Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-07@14:04:36 GMT

سرنوشت عجیب آقازاده‌ای که گدا شد!

تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۷۴۸۵۶

سرنوشت عجیب آقازاده‌ای که گدا شد!

به راستی چه کسی تصور می‌کرد پسر کدخدای بزرگ و آقازاده روستا به این روزگار دچار شود؟ نه خانه‌ای دارم و نه سر پناهی، روز‌ها از پسمانده غذا‌های مردم ارتزاق می‌کنم و با گدایی و فروش ضایعات و زباله‌های قابل بازیافت نیز هزینه‌های مصرف موادم را تامین می‌کنم و شب‌ها نیز در پارک‌ها و لابه لای گلکاری‌های بولوار در حاشیه شهر می‌خوابم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..
به گزارش خراسان، جوان ۴۲ ساله معتاد که در طرح ارتقای امنیت اجتماعی، با ظاهری آشفته و ژولیده دستگیر شده بود، با بیان این جملات در شرح داستان زندگی اش به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: روزگاری مرا آقازاده می‌خواندند و امروز گدا زاده! و انتخاب‌های نادرست من و بازی روزگار بود که این سرنوشت را برای من رقم زد. در یکی از روستا‌های یکی از شهرستان‌های اطراف مشهد متولد شدم. پدرم کشاورز و مادرم خانه دار بود و آخرین فرزند از یک خانواده ۱۱ نفره بودم.   پدرم کدخدا و بزرگ روستا بود که باغ‌ها و املاک زیادی در آن روستا داشت. به سن نوجوانی که رسیدم پدرم املاکش را در روستا فروخت و دست همسر و فرزندانش را گرفت و به شهر مشهد مهاجرت کرد. با پولی که داشت، خانه و چند مغازه در مرکز شهر خرید و با استخدام چند کارگر به کار تولیدی تریکومشغول شد.   برادرانم که با مهاجرت به شهر بیکار بودند، در کارگاه پدرم مشغول به کار شدند. چند سال بعد هم هنگامی که ازدواج کردند پدرم به هر کدام خانه و مغازه‌ای داد و به صورت مستقل مشغول به کار شدند. من آخرین فرزند پدرم بودم و هیچ علاقه‌ای به کار پدرم نداشتم. او هم برای این که از من حمایت کند، مغازه سوپرمارکتی برای من راه اندازی کرد، اما آن روز‌ها من جوانی ۲۵ ساله و بیشتر به دنبال رفیق بازی و خوش گذرانی بودم تا کار؟! تا نیمه‌های شب را با دوستانم می‌گذراندم و روز‌ها تا لنگ ظهر می‌خوابیدم، به طوری که بعد از مدتی ورشکسته شدم و این در حالی بود که به موادمخدر سنتی اعتیاد پیدا کرده بودم.   خلاصه روزگارم را به بطالت و معاشرت وخوش گذرانی با دوستان نابابم می‌گذراندم تا این که به پیشنهاد خانواده‌ام تصمیم گرفتم ازدواج کنم. آن‌ها به خیال خودشان می‌خواستند به زندگی من سروسامان دهند. من از دوران نوجوانی عاشق یکی از دختران روستا بودم، اما وقتی به خواستگاری اش رفتیم به دلیل اعتیادم نپذیرفتند، به همین دلیل تصمیم گرفتم که دیگر هیچ وقت ازدواج نکنم. خلاصه چند سال بعد، پدرم و بعد از آن مادرم از دنیا رفتند و ارثیه پدری بین ما تقسیم شد.   با ارثیه ام خانه و ماشینی خریدم. در همین حال دوستانم دوره ام کردند که خانه ام را بفروشم و در کار خرید و فروش خودرو سرمایه گذاری کنم، اما با فروش خانه ام نه تنها در کارم موفق نشدم بلکه تنها سرمایه ام از دست رفت و بعد از چند سال ماشینم را فروختم و خرج کردم و حتی پول خانه اجاره‌ای را هم نداشتم.   کم کم با روی آوردن به موادمخدر صنعتی سر از پاتوق‌های استعمال مواد مخدر درآوردم و به کار خلاف روی آوردم. چندین بار نیز به اتهام سرقت و خرید و فروش موادمخدر به زندان افتادم. خواهر و برادرانم چندین بار خواستند به من کمک کنند و من را در کمپ بستری کردند، اما من تمایلی به ترک موادمخدر نداشتم؛ بنابراین دیگر خسته شدند و من را به حال خودم رها و فراموش کردند که چنین برادری دارند. سال هاست که نه خانه‌ای دارم و نه خانواده‌ای و بیشتر از همیشه از زندگی خسته و بیزارم و..
شایان ذکر است ، در اجرای دستور سرگرد امارلو (رئیس کلانتری شفا) مرد جوان کارتن خواب به یکی از مراکز ترک اعتیاد معرفی شد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: انتخابات آمریکا آیت الله صانعی فقر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۷۴۸۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وضعیت ورزشگاه وطنی قبل از جدال سرنوشت ساز / فیلم

نساجی مازندران و پرسپولیس از ساعت 18:15 امروز به مصاف هم خواهند رفت.

دانلود (5.9MB)

دیگر خبرها

  • جود بلینگام: پدرم همیشه پیراهن رئال مادرید با نام و شماره زیدان را در خانه بر تن می‌کرد
  • وضعیت ورزشگاه وطنی قبل از جدال سرنوشت ساز / فیلم
  • پاسخ عجیب آبفا خوی به بوی بد فاضلاب: مربوط به برخی فصول سال است!
  • فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...
  • دروغ عجیب و شاخدار مهناز افشار در گفتگو با دویچه وله فارسی
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • فارسیان، پلکانی به بلندای تاریخ
  • برگزاری طرح «هر روستا یک خانه قرآن» در ملایر