مصاحبه| راشد الراشد:طرح عادیسازی بخشی از تقلای جدید صهیونیستها پس از شکست راهبردی علیه مقاومت است
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۶۹۱۴۱
یکی از معارضان سرشناس بحرینی هدف از اعلام رسمی عادی سازی روابط را اجرای طرحهای صهیونیستی در منطقه دانست و تاکید کرد که آمریکا و صهیونیستها با حضور مستقیم در منطقه در پی یافتن طرحهای جدید هستند چرا که راهبردهایشان علیه مقاومت منطقه شکست خورده است. - اخبار بین الملل -
" راشد الراشد " عضو جنبش عمل اسلامی بحرین و یکی از معارضان این کشور در گفتوگو با خبرنگار گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم درباره عادی سازی رژیم بحرین با رژیم صهیونیستی با بیان اینکه «عادی سازی و روابط عملی آنها از مدتها پیش وجود داشته و اکنون این روابط به صورت علنی اعلام شده است» گفت: عادی سازی روابط نظام آل خلیفه با رژیم صهیونیستی از مدتها پیش برقرار بود و در حقیقت نظام آل خلیفه اولین رژیمی بود که این روابط را عادی کرده بود و اکنون آن را علنی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این معارض سرشنان بحرینی خواستار بازنگری مواضع کشورهای عربی و اسلامی در قبال رژیم های مرتجع عربی شد و افزود: با اعلام رسمی عادی سازی روابط نقابها کنار رفت و دیگری نقابی باقی نمانده که رژیم آل خلیفه و مقاصد و گرایشهایش و ارتباطاتش با محور شرارت در این جهان به رهبری ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی در پس آن پنهان شود ، اعلام رسمی عادی سازی همچنین دروغ بودن ادعاهای این رژیمها مبنی بر اینکه در راستای منافع ملتهای عربی و اسلامی گام برمی دارند، بر ملا شد.
وی ادامه داد: این رژیمها امروز پرچمدار دفاع از اشغالگران و مشروعیت بخشی به آنها هستند، اعلام رسمی عادی سازی روابط به معنای پایان تعارفات و نفاق و دروغ پردازی در خصوص مسئله فلسطین است و این البته به نفع فلسطینیان اعم از ملت و گروههای مقاومت است، زیرا امروز دوستان واقعی آنها از طرفهایی که به آنها توهم می فروختند و دروغ میگفتند، مشخص شد، در حقیقت این رژیمها ابزاری از ابزارهای نظام سلطه برای سیطره بر شئونات و امور ملتهای منطقه هستند، اما در مقابل، ملتهای عربی و اسلامی باید در مواضع خود در قبال این رژیمها بازنگری کنند.
الراشد با تاکید براینکه « همه نقابها کنار رفته و واقعیتها و حقایق به ویژه برای ملت فلسطین آشکار شده است» تصریح کرد: بر این باورم که امروز فضا را برای طرح سئوالات به شکل گسترده باز می کند مبنی بر اینکه اولویتهای این مرحله کدام است؟ ملتهای عربی و اسلامی باید در مسیر مخالفت با این رژیمهای مستبد و دیکتاتوری و تمامیت خواه حرکت کرده و برای برپایی نظامهای حکومتی دموکراتیک مردمی که بیانگر اراده ملتها باشد، تلاش کنند.
این معارض سرشناس بحرینی تصریح کرد: تصمیمات رژیمهای سازشکار در راستای تحکیم و تثبیت اشغالگری و غصب سرزمین عزیز(فلسطین) قرار دارد و به همین سبب امت اسلام امروز باید گزینه های خود را نهایی و قطعی کند و سکوت در این زمینه توجیهی ندارد، چرا که همه نقابها کنار رفته و واقعیتها و حقایق به ویژه برای ملت فلسطین آشکار شده است، ملت فلسطین هم باید امروز گزینه های خود را نهایی و قطعی و مسیرهای خود در مرحله آتی را مشخص کند، زیرا این رژیمها(سازشکار) امروز با وقاحت و گستاخی تمام به فلسطینیان خیانت می کنند و سیلی قوی به صورتشان می زنند، اینکه تمام تاریخ گذشته این رژیمها (که در ظاهر خود را حامی ملت فلسطین نشان می دادند) تنها توهم و واقعیت دروغین است و هیچ ارزشی ندارد.
