی پزشکی تغییر جنسیت همین دلیل بعد از تغییر باعث می شود ترنس ها هویت جنسی خانه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۲۴۴۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خرافات عجیب ایرانیان دوران قاجار؛ از ناخن هدهد تا آش مخصوص شاه برای جلوگیری از وبا

در ادوار مختلف تاریخ ایران رد پای خرافه‌گرایی به‌خوبی دیده می‌شود؛ دوران قاجار نیز از این امر مستثنی نیست. در ایران روزگار قاجار، گرایش به خرافات و بهره‌گیری از طلسم‌ها و تعویذ‌ها گسترده و عمومی بود.

به گزارش روزیاتو، نگاهی گذرا به تاریخ اجتماعی و فرهنگی کشور‌های مختلف جهان نشان می‌دهد که در ورای اندیشه‌ها و عقاید علمی، ایده‌هایی یافت می‌شوند که هیچ مبنای علمی و عقلانی برای آن‌ها نمی‌توان یافت و به همین دلیل است که نام خرافه؛ یعنی چیزی پوچ و بی‌اساس به خود می‌گیرند. جالب آن‌که گاهی اوقات همین خرافات چنان نیرویی پیداکرده‌اند که به تمامی قیدوبند‌های علمی پشت پا زده و باعث انجام اعمال عجیب‌وغریبی در بین معتقدان شده‌اند.

در ادوار مختلف تاریخ ایران رد پای خرافه‌گرایی به‌خوبی دیده می‌شود؛ دوران قاجار نیز از این امر مستثنی نیست. در ایران روزگار قاجار، گرایش به خرافات و بهره‌گیری از طلسم‌ها و تعویذ‌ها گسترده و عمومی بود. بااین‌حال توسل به چنین روش‌هایی بیشتر عملی زنانه تعریف می‌شد؛ چراکه که زنان به دلایل مختلف، بیش از مردان مستعد گرایش به خرافه بودند و این امر حتی در بین زنان درباری و حرم‌سرا نیز به‌وفور مشاهده می‌شد.

خرافه؛ قدمتی به‌اندازه تاریخ بشر

خرافات به معنای «اعتقادات بی‌اساس که باعقل و منطق و واقعیت سازگاری نداشته باشد» و خرافه‌گرایی به معنای «پیروی از عقاید باطل و بی‌اساس که با درجه فرهنگ و دانش جامعه‌ای که منسوب بدان است، هیچ‌گونه تناسبی نداشته باشد»، قدمتی به‌اندازه تاریخ بشر دارد و مختص فرهنگ و جامعه‌ای خاص نیست، بلکه گستره آن تمام جوامع و فرهنگ‌ها را در برمی‌گیرد و حتی امروزه در عصر علم و فن‌آوری هنوز شاهد اعتقاد به برخی از این عقاید خرافی هستیم.

گرایش به خرافه در ایران عصر قاجار

در ایران نیز همانند سایر ملل جهان خرافات و خرافه‌گرایی از زمان باستان وجود داشته است. خرافات در ادوار مختلف تاریخ ایران با علومی، چون نجوم، طالع بینی و اخترشناسی درآمیخته بود، اما در دوره مورد بحث، یعنی دوران قاجار، خرافات با بهره جستن از برخی اصول و مبانی دینی و اسلامی راه نفوذ به مذهب و اذهان ایرانیان مسلمان را یافت و دعانویسی، تعویذنویسی، جادو و جنبل و … در عمق اذهان مردم این دوره نفوذ پیدا کرد.

گرایش به جادو و جنبل از اصلی‌ترین مظاهر تمایل به خرافه در جامعه عصر قاجار بود و این خرافه‌گرایی جوانب مختلف زندگی اجتماعی مردم را تحت‌تأثیر قرار داده بود؛ زندگی زناشویی و خانوادگی، روابط با اقوام و خویشان، معیشت و اقتصاد و حتی پزشکی و درمان، همه و همه در چنبره عقاید خرافی قرارگرفته بودند و همان‌طور که قبلاً اشاره شد، درآمیختگی این عقاید خرافی با عقاید دینی و مذهبی، بستر مناسب‌تری برای پذیرش آن‌ها فراهم کرده بود.

