گلایه یک نویسنده از وضعیت چاپ/جدول فروش سینمای ایران منتشر شد
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۴۹۷۱۱
خبرگزاری میزان-بیستمین روز از شهریور ماه ۹۹ با اخبار و حاشیههای فراوانی در عرصه فرهنگ و هنر روبرو بود که از جمله مهمترین آنها میتوان به انتشار جدول فروش سینمای کشور اشاره کرد.
خبرگزاری میزان - بیستمین روز از شهریور ماه ۹۹ با اخبار و حاشیههای فراوانی در عرصه فرهنگ و هنر روبرو بود که از جمله مهمترین آنها میتوان به انتشار جدول فروش سینمای کشور اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صدرنشینی مجدد «زنها فرشته اند ۲» در گیشه سینما
خبرگزاری میزان - جدول فروش هفتگی سینمای ایران با اعلام صدرنشینی فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» به کارگردانی آرش معیریان با فروش معادل ۱,۷۱۲,۶۶۰,۷۴۶ ریال ریال منتشر شد.
سینماهای سراسر کشور از اسفند ماه گذشته با تعطیلی سالنهای خود به دلیل شیوع بیماری کرونا وضع ناگواری را تجربه کردند، اکران تابستانه سینما هم چنگی به دل نزده است، حال باید دید با شروع فصل پاییز آیا امیدی دوباره به سینما باز خواهد گشت یا خیر.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین اخبار از سینمای ایران اینجا کلیک کنیدزنها فرشتهاند ۲
فروش هفتگی: ۱,۷۱۲,۶۶۰,۷۴۶ ریال
فروش کلی: ۵,۷۵۰,۸۳۶,۲۲۱ ریال
نویسنده و کارگردان: آرش معیریان
بازیگران: محمدرضا شریفینیا، نیوشا ضیغمی، سحر قریشی، نسرین مقانلو، میرطاهر مظلومی، علی صادقی، مریم سعادت، سیروس همتی، مهتاج نجومی، شهین تسلیمی، حسین ملکی، احمدرضا موسوی، صدیقه کیانفر، شیرین ایزدی، آیدا نوری و مهدی صارمی
خلاصه داستان: چند زوج در ردههای سنی مختلف در سال ۲۰۲۰ بهدنبال آن هستند که تعریفی بیست از زندگی خود ارائه دهند غافل از آن که بدجوری از تعارضات ذهنی رنج میبرند.
واگذاری شبکه نمایش خانگی به تلویزیون منطقی نیست
سیروس الوند در گفتوگو با خبرگزاری میزان، پیرامون حواشی بوجود آمده پیرامون واگذاری شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما گفت: از نظر من واگذاری شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما اقدامی اصولی نیست، این مدیوم باید همچنان زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد، سالهاست پروانه ساخت این مدیوم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت میشود و به نظرم واگذاری آن به هیچ وجه درست نیست.
وی در همین راستا ادامه داد: طی سالهای گذشته جامعه اقبال خوبی نسبت به شبکه نمایش خانگی داشته است، حال تغییری این چنین ممکن است تمام موفقیت سالهای پیشین این شبکه را از بین ببرد، وقتی مدیومی با موفقیت کار خود را ادامه می دهد دلیل ندارد که ما بخواهیم تغییری در ساختار آن ایجاد کنیم.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین اخبار از سینمای ایران اینجا کلیک کنیدکارگردان فیلم سینمایی «آنجا همان ساعت» در همین رابطه تاکید کرد: از نظر من صدا و سیما باید تمام تمرکز خود را روی محصولاتش گذاشته و به تقویت سریالها بپردازد. به نظر من واگذاری شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما منطقی نیست.
وی با اشاره مخالفت صنوف سینمایی نسبت به انتقال شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما اظهار کرد: از نظر من مردم باید در قبال مدیوم های مختلف تصمیم بگیرند، طبیعتا هر مدیومی در پخش ضعف های خاص خود را دارد اما وقتی مردم از شبکه نمایش خانگی استقبال کرده اند و در این وضعیت که سینما تعطیل است بسیاری از همکاران ما مشغول به کار شده اند، چرا باید اشتغال بسیاری از عوامل سینمایی در شبکه نمایش خانگی را با مشکل روبرو کنیم.
