تحلیلی کوتاه بر فاجعه 17 شهریور57 (قسمت دوم)
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۴۴۰۷۷
به گزارش خبرگزاری فارس از خرمآباد، ابراهیم بارانی بیرانوند محقق لرستانی در دومین یادداشت مربوط به تحلیل فاجعه ۱۷ شهریور سال ۵۷ به بیان ابعادی پنهان از این فاجعه و بیان برخی ناگفتهها پرداخته است که در زیر به آن اشاره میشود؛
بسم الله الرّحمن الرّحیم
همانطوریکه در قسمت اول نوشتیم، علاوه بر اینکه وفور فقر و فساد و تبعیض و جو خفقان و دین ستیزی در بین حاکمان رژیم پهلوی مردم را به ستوه آورده بود، اما وقوع دو عامل هولناک و جنایت دیگر توسط این غلامان حلقه به گوش آمریکا و انگلیس، باعث تشدید اعتراضات مردمی و به تبع آن فاجعه 17 شهریور 57 گردید:
یکی هولوکاست و حادثه وحشتناک سینما رکس آبادان که حدود 700 نفر آدم بیگناه را زنده زنده در آتش کینه و خشم دستگاه امنیتیِ آمریکائی _اسرائیلیِ شاه سوزاندند و دیگری سوزاندن و کشتار مردم در شب ۲۷ رمضان یعنی ۹ شهریور ۵۷ توسط ساواک و حوادث ماه مبارک رمضان؛ در این قسمت مروری بر عامل دوم خواهیم داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ب) سوزاندن و کشتار مردم در شب ۲۷ رمضان (۹ شهریور ۵۷):
یکی از شخصیتهای تاثیر گذار جمعه خونین یعنی ۱۷ شهریور ۵۷، حضرت آیت الله علّامه شیخ یحیی نوری ( متوفای ۱۳۸۶ شمسی) فقیه، مفسر قرآن، فیلسوف و عالِم مبارزی بود که در میدان ژاله تهران مسجد و کتابخانه داشت و حدود سی سال بود که درس تفسیر و تدریس و آموزش علوم دینی و روشنگریِ ایشان مورد اقبال عموم مردم قرار میگرفت، بطوریکه در تمام نقاط شهر و حتی شهرهای اطراف تهران پای منبر ایشان جمع میشدند.
وی با بهره گیری از ابزار و علوم روز و با زبانهای مختلف، در اقصی نقاط جهان به تبلیغ دین میپرداخت، لذا باعث تشرف افراد فراوانی به دین مبین اسلام و مذهب شیعه گردیده بود.
علّامه یحیی نوری به تبعیت از استاد فرزانه خویش مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) سبک مبارزاتی فرهنگی، اجتماعی و روشنگری داشت و به اقدامات مسلحانه روی نمیآورد، اما همین روش ملایم ایشان هم برای رژیم پهلوی قابل تحمل نبود، بنابر این گاهاً مجالس دینی و افشاگری او را به خاک و خون میکشاند و چند بار این عالِم مجاهد را هم بازداشت و شکنجه نمود.
