آمار جهانی کرونا در ۲۵ شهریور؛ مبتلایان ۲۹ میلیون و ۴۴۱ هزار، قربانیان بیش از ۹۳۲ هزار نفر
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۹۹۸۹۳
خبرگزاری میزان-شمار مبتلایان ویروس کرونا در جهان به ۲۹ میلیون و ۴۴۱ هزار نفر افزایش یافته و بیش از ۹۳۲ هزار نفر نیز بر اثر ابتلا به این ویروس جان خود را از دست داده اند.
خبرگزاری میزان - بیماری «کرونا»، بزرگترین بحران بهداشتی جهان تا روز سه شنبه، ۲۵ شهریور، مرگ ۹۳۲ هزار و ۷۳۰ نفر را در سراسر جهان رقم زده و سبب ابتلای ۲۹ میلیون و ۴۴۱ هزار نفر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شمار بهبودیافتگان از این بیماری نیز به رقم ۲۱ میلیون و ۲۷۵ هزار و ۵۴۷ نفر رسید.
نگاهی به کرونازدهترین مناطق جهان:
آمریکا
شمار قربانیان: ۱۹۹ هزار نفر
تعداد مبتلایان: ۶ میلیون و ۷۴۹ هزار و ۲۸۹ نفر
هند
شمار قربانیان: ۸۰ هزار و ۸۰۸ نفر
تعداد مبتلایان: ۴ میلیون و ۹۲۶ هزار و ۹۱۴ نفر
برزیل
شمار قربانیان: ۱۳۲ هزار و ۱۱۷ نفر
تعداد مبتلایان: ۴ میلیون و ۳۴۹ هزار و ۵۴۴ نفر
روسیه
شمار قربانیان: ۱۸ هزار و ۶۳۵ نفر
تعداد مبتلایان: یک میلیون و ۶۸ هزار و ۳۲۰ نفر
آفریقای جنوبی
شمار قربانیان: ۱۵ هزار و ۴۹۹ نفر
تعداد مبتلایان: ۶۵۲ هزار و ۷۴۹ نفر
پرو
شمار قربانیان: ۳۰ هزار و ۸۱۲ نفر
تعداد مبتلایان: ۷۳۳ هزار و ۸۶۰ نفر
مکزیک
شمار قربانیان: ۷۱ هزار و ۴۹ نفر
تعداد مبتلایان: ۶۷۱ هزار و ۷۱۶ نفر
کلمبیا
شمار قربانیان: ۲۳ هزار و ۱۲۳ نفر
تعداد مبتلایان: ۷۲۱ هزار و ۸۹۲ نفر
شیلی
شمار قربانیان: ۱۲ هزار و ۱۳ نفر
تعداد مبتلایان: ۴۳۶ هزار و ۴۳۳ نفر
اسپانیا
شمار قربانیان: ۲۹ هزار و ۸۴۸ نفر
تعداد مبتلایان: ۵۹۳ هزار و ۷۳۰ نفر
انگلیس
شمار قربانیان: ۴۱ هزار و ۶۳۷ نفر
تعداد مبتلایان: ۳۷۱ هزار و ۱۲۵ نفر
عربستان
شمار قربانیان: ۴ هزار و ۳۰۵ نفر
تعداد مبتلایان: ۳۲۶ هزار و ۶۵۱ نفر
ایتالیا
شمار قربانیان: ۳۵ هزار و ۶۱۰ نفر
تعداد مبتلایان: ۲۸۷ هزار و ۲۵۸ نفر
ترکیه
شمار قربانیان: ۷ هزار و ۱۱۹ نفر
تعداد مبتلایان: ۲۹۲ هزار و ۸۷۸ نفر
آلمان
شمار قربانیان: ۹ هزار و ۴۳۶ نفر
تعداد مبتلایان: ۲۶۳ هزار و ۲۲۱ نفر
فرانسه
شمار قربانیان: ۳۰ هزار و ۹۵۰ نفر
تعداد مبتلایان: ۳۸۷ هزار و ۲۵۲ نفر
رژیم صهیونیستی
شمار قربانیان: یک هزار و ۱۳۶ نفر
تعداد مبتلایان: ۱۶۰ هزار و ۳۶۸ نفر
قاره اروپا
تعداد مبتلایان: ۴ میلیون و ۱۲۶ هزار و ۲۶۹ نفر
تعداد قربانیان: ۲۱۲ هزار و ۹۱۵ نفر
قاره آفریقا
تعداد مبتلایان: یک میلیون و ۳۶۶ هزار و ۱۳۸ نفر
تعداد قربانیان: ۳۲ هزار و ۸۴۹ نفر
قاره آسیا
تعداد مبتلایان: ۸ میلیون و ۷۱۷ هزار و ۱۴۵ نفر
تعداد قربانیان: ۱۶۶ هزار و ۱۴۴ نفر
آمریکای شمالی
تعداد مبتلایان: ۸ میلیون و ۳۹ هزار و ۶ نفر
تعداد قربانیان: ۲۹۰ هزار و ۶۱۷ نفر
آمریکای جنوبی
تعداد مبتلایان: ۷ میلیون و ۱۶۱ هزار و ۵۱۳ نفر