این کارگردان سینما در همین رابطه ادامه داد: از نظر من وقتی مردم با یک اثر و یا مجموعه آثار احساس همذات پنداری کنند، آن اثر و یا مدیوم موفقیت آمیز بوده است، همواره مخاطب درباره وجود و یا عدم وجود یک پدیده هنری تصمیم می گیرد، پس اگر مسیر کنونی شبکه نمایش خانگی اشتباه بود مخاطبان به آن نظر مثبت نشان نمی دادند.
حرکت «ارتش مردگان» به سوی سینمای هالیوود
خبرگزاری میزان - فیلم سینمایی «ارتش مردگان» به کارگردانی «زک اسنایدر» اکران بین المللی خود در سینماهای جهان را از بهار سال آتی میلادی آغاز خواهد کرد. «اسنایدر» علاوه بر این فیلم اکران نسخه کارگردان «لیگ انتقام» را در آستانه اکران دارد.
دیوید باتیستا به عنوان اسکات وارد، الا پورنل به عنوان کیت برد، گرت دیلاهانت نقش فرانک پیترز، رائول کاستیلو در نقش میکی گوزمن، اماری عمری هاردویک نقش وندروهه، کریس دی الیا در نقش مارتین، نورا آرنزدر به عنوان لیلی (کویوت)، ماتیاس شوایگهوفر به عنوان لودویگ دیتر، سامانتا برنده به عنوان چمبرز و تئو روسی به عنوان برت کامینگز در این فیلم به ایفای نقش می پردازند.
بیشتر بخوانید: جدول فروش هفتگی سینمای هالیوود را اینجا مشاهده کنیدزک اسنایدر کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس آمریکایی است که بیشتر برای ساخت فیلمهای ابرقهرمانی و اکشن شناخته شده است. او به خاطر جلوه های ویژه فیلمهایش مورد تحسین منتقدان قرار گرفتهاست.
بی عدالتی در انتشار کتاب های الکترونیک بیداد میکند
وحید حسنی در گفتوگو با خبرگزاری میزان، پیرامون چالشهای پیش روی نویسندگان گفت: نویسندگان قشر فعال و فرهنگ ساز جامعه ما هستند اما متاسفانه حمایتها کمتر متوجه آنان میشود، این بی توجهی در حوزه قراردادهای نویسندگان با ناشران به خوبی دیده میشود.
وی در همین راستا ادامه داد: قراردادهای ناشران و نویسندگان عموما بر اساس عرف تعیین میشود این عرف سطح دستمزد نویسنده را از ۱۰ تا ۱۲ درصد قیمت پشت جلد برای کتابهای داستانی قرار داده است، البته برای نویسندگان نو قلم و کسانی که برای اولین بار کتابی را تولید کرده اند، چون نقش معرفی و مطرح کردن در جامعه نویسندگان را دارد مبلغ قرار دادش حدود ۶ درصد قیمت پشت کتاب محاسبه میشود، اما دستمزد برای نویسندگانی که با سابقه بوده و نامی بلند در حوزه داستان نویسی دارند حدود ۲۲ درصد در نظر گرفته میشود.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه معرفى آخرین كتب منتشر شده اینجا کلیک کنیدحسنی به دستمزد نویسندگان در حوزههای مختلف اشاره و ابراز کرد: کتابهای که در حوزه علمی نوشته میشود عموما با دستمزدی حدود ۲۵ درصد محاسبه میشود، از سوی دیگر در متن قراردادها عموما حق انتشار برای ناشر حدود ۵ سال ثبت میشود یعنی یک ناشر تا حدود ۵ سال حق چاپ کتاب را برعهده دارد.
*** انتشار کتابهای الکترونیک در سایه بی عدالتی
وی در مورد بیعدالتی در حوزه انتشار کتابهای الکترونیک افزود: با گسترش تکنولوژی شاهد شکل گیری فرم جدید از بی عدالتی در حق نویسندگان هستیم، زیرا کتابهای آنها که به صورت الکترونیک و یا به صورت صوتی منتشر میشود تنها ۱۰ درصد حق التالیف را برایشان به همراه دارد.