مصاحبه| معارض بحرینی: عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی ایجاد دستاورد سیاسی برای ترامپ و نتانیاهوستمصاحبه | استاد دانشگاه تهران : توافق منامه-تلآویو هیچ امتیازی برای بحرین ندارد / 2 عامل اصلی گرایش منامه به عادی سازییادداشت اختصاصی| دورخیز آل خلیفه برای عادی سازی روابط با رژیم اسرائیلوی رژیم آل خلیفه را اولین قربانی در این درگیری دانست و با اشاره به پیامدهای عادی سازی سازش افزود : شکی نیست که این اقدام آل خلیفه پیامدهایی خواهد داشت، نظام آل خلیفه ضعیف ترین حلقه در تمام منطقه است وهرگونه تحول در منطقه و آزادسازی سرزمین از لوث اشغالگری به گونه ای خواهد بود که نظام آل خلیفه هزینه اش را پرداخت خواهد کرد.
الراشد گفت: اینجا نکته بسیار مهمی را باید اشاره کنم، اینکه آل خلیفه هیچ مسیر یا چاره دیگری نداشت، چرا که موجودیت این رژیم تنها به حمایت رژیم صهیونیستی و همپیمانان این رژیم(آمریکا) بستگی دارد، در نتیجه نظام آل خلیفه گزینه هایش را نهایی کرده که آینده اش به رژیم صهیونیستی و تمام همپیمانان این رژیم در منطقه گره بخورد و در نتیجه آل خلیفه اولین قربانی در هر تحول یا هر رویارویی در آینده در مسیر بازپس گیری کرامت و آزادسازی سرزمین خواهد بود.
عضو جنبش عمل اسلامی بحرین هدف این عادی سازی را فراتر از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی دانست و از طرح توطئه آمیز خطرناک علیه محور مقاومت در منطقه پرده برداشت و گفت : هدف از اعلام رسمی و علنی عادی سازی روابط، اجرای طرحهای صهیونیستی در منطقه است، ارزیابی من این است که طرحی که (رژیم صهیونیستی و آمریکا) دنبال میکنند، محاصره و رام سازی و به زیر سلطه درآوردن منطقه خلیج (فارس) و به طور مشخص ایران است، نگرانی زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه به سبب آنکه به دستگاههای اطلاعاتی ضعیف و شکننده این رژیمها اعتماد ندارند، خودشان به منطقه بیایند و دستگاه ها و فناوریهای اطلاعات صهیونیستی را در این منطقه مستقر کنند تا توطئههای خود را با پوشش رسمی و نه مشروع اجرا کنند، زیرا تمام رژیمهای عربی خلیج(فارس) نامشروع هستند و از سوی هیچ کس انتخاب نشده اند در نتیجه هدف فراتر از مسئله اعتراف به یک رژیم اشغالگر و غصب کننده سرزمینی از بیش از هفتاد سال پیش است، این یک امر واقع و تحمیلی است و(از نظر آنها) جهان باید با آن همزیستی نشان دهد، نقشه توطئه بزرگ و خطرناکی وجود دارد که می خواهند آن را اجرا کنند، آل سعود، آل نهیان و آل خلیفه گزینه خود را برای همراهی با محور مقابله با ایران در این منطقه و محاصره تمام گروهها و نیروهایی که خواهان دموکراسی و رهایی بخشی و کرامت و استقلال هستند، نهایی کردهاند.
