نقدی بر یک تجملگرایی در بحران کرونایی
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۷۲۴۰۳
در فرهنگ عامه، روایتهای بسیاری وجود دارد که به افرادی میپردازد که در موقع بد و در مراسم و در جمع، با ظاهری بدپیرایه حاضر و درنتیجه، انگشتنمای همگان میشوند. روایتهای متعددی که جای بیانشان اینجا نیست اما هر فردی دست کم یکی از آنها را بهخاطر میآورد. آنچه که در ساعتهای گذشته پس از جشن سینمایی جمعهشب در تپههای عباسآباد تهران گذشت، مصداق یکی از بدپیرایگیهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینکه بخشی از جامعهی سینما به بهانهتجلیل از کسانی که در جشنوارههای خارجی موفقیت کسب کردهاند تقدیر شوند، به خودی خود بد نیست. بگذریم از اینکه هرچند ساختن فیلم و سریال با مجوزهای قانونی هم به خودی خود بد نیست اما همین چند ساله دیدهایم که در برخی پروندههای فساد اقتصادی، همان فیلم و سریالی که ساختش به خودی خود بد نبوده است، به اتفاقی مذموم و نکوهیده تبدیل میشود. اما اینجا بیشتر از هر چیز، توجهها به این داده شده است که وقتی انسان در زمان بدی در مکان بدی قرار گیرد، کارش سرزنشآفرین میشود. برای نمونه، شما نمیتوانید در دههی اول محرم، برای یک اقدام بسیار پسندیده، در ایران جشنی برگزار کنید، یا نمیتوانید آغاز سال نو قمری را به هموطنان اهل سنت تبریک بگویید؛ چون موقعیت زمانی و مکانی خیلی مهم است. از این رو بوده که در چند ساعت گذشته، در قلم بسیاری، نفس برگزاری چنین مراسمی، با چنین بهانهای، نه تنها غیر قابل افتخار، بلکه غیر قابل توجیه و مصداق بارز بدپیرایگی توصیف شده؛ چراکه مصداق تجملگرایی و ریخت و پاش توسط مدیران ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دورهای تلقی شده است که بسیاری از هنرمندان، بهدلیل شرایط تحمیلی دوران تلخ کرونایی، واقعا مصداق به نان شب محتاج بودن، شدهاند.
نگارندهی این سطور، از مجموعهی مباحث و زوایای موجود و مرتبط با موضوع، صرفا چند پرسش را با برگزارکنندگان، دستاندرکاران و حاضران و مشارکتکنندگان با این رویداد مطرح میکند:
۱-دلیل و توجیه اصلی برگزاری این جشن در شرایط حال حاضر چه بوده است؟ چراکه در سخنرانیهای جشن، توضیح مشخصی در این زمینه ارایه نشد و صرفا کلیگوییهایی ارایه شد.
۲-آیا به زعم برگزارکنندگان، برگزاری چنین جشنی و تقدیر مکرر از تعداد معدودی، به وضعیت اهالی سینما در شرایط کرونایی، یا حتا بهطور کلی، وضعیت سینمای ایران در داخل یا خارج از کشور کمکی میکند؟ از چه منظری و دقیقا چه کمکی؟
اگر بر فرض، توجیهی وجود دارد، بهاعتقاد مدیران ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این بهترین انتخاب و بهترین کار برای کمک به بهبود اوضاع بوده است؟
۳-آیا علت برگزاری چنین جشنی، صرفا برگزار نشدن جشنوارهی جهانی فجر در سال جاری و در پی آن بیکاری دستاندرکاران جشنواره بوده است؟
۴-آیا بهدلیل همین برگزار نشدن، بودجهای در میان بوده که باید صرف میشده است؟
۵-آیا تقدیر از صرفا تعدادی از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصههای بینالمللی در سال گذشته، این شائبهی مطرح در این چند ساعت پس از جشن را تقویت نمیکند که یک دورهمی تقسیم جوایز بین خودیها و رفقا صورت گرفته است؟
۶-آیا این جشن در سالهای گذشته هم باید برگزار میشده که کوتاهی شده است؟ موضع مسؤولان سازمان سینمایی در اینباره چیست؟ توضیح احتمالی آنان برای برگزار نشدن مشابه این جشن در همین دورهی مسؤولیت و زعماتشان بر سینمای ایران چیست؟