نویسنده کتاب «برنامه نویس» تاکید کرد: از آنجا که ناشر تنها هزینه اندکی را برای انتشار نسخه الکترونیک و یا صوتی به نویسنده میدهد و بسیاری از هزینههای جانبی چاپ کتاب که شامل طراحی جلد، هزینه چاپخانه و قیمت کاغذ انجام نمیشود سود قابل توجهی به ناشر تعلق میگیرد و از این سود به نویسنده داده نمیشود لذا دریافت حق التالیف ده درصدی برای نویسنده فایدهای در بر ندارد و منافعی برای نویسنده به همراه نخواهد آورد، از سوی دیگر با هر بار چاپ دیجیتال کتاب چاپ فیزیکی و یا کاغذی کتاب کاهش یافته و این مهم نیز ضرری دیگر را متوجه نویسنده میکند.
«شب سیصد و شصت و ششم» در نیاوران
خبرگزاری میزان - تئاتر و عرصه هنرهای نمایشی از ابتدای تیر ماه سال جاری و بعد از نزدیک به پنج ماه تعطیلی بار دیگر آغاز به کار کرد، هر چند بسیاری در ابتدا مخالف بازگشایی زودهنگام سالنهای نمایش بودند، اما تماشاخانههای تئاتر مکلف شدند تا با رعایت پروتکلهای بهداشتی میزبان مخاطبان باشند.
در این میان بسیاری از کارگردانان مطرح تئاتر از اجرا سر باز زدند، بسیاری از اجراهای مطرح و برخی دیگر از اجراهایی که از حضور بازیگران چهره و سلبریتیها بهره میبردند ادامه کار خود را به بعد از پایان بیماری کرونا منتقل کردند، اما در این میان برخی از کارگردانان جوان فرصت را غنیمت شمرده و آثار خود را روی صحنه بردند.
دلیل حضور برخی جوانان در عرصه تئاتر بیشتر این بود که شاید آنها در زمان عادی و طبیعی این هنر هیچگاه امکان دسترسی به برخی سالنهای تئاتر را نداشتند اما با شیوع بیماری کرونا و خالی ماندن بسیاری از تماشاخانهها می توانستند در سالنهایی که برایشان آرزو شده بود اجرا داشته باشند.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین اخبار تئاتر طی هفته جاری اینجا کلیک کنیدآغاز اجرای «بین یه عالمه ماهی» در تالار سایه تئاتر شهر
نمایش «بین یه عالمه ماهی» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی امیر دلفانی از روز سه شنبه هجدهم شهریور ماه اجرای خود را در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر آغاز کرد.
«بین یه عالمه ماهی» عنوان تازه ترین نمایش به صحنه رفته در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر است که از روز سه شنبه هجدهم شهریور ماه اجرای خود را به نویسندگی، طراحی و کارگردانی امیر دلفانی آغاز کرد.
امیردلفانی که طی سال های اخیر فعالیت های متعددی را در عرصه تئاتر به عنوان مدیرتولید، دستیار کارگردان و بازیگر انجام داده است درباره این نمایش توضیح داد: نمایش «بین یه عالمه ماهی» یکی از آثار نمایشی است که بنده آن را همزمان با پایان نامه مقطع کارشناسی به نگارش درآوردم و به دلیل دغدغه مندی های بسیاری که مضمون این اثر برایم داشت تمام تلاشم را انجام دادم تا بتوانم روزی آن را در یکی از تالارهای حرفه ای تئاتر روی صحنه ببرم. شرایطی که قطعا برایم دربرگیرنده تجربه های فراوانی به لحاظ سبک اجرایی است که امیدوارم مورد پسند مخاطبان نیز واقع شود.