وی تاکید کرد: معتقدم این منطقه شاهد فعالیت در اتاقهای تاریک به شکل خطرناکی خواهد بود که برای منطقه هشدار دهنده است و چه بسار منطقه در برابر تهدیدهای واقعی از سوی رژیم صهیونیستی قرار بگیرد و این رویارویی به سرزمین اشغالی فلسطین هم منتقل خواهد شد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا شکل گیری ائتلافی به سرکردگی رژیم صهیونیستی با مشارکت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که مجری سیاستهای رژیم باشند، وجود دارد؟ تاکید کرد: نه یک پیمان و ائتلاف، زیرا پیمان و ائتلاف میان گروهی از کشورها برقرار می شود که از نظر موازنه های قوا و قدرت و موازنههای استراتژیک میان یکدیگر برابر و یکسان باشند، ولی این رژیمها همه رژیمهای مزدور و گماشتههایی هستند که مورد حمایت (اربابان آمریکایی و صهیونیستی) خود قرار دارند و نقشی را که از آنها خواسته و تحمیل میشود، ایفا میکنند، اینکه هیچ قدرت و اختیاری نداشته باشند، زیرا علت وجود این رژیمها، این پایگاههای نظامی پراکنده در تمام منطقه خلیج (فارس) است در نتیجه این رژیمها هیچ گزینه مستقلی ندارند، زیرا هیچ پایگاه و پشتوانه مردمی ندارند و برای حمایت از خود به خارج وابسته هستند و هیچ مشروعیتی ندارند و کسانی هستند(آمریکا) که از آنها و موجودیت آنها دفاع می کنند.
الراشد با بیان اینکه «امروز دستورات از تل آویو و کاخ سفید به صورت مستقیم و بدون هر واسطه ای به این رژیمها می رسد» ادامه داد: آنها یعنی آمریکاییها و رژیم صهیونیستی هرگز دوست ندارند این رژیمهای متزلزل و ضعیف و حقیر نقش واقعی داشته باشند، آنها از این مسئله هراس دارند که فناوری و دانش را به دستان ضعیفی همچون رژیمهای عربی حاشیه خلیج(فارس) متنقل کنند، آنها میخواهند تجارب دریایی خود در منطقه را منتقل کنند تا این رژیمها ماموریتهای خواسته شده از آنها در این مرحله را انجام دهند به همین سبب معتقدم آنها به پیمان و ائتلاف نیاز ندارند، زیرا رژیمهای عربی نشان داده اند که چقدر شکننده و متزلزل هستند وقتی نمیتوانند حتی با یک جنبش یا حزب یا جریان سیاسی به تنهایی مقابله کنند، همانطور که امروز در خصوص جنبش انصارالله یمن شاهد هستیم (که با وجود جنگ ویرانگر و تشکیل ائتلاف جنگی نتوانستهاند آن را به زانو درآورند).
وی با طرح این پرسش «وقتی این رژیمها در برابر یک گروه و جریان عاجزند، آمریکاییها یا رژیم صهیونیستی چگونه می توانند در آنچه جنگ برای موجودیت یا جنگ برای سلطه و سیطره بر تمام منطقه تکیه کنند؟» تاکید کرد: آنها به این نتیجه رسیده اند که خود در منطقه برای به سرانجام رساندن و تکمیل ماموریتهایی که برای آن برنامه ریزی میکنند، حضور داشته باشند، آنچه امروز رخ داده این است که عربستان به هواپیماهای اسرائیلی اجازه داده از حریم هواییاش عبور کنند و امارات روابط خود را عادی کرده است، ولی هواپیماهای اسرائیلی هرگز فناوری و علم و تجارت را به کشورهای عربی حاشیه خلیج(فارس) منتقل نخواهند کرد، بلکه اقدام به انتقال تجارب و مردان و ابزارهایش به منطقه خواهد کرد تا مستقیما در صحنه حضور داشته باشند، بدون اینکه بر رژیمهای عربی منطقه تکیه کنند.
این معارض بحرینی در پاسخ به این سوال که آیا احتمال تاسیس پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه وجود دارد؟ گفت: رژیم صهیونیستی به احداث پایگاههای نظامی در منطقه نیاز ندارد، زیرا تمام پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه در راستای حمایت از دو مسئله به کار گرفته شده است، اول حمایت از نفت و سیطره کامل بر منابع نفتی و اقتصادی جهان و دوم حمایت از رژیم صهیونیستی به همین سبب رژیم صهیونیستی امروز هیچ نیازی به احداث هیچ پایگاهی در منطقه ندارد، امروز دست کم 13 پایگاه نظامی فقط در کشورهای عربی حاشیه خلیج(فارس) قرار دارد علاوه بر اینکه آمریکا پایگاههای دیگری هم در عراق و اردن و کشورهای دیگرر دارد در نتیجه آنها(صهیونیستها) به احداث پایگاههای نظامی جدید در منطقه نیاز ندارد بلکه آنچه مطرح است، راهبردهای جدید و طرح جدید است که مقاومت با پیروزیهایش به آنها ضربه زده و طرحهای آنها برای نابودی مقاومت در منطقه شکست خورده است .