علامه نوری طبق روال هرساله شب2های ماه رمضان جلسات تفسیر داشت، اما شب ۲۷ رمضان آن سال (۹ شهریور ۱۳۵۷) به دلیل دخالت و خرابکاری و کشتار ساواک شب متفاوتی بود. فصلنامه انقلاب اسلامی در پائیز ۱۳۷۸ مصاحبهای با ایشان انجام داده که بهتر است جریان آن شب و تبعات آن را از زبان خود ایشان بخوانیم:
«در آن شب (شب ۲۷ رمضان) هم جمعیت انبوهی از اقصی نقاط شهر و حتی شهرهای اطراف همچون کرج برای استماع سخنرانیام گردهم آمده بودند. وقتی جلسه به اتمام رسید و افراد پراکنده شدند تا به سراغ وسایل نقلیه شان که در خیابانهای اطراف پارک کرده بودند، بروند، موقع عبور از میدان ژاله مشاهده کردند که آتش سوزی برپاست. جلوتر که رفتند، دیدند آتش مربوط به خاک ارههای آغشته به بنزینی است که از چند کامیون تخلیه شده و در سطح میدان گسترده شده است. ظاهرا به محض اینکه جمعیت به میدان رسیده بودند و چهار خیابان منتهی به میدان هم مملو از مردم شده بود که میخواستند به خانه هایشان بروند، ناگهان زیر پایشان آتش میگیرد. مردم پا به فرار گذاشتند و غلغلهای بر پا شد. یک نفر لباسش آتش گرفته بود، دیگری دچار سوختگی شده بود، دیگری مشکل دیگری داشت. در همین اثناء نیروهای وابسته به ساواک، شروع به تیراندازی کردند و طی آن بین ۹ تا ۱۱ نفر بر حسب اختلاف اقوال، شهید و عده زیادی هم مجروح شدند، البته این مسائل شش ماه قبل از پیروزی انقلاب رخ داد و به دفعات مشاهده شد که افراد وابسته به ساواک ناگهان به اجتماعات حمله می کردند و زد و خورد راه میانداختند یا ساختمانها را به آتش میکشیدند. و در نهایت مسائل روشن شد و همه فهمیدند که دست ساواک در کار است ... فردای آن شب مردم مجددا جمع شدند و غوغایی به راه انداختند و به دادن شعار پرداختند که جمعیت بالغ بر ششصد هزار نفر میشد... شب بیست و نهم رمضان بود که مردم اجتماع عظیمی تشکیل دادند و آن مقارن بود با یازده شهریور، مجلس عزا و ختمی برای شهدا برگزار کردیم که در تاریخ بی نظیر بود... روز دوشنبه( روز عید فطر که مصادف بود با سیزده شهریور) فرا رسید و ما در واقع، چهار روز مانده به هفده شهریور، نماز عید فطر را در آن مکان و خیابانها و کوچه های اطراف، برگزار کردیم. به طور همزمان، مرحوم دکتر مفتح نماز عید را در تپه های قیطریه برگزار نمودند... من در آن روز (که صدها هزار نفر حضور داشتند و تا یک میلیون نفر تخمین زده شد )عنوان کردم امام خمینی که از این کشور تبعید و نفی بلد شده است، باید به میهن ما برگردد. شاه کنونی ایران هم صلاحیت برای شاهی و حکومت داری ندارد و نظام شاهنشاهی هم پوسیده است.»
راهپیمائی میلیونی عید فطر سال ۵۷:
جرقه ای که از قیام ۱۹ دی سال ۵۶ توسط مردم قم زده شد و به سایر شهرها رسید و به شهادت رسیدن عدهای از مبارزان در ماههای گذشته و واقعه سینما رکس آبادان و کشتار مردم در ماه رمضان بخصوص جنایت ساواک در شب ۲۷ رمضان، همگی خشم فرو خفتهای را در مردم ایجاد و زمینه را برای یک قیام گسترده علیه طاغوت فراهم کرده بودند. مساجد و عید فطر آن سال زمینه مساعدی را برای تجمع مردمِ ناراضی از حکومت مهیا نمود. در طول ماه مبارک رمضان آن سال سخنرانان و وعاظ به پیروی از بیانیههای امام خمینی(ره) دست به افشاگری و روشنگری گستردهای در مورد مظالم رژیم زدند.
فلذا بنا به یکی از گزارشات ساواک از اول ماه رمضان تا روز ۱۷ شهریور حدود ۳۳۸۰ سخنرانی مذهبی در سراسر کشور انجام شد که بیش از ۱۷۵۰ جلسه آنها در افشاگری علیه رژیم و دعوت به تظاهرات علیه نظام سلطنتی پهلوی بود.
همچنین در این مدت، توزیع ۳۴۳ اعلامیه و نشریه و حدود ۹۲۳ مورد تظاهرات علیه رژیم و ۲۰۶ مورد آتش سوزی و ۵۲۸ مورد شهادت مردم که چند نفر آنها قتل نظامیان بود، در این گزارش ذکر شده است.