برچسب ها: بسته فرهنگی میزان سینمای ایران
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اینجا اینجا اینجا سینمای ایران شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما واگذاری شبکه نمایش خانگی بین یه عالمه ماهی خبرگزاری میزان بیشتر بخوانید سینمای ایران شهریور ماه بی عدالتی جدول فروش کلیک کنید نظر من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۴۹۷۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی عمیق و موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیر نامطلوب این ماجرا در دراز مدت به مراتب بیشتر از سودی است که حاصل سینما میشود؛ از گسترش نفوذ تفکر سرمایهداری تا محدود شدن سینمای ایران به ژانر کمدی ارائه تصویر نامناسب از سینمای ایران دردنیا و... بخشی از نتایج تبلیغات گسترده فیلمها در شبکههای ماهواره است.
روزنامه اعتماد با محمدمهدی عسگرپور، رییس هیاتمدیره خانه سینما در همین باره گفتوگویی انجام داده و نظرش را درباره تبلیغ فیلمها در شبکههای ماهوارهای جویا شده است که ادامه میخوانید:
جناب عسگرپور! بحث درباره تبلیغات فیلمهای سینمای ایران در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، به امروز و دیروز و امسال و پارسال مربوط نمیشود و اصلا نکته جدیدی در سینمای ایران نیست، اما همانطور که میدانید این موضوع از سال گذشته رویکرد جدیدی پیدا کرده است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
همانطور که اشاره کردید، بحث تبلیغات در شبکههای ماهوارهای قدمت دارد، قبلتر محدودیت زیادی روی این تبلیغات اعمال میشد اما در حال حاضر این محدودیتها ظاهرا کمتر شده است، این موضوع از جایی شروع شد که تهیهکنندگان، تولیدکنندهها و پخشکنندهها احساس کردند از کانالهای داخلی برای معرفی فیلمشان به جایی نمیرسند و نمیتوانند از امکانات داخلی که در گذشته کارایی داشت بهره ببرند، امکانات داخلی در گذشته کارایی داشت و محدودیت کمتر داشت اما در حال حاضر کارایی خیلی کمی دارد و در عوض محدودیت زیادی دارد، پس تصمیم گرفتند برای تبلیغات فیلمشان به دنبال امکاناتی باشند که کارایی داشته باشد. اگر نمودار این اتفاق را رسم کنید خودتان متوجه میشوید مجموعهای از عوامل
در کنار هم قرار میگیرد و دست به دست هم میدهد تا فیلمساز به شبکههای ماهوارهای پناه ببرد. رویکردی که قبلتر تجربه نشده در حال حاضر این است که سینماگران از صداوسیما به عنوان بازوی تبلیغاتی نمیتوانند بهره ببرند، ضمن اینکه اقبال به شبکههای صداوسیما هم کم است وازطرفی صدا وسیما عمدتا محصولات خاصی مدنظر دارد و برای همان فیلمها تبلیغ میکنند از امکانات شهری هم که هیچ کمکی به سینماگران نمی رسد، برای سینماگران تنها امکان معرفی فیلمشان کانالهای ماهوارهای باقی میماند.
انگار تبلیغ فیلمها برای یک تعداد فیلم است.
نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که تبلیغات ماهواره برای یک تعداد فیلم کاربرد دارد و برای دیگر فیلمها شاید موفقیتی نداشته باشد.انگار که در و تخته با هم جور شده باشند فیلمهای پرمخاطب در این شبکهها تبلیغ میشوند، البته بده و بستانی هم این وسط صورت میگیرد و راه برای تبلیغ فیلمهای کمدی بیشتر باز میشود، اینکه این مسیر تا کی ادامه دارد و در ادامه به چه شکلی صورت میگیرد، نمیشود پیشبینی کرد امافارغ از کیفیتی که فیلمها دارند که ماآنهارا د وست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم هراثری امکان تبلیغ باید داشته باشد. صاحب اثرباید مسیری را برای معرفی محصولش باز کند وقتی در داخل کشورمان بیشتر امکانات و درها به روی فیلمسازان بسته است و فضای تبلیغات فیلمها در خدمت یکسری محصولات مختص حاکمیت است راهچارهای برای فیلمسازان باقی نمیماند. بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهمها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
بحث خروج سرمایه از کشور و هزینهای که برای شبکههای ماهواره میشود دراین مسیر چقدر اهمیت دارد.