انواع مختلف طلسم‌ها و تعویذ‌ها از سنگ‌های قیمتی گرفته تا اجزای گیاهان، اعضا و اندام‌های حیوانات و حتی انسان، الواح و تندیس‌هایی از فلز، خمیر، پوست، مو و پارچه را شامل می‌شد و کاربرد‌های گوناگونی داشت که توسط رمال‌ها و دعانویس‌ها تجویز می‌گردید. مردم نیز با اعتقاد راسخی که به خرافات داشتند، از این طلسم‌ها و تعویذ‌ها برای حل مشکلات زندگی خود استفاده می‌کردند و حتی گاه بهای گزافی بابت آن می‌پرداختند.

جیمز موریه در «سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی» دراین‌باره از قول درویشی که چندی هم‌سفر حاجی‌بابا شده می‌نویسد: «اگر دم خرگوش را در زیر بالین کودک نهی، خواب آورد… چشم و استخوان کعب گرگ اگر به بازوی طفلی بندد، جرأت بخشد. اگر روغن گرگ به لباس زنی مالند، شوهر از او دل‌سیر شود. زهره گرگ دافع نازایی زن است. ناخن هدهد زبان‌بندی و چشم خفاش خواب‌بندی را شاید…. با اعضا و اجزای او (میمون) ادویه‌ای چند بسازیم، به بهای طلا به اندرونیان شاه توانیم فروخت… جگر میمون اکسیر محبت است. پوست بینی او پادزهری‌ست تریاق همه سموم، خاکسترش را هرکه ببلعد… (در) تقلید و تردستی و چابکی و حیله و زیرکی، مانند او شود»

بدیهی بود که با این پذیرش گسترده عقاید خرافی در جامعه آن روز، رمالی و دعانویسی شغل پررونق و پردرآمدی محسوب می‌شد و رمالان و دعانویسان مورد اقبال عامه مردم قرار می‌گرفتند. نکته جالب آن بود که این اقبال عمومی برای رمالان و دعانویسان یهودی و دراویش، بیشتر از دیگر رمالان بود.

به گزارش برخی منابع تاریخی، رفت‌وآمد مردم به‌ویژه زنان به خانه ملا‌های یهودی برای گرفتن دعا و طلسم و امثال آن در دوره قاجار به حدی گسترده شده بود که حکومت به فکر چاره افتاد و طی حکمی، رفت‌وآمد زنان مسلمان به خانه‌های یهودیان را ممنوع کرد.

دراویش نیز در کار رمالی و دعانویسی مورد اقبال عامه مردم بودند؛ به‌طوری‌که این اقبال و توجه از دید خارجیان نیز به دور نمانده و برخی از آن‌ها مانند لایارد در نوشته‌های خود به شهرت و توجه مردم به دراویش اشاره‌کرده‌اند: «دراویش دعانویس در میان مردم از نفوذ و احترام ویژه‌ای برخوردارند… زنانی که طالب فرزند پسر هستند و دختران دم‌بخت و نیز پیرمردانی که در پی ازدواج با زنان جوان هستند و حتی مردانی که می‌خواهند از خطرات و آسیب‌ها در امان باشند، به درویش‌ها مراجعه می‌کنند و آن‌ها برایشان دعا و تعویذ می‌نویسند… (آن‌ها) حتی به اندرونی اعیان و بزرگان نیز راه دارند».