بر خلاف سالهای قبل که هر مسجدی نماز عید فطر را در محل خودش برگزار میکرد، اما آن سال برخی مساجد همجوار، یک محل را برای نمازعید فطر انتخاب کردند تا تجمع بیشتری صورت گیرد. بنابر این سه نماز عیدفطر و تجمع بزرگ در سه نقطه تهران برگزار شد: یکی در غرب تهران در بیابانهای بزرگراه محمد علی جناح به امامت حجتالاسلام علیاصغر مروارید و دیگری در شرق تهران به امامت علامه یحیی نوری در خیابانهای فرحآباد و ژاله (پیروزی و مجاهدین اسلام کنونی). ولی بیشترین اجتماع و بزرگترین تجمع با محوریت مسجد قبا و مدیریت شهید آیتالله محمد مفتح در تپه های قیطریه شکل گرفت، بطوریکه نمازگزاران مساجد قبا و تجریش و الهادی و بقیه نقاط از جمله نمازگزاران مساجد جنوب شهر بعد از نماز به سمت تپه های قیطریه آمدند. در قیطریه شهیدان مفتح و محمد جواد باهنر سخنرانی و به برخی از مفاسد و مظالم نظام سلطنتی پرداختند.
راهپیمائیِ بعد از نماز جزو برنامههای اعلامی قبلی نبود و بصورت خودجوش صورت گرفت، گرچه شهید مفتح پس از خطبه نماز اعلام کرد برنامه دیگری نداریم، اما حرکت خود جوش مردمی را پیشبینی و تدارک لازم را برای آن دیده بودند.
لذا راهپیمائی میلیونی عید فطر با مدیریت شهیدان بهشتی و مفتح و مرحوم نوری، آنچنان نظم و انسجامی پیدا کرد که همگی را متعجب نمود، لذا «ویلیام سولیوان»، سفیر وقت آمریکا در ایران در صفحه ۱۱۳ کتاب: «مأموریت در ایران» خود نوشته بود: «نظم این راهپیمایی فوقالعاده و شبیه یک رژه نظامی بود. مأموران انتظامی راهپیمایی جوانانی بودند که بیشتر سوار بر موتورسیکلت هوندا صفوف راهپیمایان را منظم میکردند. عدهای از آنها مجهز به وسایل تاکی واکی بودند و پیشبینیهای لازم را برای تأمین آب فراهم آورده بودند.
بهطور خلاصه این راهپیمایی نمایشی از قدرت مخالفان مذهبی شاه و تشکیلات قوی و مذهبی آنها بود. نظم و ساماندهی این راهپیمایی در عین حال که موجب تحیر ما شد این واقعیت را هم آشکار ساخت که ما تشکیلات و فعالیت مخالفان را دست کم گرفتهایم و از منابع اطلاعاتی لازم در میان گروههای مخالف بهویژه روحانیون و بازاریان برخوردار نیستیم. محمدرضا شاه نیز که عادت داشت اینگونه تظاهرات را به عدهای بیگانه نسبت دهد.»
مردم ناراضی و معترض، بعد از نماز عید فطر در برخی نقاط شهر بصورت خودجوش به حرکت در آمدند و با سر دادن شعارهائی علیه حکومت پهلوی و حمایت از امام خمینی (ره)، به مانند سیلی خروشان به سمت میدان شهیاد( آزادی کنونی) حرکت کردند.
در همان ساعات اولیه میدان آزادی مملو از جمعیت معترض بود، در حالی که بسیاری از مردم به علت ازدحام جمعیت نتوانسته بودند به میدان نزدیک شوند و در همان خیابانهای اطراف متوقف شدند. حضور پر تعداد زنان محجبه که برای اولین بار اتفاق افتاد و حفاظت برادران انتظامات از آنها برای جلوگیری از تعرض نظامیان، جلوه ی زیبائی به این حضور میلیونی داده بود و باعث شد تا بسیاری از عابران و زنان بی حجاب را هم متآثر نموده و به جمع تظاهر کنندگان پیوستند. برخورد صمیمانه مردم و انتظاماتِ خودجوشِ مردمی حتی برخی از نظامیان را هم تحت تاثیر خود قرار داد، بخصوص اینکه مردم با اهدای دسته گل و شیرینی شعار میدادند برادر ارتشی چرا برادی کشی!