حتما موضوع مهمی است، حتما اگر تهیهکنندگان سینمای ایران امکانات داخلی کارآمد برایشان فراهم میشد، فضای داخل کشور را به تبلیغات در رسانههای خارج ترجیح میدادند. وقتی مجاری تبلیغ در داخل بسته و بیکیفیت میشود و از سوی دیگرتبلیغات در شبکههای ماهوارهای هزینه کمتر و کارایی بیشتر را متوجه صاحب اثر میکند، سینماگر خود به خود به خارج از کشور سوق داده میشود.
در لابهلای صحبتتان اشاره کردید که بده و بستانی بین تبلیغ فیلمها و ماهوارهها صورت میگیرد. بیشتر در این خصوص توضیح میدهید؟
به این معنی که تبلیغات فیلمهای ایرانی برای شبکههای ماهوارهای سود خوبی دارد، یعنی با افزایش مخاطب آنها همراه میشود، شما دقت کنید در چند سال اخیر صداوسیما که با افت مخاطب همراه بوده اما شبکههای ماهوارهای پرمخاطبتر شدند، کشور همسایه ما ترکیه در صادرات سریال رتبه بسیار بالایی دارد و این باعث میشود فعالیتها در این کشور گسترش پیدا کند یا در کشور کره، در ساخت سریالهای پرمخاطب موفق بوده. وقتی شبکههای ماهوارهای اقدام به پخش این سریالها میکنند با رشد مخاطب همراه میشوند. تقویت شبکههای ماهوارهای باعث میشود سینماگران ما هم به سمت آنها بیشتر گرایش پیدا کنند و این باعث میشود تبلیغات به سمت ماهوارهها بیشتر شود واین یعنی تعامل.
متاسفانه در داخل کشور نه تنها چنین تعاملی اصلا وجود ندارد که اصلا به گسترش فعالیت و تقویت رسانه ملی فکر نمیشود، اما آقای عسگرپور تا به اینجا بیشتر درباره سطح ماجرا صحبت کردیم، یعنی دریافتهای مستقیم از تبلیغات فیلمها در ماهوارهها را بررسی کردیم، اما اینجا بد نیست کمی زیربنایی به این ماجرا بپردازیم، شما اشاره کردید اگر نمودار رسم کنیم تمام راه های فیلمسازان به خارج میرسد، ولی ما هم برای شما از جنبه دیگر نمودار رسم میکنیم و از تناقضها و تبعیضها در این نمودار می گوییم. اگرچه در وهله اول این فروش قطعا برای بخشی از سینمای ایران مفید است اما پرسش اینجاست چرا مدیران سینما این فروش را به دوران مدیریت خود نسبت میدهند و این فروش را از عملکرد مطلوب خود ناشی میدانند؟ مگر سهم عمده فروش از تبلیغات ماهواره نیست؟ مگر ماهواره در معنای کلی کلمه امر مذمومی نیست؟ آیا این تناقض نیست؟
به عقیده من تبعاتی که این ماجرا دارد بسیار مهم است.