یعنی آنها در به زانو درآوردن ایران و همچنین از بین بردن حزب الله و سرنگونی نظام سوریه به عنوان نظام همپیمان محور مقاومت، شکست خورده اند، همچنانکه در سرکوب و مهار حشد شعبی عراق و نیز پایان دادن به موجودیت جنبش انصارالله یمن ناکام ماندند در نتیجه آنها گزینه های دیگری را به عنوان راهبرد خود دنبال میکنند.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: عربی حاشیه خلیج فارس اعلام رسمی عادی سازی رژیم صهیونیستی پایگاه های نظامی رژیم صهیونیستی عادی سازی روابط عربی و اسلامی نظام آل خلیفه کشورهای عربی داشته باشند رژیم ها ملت فلسطین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۶۹۱۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکایت آمریکایی که دیگر «آمریکا» نیست
تاریخ پر است از سرگذشت ابرقدرتهایی که دیگر قدرتی برایشان باقی نمانده و سرزمینهایی که از شوکت و ثروتشان تلی از خاک به یادگار مانده است و این حکایتی است که به نظر میرسد این روزها نیز در حال تکرار شدن است.
فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است؟
پیش از جنگ سرد آمریکا و شوروی به عنوان رهبران دو بلوک غرب و شرق قدرت و یا همان هژمونی جهان را در دست داشتند؛ با شروع جنگ سرد، اما یکی از این قدرتها از بین رفت و جهان به عنوان جهانی تک قطبی به راه خود ادامه داد.
نشریه «فارن افرز» سال ۹۹ در زمان هیاهوی برجام نوشت تمامی عواملی که روزی باعث قدرت جهانی آمریکا شده بودند، امروز در حال دگرگونی است و به سویی میرود که به هژمونی آمریکا پایان دهد. فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است، اما با تحولات جهانی استحکام گذشته خود را از دست داده است.
سال ۲۰۲۲ هم راشا تودی گزارش داد: سال ۲۰۲۲ رو به پایان است. این سال، سالی بود که پیامدهای مهمی برای آینده ژئوپلیتیک جهانی داشت و در کتابهای تاریخ از آن یاد خواهد شد. به طور خاص، این سال نشانگر پایان سه دهه تک قطبی آمریکا بود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ آغاز و سبب ایجاد جهان چند قطبی جدید متشکل از قدرتهای بزرگ رقیب متعدد شد. ۱۲ ماه گذشته اگرچه مدتها قبل در حال شکل گیری بود، اما تثبیت نهایی دوره ژئوپلیتیکی جدید را رقم زد. عملیات نظامی روسیه در اوکراین نقطه عطف تعیین کننده بود، که نمایانگر گسست نهایی از جهانی بود که با سقوط اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد. کاتالیزور اصلی این تغییر، خود آمریکا بود، که دیگر از جهانی شدن که زمانی از آن حمایت میکرد، خوشش نمیآمد. کاهش هژمونی آمریکا از طریق احیای مجدد دولتهای رقیب که به میل آمریکا اصلاحات انجام نمیدهند (روسیه و چین) انجام شده است.
حمید صالحی کارشناس مسائل منطقه در این زمینه معتقد است: شکی نیست که قدرت و نفوذ آمریکا در طی این چند سال اخیر رو به افول است به این معنی که هیمنه و هژمونی آمریکا در دستگاهها و نهادهای بین المللی کمتر شده است. کاهش قدرت آمریکا در نهادهای بین المللی دلایل متعددی دارد که بخشی از آن قدرت گرفتن چین و همچنین روسیه است و بخش دیگر مربوط به تحولاتی است که در منطقه رخ میدهد و نیز اتفاقات درون ایالات متحده از جمله عواملی است که بر کاهش قدرت آمریکا تاثیر گذاشته است. براساس قرارداد بین المللی ۱۹۲۵ ژنو که استفاده، تولید و انباشت سلاح شیمیایی ممنوع است، اما آمریکاییها در لائوس و... استفاده کردند، این مساله نشان میدهد آمریکاییها هر چه به نفعشان باشد حمایت و ضمانت کرده و آن را دنبال میکنند.