کثرت جمعیت میلیونی تظاهر کننده باعث رعب و وحشت رژیم و نا امیدی شاه از ادامه سلطنت خود شد. دلهره و نا امیدی شاه موقعی به اوج خود رسید که سوار بر بالگرد شد و سیل خروشان جمعیت در خیابانهای منتهی به میدان آزادی را از بالا نظاره کرد. فریده دیبا مادر فرح پهلوی همسر شاه در صفحه 394 خاطرات خود می نویسد : «... پس از بازگشت از این بازدید هوایی محمدرضا تصمیم گرفت ایران را ترک کند. او به شدت افسرده و شکسته به نظر میرسید. بعدها فرح برایم تعریف کرد که فرماندهان ارتش و به خصوص ارتشبد «اویسی» و سرلشکر «نشاط» از شاه خواسته بودند اجازهی سرکوب همه جانبهی مردم را صادر کند اما محمدرضا گفته بود: «ما که نمیتوانیم همهی مردم کشور را بکشیم!»
احمد علی مسعود انصاری از نزدیکان شاه در صفحه ۱۴۵ کتاب خاطرات خود، راهپیمائی عظیم روز عید فطر و واقعه ۱۷ شهریور را دو زنگ خطر برای رژیم پهلوی خواند و نوشت: «تازه شاه دانست که مردم علیه او هستند. این، روحیه شاه را یکسره دگرگون کرد و حتی میشود این لغت را به کار برد که آن مرد با همهی ابهت و قدرتی که به آن تظاهر میکرد، یکسره شکست.»
برخی شعارهای مرد در این تظاهرات عباتند از: «سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن»، «نهضت ما بود یا رب حسینی، رهبر ما بود یا رب خمینی»، «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، «برادر ارتشی چرا برادرکشی؟»، «ارتش تو خون ملتی تا کی به زیر ذلتی»، «برادر ارتشی جواب گل گلوله است؟»، «به گفته خمینی ارتش برادر ماست»، «ارتشی، خمینی سلام به تو رسونده».
مشابه این تظاهرات در بسیاری از شهرهای کشور برگزار گردید. در قم که تظاهرات از روز قبل شروع شده بود، در این روز با حضور گستردهتری ادامه یافت. همچنین در خرمآباد نماز عید فطر در مسجد صاحب الزمان (عج) برگزار گردید و مرحوم آیت الله سیدحسین جزایری(ره) با اشاره به برخی مفاسد حکومت پهلوی، خواستار آزادی پنج نفر از روحانیون شهر شد.
امام خمینی(ره) در پیامی ضمن تبریک به مردم ایران فرمودند: «فطر امسال عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناحهای ملت ایران بود. روزی که رشد عملی و فکری ملت را به دنیا ثابت کرد و پوچ بودن تبلیغات پردامنه مخالفان نهضت را ثابت نمود.» و از مردم خواستند در ادامه راه خود در مبارزه با طاغوت سستی نکنند.
راهپیمائی سراسری ۱۶ شهریور:
پس از تجربه موفق راهپیمائی عید فطر، جامعه روحانیت مبارز تهران با محوریت شهیدان بهشتی و مفتح و محلاتی و آقایان ناطق نوری تصمیم میگیرند برای بزرگداشت شهدای اخیر و ادامه راه مبارزه با طاغوت، مردم را به برگزاری راهپیمائی دیگری در روز پنجشنبه ۱۶ شهریور دعوت کنند. لذا به دلیل حوادث روزهای قبل، این روز را عزای عمومی و تعطیل و راهپیمائی سراسری اعلام کردند.