از سوی دیگر پرسشی که مطرح می شود اگر مدیران به دنبال گردش اقتصاد و فروش فیلمها در سینما هستند چرا از اکران و نمایش فیلمهای اجتماعی خوب مثل برادران لیلا و تفریق و... جلوگیری میکنند؟ اگر فروش خوب است چرا سینمای اجتماعی را محدود کردند؟ چرا قاطبه سینماگران شاخص اجتماعی امروز بیکار هستند و نمیتوانند کار کنند؟ این تناقض نگرانکننده نیست؟ به عنوان مثال اکران فیلم اجتماعی از رخشان بنیاعتماد یا اصغر فرهادی آنهم بدون تبلیغ در ماهواره، آیا پرفروش نخواهد شد؟ چرا این فیلمسازان نباید امروز فیلم بسازند؟ اصلا اگر فروش خوب است چرا تبلیغ در ماهوارهها را رسما اعلام نمیکنند؟
اتفاقا معتقدم در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی ازسینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یاناخواسته همجهت شدهاند. به بیانی دیگر مجموعهای از حاکمیت نظری دارد و بیشتر اوقات درحدشعاراز ارزشها میگوید بدون اینکه توان توضیح درست داشته باشد با سینمای متفکر که غالبا دیدگاه انتقادی دارد مقابله میکنند، در خارج از کشور هم طی چندسال گذشته جریانهایی شکل گرفته که مایل است سینمای تفکربرانگیز ایران حضوررسمی نداشته وحالا این دو جریان در کنار هم به سینمای ایران لطمات جدی میزنندهرچند در ظاهر با هم مخالفند اما در عمل کنار هم هستند، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله فعلا بخش مهمی از سینمای ایران فعال نیست. عده ای از فروش فیلمها سودهایی میبرند که اتفاقا نوش جانشان، در شرایطی قرار گرفتیم که اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند، به همین دلیل لابهلای صحبتم میگویم که باور کنید از فروش فیلمهای همکاران خوشحالم اما وقتی حرف از رونق میزنیم این واقعا مربوط به بخش نسبتا کم سینمای ایران میشود. مفهوم و واژه رونق گستردگی دارد و ما وقتی از رونق صحبت میکنیم از یک صنعت حرف میزنیم. از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند. این کجایش اسم رونق دارد؟ البته تعداد زیادی از سالنهای سینما به واسطه بعضی فیلمها پرمخاطب میشود که این میشود سود صاحبان سالن ولی تعداد کمی از کارگردانان و تهیهکنندگان ما کار میکنند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند. شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید، چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
این اسمش را میتوانیم رونق بگذاریم؟
رونق بخشی ازسینماست ونه سینما به مفهوم کلی، به نظر من مسوولان لطف کنند واژه رونق را اینقدر به کار نبرند.این اعداد و فروش سالن های سینما بخش کمی از کل مجموعه سینما را شامل میشود، در صورتیکه در حال حاضر میبینیم به جای آنکه زمینهای ایجاد شود تا کورسوی امید ایجاد شود تا بقیه اهالی سینما هم بتوانند کار کنند اما جریان نظارتی به گونهای عمل میکنند که تنها بخشی از سینما فعال است و بخش زیاد دیگری غیرفعال، اینکه اسمش رونق نیست، درحالی که مزیت نسبی فرهنگی و هنری سینمای ایران با سینمای جدی و تفکربرانگیز بوده است که من معتقدم این بخش را در حال حاضر به مقدار بسیار زیادی از دست دادیم، مگر اینکه فیلمسازان با شرایط اقتصادی و روحیات خودشان فیلمی تولید کنند و در دنیا منتشر کنند که آن قسمت از سینما کارکرد خودش را دارد، ولی درخصوص فیلمسازان صاحب اصول وسبک عملازمینهای برای فعالیتشان وجود ندارد و اگر هم بخواهند فعالیت کنند، نمیتوانند چون قواعدی که در سینمای ایران در حال حاضر وجود دارد با قواعدی که آنها به آن پایبند هستند فاصله دارد و به آن تن نمیدهند.
اینجا همان جایی است که همان دو جریانی که گفتم برای از بین بردن بخش مهمی از سینمای ایران که حضورشان مزیت نسبی است همگام میشوند.امیدوارم سازندگان فیلمهای پرفروش فراموش نکنند که بخشی از امکان فعالیت مستمری که برای آنها به وجود آمده مرهون فعالیت درخشان فیلمسازان روشنفکر و متفکر است که مسیررابرای سینمای پرآوازه ایران شکل داده تا برای جریانهای مختلف محترم شمرده شود، تصور اینکه به تدریج سینمای متفکر از زیست بوم سینمای ایران حذف شود و بقیه این زیست بوم که فعلا مترادف شده با فیلمهای کمدی بتواند بار فرهنگی سینما را به دوش بکشد بسیار سادهانگارانه است.
جالب، سکوت مدیران در این باره است.
مدیران که فعلا تلاششان روی فروش بالا به هر قیمتی است و ظاهرا آنقدر پروانه ساخت فیلم کمدی صادر شده یا درخواست شده که خودشان به این موضوع پی بردند.
حتی اعلام کردند که دیگر فیلم کمدی در اولویت ما نیست و گفتند درخواست پروانه ساخت برای فیلم کمدی ندهید.
الان سینما یک مدل خاص رواج پیدا کرده است، قبل از انقلاب میگفتند مرحوم بیک ایمانوردی درسال چند فیلم همزمان با هم کار میکرد طوری که ممکن بودبا همان لباس فیلم اول سر فیلم دوم و سوم هم حاضر میشد، الان شما نگاه کنید اکثر پلان فیلمهای پرفروش خیلی شبیه هم شدهاند، (باز اینجا تاکید میکنم که این نوع فیلمها باید ساخته شود و فروش داشته باشند) ولی کیفیت هم باید داشته باشند یا نه؟ البته من بیشتراین مشکلات را از نگاه وعملکردمدیران می بینم که نگاه بلندنظرانه به اداره سینما ندارند تا زمینه ایجاد شود که فیلمسازانی که مزیت نسبی برای سینما هستند هم فعالیت کنند. غمانگیزتر آنجاست که امروز بخش رسمی سینما که تریبون دارند به بخش دیگر و ارزشمند سینما حمله میکنند. شما به فهرست چهل ساله سینمای ایران و فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته شده، نگاه کنید ببینید از کجا به کجا رسیدیم.
اتفاقا به نکتهای اشاره کردید که مدنظر ما بود. دورهای بود که عباس کیارستمی پرچمدار سینمای ایران بود، درحالی که الان سینمای کمدی فاقد کیفیت پرفروش میشوند و مدیران از این فروش فخر میفروشند و فیلمهای کمدی پرچمدار سینمای ایران شده و جهان هم ما را با این فیلمهای کمدی رسمی میشناسد. جناب عسگرپور! نیک میدانید اگر ما به تبلیغات فیلمها در ماهوارهها ایراد میگیریم بخشهای مختلف دارد. یک بخش هم همین نگاهی است که جهان به سینمای ایران از طریق ماهوارهها دارد.
در دهه شصت زمانی که جنگ بود مدیران ما تلاش کردند ارتباطات بینالمللی برقرار کنند درحالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود بخش فرهنگی کار خودش را بکند و ایران با فیلمهایش در جهان شناخته شود و نگاهها به سمت ایران باشد. اواخر دهه شصت بود که هفته فیلم ایران در امریکا برگزار شد و تعداد زیادی از فیلمسازان شناخته شده و معتبر فیلمهایشان در این رویداد شرکت کرد. همان زمان که مخالفان تظاهرات به راه انداخته بودند وخاطره معروف عباس کیارستمی با پرویز صیاد هست که به او گفت من بیرون سالن با پلاکارد میایستم تو به سالن برو و فیلم ببین.
میخواهم بگویم آن زمان اینگونه از سینمای روشنفکر دفاع میکردند شما درنظر بگیرید که الان هفته فیلم دراروپاوامریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثارموردعلاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟ البته من معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا راهمچنان بالا ببرند اما یازمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند ودرچرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است. زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنندو وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند. قبلا رنگآمیزی تنوع فیلمسازان در سینمای ایران زیاد بود ولی در حال حاضر بخش زیادی از سینماگران دیگر امکان فعالیت ندارند. ازطرفی غلبه نگاه امنیتی رایج دردستگاههای امنیتی برنگاه فرهنگی مدیران روزگار ناخوشایندی رابرای سینما رقم زده است.
جناب عسگرپور! نکتهای که در آخر به آن اشاره کنیم، آیا تبلیغات ماهوارهای که فروش هرچه بالای فیلمهای سینمای ایران آنهم به صورت تبعیضآمیر به دنبال دارد، باعث نفوذ تفکر سرمایهداری در سینما میشود؟ چون در حال حاضر در سینما همه چیز به پول خلاصه شده، تهیهکنندهها فیلم کمدی میسازند چون بازگشت سرمایه دارد و حرف پول در میان آنهاست، سینماداران فیلم کمدی اکران میکنند چون بازگشت سرمایه دارد، جالب اینکه فیلمسازان مدعی تفکر هم سمت ساخت فیلم کمدی رفتند، آیا رواج چنین تفکری درست است؟ نکته مهمتر اینکه آیا وقتی تهیهکنندهای از نمایش فیلمی سود هنگفت میکند آیا این دریافت هزینه نباید در سینما منتشر شود؟ یا اینکه فقط مختص به تهیهکننده است؟ از این منظر که در کشورهای خارج از سودهای کلان حاصل از فیلمهای پرفروش تهیهکننده باید دو، سه فیلم تجربی هنری بسازد و دست فیلمسازان جوان را بگیرد... در ایران انگار اوضاع فرق میکند. نظر شما در این مورد چیست؟
با توصیههای اخلاقی نمیتوان یک زیست بوم را اداره کرد، تهیهکننده و سرمایهگذار ما هم حاصل شرایط کشور هستند، با مجموعهای از دولت مواجهیم که از راههای گوناگون از مردم عوارض و مالیات و... میگیرد، هزینههای زندگی را به شدت بالا میبرد، ارزش پول ملی را به بدترین حالت میرساند و بعد توقع فرزندآوری و حال خوب و نشاط از مردم دارند. واقعا نمیدانم با چه رویی چنین توقعاتی از جامعه دارند؟ دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است.
تهیهکننده و سرمایهگذارونهایتا تولیدفیلم هم محصول همین شرایط است (همینجا بگویم که اغلب با سرمایهگذار در سینما مواجه هستیم تا تهیهکننده). شما به صنعت خودروسازی نگاه کنید. همین چند وقت پیش بود که رسما اعلام شد که یک شرکت خودروساز نزدیک به چند هزار میلیارد از مردم زیادی گرفته است با خودم گفتم اگر فقط همین یک مورد مدیران خودروسازی مجبور شوند پول زیاد گرفته شده از مردم را به آنها پس دهند مردم به این نتیجه میرسند که با نظامی مواجه هستند که با عدالت با آنها رفتار میکند و حقوق آنها را رعایت میکند ولی نتیجه چه شد میفهمید در یک جریانی این تبلیغات باید اتفاق میافتاد، همین و بس، اصلا مگر سابقهای از پس دادن وجود داشته که این دومیاش باشد؟ در چنین زیست بومی دیگر به سختی میشود از تعهد و اخلاق و سلامت فرهنگی گفت. وقتی هم به دستاندرکاران جدیدی که سود زیادی بردهاند از مسوولیت اجتماعی میگویی در ظاهر تایید میکنند ولی در دل پوزخند میزنند، به نظرم خیلی تقصیر آنها نیست، چراکه بیشترشان در زیست بومی که شالودهاش در عملکرد مسوولین مشخص است، رشد کردهاند.
آقای عسگرپور! به عنوان پرسش آخر با تبلیغات فیلمها در ماهواره موافق هستید یا مخالف؟
مخالفم اما به تهیهکنندهها حق میدهم وقتی در داخل با بیمهری مواجه میشوند برای بازگشت سرمایه به ماهواره متوسل شوند. وقتی صحنه کشور ما از نخبگان خالی شده، وقتی مدیران ما فهم دقیقی از اداره حوزههای فرهنگ و هنر را ندارند، وقتی میگوییم فروش بالای چند فیلم رونق کل سینما به شمار نمیرود، تازه از آنجا مساله ما با آنها شروع میشود و آنها سینماگران را به جان هم میاندازند که شما از فروش فیلم همکارانتان راضی نیستید و مساله را سخیف جلوه میدهند.
در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی از سینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یا ناخواسته همجهت شدهاند.
اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود، حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند.
از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند، شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
الان هفته فیلم در اروپا و امریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثار مورد علاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟
معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا را همچنان بالا ببرند، اما یا زمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند و در چرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است.
زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند.
دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است. تهیهکننده و سرمایهگذار و نهایتا تولید فیلم هم محصول همین شرایط است.
بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهم ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900028