تعداد قربانیان: ۲۲۹ هزار و ۳۴۰ نفر
انتهای پیام/
برچسب ها: حوادث بین الملل کرونامنبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: کرونا حوادث بین الملل کرونا نفرتعداد قربانیان نفرتعداد مبتلایان هزار نفر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۹۹۸۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مارکسیسم چه نگاهی به سیاست بینالملل دارد؟
عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - ایدئولوژیهای گوناگون غالبا دربارۀ سیاست بینالملل بینظر نیستند. مارکسیسم هم چشماندازی به سیاست بینالملل دارد که البته با چشماندازهای سنتی و متعارف به کلی مغایر است. چیزی که رویکرد مارکسیستی به سیاست بینالملل را متمایز میسازد، تاکید آن بر قدرت اقتصادی و نقشی است که "سرمایۀ بینالمللی" دارد.
مارکس در وهلۀ نخست به تحلیل ساختارهای سرمایۀ ملی، بویژه رابطۀ آشتیناپذیر بین بورژوازی و پرولتاریا توجه داشت، اما در نوشتههای او به طور ضمنی چشماندازی بینالمللی نیز وجود دارد. به نظر مارکس وفاداریهای طبقاتی با تقسمیات ملی برخورد دارد. او بر اساس چنین عقیدهای در پایان کتاب "مانیفست کمونیست" نوشت: کارگران جهان، متحد شوید!
در آثار مارکس این ایده به طور ضمنی مطرح شده است که سرمایهداری نظامی بینالمللی است ولی تا قبل از انتشار کتاب مشهور لنین، به نام "امپریالیسم: بالاترین مرحلۀ سرمایهداری"، این ایدۀ مارکسیستی با قوت و صراحت یا به شکل کامل مطرح نشده بود.
لنین معتقد بود توسعۀ امپریالیستی خواست سرمایهداری داخلی برای حفظ سطح بالای "سود" از راه صادر کردن سرمایۀ اضافی را نشان میدهد، و این به نوبۀ خود، قدرتهای بزرگ سرمایهداری را به برخورد با یکدیگر کشاند و جنگ برآمده از آن (جنگ جهانی اول)، اساسا جنگی امپریالیستی است که برای کنترل و تصاحب مستعمرات در آفریقا، آسیا و جاهای دیگر درگرفته است.
اما مارکسیستهای جدید یا نئومارکسیستها، به محدودیتهای الگوی مارکسیسم-لنینیسم کلاسیک اذعان میکنند؛ از جمله به این که امپریالیسم حاکم بر اوایل سدۀ بیستم ثابت نکرد که "بالاترین" (یعنی آخرین) مرحلۀ سرمایهداری است؛ و آشکار شد این فرضیه که سیاست دولت صرفا بازتاب منافع سرمایهداران است، فرضیهای کوتهبینانه است.
در واقع تا آنجا که نئومارکسیستها "خودمختاری نسبی" دولت را میپذیرند، به این باور پلورالیستی نزدیک شدهاند که مجموعههای گوناگونی (درونملی، ملی و بینالمللی) بر صحنۀ جهانی تاثیر میگذارند.
اما ویژگی متمایز چشمانداز نئومارکسیستی این است که به رشد و توسعۀ "نظام سرمایهداری جهانی" توجه دارد؛ برخلاف مارکسیسم کلاسیک که بر "رقابت بین سرمایهداریهای ملی جداگانه" تاکید داشت.
در تحلیل نئومارکسیسم، ویژگی اصلی نظام سرمایهداری عبارت است از سازماندهی منافع طبقاتی بر پایهای بینالمللی در نتیجۀ پیدایش شرکتهای چندملیتی.