در صفحه ۹۴ کتاب خاطرات و مبارزات شهید محلاتی به نقل از ایشان آمده است: « بعد از راهپیمایی عید فطر به این نتیجه رسیدیم که این کار باید با نظم و ترتیبی ادامه یابد، جلسهای گرفتیم و از صبح تا غروب دور هم بودیم و تصمیم گرفتیم که روز پنجشنبه ( ۱۶ شهریور) راهپیمایی کنیم».
بنابر این در پاسخ به دعوت جامعه روحانیت مبارز تهران، از ساعات اولیه روز پنجشبه ۱۶ شهریور همه بازار تهران و قم و چندین شهر دیگر تعطیل و سیل خروشان جمعیت معترض در ۲۴ شهر از جمله تهران و قم و خرمآباد و اصفهان و مشهد و شیراز و تبریز و ... به خیابانها سرازیر شد، بطوریکه جمعیت تظاهر کننده در تهران را حدود سه میلیون نفر تخمین زدند.
راهپیمائی تهران از خیابانهای اصلی و میدان فردوسی شروع و به میدان آزادی ختم شد. سخنران این مراسم شهید بهشتی بود و قطعنامهای هم توسط حجت الاسلام ناطق نوری قرائت شد. مردم در این روز اسم «میدان شهیاد »را به «میدان آزادی» تغییر دادند و مثل راهپیمائی روز عید فطر صحنه های زیبائی از وحدت و همبستگی و برخورد ملاطفت آمیز با نیروهای نظامی به نمایش گذاشتند و بر گردن سربازان و لوله های تفنگشان شاخههای گل میآویختند. در حالیکه مرحوم آیت الله طالقانی (ره) پیشاپیش راهپیمایان حرکت میکرد از طرف مامورین حکومتی مورد هتک و حمله قرار گرفت، اما به علت حضور انبوه مردم موفق به دستگیری و یا آسیب رسانی به ایشان نشدند.
ادامه خاطرات علّامه یحیی نوری را در این مورد ببینید که میگوید : « همزمان با فرا رسیدن روز پنجشنبه (16 شهریور)، مردم به خیابانها ریختند. جمعیتی حدود سه میلیون نفر به سمت میدان آزادی (شهیاد سابق) حرکت کردند و برنامۀ صدور قطعنامه پیش آمد.
مردم سرشار از احساس و حماسه بودند و با شور و شوقی که حوادث روزهای قبل در آنها ایجاد کرده بود و برخی از آنها عبارت بود از نماز عید فطر و اخبار شهادت شهدا و نامگذاری میدان ژاله به شهدا توسط حقیر که روزنامهها هم منعکس کردند، راهپیمایی روز پنجشنبه را به انجام رسانیدند و قبل از خداحافظی به یکدیگر میگفتند: «صبح جمعه، میدان شهدا، صبح فردا، میدان شهدا».
ادامه دارد...
منابع در قسمت آخر
والسّلام علی عبادالله الصّالحین
ابراهیم بارانی بیرانوند_ شهریور ۹۹
منبع: فارس
کلیدواژه: ماه رمضان امام خمینی فاجعه عید فطر نماز عید فطر روز پنجشنبه میدان آزادی شب ۲۷ رمضان امام خمینی یحیی نوری ۱۷ شهریور ۱۶ شهریور آیت الله آن سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۴۴۰۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازیگر «نون خ»: چند بار تا مرز خفگی رفتم
به گزارش تابناک، صهبا شرافتی درباره بازیاش در فصل پنجم این سریال عنوان کرد: رانندگی مینی بوس در این سریال برای من خیلی چالش برانگیز بود. من گواهینامه پایه ۳ دارم و پایه ۲ ندارم. قبل از ضبط توانستم دو سه بار در کنار راننده با مینی بوس رانندگی کنم و در این مسیر خیلی چیزها یاد گرفتم. با این حال خیلی اضطراب داشتم. شما میدانید هر چقدر سرنشینهای مینیبوس بیشتر شود، کنترل کردنش سختتر است.