استخاره‌های عجیب در دوران قاجار

استخاره در ایران عصر قاجار به شیوه‌های مختلف انجام می‌شد، به وسیله قرآن، تسبیح، نوشتن نیت بر کاغذ و قرار دادن آن در پاکت و قرار دادن در میان صفحات قرآن و غیره؛ اما آنچه مهم است کار‌هایی است که برای انجامشان به استخاره متوسل می‌شدند؛ به عنوان مثال به نیت انتخاب مناسب‌ترین طبیب از بین چند نفر، انتخاب یک روش درمانی، چون زالو انداختن بر لثه که از سوی فخرالاطبا صورت می‌گرفت که آیا زالو را به لثه دندان شاه بیندازند یا خیر؟ یا دارو دادن به مریض که گاه به سبب تعدد در دارو‌ها استخاره در چند مرحله انجام می‌شد که آیا این دارو به مریض خورانده شود یا خیر؟

‌در این خصوص حکایتی نقل شده است که میرزا جعفر، نبض مریض را گرفته، مدتی فکر کرد و بعد از مدتی تسبیح بلندی برداشت و چشمش را بر هم گذاشت، استخاره‌ای کرد و با آواز بلند گفت: خدایا صلاح می‌بینی فلوس به این بنده خدا بدهم؟ اگر خوب می‌آمد با ترازو فلوس را می‌کشید، می‌داد و پولش را می‌گرفت. اگر برای فلوس خوب نمی‌آمد، مجددا استخاره می‌کرد و گفت: اگر ترنجبین بدهم، چطور است؟ باز آن هم اگر خوب نمی‌آمد، استخاره‌ای دیگر می‌کرد و عناب را جویا می‌شد و بالاخره استخاره خوب می‌آمد.

نقش پررنگ خرافه در روند درمان بیماری‌ها

جامعه مسلمان دوره قاجاریه بدون توجه به اصل قوانین بهداشتی فقط ظاهر دستورات بهداشتی اسلام را رعایت کرد و خرافات و اوهام بسیاری به نام دین و مذهب وارد افکار و اعتقادات آنان شده بود و اگر کسی با این اوهام و عقاید خرافی مخالفت می‌کرد و یا در صدد مبارزه با آن برمی آمد لعن و تکفیر می‌شد. بسیاری از مردم معتقد بودند که «بهشت جای اغنیا نیست و هر مسلمانی که لباس و تن او آلوده به جانوران طفیلی مانند شپش نباشد به بهشت راه نخواهد یافت. همین باور‌ها و دیدگاه‌های خرافی از یک سو در زمینه بهداشت و درمان مهم‌ترین مانع رسیدن به جامعه سالم عهد قاجاریه بود که خواسته و ناخواسته به گریبان مردم چنگ انداخته و هر ساله با شیوع بیماری‌های مختلف مسری و غیرمسری جان مردم را می‌گرفت.

عامل مهمی که مردم را به سوی باور‌های غلط می‌کشانید وضعیت ابتدایی و عقب مانده پزشکی در ایران بود. بیمار یا دسترسی به دوا و دکتر نداشت و یا به عملکرد او اطمینان نداشتند. همین مسئله گرایش به جادو را در بیشتر نقاط کشور افزایش می‌داد. بستن نخ یا پارچه‌ای به درخت برای رفع بیماری و دست یابی به حاجت نمادی از جهالت مردم این دوره بود. بسیاری از درمان‌ها هم ناشی از ساده لوحی بسیار بود. تخم مرغ پخته‌ای که روی پوستش دعایی نوشته شده و آن را بیست و چهار ساعت زیر بغل نگاه داشته اند و الماس آویخته به گردن که موجب تقویت نیروی بدن می‌شود. تماس با این سنگ قیمتی ترس را از بین می‌برد و انسان را از حملات صرع در امان نگه می‌دارد همچنین موجب می‌شود دندان‌های کرم خورده بدون درد بریزد.

عده‌ای نیز با اعتقاد به دخالت نداشتن در امر تعجیل و تأخیر در مرگ هر چیز را خواست خدا می‌دانستند و به همین دلیل هیچ کوششی برای بهبود اوضاع انجام نمی‌دادند. عده‌ای دیگر گرفتن و آویختن دعای وبا و خواندن نماز خوف و نبردن اسم وبا مخصوصاً جلوی اطفال و موچ کشیدن به جای بردن نام بیماری را عامل دفع شیوع آن دانسته و تلاش داشتند این گونه از سرایت آن جلوگیری کنند.

از دیگر خرافات رایج در این دوره برای درمان امراض و مبارزه با بیماری‌ها باور به دخالت داشتن اجرام آسمانی در سرنوشت انسان‌ها و در نتیجه نحس و یا سعد بودن ساعت نوشیدن دوا بود. به همین دلیل، هرگاه منجمان می‌گفتند که در این روز و ساعت نوشیدن دوا درست نیست بیماران موافق حکم و مشورت او دوای طبیب را مصرف نمی‌کردند. یا اینکه ناخوشی مزمن کودکان و ناباروری زنان بر اثر چشم بد است و برای مقابله با آن‌ها به طلسم روی می‌آورند. بیماری صرع را تحت تأثیر جن دانسته و به همین دلیل می‌گویند فلانی دعایی است دوایی نیست.

گاهی عامل شیوع بیماری را حضور غیرمسلمان و یا کفار در منطقه می‌دانستند. زمانی که همه گیری بیماری وبا همراه با اقدامات هیئتی انگلیسی به سرپرستی سرکنت لوفتوس در شوش برای تصاحب لوح قبر دانیال یکی شده بود خشم مردم را برانگیخت. واکنش مردم چنان شدید بود که تا چندین سال هیچ هیئتی نتوانست در این منطقه به کاوش ادامه دهد چرا که نام مسیحی به شیوع بیماری مترادف شده بود.

از دیگر باور‌های غلط مردم اعتقاد به پاکی آب‌های جاری بود که تحت هر شرایطی می‌شد نوشید. چنان که همین عامل موجبات شیوع بیماری‌های مهلکی، چون حصبه و وبا در دوره قاجار شده بود. این افکار بین همه اقشار مردم از روستایی و عشایر و شهرنشین دیده می‌شد و جالب‌تر این بود که شاهان قاجار خود در رأس جامعه ایران از بند این اوهام رها نبودند.

ناصرالدین شاه فرنگ رفته و علاقه‌مند به اصلاحات و مظاهر تمدنی اعتقاد داشت خوردن آشی مخصوص در زمان شیوع بیماری وبا مانع از ابتلای وی به این بیماری مهلک می‌شود و در نتیجه هر ساله دستور پختن این آش نجات دهنده را می‌داد.

از مطالبی که دکتر فووریه از آن یاد می‌کند وارد شدن الماس کوه نور به لیست دوا‌های شاهی بود. هنگامی که در محلات تهران آنفلوانزا شایع شد و به اندرون کاخ سلطنتی نیز راه یافت و تنی چند از درباریان را به کام مرگ کشانید، ناصرالدین شاه نیز به این بیماری مبتلا شد و بعد از بهبود زمانی که فووریه به عیادت وی رفته الماس دریای نور را از جیب خود بیرون آورده و به او نشان می‌دهد و می‌گوید: «چون همراه داشتن آن باعث تقویت مزاج است آن را در جیب خود گذاشته ام».

خرافات در حرم‌سرای شاهان قاجار

دامنه اعتقاد به خرافات محدود به مردم عادی جامعه قاجار نبود، بلکه درباریان و حکومت‌نشینان و در رأس آن‌ها شخص شاه نیز اغلب انسان‌هایی خرافی بودند؛ چنان‌چه برخی از منابع تاریخی به خرافه گرایی ناصرالدین‌شاه و مظفر الدین‌شاه اشاره‌کرده‌اند، اما نکته قابل‌توجه این است که القای خرافات و جادو و جنبل دامن زنان دربار را بیش از مردان گرفته بود و خرافات در بین زنان درباری و به‌خصوص زنان حرم‌سرا رواج بیشتری داشت. این مسئله بیش از همه خود را در حسادت زنان شاه به سوگلی‌ها و فرزندان آن‌ها نشان می‌داد و نقش مهمی در ناپدید شدن و یا مرگ فرزندان شاه داشت.

به‌عنوان نمونه دکتر تولوزان در گزارشی راجع به مرگ یکی از شاهزاده‌های موردعلاقه ناصرالدین‌شاه (ملک قاسم میرزا) محرمانه به وی اشاره می‌کند که طفل بی‌گناه براثر دارو‌های سمی و آلوده که توسط دعانویس‌ها تجویزشده مسمومیت شدید پیداکرده و از دنیا رفته است. سیل نامه‌ها و هدایای بی‌شمار که طی چند روز بعد از این واقعه از اندرونی شاه به خانه رمالان و فال‌گیران و دعانویس‌ها سرازیر شد، مدعای دکتر تولوزان را تأیید می‌کرد؛ این هدایا از طرف زنانی بود که با کمک جادوگران و رمالان، ملک قاسم میرزا را نابود کرده بودند.

علل گرایش به خرافات در عصر قاجار

در مورد چرایی گسترش خرافات در جامعه قاجار می‌توان علل زیادی برشمرد، اما دو عامل بیش از همه در این گرایش‌ها مؤثر بود که در ادامه به آن می‌پردازیم:

۱. ترس و فشار‌های محیطی؛ در طول تاریخ وقتی جامعه‌ای دستخوش اضطراب، درماندگی و نومیدی می‌شد و راهی برای گریز یا بهروزی نمی‌یافت، گرایش به اعتقادات خرافی به‌عنوان تنها راه کاهش آلام و مصیبت‌های جوامع تحت سلطه شناخته می‌شد.

در جامعه قاجار نیز این درماندگی و اضطراب در سطوح مختلف جامعه به‌وفور وجود داشت؛ شکست ایرانیان در جنگ با روس و از دست رفتن بخش‌هایی از خاک کشور، حضور بیگانگان به‌ویژه انگلیس و روسیه که با نیرنگ‌های مختلف در امور داخلی و خارجی ایران مداخله می‌کردند و امتیاز کسب می‌کردند، استبداد پادشاهان قاجار که مردم و مملکت را رعیت و ماترک خود می‌دانسته و در حق آن‌ها ظلم و اجحاف می‌کردند، وجود راه‌زنان به‌ویژه در مناطق دور از پایتخت که اموال مردم را به غارت می‌بردند و…، همه و همه زمینه گرایش به اعتقادات خرافی را برای التیام و کاهش مصیبت‌های جامعه فراهم می‌کرد.

ناگفته نماند که زنان علاوه بر موارد بالا، از تبعیض‌ها، خشونت و رفتار مردان جامعه آن روز نیز احساس ناامنی و اضطراب می‌کردند. درواقع در جامعه قاجار حقوق زنان تا حد زیادی نادیده گرفته می‌شد و این خود عامل مهمی برای گرایش بیشتر آن‌ها به جادو و جنبل و خرافه بود. در همین خصوص میرزا فتحعلی آخوندزاده خشونت رفتار و مفاسد اخلاقی مردان را عامل پناه‌بردن زنان به طلسمات و خرافات می‌دانست و خواهان اصلاح وضعیت حقوق زنان و به‌ویژه ممنوعیت چندهمسری بود.

زنان دربار قاجار به‌ویژه زنان حرم‌سرای شاهی نیز از این امر مستثنی نبودند؛ به‌ویژه آن‌که آن‌ها از زخم‌های روحی شدیدی که ناشی از عیاشی شاهان قاجار بود آسیب می‌دیدند و خود را اسیر حرم‌سرا می‌دیدند. اکثر آن‌ها هرچند به لحاظ ظاهری خود را خوشبخت و مرفه معرفی می‌کرد، اما در حسرت یک زندگی ساده با شوهر بود نه این‌که با زنان دیگر برای جلب محبت شاه (شوهرشان) رقابت کند.