صالحی خاطرنشان کرد: آمریکاییها در دو سه موضوع دارای قدرت هستند از جمله دلار، اما در شرایط کنونی و تحولات اخیر این قدرت آنان رو به افول است. تحولات منطقهای و جهانی هم در این مساله تاثیر گذار است؛ بنابراین عوامل مختلفی دست به دست هم داده تا شاهد روند کاهش قدرت آمریکا باشیم که نتایج مثبتی در به نتیجه رسیدن معاهدات بین المللی و رأی دادگاه لاهه دارد، البته یکسری تحولات بین المللی مانند جنگ روسیه و اوکراین هم در این موضوع موثر هستند.
مقاومتی که باعث شکست آمریکا شد
اما یکی از عواملی که بسیاری معتقدند روند سقوط این هژمون سابق را تسریع کرده محور مقاومت است.
حسین کنعانی مقدم کارشناس سیاست خارجی در این باره گفته است: آمریکا در ماجرای طوفان الاقصی به طور تمام قد درکنار رژیم صهیونیستی قرار رفت و این جمله معروف بایدن که ما درحمایت از رژیم صهیونیستی ایستاده ایم عملا شراکت در جنایات نسل کشی، کودک کشی و اقدامات دد منشانه رژیم صهیوینستی در برابر ملت فلسطین و علیه صلح و امنیت جهانی شد. تصور آمریکا هم این بود که رژیم صهیونیستی در میدان با نبرد میتواند بر مردم فلسطین غلبه کند. همچنین با توج به اینکه خود رژیم صهیونیستی مولود نامشروع پیوند آمریکا و انگلیس بود خیلی تلاش داشتند تا این طفل نامشروع را حفظ کنند، اما در طوفان الاقصی اراده ملت فلسطین پیروز شد و عملا آمریکا نتوانست در میدان و صحنه بین المللی و حتی در موضوع رسانهای اقدامی را در جهت بقای صهیونیستها انجام دهد تا حدی که خودش هم اکنون در گیر یک جبش اجتماعی و دانشجویی است که در حال جهانی شدن است.
مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است
وی ادامه داد: باتوجه به گذشته جنبش دانشجویی در آمریکا در سال ۱۹۶۰ که در مقابله با بحث مداخلات آمریکا در ویتنام بود و باعث شد که آمریکا عقب نشینی کند و تسلیم اراده دانشجویان شود میتوان الان هم گفت که آمریکا در درون خود هم دچار شکست شده است. زیرا الان به جای اینکه یک آمریکایی بگوید که من در کنار اسرائیل ایستاده ام شاهد این است که حتی مردم و نخبگان خود را هم از دست داده است؛ بنابراین شکست خورده قطعی میدان و دیپلماسی رژیم صهیونیستی است با توجه به اینکه الان هم در صحنه بین المللی شاهد قطعنامه ۲۷۲۸ برعلیه رژیم صهیونیستی بودیم تا حدی که خود آمریکا هم رای ممتنع داد و نتوانست این قطعنامه را وتو کند. در حال حاضر هم بسیاری از کشورها در پی این هستند که روابط سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی خود را با صهیونیستها قطع کنند و در هیچ یک از حنههایی که برایشان متصور بود پیروز نشدند و محور مقاومت از همیشه پیروزتر است و در معادلات بین المللی و منطقهای هم بعد از عملیات وعده صادق حرف اول را در مناسبات میزند.
این کارشناس معتقد است: همه میدانند که مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است و الان میتوان گفت که یکی از محورهای شکل گرفته در جهان چند قطبی محور مقاومت و از جمله جمهوری اسلامی است که این محور را حمایت میکند. ایران در بریکس و شانگهای و در معاملات منطقهای در مناسبات قفقاز و سایر کشورها اثر موثری داشته است چه از نظر سیاسی چه امنیتی و چه اقتادی بنابراین قطب سوم جهان در حال شکل گیری با بازیگران مطرح است.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی