حادثه هواپیمای اوکراینی، مناسبات ایران و کانادا را با چالش جدیدی مواجه کرده است
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۶۳۰۴۲
به گزارش جماران، محسن بهاروند در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: وزارت امور خارجه ایران همواره خواستار ایجاد روابط پایدار و دوستانهای با کانادا بوده است. بهویژه در سالهای اخیر که حداقل 400 هزار نفر از هموطنان ما در این کشور مقیم شدند. در میان این هموطنان افراد تحصیلکرده بسیار است. ازدستدادن این سرمایه انسانی ناشی از قصور ما است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از طرف دیگر تاآنجاکه به یاد میآورم، روابط دو کشور از طرف کانادا همواره روابطی لرزان، ناپایدار و وابسته به حوادث بوده است. روابط دیپلماتیک ایران و کانادا در سال ۱۳۳۴ (۱۹۵۵) آغاز شده است. بلافاصله پس از انقلاب پس از وقایع مربوط به لانه جاسوسی در سال ۱۳۵۹ کانادا روابط سیاسی خود را با ایران قطع کرد. این قطعی روابط ۱۰ سال طول کشید و دو کشور در سال ۱۳۶۹ این روابط را از سر گرفتند. قطع این روابط نه به خاطر منافع کانادا؛ بلکه در حمایت از آمریکا صورت گرفت. در خلال این سالها روابط ایران و کانادا هیچ وقت در آرامش نبود. مجددا در سال ۱۳۹۱ پس از وقایع مربوط به سفارت انگلیس کانادا مجددا روابط خود را با ایران به طور کامل قطع کرد که تا امروز این وضعیت ادامه دارد. بهانه کانادا عدم امنیت دیپلماتهای آن کشور در ایران بود اما درحالیکه دولت بریتانیا سفارت خود را راهاندازی کرد و سفیر خود را در تهران مستقر کرد، کانادا هنوز حتی درباره چگونگی برقراری روابط با ایران جز یکی، دو مورد با نمایندگان ایران گفتوگو هم نکرده است.دوره دولت محافظهکار استیون هارپر را میتوان بدترین دوران روابط ایران و کانادا دانست. هارپر علنا و عملا نماینده رژیم صهیونیستی علیه ایران در کانادا بود. او دولت کانادا را از هزاران کیلومتر دورتر با مسائل سیاسی پیچیده خاورمیانه در هم آمیخت.
دولت هارپر ایران را بهعنوان دولت حامی تروریسم شناخت و زمینه نقض غیرقانونی مصونیت دولت ایران را در پیش گرفت. میراث نحس او هنوز بر روابط ایران و کانادا سایه افکنده است. متأسفانه پس از انقلاب اسلامی دولت کانادا در یک چرخه باطل بیاعتمادی و توأم با سوءنیت درباره جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است. مقداری از این رفتار دولت آمریکا ناشی از فشارهای سیاسی داخلی و ترس از انتقادات جناحهای داخلی این کشور است. وقتی روابط دیپلماتیک یک کشور با کشور دیگر موضوع رقابتهای حزبی و کشمکش سیاست داخلی کشور دیگر میشود، عقلانیت کمترین تأثیر را در تصمیمگیری روابط خارجی خواهد داشت و تنها احتیاط افراطی و پرهیز از انتقادات داخلی باعث بروز رفتارهای منفعلانه خواهد شد.
به طور خلاصه این وضعیت باعث شده است که دولت کانادا مصونیت دولت جمهوری اسلامی ایران را که نقض صریح حقوق بینالملل است، نادیده بگیرد، روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کند، روابط کنسولی را قطع کرده و اجازه ندهد به چند صد هزار نفر ایرانی مقیم کانادا خدماترسانی کنسولی ارائه شود و آنها را گروگان مسائل سیاسی خود کند، چند ساختمان و حسابهای دولتی ما را مصادره کند و به دادگاههای خود اجازه داده است که دعاوی خصوصی برخلاف حقوق بینالملل در دادگاههای سیاسی و جانبدار آن کشور علیه دولت ایران رسیدگی شود.
با وجود این ناملایمات، دولت جمهوری اسلامی ایران همواره آمادگی داشته است که با دولت کانادا وارد گفتوگوی سیاسی شده تا با حسننیت مسائل فیمابین را حلوفصل کند که البته این درخواستها همواره با پاسخ منفی دولت کانادا روبهرو شده است. ما تاکنون بارها به دولت کانادا پیشنهاد دادهایم که گذشته از مشکلات یا اختلافات سیاسی که بین دو کشور وجود دارد، دستکم موافقت کنند که سفارت سوئیس در اوتاوا بهعنوان حافظ منافع ایران به هموطنان ما خدمات کنسولی ارائه دهد تا افراد به خاطر امور ساده شخصی مجبور نباشند به کشورهای دیگر مسافرت کرده و دچار زیان مالی، تضییقات و اتلاف وقت شوند؛ اما این پیشنهاد که بیش از هر چیز یک مسئله بشردوستانه است، باز هم با پاسخ منفی دولت کانادا روبهرو است.جدیدترین حادثهای که در روابط ایران و کانادا رخ داده است، شلیک اشتباهی به هواپیمای اوکراینی پرواز PS752 است که باعث سقوط این هواپیما در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۹۸ شد و همه ۱۷۶ سرنشین این هواپیما جان خود را از دست دادند.
این یک حادثه تلخ و شوکآور برای همه ما بود؛ حادثهای که همه ما را در بهت فرو برد. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در عرض سه روز نتیجه تحقیقات خود را اعلام و علت سقوط هواپیما را شلیک اشتباهی موشک پدافند اعلام کردند. این کوتاهترین زمان در پذیرش مسئولیت یک سانحه هواپیمایی بود. در سهویبودن این اقدام دلایل زیادی وجود داشت. تنها یک دلیل کافی است که به چنین فکری متمایل شویم. هیچ فرد عادیای مرتکب یک عمل خلاف قانون نمیشود؛ مگر اینکه قبلا برای اختفای عمل غیرقانونی خود برنامهریزی کرده و درباره آن اطمینان پیدا کند. اگر این سخن را بپذیریم، آنگاه باید سؤال کنیم که چگونه ممکن است یک دستگاه قدرتمند و بزرگ نظامی در نزدیک فرودگاه بینالمللی کشور و در ارتفاع 600متری، یک هواپیمای غیرنظامی را شناسایی و توسط نیروی پدافند رسمی و سازمانی خود در ارتفاع هزارمتری به آن شلیک کند و بلافاصله مسئولیت آن را هم بپذیرد. هر فرد مبتدی میداند که اگر قصد مجرمانهای در کار بود، به صدها روش امکان ارتکاب چنین جنایتی وجود داشت؛ بهنحویکه بتوان آن را نیز انکار کرد.
اما متأسفانه اخبار و اطلاعات عمومی نشانگر این است که دولت کانادا باز هم به حسننیت ایران پاسخ نداده و موضوع هواپیمای اوکراینی را به صورت یکجانبه به دادگاههای داخلی خود احاله کرده و به دادگاه چراغ سبز نشان داده است تا دعاوی مربوطه را پذیرفته و احتمالا آن را به یک پرونده کیفری علیه مقامات ایران تبدیل کنند. بدیهی است که محاکم کانادا درباره این پرونده صلاحیت ندارند. این واقعه در سرزمین ایران رخ داده است و محکمه ایرانی از همان روز اول در حال رسیدگی به این قضیه هستند. ما اطمینان داریم که رسیدگی محکمه ایران بسیار جدی، دقیق و منصفانه خواهد بود و قصورکنندگان در هر موقعیت و مرتبهای باشند، در این فاجعه مجازات خواهند شد. تاکنون شش نفر به علت قصور در این قضیه متهم شدهاند و رسیدگی به جرائم آنها در حال رسیدگی است. علاوهبراین تعداد دیگری نیز تاکنون با تنبیهات اداری روبهرو شده و در حد قصور خود به مجازات رسیدهاند.
طبق حقوق بینالملل رسیدگی و بررسی این سانحه صلاحیت انحصاری دارد ولی ما برای دیگر طرفها محدودیت و تضییقات ایجاد نکردیم.
به محض بروز این حادثه تأسفبار مربوط به ما، هیئت فنی کانادا را بلافاصله پذیرفتیم و در کوتاهترین و در کمتر از چند ساعت برای آنها ویزا صادر کردیم. آنها را به محل حادثه بردیم، هرگونه اطلاعاتی که درخواست کردند صادقانه در اختیار آنها گذاشتیم و وزیر امور خارجه کشورمان چند نوبت با همتای کانادایی خود دیدار داشتند. ما به آنها اطمینان دادیم که ایران درعینحال که در مقابل زورگویی با رشادت و استحکام میایستد ولی در جایی هم که قصور یا تقصیری صورت گیرد با صداقت ضمان ناشی از آن را میپذیریم. علاوه بر ملاقاتهای وزیر خارجه کشورمان با همتای کانادایی خود، اینجانب نیز مرتب با مقامات کانادایی در تماس بودهام و آنها از همه جزئیات پیشرفت کار مطلع هستند. نماینده آنها در پاریس در بازخوانی جعبههای سیاه هواپیمای اوکراینی حضور داشته و بدون اینکه حق طرح ادعایی داشته باشد، به او اجازه دادیم در تحلیل دادهها حضور داشته باشد که باعث تشکر آنها شد.