این مسئله در گرایش زنان حرم‌سرا به خرافات نقش مهمی بازی می‌کرد که نمونه آن را در توسل به طلسم‌ها و تعویذ‌ها برای جلب‌توجه و محبت شاه، کمک‌گرفتن از دعانویس‌ها برای از بین بردن فرزندان هوو‌های خود و… می‌توان دید.

علی‌اکبر دهخدا در مقالات «چرند و پرند» اشاره‌ای ظریف به ارتباط چندهمسری مردان و گرایش زنان به رمل و فال دارد و می‌نویسد: «خانه‌ای را که دو کدبانوست، یکی‌اش همیشه پیش جام‌زن است، یکی‌اش هم پیش رمال»

۲. جهل علمی؛ شاید بتوان گفت یکی از علل اصلی رواج خرافات در جامعه، جهل و ناآگاهی است. به هراندازه که انسان از درک حقایق، رابطه منطقی پدیده‌ها، قانون علت و معلول، تشخیص و فهم واقعیات عاجز باشد، به همان اندازه دچار خرافات و خرافه‌پرستی می‌شود. به قول مالینوفسکی «انسان زمانی به جادو متوسل می‌شود که نتواند شرایط زندگی و اتفاقات را از طریق دانش مهار کند»

در جامعه قاجار نیز به همان اندازه که مردم بی‌سواد بودند و از دانش بهره اندکی داشتند، به خرافات اعتقاد راسخ‌تری پیدا می‌کردند. بدیهی بود که در جامعه‌ای که بی‌سوادی و ضعف فرهنگی گریبان اکثر جامعه را گرفته بود و امر آموزش و تحصیل برای پسران غیرضروری و برای دختران عیب شمرده می‌شد، زمینه بیشتری برای پذیرش خرافات در بین مردم فراهم می‌آمد.

به همان اندازه که جامعه زنان را بیشتر از امر آموزش و کسب دانش محروم می‌کرد، به همان اندازه خرافات در بین آن‌ها بیشتر گسترش می‌یافت.

زنان که در برخورد با مشکلات زندگی با توجه به جو مردسالار جامعه، آسیب‌پذیرتر بودند و به دلیل بی‌سوادی از شناخت راه‌حل‌های عقلی و منطقی عاجز می‌ماندند، برای تسکین و اقناع خود به هر اوهامی متوسل و معتقد می‌گردیدند؛ بدین‌ترتیب خرافه‌گرایی روزبه‌روز در بین آن‌ها گسترش بیشتری پیدا می‌کرد.
 

دیگر خبرها

  • اگر از زندگی خسته و کلافه شده‌اید بخوانید
  • لیلا بلوکات با «خارشتر» به صحنه تئاتر می‌آید
  • چهره‌های ورزشی که در ایران مسلمان شدند
  • برنامه بایدن برای مقابله با جنبش دانشجویی حامی فلسطین چیست؟
  • تأمین سلامت افراد مهم‌ترین رکن پیشرفت جامعه‌
  • روایتی از تشابه ماجرای بابک خرمدین با فیلمی که نامش تغییر کرد
  • تحصن دانشجویان آمریکا علیه اسرادیل دنیا را بیدارتر می‌کند/ حالا معادلات یورش به غزه تغییر خواهد کرد/کنکور امسال در کمال صحت و امنیت برگزار شد
  • مورایس تنها فردی نیست که در ایران مسلمان شد؛ نام جدید سرمربی سپاهان چه خواهد بود؟
  • آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوی
  • خرافات عجیب ایرانیان دوران قاجار؛ از ناخن هدهد تا آش مخصوص شاه برای جلوگیری از وبا