۷-آیا این جشن قرار است در سالهای آتی نیز ولو با برچیده شدن موانع کرونایی و برگزاری جشنوارهی جهانی فیلم فجر، برگزار شود؟ با چه آییننامه و دستورالعملی؟
۸-وقتی قشرهای متنوع و اتفاقا پرشماری از افتخارآفرینان سینمای ایران برای این جشن در نظر گرفته نمیشوند، پرسش اساسی این است که سینمای ایران از نظر دوستان، دقیقا چیست و کیست؟ وقتی آن قشرها از اساس در نظر گرفته نشدهاند، عنوان افتخارآفرینان سینمای ایران، عبارت دقیق و درستی است؟ آیا این چشم بستن، گویای تفکر و رویکردهایی نیست که در سایر تصمیمگیریهای حوزهی سینما نیز ملاک قرار میگیرند؟
۹-اینکه گفته شود اشتباه ما این بود که در جشن جمعه شب، پشت تریبون یک جمله ذکر نکردیم که موفقیتهای فیلمهای مستند و کوتاه ایران قابل ستایش است، و حالا هم که دنیا به آخر نرسیده، سهم شما را هم میدهیم، تغییری در ماهیت موضوع پرسش پیشین ایجاد میکند؟ آیا این خود توهین مکرر نیست؟
۱۰-اینکه پس از برخی اعتراضهای صنفی، ازسوی دستاندرکاران جشن، با افتخارآفرینان جهانی قشرهای جاماندهی مورد اشاره تماس گرفته میشود که سهم شما را هم ادا خواهیم کرد، خواهشا موضعگیری نکنید، باز تغییری در ماهیت موضوع دو پرسش پیشین ایجاد میکند؟ باز این خود، توهین مکرر نیست؟
۱۱-موضع برگزارکنندگان در قبال موفقیت تاریخی سینمای ایران در جشنوارهی ایدفا سال گذشته چه بوده است؟
۱۲-موضع برگزارکنندگان در قبال جایزهی جشنوارهی فیلم برلین چیست؟
۱۳-هنرمندانی که از تریبونی چون صحنهی این مراسم، برای بیان برخی سخنان دگراندیشانه (غیررسمی و غیرتعارفی) یا منتقدانه استفاده میکنند، هنگام پذیرش دعوت، به این نکتهی دگراندیشانه فکر نکردند که خود این صحنه و اساس حضور در آن، یک بدپیرایگی است؟
۱۴-آیا وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس محترم سازمان سینمایی، از حضور در، و حمایت خود از این جشن، دفاع میکنند؟
۱۵-گذشته از وضعیت رو به احتضار برخی شاخهها همچون تئاتر در این دوران که هر گونه تجملگرایی را غیرموجهتر از پیش ساخته است، موضع بزرگواران یادشده در پرسش پیشین، در قبال بیکاریهای حادث در حوزهی سینما در چند ماه گذشته، ازجمله اخراجهای فلهای پرسنل سینماها، قبل و بعد از برگزاری جشن یادشده چه بوده است؟
۱۶-آیا ممکن است نتایج بهدست آمده در جشنوارهی فیلم ونیز، جشن مشابهی بهبهانهی مثلا تقدیر از افتخارآفرینان سینمای ایران در نیم سال اول یا دوران کرونایی یا هر نام دیگری را رقم بزند و شاهد بدپیرایگی یا بدپیرایگیهای دیگری باشیم؟
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: برگزیده ها افتخارآفرینان سینمای ایران سینمای ایران جشنواره ی ی سینما ی فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۷۲۴۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
آفتابنیوز :
در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
دهه۶۰؛ بیژن امکانیان در «دبیرستان»
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در «ضیافت» (۱۳۷۴)
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد (پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» ۱۳۸۹
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش میگذارد که مسبوق به سابقه نبود. مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند، اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزهترین شخصیتهای معلم سینمای ایران را ساخته است.
منبع: همشهری آنلاین