همه اقداماتی که جمهوری اسلامی کرد، به خاطر ایجاد اعتماد و نشاندادن حسننیت و همکاری در بررسی این سانحه بوده است؛ ولی متأسفانه به نظر میرسد دولت کانادا دارای سیاستهای اصولی و منطقی در رابطه با کشور ما نیست و بر ایجاد اخلال در روابط فیمابین اصرار دارد.
دولت کانادا اگر در موضع خود برای کمک به بازماندگان قربانیان این حادثه صادق است و فراتر از آن اگر برای ایرانیان مقیم آن کشور اهمیت قائل است، ابتدا از تضییقات و مشکلاتی که برای بیش از 400 هزار ایرانی مقیم آن کشور ایجاد کرده، دست بردارد و اجازه بدهد ایرانیان مقیم کانادا از طرف ایران خدمات کنسولی دریافت کنند و برای پیگیری حادثه سقوط هواپیما از مسیر قانونی و حقوق بینالمللی خارج نشود؛ در غیراینصورت هیچ موفقیتی کسب نکرده و با دستان خالی خود در آینده تنها بر درد و رنج جانکاه آنها خواهد افزود. از طرف دیگر اگر دولت کانادا قصد داشته باشد با اقدامات یکجانبه و با اتکا به مسائل حقوقی در بررسی سانحه و سایر اقدامات قانونی متعاقب آن اخلال ایجاد کند، ما از این پس هیچگونه همکاریای به جز حداقل تعهدات بینالمللی خود، با این کشور نخواهیم داشت.
لازم به ذکر است که سازمان هواپیمایی کشوری جمهوری اسلامی ایران یک نهاد تخصصی و حرفهای است که به وظایف ملی و بینالمللی خود بهخوبی واقف است و در بررسی سوانح کاملا مستقل اقدام میکند. احتمالا این سازمان تا یک ماه دیگر اولین پیشنویس گزارش سانحه خود را به پایان خواهد رساند و همگان از جزئیات چگونگی رخدادن این فاجعه مطلع خواهند شد.
براساس گزارش و جزئیات آن ما باید همه تلاش خود را به کار ببندیم تا چنین فاجعهای هرگز رخ ندهد و اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از چنین حوادثی به کار گرفته شود.
اخبار مرتبط جزییات تازه از تحقیقات در مورد شلیک به هواپیمای اوکراینی بلاتکلیفی پیکر ۵ شهید سانحه هواپیمای اوکراینی حضور علی دایی در مراسم یادیود یکی از جانباختگان سانحه هواپیمای اوکراینی + فیلم شناسایی تمامی جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی پست اینستاگرامی جهانگیری برای شهدای حادثه هواپیمای اوکراینی
منبع: جماران
کلیدواژه: سهام عدالت نقل و انتقالات لیگ برتر ویروس کرونا روابط ایران و کانادا هواپیمای اوکراینی سقوط هواپیمای اوکراینی سهام عدالت نقل و انتقالات لیگ برتر ویروس کرونا امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی روابط ایران و کانادا جمهوری اسلامی ایران هواپیمای اوکراینی دولت کانادا حقوق بین هم وطنان آن کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۶۳۰۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشورهای عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیلهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی در خصوص تلاشهای ترکیبی دولتهای اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولتهای عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلیها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.
به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاریهای عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.
تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولتهای عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولتهای عربیای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمکهای بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونتها و تنشهای دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح میکنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.
یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگیهای امنیتی منطقهای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن میتواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.
اما نباید در نتیجه گیریها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرتهای منطقه بابت کمک هایشان قدردانی میکرد، مقامهای کشورهای عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیرها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپادهای ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپادهایی از سمت مقابل نیز شلیک میشد اردن همان کار را انجام میداد.
یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولتها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمیخواست بخشی از ائتلاف دریاییای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی میشد. هفته گذشته، کشورها پرتابههای شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که میشد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»
استدلالهای مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایتهای رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربیای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقهای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.
صرف نظر از هیاهوهای روزهای اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولتهای اسرائیل و اردن در سالهای اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواستههای جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید میکرد.
عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصریها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آنها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحرانهای متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگهای امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.
منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولتهای عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب میکند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آنها از واشنگتن دریافت میکنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگهای امنیتیای که سالها بین این کشورها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.
استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاریهای امنیتی پس از سالها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام میدهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینیها و سعودیها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشورهای عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولتهای عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح میکند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان میکنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفتههای زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویتهای رهبران کشورهای عربی دارد.
در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقهای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر میاندازد تمرکز کنند، واشنگتن میتواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقهای را ترجیح میدهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.
آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشورهای منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقهای صورت نداده است. دولتهای منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژهای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.