مردم تغییر روحیات روناک را دوست داشتند
وی با یادآوری این که داستان روناک از قسمت ۱۰ شروع شد تاکید کرد: این نقش خیلی پستی و بلندی داشت. این بار به خاطر حضور بهنام خلق و خوی لطیفتر و رمانتیکتری از روناک دیدیم. در این فصل سعی کردم روناک متفاوتی را به تصویر بکشم. نویسنده هم برای این موضوع تلاش کرده بود. مردم برای من کامنتهایی میگذاشتند که انگار واقعا اتفاقات سریال برای روناک افتاده است. از من میپرسیدند النگوهایت را چرا فروختی؟ بهنام دارد سرت کلاه میگذارد. مردم خدا را شکر تغییر روحیات روناک را دوست داشتند.
شرافتی درباره دشواریهای بازی در «نونخ۵» توضیح داد: ما مجبور شدیم زمان طولانی را دور از خانواده سپری کنیم. بخش کولبری خیلی شرایطش سخت بود و خیلیها آسیب جدی دیدند. من خودم دچار بیماری ویروسی سختی شدم. در این بخش از روز اول تصویربرداری تا روز آخر مریض بودم. در قسمت غار اکسیژن کم داشتیم و تنفس سخت بود. وقتی گرد و غبار پخش میشد من سرفه میکردم. چند بار تا مرز خفگی رفتم. بچهها با وجود همه این سختیها تمام توان خودشان را خرج کردند.
این بازیگر درباره نحوه تعاملش با کارگردان گفت: آقای آقاخانی جزو کارگردانهایی هستند که دست بازیگر را نسبتا باز میگذارند و اجازه میدهند بازیگر راحت باشد. دیالوگها و حرکات را دوست داشتم مختص خودم کنم. مثلا تکیه کلام بزرگوارا برای خود روناک شخصی سازی شد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا خشونت روناک در شخصیت واقعیتان هم وجود دارد گفت: من خیلی سخت و دیر به دیر عصبانی میشوم. ولی اگر عصبانی بشوم خیلی سخت عصبانی میشوم. میشود گفت روناک درونم فعال میشود. ولی خودم مثل روناک نیستم که همیشه آن عصبانیت را داشته باشم.
در سریال «جنس جور» بازی کردم
شرافتی درباره دیگر فعالیتهایش در حوزه بازیگری توضیح داد: قبل از «نون خ» در سریال «جنس جور» بازی کردم که برای نمایش خانگی بود. غالب پیشنهادهایی که به من میشود شبیه روناک است. اما خودم نمیخواهم روناک را وارد کاری دیگری کنم.
وی با اشاره به اظهار نظرهای منفی که بعضا درباره چهرهاش میشود گفت: اوایل کار از انتقادها خیلی اذیت میشدم. بعد از یک مدت گفتم حتما مینشینند و «نونخ» را تماشا میکنند که نظر میدهند. پس کار من دیده شده است. با خودم فکر کردم و گفتم من همین هستم. مهم این است که خودم خودم را دوست داشته باشم. اتفاقا چند روز پیش در واحد ارتباط مردمی صداوسیما آقایی با من تماس گرفت و عذرخواهی کرد و گفت من در جمع خانواده درباره چهره شما نظر دادم. ولی قصد اهانت نداشتم. من گفتم شما را قطعا نمیشناسم. در مصاحبه قبلیام به صورت کلی گفتم که دلم شکسته است.
مجموعه طنز «نون خ ۵» در ۲۴ قسمت به کارگردانی سعید آقاخانی، تهیهکنندگی مهدی فرجی و نویسندگی امیر وفایی از ۱۵ فروردین ماه امسال به روی آنتن شبکه یک سیما رفت و پخش این سریال تا جمعه ۷ اردیبهشت ماه ادامه داشت.
حمیدرضا آذرنگ، سعید آقاخانی، امیر سهیلی، هومن حاجیعبداللهی، سیروس میمنت، مجید یاسر، بیژن بنفشهخواه، کاظم نوربخش، نسرین مرادی، هدیه بازوند، سیدعلی صالحی، پاشا جمالی، ندا قاسمی، ماشاءالله وروایی، صهبا شرافتی و ... از بازیگران «نون خ ۵» هستند.
منبع: ایرنا