در این دیدگاه، این شرکتها نه تنها دولتهای دارای حاکمیت را از جایگاه بازیگران مسلط صحنۀ جهانی محروم کردهاند، بلکه خودشان نیز مانند دولتها و سازمانهای بینالمللی، در چارچوب الزامات ساختاریای عمل میکنند که متضمن منافع درازمدت سرمایهداری جهانی است.
به عقیدۀ نئومارکسیستها، ساختار جهانی تولید و مبادله بسیار منظم است؛ به این معنا که جهان را به ناحیههای "مرکز" و "پیرامون" تقسیم کرده است.
ناحیههای مرکز، مانند شمالِ پیشرفته، از نوآوریهای فناورانۀ سطوح بالا و پایدار سرمایهگذاری سود میبرند، در حالی که ناحیههای پیرامون، مانند جنوب کمتر توسعهیافته، نیروی کار ارزان تدارک میبینند و اغلب وابسته به فروش محصولاتاند.
اینگونه نابرابریهای جهانی، ساختارهایی را در خود منعکس میکنند که در سطح منطقهای و درون اقتصاد ملی ایجاد شدهاند. در حالی که ناحیههای منطقۀ مرکزی در در اقتصاد جهانی ادغام شدهاند، منطقههای پیرامونی در واقع در حاشیه باقی ماندهاند و اغلب به محل رشد ناسیونالیسم قومی تبدیل میشوند. از این رو، جهانی شدن اقتصادی با گسستگی ملی همراه است.
این نگاه مارکسیستهای جدید به سیاست بینالملل در واقع از دهۀ 1960 به این سو پدید آمد. مطابق این نگاه، مناطق پیرامونی همواره باید وابسته باقی بمانند. یعنی کشورهای جهان سوم هیچ گاه نمیتوانند به جمع کشورهای جهان اول بپیوندند.
آندره گوندر فرانک جزو کسانی بود که چنین نگرشی را ترویج میکرد. اما پس از ظهور موج سوم دموکراسی در جهان، از اواسط دهۀ 1970 تا اوایل دهۀ 1990 میلادی، معلوم شد که برخی از کشورهای جهان سوم میتوانند از این جهان به جهان اول بگریزند. یعنی از کشوری "در حال توسعه" به کشوری "توسعهیافته" تبدیل شوند.
بنابراین نئومارکسیسم را نیز باید دست کم واجد دو موج جهانی دانست. موج اول مبتنی بر آرای کسانی چو گوندر فرانک است که نور امیدی در انتهای تونل تکاپوی مناطق و جوامع پیرامونی نمیبینند، موج دوم نیز متعلق به نئومارکسیستهای پس از ظهور نئولیبرالیسم و جوامع توسعهیافته در مناطق پیرامونی است.
نمونۀ اعلای چنین جوامعی، کرۀ جنوبی است که از 1987 به این سو، حقیقتا توانست در اقتصاد جهانی ادغام شود و از کشوری "در حاشیه" به کشوری دموکراتیک و پیشرفته بدل شود که اقتصادش هم عمیقا مبتنی بر نظام سرمایهداری است.
در مجموع به نظر میرسد که نئومارکسیسم هنوز گرفتار میراث اصلی مارکسیسم، یعنی بدبینی به جهان سرمایهداری است؛ به این معنا بهروزی عمومی بشر در جهانی مبتنی بر نظام سرمایهداری را اساسا ناممکن میداند.
انتقادهای بیپایان نئومارکسیستها از سرمایهداری جهانی یا آنچه که نئولیبرالیسم میخوانندش، دقیقا ریشه در چنین نگرشی دارد. اما تحولات اخیر جهانی بویژه در منطقه خاورمیانه، یعنی رشد اقتصادی و پیشرفت قابل توجه کشورهایی نظیر عربستان و امارات و قطر نیز در آستانۀ تبدیل شدن به چالشی جدید برای نگاه نئومارکسیسم و کلا نگرش مارکسیستی به سیاست بینالملل است.
مطابق این نگرش کلان، بهروزی و پیشرفت برای کشورهای به اصطلاح عقبمانده، در ذیل نظام بینالمللی سرمایهداری ناممکن است؛ اما واقعیات مشهود اخیر، نه فقط در شرق آسیا بلکه در برخی کشورهای عربی خاورمیانه، نافی این مدعا به نظر میرسند.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: سرمایهداری جمعی چیست؟ دولت سرمایهداری چیست؟